الان می خوام نقد پست جینی رو بزنم ولی بقیه هم بخونن که خیلی خوبه و باعث پیشرفتشون میشه.
نقد پست شماره ی 53 خانه ی سالمندان، جینی ویزلیخب خب
اولین مشکلی که رولت داشت سوژه بود. اون بالای پست نوشته سوژه ی جدید، اما وقتی رول رو کامل می خونی میبینی که سوژه ای نیست! یعنی اصلاً توی این رول اتفاقی نیفتاده و سوژه ای پیدا نشده که کسی بخواد بیاد و ادامش بده.
اصولاً این ها پست هایی هستند که نفر دوم باید بیاد و یه ایده بده که چه خبر قراره بشه. یعنی در حقیقت تو داری فضا را برای یکی دیگه آماده میکنی که بیاد سوژه ی جدید بزنه.
این کار چندان جالب نیست و بهتره وقتی می خوای یه سوژه ی جدید بزنی یه ایده داشته باشی و بیای قشنگ روی ایده مانور بدی و اصطلاحاً بقیه رو شیر فهم کنی.
مشکل بعدیت که دیدم اینه که پستت فضاسازی نداشت. اصلاً هیچ توضیحی نداده بودی.
وقتی میخوایم یه رول بزنیم باید جوری همه چیز رو توصیف کنیم که خواننده بتونه کاملاً اون صحنه رو تجسم کنه و این جور فضاسازی ملزوم اینه که تو خودت توی ذهنت اون فضا رو ترسیم کنی.
یعنی قبل از اینکه شروع به نوشتن کنی توی ذهنت دقیقاً مثل ساختن یک فیلم، فضا رو بسازی.
مثلاً میگی الان اینا با یه ماشین میان توی یه قلعه ی فوق العاده قدیمی. از این قلعه ها که دیوارای بلند و برج های مدور و اینا داره. همه جا سر سبزه و...
این قدم اوله. حالا قدم دوم اینه که اینو توی رول پیاده کنی.
خیلی جاها فرصت این هست. مخصوصاً اول رول میتونه با یه فضا سازی خوب شروع بشه که خواننده بتونه خوب تصور کرده.
حالا تو از یه شیوه ی قشنگ استفاده کردی برای شروع رول. یعنی با دیالوگ شروع کردی. خیلی هم خوبه ولی بعد از دیالوگ بهتره که یه فضا سازی داشته باشی.
توی رول هم هر جا مکان عوض میشه فضا سازی بکن.
یه مشکل دیگت این بود:
نقل قول:
البوس بایه حرکت از ماشین پیاده میشه و دستشوبه طرف داخل ماشین دراز میکنه:
نقل قول:
ببین توی جمله ی اول خوب حالت آلبوس رو توصیف کردی. اما توی جمله ی دوم اصلاً هیچ توصیفی نکردی. یعنی الان من نمی دونم صدا خوشحال بوده، ناراحت بوده، ترسیده بود یا...
قبل از اینکه دیالوگ رو بنویسی می تونی یه توصیف خوب از حالات گوینده ی دیالوگ بکنی. مثلاً:
آلبوس در حالی که دست به داخل ماشین دراز می کرد با صدای آرام گفت:...
در ضمن این "گفت" رو آخر توصیفت بذار، خیلی قشنگ ترش می کنه.
اینطوری که تو می نویسی وقتی زیاد بشه توی رول قشنگ نمیشه.
یه چیز دیگه هم بود که بعضی جاها رعایت کرده بودی و بعضی جاها نه. اونم دیالوگ نویسی بود.
حالا توضیح میدم.
دو روش برای دیالوگ نویسی هست:
1.
مگان رو به جینی کرد و به آرامی گفت:
- میای بریم 13 به در؟
2.
جینی با عصبانیت به مگان گفت: « برو بینم بوقی بوقی بووووووووووووق.
»
البته یکی دیگه هم بود که الان یادم نیست چی بود.
ولی به نظر من از همون شماره 1 استفاده کنی خیلی خیلی بهتره.
فقط یادت باشه باید یه اینتر بزنی و یه خط تیره بذاری.
یه نکته ی کوچولوی دیگه هم که دیدم این بود که شکلک هات خیلی ربطی به متن نداشتن.
حتماً هم وقتی رولت رو نوشتی یه دور از روش بخون چون اشتباه تایپی هم داشتی.
اینا رو حتماً رعایت کن و برو رول بزن. سوالی هم داشتی می تونی اینجا بپرسی یا پیام خصوصی بزنی.
برو بترکون تا رول بعدیت رو برات نقد کنم.
منتظرما
موفق باشی.