نقل قول:
یک مقاله بنویسید و در اون هر آنچه در مورد دوئل میدونید رو بیان کنید تعداد خط اصلا مهم نیست فقط کیفیت مقاله مهمه و نکاتی که باید به اون اشاره کنین
هوا به شدت خرابه و اوضاع حاکی از آدم های بیمرامه که چتر در دست راه میروند و جز عطر آمیخته به پیراهن خود،نکته ی دیگری را احساس نمیکنند و غافلند از سه روحی که همچون کوهی در کنار دیوار ایستاده و به شکل کاملا خشانت بار ،همدیگر را نگاه میکنند.
نیک بی سر:ببین داداش.منو چپ چپ نگاه نکن عمدا.میخوای بیام حتما من باعث شر شم؟
بارون:ای ول داش نیک.بشمار
«راوی:شروع کل کل معمولا با یک کلام تیکه آلود و یا شوخی فیزیکی نا متعارف شروع میشه و کل کل عاقبت به مبارزه ی تن به تن میکشه(دوئل)»
بینز اول یه نگاه ریز میبینمت به نیک بارون میندازه و بعدش به چشمان نیک خیره میشه:من اهل عملم.بعد عربدم،مثلا علنا ابدا کسی نیست که نداشته باشه اثرم.
«راوی:ادامه یافتن کل کل در راستای شروع مبارزه»
بارون:خیابون خط کشیه چون من کردم.زیر نقطه خط میشکم .خوب شرمندم
بینز:خیلی کپکت خروس میخونه.بیا دوئل کنیم اگر جرات داری!
«راوی:دعوت به دوئل با رشادت یکی از طرفین»
نیک:من میام.
با گفتن این جمله چوبدستی رو از داخل جیبش میکشه بیرون.بینز نیز همین کار رو میکنه.
دو روح پشت به هم می ایستند.سپس چوبدستی را در امتداد سینه گرفته و بیست قدم به سمت جلو میروند تا فاصله ی میانشان چهل قدم بشه.
«راوی:آداب دوئل کردن»
بارون هم یک گیتار برای خودش ظاهر میکنه و میشینه گیتار میزنه
«راوی:گیتار از اصول اولیه ی دوئله.»
طلسم های به همراه آب باران از میان دوئل کننده ها میگذره و به در و دیوار میخوره.در اطراف جنازه ی افراد بسیاری دیده میشه«راوی:خطرات جانبی دوئل» ولی اثری از مجروح شدن دو روح نیست.پس از مدتی ،هردو با قیافه ای اینگونه
دست از دوئل بر میدارند«راوی:پایان یک دوئل و ناموفق بودن آن»
[b][size=small][color=660000]گریه میکردم که کفش ندارم،یکی را دیدم ، پا نداشت[/c