بلا: :d
وزیر:
- هو... چشات رو برا من اینجوری نکنا. تو روت خندیدم پررو شدی؟
در همین حین صدایی از درون گوشی میومد:
- هـــــــوی... الــــــــــــو... زهر ماریه هــــــــــوی...
وزیر سریع موبایل رو در گوشش گذاشت و گفت:
- هان... ببخشید. یه لحظه شما رو فراموش کردیم. :d
پایپ:
ناگهان صدای ویکتور در جای جای رول پیچید و گفت:
- هوی مگان بی شعور... چی میگی برا خودت. اینا که با موبایل بودن، چطوری قیافه ی اون یارو پایپ رو دیدن؟
مگان خارج از رول نگاه عاقل اندر سفیهی به ویکتور کرد و گفت:
- هه هه... بچه ها نشونش بدین.
با اشاره ی مگان وزیر تلفن رو قطع کرد و به بلاتریکس داد. بعد هم خودش از کادر خارج شد.
بلا شروع به گرفتن شماره کرد و رو به موبایل شروع به صحبت کرد.
دوربین نشون میده که بلا در حال مکالمه ی تصویری با لرد بود.
لرد با لحنی عشقولانه گفت:
- عجقم... عسلم... تیتال می تونی اونجا؟ این وزیر اذیتت نمی تونه؟ :pretty:
- نه جیگلم... این وزیر اسکول تر از این حرفاس. می بینمت به زودی. بوس بوس بای.
وقتی مکالمه تموم شد وزیر وارد صحنه شد و گفت:
- واو... این چی بود؟ چجوری مکالمه ی تصویری انجام می دادی؟
بلا با لحن تبلیغات تلویزیون گفت:
- با نسل سوم سیم کارت های رایتل، مکالمات تصویری، اینترنت پر سرعت و خیلی چیز های دیگه امکان پذیره.
بعد صدایی شبیه غول چراغ جادو روی صحنه گفت:
- برای پیش ثبت نام این سیم کارت ها به سایت اینترنتی ما مراجعه کنید.
رایتل!مگان: :zogh:
ویکتور:
در همین حین که ویکتور داشت خارج از روول کف و خون قاطی می کرد، داخل رول وزیر در حالی که چونه اش را می خواروند گفت:
- مگان، مگان... یه سوال. الان که من این پایپ رو تلفن رو روش قطع کردم، احتمالاً زنگ هم بزنیم بر نمی داره. چجوری سوژه رو پیش ببریم؟
مگان فکر کرد و گفت:
- راست می گیا... فکر اینجاش رو نکرده بودم.
در این لحظه بلا دوباره با همون لحن تبلیغاتیش گفت:
- با مکان نمای سیم کارت های ایرانسل می توانید از عزیزان خود با خبر باشید.
با این دیالوگ آخر خارج از رول مگان و ویکتور هر دو روی زمین افتادند و شروع به قاطی کردن کف و خون کردند.