1)طلسم یاد شده چگونه اجرا میشود؟(5 امتیاز)1- ابتدا باید به جسمی که میخوایم طلسم رو روش اجرا کنیم خیره نگاه کنیم .
2- باید به شدت تمرکز کرده و تمام خاطراتی رو که از آنها نفرت داریم یا باعث ناراحتیمون میشه یا نا اممیدی یا باعث خجالت و..... رو در فکرمون متمرکز کنیم به طوری که بتونیم همه آنها رو یک جا بخاطر بیاریم .
3- چوبدستیمونو به صورت یک حرکت موجی تکون میدیم و ورد سننسز کاتر را بر زبان میارییم ( نوع تلفظش فرقی نداره . هم میتوانیم به صورت زمزمه بگیم هم فریاد بزنیم و هم به صورت غیر لفظی ادا کنیم که جادوگران خبره اغلب به صورت غیر لفظی طلسم را اجرا میکنند . )
4- اگر طلسم رو بدرستی انجام بدهیم تمام احساسات ناخوشایند ما از ذهنمون خارج میشه و به درون جسم میره به طوری که آن را کاملا مورد تاثیر قرار میده و از آن پس فکر ما کاملا آرام یا آرام تر میشه ( بستگی داره ).
توجه : ما این طلسم رو میتوانیم روی هر خاطره ای انجام بدیم حتما لازم نیست خاطره بد باشه .
2)کاربرد طلسم مربوطه(5 مورد 5 امتیاز) و تغییراتی که ممکن است بتواند ایجاد کند. ( دو مثال 5 امتیاز)1- برای راحت کردن اعصاب .
2- برای خاطراتی که فقط مشغله فکری ما را افزایش میدهند .
3- خاطرات که مانع تمرکز ما میشوند .
4- خاطراتی که احیانا شخص دوست نداره به دست کس دیگری بیفتد ( مثلا از طریق ذهن خوانی )
5- در بعضی از موارد خاص برای نشان دادن احساسات ( معمولا هنگام آشتی بعضی از زن و شوهر ها )
اینکه چه تغییری ممکن است در جسم پدید بیاید بستگی به نوع خاطره دارد .
اگر خاطره خنده دار باشد مثلا یه اتفاق مسخره ای افتاده باشد وضعیت آن جسم به سمت شادابی و طراوت تغییر میکند .
اگر خاطره غم انگیز باشد جسم هم به همون میزان پژمرده میشود .
اگر خاطره مربوط به یک اتفاق وحشتناکی باشد مثلا مربوط به یک جنایت یا اتفاقاتی از این قبیل جسم همواره مرموز به نظر میرسد و بعضی موقع ها غیر عادی .
اگر خاطره مربوط به چیزی باشد که باعث عصبانیت ما میشود در اون صورت جسم یه جوری خشن به نظر میرسد به عنوان مثال رویش زبر میشود و کلا بد قلق میشه . ( بستگی به نوع جسم هم داره مثلا اینکه ما این طلسم رو روی صندلی انجام میدیم یا یخچال فرق میکنه چون در این وسایل نشان های متفاوتی دیده میشه )
به طور کلی بستگی به نوع خاطره دارد و البته لازم به ذکر است که هر کدوم از انواع خاطرات اگر بیش از حد باشند یا احساسات زیادی داشته باشند که در جسم گنجایش پیدا نکند آنوقت جسم منفجر میشود .
3)کلاس خیلی مرده و بی روح شده.با احساستان در این لحظه برایم تغییرش بدهید.(نمایشنامه 5 خط 15 امتیاز) بلافاصله همه بچه ها به فکر فرو رفتند . آنها باید کاری میکردند که پروفسور خوشحال بشه .
ایگور : هر چی خاطره خوب دارید بریزید بیرون .
بلافاصله همه اقدام به فشار آوردن بر روی مخ های خودشون کردن و هر چی خاطره بود رو ریختند روی وسایل موجود در اتاق . در یک چشم به هم زدن تمام مه ها و گرد و خاک ها و بی روحیه اتاق محو شده بود و جای خودش رو به چیزهای زیبا داده بود و همچنان بچه ها در تلاش بودند تا خاطرات خودشونو به بیرون بکشند تا بلکه استادشان را از این غم و اندوه در بیارند .
یکم بعد
ایدی از دیدن این وضعیت کاملا شاد شده بود و دائم داشت به این حالت
ملت رو نگاه میکرد و لحظه به لحظه نیز خندش بیشتر میشد بعد یواش یواش به این حالت
درومد . اما همچنان بچه ها سعی داشتند با این جادو استاد خودشونو شاد کنند .
یکم بعد تر از یکم بعد
بچه ها تمام تلاششونو همچنان به کار گرفته بودند و حال ایدی به این حالات درومده بود و مشغول رقصیدن و خندیدن در کلاس بود . بدین حالت :
:banana:
چند لحظه بعد
ایدی که از شدت خوشحالی نمیدونست چی کار کنه با فریاد گفت :
- خوب بچه ها من دیگه خیلی خوشحالم برم بیرون با بچه ها بازی کنم ! راستی چه روز قشنگی !
ایدی اینو گفت و با خوشحالی از کلاس بیرون رفت . مدتی گذشت سپس بچه ها در حالی که از نظر احساسات کوچکترین فرقی با یک دیوانه ساز نداشتند به بیرون آمدند ( نکته : تمام احساسات ملت به ایدی منتقل شده بود
)
( پایان این داستان ارزشی )
پ ن : ببخشید پروفسور صبح مدرسه بودن نتونستم اولین نفر توی کلاس شرکت کنم