تکالیف:
1- این موضوع در جلسه ی بعدی نیز تدریس شود؟ ( 2 امتیاز)بلی، بلی!
خیلی خوب میشه که با توجه به تکالیف دانش آموزان جلسه ی بعدی کلاس رو به این موضوع اختصاص بدین!
فقط من از قبل متن تدریستونو مشخص می کنم تا از این به بعد لازم نباشه اون دست خط افتضاحمو وسط کلاس به خوردتون بدم!
2- متن نامه ای که بیل ویزلی دریافت کرد چه بود؟ ( 7 امتیاز) و از چه کسی بود؟ ( 3 امتیاز)یـکـم فکر کن...!یعنی ساحره ی دیگه ای به جز من میتونه اون تاثیرو رو شما بذاره؟! یعنی کسی جز "فلور دلاکور جهنمی ملقب به دخترک بی نام و نشون؟!"
بفرماییداستاد ویزلی عزیزم...!
این خوده نامه که بعد از کلاس وقتی تو راهرو داشتین تنفس مصنوعی میدادین دادینش دستم!
[b]3- به نظر شما در طول تاریخ، به ساحرگان بیشتر ظلم شده یا جادوگران؟ مقاله ای در این مورد بنویسید و با دلیل و مدرک اثبات کنید، این مقاله باید بیشتر از 12 خط زوپسی (ینی خط معمولی هنگام نمایش تاپیک) باشد! ( 12 امتیاز)[/b]به نظـر من، بـه دور از هر گـونه پـیش داوری مسلما در حق ساحره ها ظـلـم شده...!
در قدیم ساحره هـا حق درس خواندن رو هم نـداشـتن بـدون اجازه شوهر یا پدرشـون، مدرک آپارات با امضای قیم مذکر به سـاحرگـان داده می شـده و شوهـرشـون هـم هر موقـع می خواسـته توی هـاگوارتز با دخترای دیگه میپریده و آخـر سر هم با دسـت بـزن و اعصاب خورد میومـده خونـه تا شـام بخوره و کلی نق و غر بزنه!
الآن هم همینطـــوره!
اوضاع چه فرقی داره وقـتی وزارت به جادوگـر آسلامی موجب میشه حجاب برای ساحـره ها الـزامی بشه؟!
وقـتـی ساحره هـا می بـینن تو چتـر باکـس شوهروشون به بـلـاترکیس گفته عاشقتم (
) و اونا فـقـط به جــرم حرف زدن بــا یه جادوگــر مورد بی اعتمادی قـرار می گیـرن و شوهـرون متهـمشون مـی کنـه حتما، حتما...( افکت فین در دستمال آبی!)
حتـما فردا بـا اون میـخوان برن بیـرون!
وقتی باباشون میگه تـا شوهـر ندم تــورو بایــد تو خونـه حبسـت کنـم!
وقتی تـنـها پـنـاهگاهشون زیـر سایـه یه اربابـــه!
آخـه انصافه؟!
بعد شما به حسادت و تنـدی زنـانـه ما کـه فقـط برای جلـب توجـه شماسـ می گیـن ظلم...!
4- نحوه ی رفتار یک جادوگر هنگام برخورد با یک ساحره را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)اون اوایل:جادوگر که ساحره مـامـانی که داره موهاشو بـا چماقـش به صـورت عجیبی شانه میـکنه رو دیده هول میـشه و داینـاسوری که داره سراغش میـادو نـادیـده می گیـره!
دایناسور که از ایستادن ناگهانی جادو گر که آب دهانش راه افتاده و چشمانش حالتی قلب مانند پیدا کرده تعجـب کرده مسیر نگاه جادوگـر را دنـبال کرده و ساحره را می بیـند!سپس سرش را با تاسف تکان می دهد و به صف جادوگران دیگری که در انتـظـار ساحـره نشسته انـد اشاره می کنـد و با دمـش بـه پشت جادوگر میزند و آن دو دست در دست هم میروند و در افق محو می شوند.
اون وسطا...:ساحره دم پنجره با چادر ایستاده و به گل ها آب می دهد که ناگهان جادوگری که از کوچـه رد میشود او را می بیـند و با سر به زمین بر خورد می کند!
ساحـره با دیـدن این صحنه با نـاز می خندد و جادوگر که مشغول بلند شدن با همان اب دهان راه افتاده است را نگاه می کند.در همین حال مانند این فیلم هندیا بادی می وزد و چادر ساحره را باد می برد و موهایش را افشون می کند و دل جادوگکر را پریشون می کند و پدر ساحره را غیرتی... و داستان در تکالیف بعدی ادامه دارد
این اواخر:ساحره در حال دویدن است و باد موهایش را پریشان کرده و نفس نفس می زند و در همین حال باران هم میاید.ناگهان جادوگری ساحره را می بیـند که دارد بـه سمـت او مـی دود و هـول می شـود و چشم هایش برق می زنند و به جای آن که جاخالی دهد می پرد جلوی ساحره و ساحره با او برخورد می کند!
جادوگر به ساحره که سرخ شده و زیر لب زمزمه می کند متاسفم کمک می کند وسیلش را جمع کند و در همین حال شماره ی خط همراه جادویی چوبدستی اش را لای کتاب های ساحره گذاشته و پس از روانه کردن ساحره مانـند این تســترال ها می نشیند و تا روز بعد به چوبدستی اش برای دریـافت پیغامی از ساحره نگاه می کنـد!
5- نحوه ی رفتار یک ساحره هنگام برخورد با یک جادوگر را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)جمع بنـدی،اوایـل،اواسط و اواخـر:
ساحـره خودش را با آرایش نـاز کرده کمی موهایـش را با انواع مواد معدنی صاف می کند و با دوستانش می رود بیرون تا جادو گری را تور کنند.
با آمدن اولین جادوگر یکـی از ساحـره ها می گویـد این مال من است و با همان کتب هایـی که بـالا به ان اشاره کردم و سر و وضع به هم ریخته و نفس نفس زنان روع به دویـدن می کنـد تا حتما به جادوگر بخورد!
یـا آن که کنـار خیابان ایـستاده در انتـظار جاوی مدل بالا و هر کس جاروی مدل سال دو هزار و سیزده آتوماتیک همراه با ادکلنـی خوشبو و قیافه خوب و اگر شد کمی خاکی نشد هم مهم نیست(
)، داشت سوار می شود و خواهش می کند تا او را به خانه اش برساند!
"منتظرتان هستم مستر ویـزلی...
شام یه چیز خوشـمزه درست کردم ^_^"
بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)