یلا و هوگو جلو در خونه ی ریدل ظاهر میشن و با ترس میرن تو خونه
تو خونه ارباب داره با نجینی و سالازار و باسیلیسک سالازار با هم آواز می خونن
هوگو :سلام اس . اس . اسمشو نبر .
هوگو انتظار داشت ارباب بپره گازش بگیره ولی ارباب با بی تفاوتی گفت :چیزی خورده . سرش جاییی خورده .
بلاتریکس : نه اسمشو نبر .
ارباب این دفعه مصلحت در این دیدند که بر بیا شفتند (
)
ارباب: کروشیو به من بگین
ارباب ارباب ارباب ارباببلا میبینه همهی مجوز پاک شده واسه همین میگه : ارباب لودو چن تا شرط گذاشت
و شرطارو تو ضیح میده
ارباب فریاد های سهمگین میکشن و حونه ی ریدلو رو سر ساکنینش خراب میکنن غفقط اتاق خودشو سالم نگه میدارن
ارباب : همه ی مرگخوارا راجمع کنیذ تو آشپزخونه .
سالازار که داشت با باسیلیسکش بازی می کرد گفت : پسریم ؟آشپزخانه ندارییم . خراب شدی یست هل هل هل هل
کر کر کر کر
ارباب که احترام به والدینو همیشه رعایت میکردن چیزی نگفتن و فقطگفتن ( ما فهمیدیم گفتن یا نگفتن
)
نیم ساعت بعد همه رو زمین ولو شدن وارباب رو صندلی نشه مرگخوارا دارن به خرابه های خونه نیگاه میکنن.
سالازار از راه میرسه . ارباب پامیشه و جاشو میده به بزرگتر
بلا :آفرین ازارباب یاد بگیرن . .یه صندلی واسه ارباب ظاهر میکنه .
ارباب: بسیار خب ماباید بریم تو وزارت خونه یواشکی لودو رو بدزدیم بعد با موز عوضش کنیم
روفوس: ارباب موز ؟
ارباب : کروشیو