سرسرای بزرگ هاگوارتز
قبل از عمل ! سرسرای بزرگ در سکوت فرو رفته بود. سکوتی سرسام آور، همه ی بچه ها سرجای خود بی حرکت میجنبیدند و با نگاه های خیره ای چشمانشان را بسته و گوش میدادند. به صدای مک گونگال:
- کوچولو ها ..
دیش! بومب! گومپ! زاپالاخ!«« توجه! این شکل مثل تام و جری هست و اینا ! »» مک گونگال فنا میشه و سپس مدیریت مدرسه به سمت این پیرزن میدوئه. وزیر سحر و جادو نیز در همون لحظه از غیب ظاهر میشه و بالای سر مک گونگال میره.
وزیر: این خانم در راه خدمت به جادوگرها و دنیای جادویی جان خودش رو از دست داد؛ برای خانواده اش گل بفرستید!
استرجس پادمور از روی صندلی مدیریتی اش بلند شد و به جای مک گونگال شروع به صحبت کرد:
- امروز از منطقه امتحان نیم ترم سراسری دفاع در برابر جادوی سیاه دارید! این یک نیم ترمه المپیاد مانند ! با سوال هایی بسیار سخت و گولاخ هست! طراحان سوال بیماری کرم داشته اند، و میخواستند که شما مثل هیپوگریف تو گِل بمونید! همهمه ای سرسرا رو در بر گرفت!
دانش آموز شماره 1: بچه ها این به ما گفت هیپوگریف!
دانش آموز شماره 2: امتحان؟ المپیاد؟نیم ترم؟ این ناعادلانه اس! من نمیخوام شکنجه بشم! اونا اجازه ندارن از اعمال نابخشنودی استفاده کنند!
دانش آموز شماره 3: من تحریم میکنم! هاگوارتز اجازه نداره.. کنترل اف و پنج!
دانش آموز شماره 2: بوقی کنترل+ اف پنجه!
دانش آموز شماره یک: بچه ها این به ما گفت هیپوگریف.
- جدی اف پنج + کنترل ؟ من تاالان کنترل+ آلت+ دیلیت میزدم! بگو چرا کامم بوقیده!
- منم تا الان شیفت و کنترل میزدم رمز ِ سیمز *می اومد! (The Sims)
هاگوارتز، در حین برگذاری المپیاد ِ نیم ترم بعد از عمل ! - امتحان دیگه شروع میشه. تا دوثانیه ی دیگه.
یک .. دو.. سه !
بچه ها همگی با هم ورقه های امتحانی را برگرداندند. ورقه ها ابتدا سفید بود وسپس سوالات روی آن پیدا شد. دوربین به سمت تک تک آنها رفت و روی کله ی بوری ایستاد! گابریل که چشمانش اطراف را می پایید و با سه دستش در تلاش بود که خودکار جادویی با جوهری که خودش مینوشت را از جیبش در بیاورد.
به سرعت این کاررا انجام داد. اما این عمل از دید یک نفر پنهان نماند. استاد دفاع در برابر جادوی سیاه .. درک به سمت استرجس دوید و روبروی او ایستاد.
- چیه بوقی؟ مگه نمیبینی کار دارم؟ نمیخواد امروز تدریس کنی لینک کلاس رو ندارم!
- چی میگی واسه خودت. من همین الان به یک مسئله پی بردم!
-
!
- گابریل دلاکور رو نگاه کن بوقی!
استر از روی شانه ی درک به گابریل نگاه کرد، که بر اثر تمرین حالا میتوانست با چشم چپ به ورقه ی سمت چپی و با چشم راست به ورقه ی سمت راستی اش نگاه کند.
( مردم واسه تقلب چه کارها که نمیکنن! )
استر: ایول چه کار گولاخی! من نمیتونم چشامو این طوری کنم.
استر در تلاش بود تا یکی از چشمانش به سویی و دیگری سویی دیگر برود که در نتیجه چهره اش به این حالت در آمده بود :
درک: بوقی، اون داره تقلب میکنه! جوهرش رو نگاه کن.
استر: .... ( داره نگاه میکنه .) !!!! ( نگاهش تموم شده!
)
درک: دیدی راست گفتم! بوقی یه کاری بکن.
استر: الان میرم یه کاری کنم. دست من رو بگیر.
درک دستش را دراز کرد و دست استرجس را گرفت.
استر: دستمو ول کن بذار برم دهنشو صاف کنم!
درک:
استر:
:. میز گابریل .: - اهم، خانم دلاکور!
گابر : جونم؟
استر : ایول چه پلک هایی! چه مویی، چه دمی(!!!) عجب پایی!
گابر : بوقی مگه خودت ناموس نداری؟
استر : چرا ولی میخواستم اگه میشه شما واسم آواز بخونید!
گابر : چرا
؟
استر مدتی به این حالت
فکر میکنه و بعد میگه:
- میخوام یه مسابقه ی آواز راه بندازم. جایزه اش شریک شدن تو منوی مدیریت ِ منه!
گابر : آواااااااز ... آآآآآآآآآآآآووووووااااااااازززززز !..
استر در مدتی که گابریل در تله افتاده بود به سمت خودکارش رفت؛ آنرا زیر یک کاسه گذاشت. دو خودکار دیگر عین همان را نیز بوجود آورد، با یک تفاوت کوچک! سر خودکار آبی بود ولی دو خودکار دیگر مشکی! دو کاسه ی دیگر روی دو خودکار گذاشت.
- امم، دوشیزه دلاکور.
- آووووووووووواااااااااااااااااززززز..!
- دوشیزه دلاکور!
-آووووووووووووووواواااواواواوا ( چه چه میزنه! ) زززززززززز...
ملت هاگوارتز:
!
- آواوواواوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااززززز..
- مرگ! دوشیزه دلاکور!
این مثینکه حالیش نیست!
استرجس گلوی گابریل رو میگیره و اونو به شدت تکون تکون میده و دل و روده ی گابریل به هم میپیچه! استر با خودش فکر میکنه این بار گابریل حتما به تله ی نوع سومش دچار میشه ! در صورتی که دفعه ی پیش هم دچار شد. به کاسه ها اشاره کرد. سپس ورقه ی امتحان گابریل را برداشت.
استر : اگه میتونی خودکارتو پیدا کن، متقلب!
گابر : خیلی نامردی!
استر به ورقه ی امتحانی گابریل خیره شد! ورقه ای سری .. که اشک در چشمان استرجس جمع کرد! جواب هایی کامل و دقیق، توسط آن خودکار اسرار آمیز داده شده بود.
[spoiler=
1- شش موجود سیاه خطرناک نام ببرید. (3 نمره)مورچه سیاه، گربه سیاه، کلاغ سیاه، سگ سیاه، سایه ی سیاه !مار سیاه، گوزن سیاه، گراوپ سیاه! من سیاه، تو سیاه، او سیاه ...
2
- توضیح دهید که اگر یک کلاغ سیاه، آرم دانش آموزی شما را بدزد، چه اتفاقاتی ممکن است برای شما بیفتد؟ (1.5 نمره)این استرجس نامرد من را از مدرسه بیرون خواهد انداخت!
در این حالت شما چه کاری می بایست انجام دهید؟ (1.5 نمره) (جمعا 3 نمره)میتونم یکی از طلاها رو توی یکی از راهرو ها بگذارم تا کلاغ به سوی آن بیاید آنرا بردارد و به لونه اش ببرد، من تعقیبش میکنم و با پیدا کردن لونه اش کلی خوشحال میشوم. سپس، با ورد اکسیو وسایلم را از او میگیرم! و حتی اگه لازم شد ناک اوتشم میکنم!
3- با چه چیزهایی می شود با یک مار سیاه مقابله کرد؟ سه مورد نام ببرید (3 نمره)1) کتاب های رولینگ ! *
استفاده ی رون از زبون مارها !! *
2) شمشیر گریفندرو -- در صورتی که یک گریفی اصیل باشیم! یا حتی نباشیم ! --
3) افسونی برای مقابله با او !
4- "سیاهی" چیست؟ مثال بزنید (3 نمره)سیاهی همان پپسی کولا یا پارسی کولا است! موجودی شیطانی و سیاه و خطرناک، هرچیزی که در تاریکی باشد. هرشی که سیاه و تاریک باشد!
5- چند نوع تله جادویی وجود دارد؟ نام ببرید (3 نمره)سه نوع :
1) تله ای کلا نابودتون میکنه!
2) تله ای که کم کم میکشه!
3) تله ای که تاثیری نداره روت!
6- هر کدام از تله های زیر جز کدام یک از انواع تله های جادویی هستند؟ چرا؟ (هر مورد 3 نمره)الف) چوبدستی های تقلبی فرد و جورج که به عروسک تبدیل می شوند: تله ی نوع 3، چون فقط باعث منحرف شدن حواس هستند!
ب) آکرومانتالایی(عنکبوت غول پیکر) که در هزارتو(خان سوم کتاب چهار) سر راه هری قرار گرفت:تله ی نوع 2، چون زهرش کم کم اون ها رو از بین میبرد!
ج) کلیدهای بالدار که در کتاب اول(سنگ جادو) هری می بایست یکی از آنها را برای باز کردن می گرفت:تله ی نوع 2، چون اگر این کاررو نمیکرد بعدا میمرد!
د) بلایی که در جلسه سوم تدریس بر سر بارتی کراوچ آمد:تله ی نوع 1، خیلی گولاخانه شهید شد!
7- یک مورد استفاده برای هر کدام از انواع تله ها نام برید. (هر مورد 1 نمره، جمعا 3 نمره)تله 1: آوداکداورا ! تله ی 2: سوختن خانه ای که در اون هستیم! تله ی 3: اِ ، کلاغه رو !! ...!
b][/spoiler]
---- :: چند ساعت بعد :: ----گابریل همچنان در حال نگاه کردن به سه کاسه بود. هر سه کاسه را استرجس چرخانده بود و دفعه ی اول به گابریل گفته بود که خودکارش؛ زیر کاسه ی وسطی است! وقت امتحان روبه اتمام بود شانس آورده بود که تمام سوالات را نوشته و دو سه سوال آخر را شفاهی به استرجس گفته بود که مطمئن بود غلط است.
- گابر، ببین این الان تو اینه!
ویلی ویلی ویلی ( افکت چرخوندن کاسه ها ! )
- حالا تو کدوم هست؟
- بابا نمیدونم !
ولم کنید.. دارم دیوونه میشم! اصلا نمیخوام این امتحان رو بدم! شِت !
گابریل با ناراحتی از روی صندلی اش بلند شد و به سوی در خروجی سرسرا دوید.
----
*: رمز بازی ِ سیمز شیفت و کنترل یا یه همچین چیزاییه! رمز پولشه!