هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۵

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
قبل از هر چيز از توجه هدويگ و كورن اسميت عزيز ممنونم.
وقتي اون شعرو مي نوشتم با خودم گفتم اگه كسي جوابي براش بنويسه مي فهمم كه هنوز كساني هستند كه دلشون براي اين تاپيك بسوزه؛در اين صورت من هم براي بهتر شدنش تلاش مي كنم.خوشبختانه همينطور هم شد.به نظر من بهترين راه براي ارتقاء سطح تاپيك همين جوابها يا به قولي كل كل هاست.اينطوري مي تونيم به اعضايي كه ممكنه سوژه اي به ذهنشون نرسه هم خط بديم و اونا رو وارد مقوله ي سُرايش كنيم!
خوب به نظرم مقدمه چيني ديگه بسه بقيه حرفهامو در قالب جوابي به شعر زيباي هدويگ عزيز مي نويسم:

بگفتي شعريو كردي كبابم!/چو كوه يخ بُدم كردي تو آبم
كنون چون باب كل كل باز كردي/سرودن بهر من آغاز كردي
گُهر اشعار من را نيز كن گوش:/سخن بسيار اما كو كجا گوش؟
بيا غوغا كنيم اي يار باهوش/نگردد اين تاپيك سردو فراموش
يكي سوژه بگوييم و بخنديم/به روي بي هنر ها در ببنديم
هر آنكس طبع شعري ناب دارد/هر آنكس ذوق و شوق و تاب دارد
به لطف ناظر و تمرين بسيار/سرايد شعري و گردد به ما يار
هر آنكس رو كند بي حرف و بي باج/كه مي خواهد شود چند مرده حلاج...

كنون من سوژه اي سازم برايت/ز بهر طبع خوب و دُر سرايت
كدامين سوژه باشد بهتر از اين/«هري» را آوريم اول به تمرين
كنون نظم«هري» را ساز كردم/سرودن بهر او آغاز كردم:

يكي طفلي بُدي در هالو گودريك/كه روزي گشت او ارباب بوك بيك
به كله،زخميو به گونه گلفام/دو چشمش سبز مثل كاهوي خام
چو او قدي كشيدو چهره اي ساخت/چه بس دختر كه خر شد دل بدو باخت!
پراوتي پاتيلو،جينيو،چو چانگ/ همه اندر نخ او بوده شش دانگ
يكي اشعار مي گويد برايش/يكي چشمك فرستد در قفايش
يكي در آرزوي بوسه اي ناب/ببسته چشم هايش رفته در خواب
يكي معجون عشقي بار كرده/يكي "زوم" روي چشم يار كرده...

منتظر جواب دوستان هستم




Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۵

كورن اسميت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۷ شنبه ۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۱۶ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۷
از کوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 352
آفلاین
و کنون طبع شعر ناظر نیز گل می کند!
کنون رزم ناظر و ارزشی شنو(!!!)/دگر ها شنیدستی این هم شنو
همی سرودند آنها انبوه شعری/ پر از ارزش بازی و حرف سری
نگفتند چه کند این ناظر بوق/همی بخواند این شعر ها و بخورد دوغ
پاک کرد انبوهی از این شعر ها/نبود کسی تا دهد فحش به آن ها
چندی عضو ریختند و نقد کردند/همی ناظر را دلسرد کردند
بخواست کند ناظر ویرایش پستشان/نیامد دلش چو دید شعرشان
سرودند از اعماق قلبشان/ندیدند ناظر دارد می خواند دارن شان
از این به بعد بر خورد شود با شعر ارزشی/نگویید ای ناظر چه بی ارزشی
کمی بروفن نیز به ما دهید/بلکه رود از سر این سردرد شدید
کنون رزم آغاز گشت/ناظر بیامد به توی دشت
فرود آورد تذکری بر سر او/نیامد رویش به پایین پرو
همی ویرایشی برایش فرستاد/نیامد رویش به پایین استاد
دگر ناظر نتوانست کرد تحمل /بزد و پست کرد پاک با تامل
بزد زار این عضو ارزشی/که ای ناظر تو چه بی ارزشی
بخندید ناظر و رو نداد/به این عضو ارزشی و نوک مداد(عضو ارزشیی که لباس نوک مدادی پوشیده باشه)
کنون که این شعر شنیدستی/اگر جرات داری بزن بد پستی
تا ببینی چگونه شود پستت پاک/دگر نداری تو هیچ گونه باک
کورنا رحم کن بر این اعضا/نتوانم چون آستاکبارم گاه روزها

--------------------------
اگه کسی از این شعر سر در نیاورد همینجا می گم
از این به بعد با هر گونه شعر ارزشی و بی معنی و بی محتوا برخورد میشه...
یه کم سطح شعراتونو بیارید بالاتر بابا!


[b][size=medium][color=336600][font=Arial]ما همگی اعتقاد داریم که باید خدا را کشف کرد.دریغا که نمی دانیم هم چنان که در انتظار او به سر می بریم ، به کدام درگاه


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۱ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
این شعر در جواب شعر لیلی اوانز عزیز سروده شده :
نقل قول:

اصلاً فكر نمي كردم چنين تاپيكي توي سايت وجود داشته باشه.
موضوع جالبي داره ولي متأسفانه اكثر اشعار هم ضعيفند و هم طنزشون كمه.
توي همين حين كه شعراتون رو مي خوندم ذوق و استعداد شاعريم فوران كرد و تصميم گرفتم انتقاداتمو به صورت شعر در مورد اين تاپيك مطرح كنم.
مي بخشيد اگه بد شده يه شعر في البداهه بود اونم ساعت 3 صبح!
اميدوارم گويا باشه:

سرم درد بگرفته زين شعرها / يكي يك بروفن بده اي خدا!
دلم ريش شد از هنرهايتان / از اين وزن و اصلوب و رفتارتان
خداييش كلاهي رو قاضي كنيد / خيال هممون رو راضي كنيد
هري پاترو شعر و ترجيع بند؟! / من و ولديو عشقو ترصيع بند؟
اقلاً كمي واژه سازي كنيد / كمي با تن ِوزن بازي كنيد
كمي فكر روي سرودن كنيد / كمي شاعران را فروتن كنيد
يكي سوژه اي رو كند في المثل / جميعاً ازآن سوژه سازيد غزل
كمي ذوق و طنزش فزون تر كنيد/ كمي اين تاپيك را وزين تر كنيد
بمردم دگر فرصتي بيش نيست / نصيحت شنو اي پسر نيش نيست!


با دیدن طبع دیگران ما نیز طبعمان گل می کند ! می شکفانیمش !

سرد درد بگرفته ؟ یاللعجب ! / بروفن بگیر از زن مش رجب!
یکی شعر گویم که باشد همی / بر این پاره پاره دلت مرهمی
کلاهی ندارم که قاضی کنم / فقط می توانم که راضی کنم
تو را با سراییدن یک غزل / که ماند همی از ابد تا ازل!!
تو را می ستایم که با انتقاد / دل شاعران ِ قَدَر گشت شاد
ز وزن و ردیف و ز آرایه ها / ز قافیه ها و درون مایه ها
چه گویم که دل مملو از غصه هاست / شگفت آمدم چون زدی حرف راست!
به شعرت دو چندی من افزون کنم / به پندی سخن پر ز مضمون کنم !
بکن فکر بر شعر این ساحره / که از بندرعباس تا قاهره
یکی اینچنین در و سیم و گهر / نیابی تو ای شاعر بی هنر
غزل نیست این نیمه شعر! شما / ردیفش ز تو ، قافیه با خدا !
وجود عناصر ، سخن خوش نمود / هر آنکس که خواندش چه خشنود بود
بگنجان تو در شعر یک مایه ای / ردیف و جناسی و آرایه ای
بسان من و لیلی و دوستان / که شعرهامان بهتر از بوستان !
کلامم نگنجد در این خرده جا / به پایان برم در زمانی بجا !


ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۲۰ ۲۱:۰۵:۵۳



Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۵

پوریا دفتری بشلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۸۶
از یک جایی در این دنیای بی کران
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
سلام . ادامه ي شعر قبليم :
اي تبهكار سيه دل بسته پر / نام طرفداران ولدمورت ببر
در ميان عمر خود كن جست و جو / شادي هايت را يك , به يك بگو
ما كه ماموران آزكابانيم / تك تك تو را بوسه مي زنيم
ناگهان در هاي زندان باز شد / يك نفر از زير شنل نامريي آمد
پسري آمد از سوي هاگوارتز آمده / زخم پيشاني اش مثل صاعقه
چشم هايش را عينك زده بود / شر را از قلب آدم مي زدود
مو هايش سياه و چتري بود / رنگ كرواتش قرمز و طلايي بود
صورتش سفيد بود مثل بلور / در چشم سبزش بود خيلي شعور
لبش بود رنگ انار / بين دستانش نيمبوس دو هزار
خاك پايش گل هاي جنگل بود / جنگل تاريك و ممنوع بود
ارادتمند شما فرگوس فينيگان


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۳:۲۹ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۵

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
اصلاً فكر نمي كردم چنين تاپيكي توي سايت وجود داشته باشه.
موضوع جالبي داره ولي متأسفانه اكثر اشعار هم ضعيفند و هم طنزشون كمه.
توي همين حين كه شعراتون رو مي خوندم ذوق و استعداد شاعريم فوران كرد و تصميم گرفتم انتقاداتمو به صورت شعر در مورد اين تاپيك مطرح كنم.
مي بخشيد اگه بد شده يه شعر في البداهه بود اونم ساعت 3 صبح!
اميدوارم گويا باشه:

سرم درد بگرفته زين شعرها / يكي يك بروفن بده اي خدا!
دلم ريش شد از هنرهايتان / از اين وزن و اصلوب و رفتارتان
خداييش كلاهي رو قاضي كنيد / خيال هممون رو راضي كنيد
هري پاترو شعر و ترجيع بند؟! / من و ولديو عشقو ترصيع بند؟
اقلاً كمي واژه سازي كنيد / كمي با تن ِ وزن بازي كنيد
كمي فكر روي سرودن كنيد / كمي شاعران را فروتن كنيد
يكي سوژه اي رو كند في المثل / جميعاً ازآن سوژه سازيد غزل
كمي ذوق و طنزش فزون تر كنيد/ كمي اين تاپيك را وزين تر كنيد
بمردم دگر فرصتي بيش نيست / نصيحت شنو اي پسر نيش نيست!




Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۵

پوریا دفتری بشلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۸۶
از یک جایی در این دنیای بی کران
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
سلام . اين شعر را در وصف آزكابان سروده ام كه حدود 50 بيت بيشتر است ولي 10 بي 10 بيت برايتان مي فرستم . شعر مثنوي :
خواب ديدم خواب اين كه در آز كابانم / خواب ديدم خسته و افسرده ام
پيش من هزاران ديوانه ساز بود / واي سلول من چه وحشتناك بود
تاميان آزكابان رفتم , دل گرفت / ديوانه ساز شادي ام را پس گرفت
بالش زير سرم هيچي نبود / غرق وحشت , سوت و كور و تنگ بود
گريه مي كردم وليكن بي جواب / تشنه بودم , تشنه ي يه جرعه آب
خسته بودم هيچكس يارم نشد / زان ميان يك تن خريدارم نشد
هر كه آمد حرفي زد و رفت / تاسفي برايم گفت و رفت
نه شفيعي , نه رفيقي , نه كسي / ترس بود وحشت و دلواپسي
آمدند از راه دو ديوانه ساز آزكابان / تيره شد در پيش چشم اين آزكابان
يكي شان گفت : اسم تو چيست ؟ / ديگري گفت : شادي تو در چيست ؟
ادامه ي شعر را در پست بعدي پس از سروده شدن مي نويسم .
ارادتمند شما فرگوس فينيگان


ویرایش شده توسط فرگوس فينيگان در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۹ ۲۱:۳۹:۴۹

شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۷ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
نام شعر: دیگر دوستم نداری

توضیح: شعری که چو درباره هری می گوید(اصلا ربطی به سایت ندارد)

ای جادوگر ناب ای هری
ای چهره تو شکل پری

شدم در شکارت همچو عقاب
حیف که اهدافم شده نقش بر آب

منم آن دختر زشت.چو
تمام کارهایم رفته لو

من کز عشق تو شدم یک غاز
جان مادرت یک نیم نگاهی بنداز

از دوری تو هر دم من
خورده ام به خاطرت هر سم من

آری مرده ام روحم ولی
سراغت را می گیرد هری
پس به من بزن سری


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱:۱۰ یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵

گراپold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۲۰ جمعه ۳۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۷:۴۰ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵
از جنگل سیاه آخوریسم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
محتسب مستی به ره هاگزمید دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای ارزشی این پیراهن است افسار نیست
گفت نئشه ای زان سبب مالدبر و خیزان روی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هاگزمید هموار نیست
گفت میباید تو را تا ژاندارمری برم
گفت رو صبح آی که ژاندارم نیمه شب بیدار نیست
گفت نزدیک است هاگوارتز را پلاس آنجا شویم
گفت دامبل از کجا در محضر خمار نیست؟
گفت تا وزارت را گویم در کافه بخواب
گفت کافه جای مردم بدکار نیست
گفت گالیونی ده و خود را وارهان
گفت کار ژاندارم کار گالیون و دینار(ای به قافیه!) نیست
گفت از بهر غرامت ردایت بیرون کنم
گفت پوسیده است جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت آگه نیستی که از سرت افتادت کُلَه
گفت در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت باید حد زند هوشیار جادوگر مست را
گفت جادوگر هشیار بیار اینجا کسی هشیار نیست

غزلی(به انا میگن غزل دیگه...نه؟) از گراپ کوهستان زاده معروفه درخت الغیب...دیوان گراپی


گراپ امضا دوست نداشت!


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵

$ حیف نون $


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۳۸ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۱۱ جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
از باغ مظفر
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 15
آفلاین
حیف نون می اید
شما رو می خنداند
کیفتان را می قاپد
--------------------------
هری پاتر ضایع میشه
لرد ولدمورت میخنده
هری پاتر بی پول شده
چون کیفش کش رفته شده
حیف نون هم پول دار میشه


میشه بگی این چه نوع شعریه؟وزنش چه جوریه؟...حداقل اگه میخوای اینجوری شعر بزنی از شعر های دیگه استفاده کن و اونا رو عوض کن...هم بامزه تر میشه هم میشه بهش گفت شعر


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۶ ۱۱:۳۴:۳۰

لطفا پست های ما را با همان لحجه حیف نونی بخوانید
جادوگران و کاربرانش به سلامت باد
ما هم به جادوگران امده ایم


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۲ جمعه ۲۴ آذر ۱۳۸۵

توبیاس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۰ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۴۲ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۵
از پیش پدرخوانده
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 294
آفلاین
برای ولدی:

همی راند او را به مرگ اندورن ، همی خواست کند سرش را سرنگون
---------------------------------------------------------------------------------

برای دامبی:

بیاورد دامبی ریشو را چون نوند ، به کوه قرپانداپان و کردش به بند
-------------------------------------------------------------------------------------

برای بادراد:

باریش تراش ز اسرار بادراد آگاه است ، تیغ ریش تراش محرم سر الله است
-------------------------------------------------------------------------------------

برای بلاتریکس:

از او خویشتن را نگه دار سخت ، که زنی دلیر است و پیروز بخت
------------------------------------------------------------------------------------


فقط فروم وجود دارد و کسانی که از زدنش عاجزند

[b]فقط اسل







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.