هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
این تاپیک واگذار می شود.

متقاضیان از طریق پیغام شخصی یا باجه وزارتخونه می تونن درخواست بدن.

تا اطلاع ثانوی پلمپ.



تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ ۲۲:۱۵:۰۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ جمعه ۵ دی ۱۳۹۳

تراورز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۶ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۹ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
از تبار مشتای آهنیم، زنده تو شهر دزدای پاپتیم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 520
آفلاین
در میان تاریکی اتاق، اندکی نور از شمع کوچکی که بر روی میز سیریوس قرار داشت می‌تابید. زیر نور سیریوس با چهره ای خسته و لاغر مشغول خواندن کتابی قطور با جلد چرمی به رنگ مشکی بود. در اتاق با صدای قیژ قیژ خفیفی باز شد و باریکه ی نوری وارد اتاق شد. صدایی مردانه، بم و خشن گفت:
- سیویش، چرا این‌جا انقد خلوته داوش؟

سیریوس از جا پرید و با قیافه ای وحشت زده به فردی که رو به رویش قرار داشت خیره شد. زیر لب گفت:
- بازم این دیوونه ی توهمی سر و کلش پیدا شد.

کتاب را روی میز گذاشت و سعی کرد خود را تا جای ممکن آرام کند. لبخندی مصنوعی زد و جواب داد:
- خوبی تری؟ چه خبر از این ورا؟
- مشغول انجام کارای بزرگی بودم واس نجات جامعه جادوگرا. مثلا رفته بودم چن تا غول رو که می‌خواستن جامعه رو به آشوب بکشن سر جاشون نشوندم چون ایجاد هرج و مرج فقط واس اربابه، درک می‌کنی دیگه آره؟

سیریوس پوزخندی زد و روزنامه‌ای را که که روی میز افتاده بود را برداشت و تیتر آن را به تراورز نشان داد. تراورز کمی خود را به سیریوس نزدیک تر کرد تا در تاریکی اتاق بتواند بهتر تیتر روزنامه را بخواند. سیرویس شروع به خواندن کرد:
- انجمن آنتی ساحریال بازگشایی می‌شود. تو هم داخلش هستی؟

تراورز با خود تصور کرد حتما کاری بسیار بزرگ انجام داده پس با قاطعیت جواب داد:
- آره حاجی، کسی جز ما مرگخوارا حق ظلم کردن نداره‌، ملتفتی؟ نظر تو چیه؟

و لحظه ی مهم فرا رسید...

پ.ن: در همون حال سیریوس از فضای رول خارج شد و یک پس گردنی زد به راوی ماجرا تا دفعه ی بعد دیگه این جوری توصیف نکنه که حال مردم بد شه.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱ سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳

آلبرت رانکورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۷ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۶ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
از جهنم برگشتم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 20
آفلاین
زرت زرت زرت ...

صدای محکم در و شترخ باز شدن در شنیده شد مردی با ابهت وارد پایگاه شد.

سیریوس که از فرمت به تبدیل شده بود با صدایی لرزان گفت:

تویی البرت ؟ای مرلین تو روحت ،قلبم ریخت از این همه ابهت و جذبه ! حالا واس چی اومدی اینجا ؟

-اومدم ارزشی شم . نگو نه نگو نمیشه، این قلب سیاه من ، عاشقشه عاشق ترم میشه.

سیریوس که با تعجب به البرت نگاه میکرد گفت:
-جون من؟
باعث افتخاره !!حالا چه لقبی مد نظرته بگو بنویسم تو لیست .

البرت با خونسردی کمی فکر کرد و گفت :
همم... ارزشی خشن


ویرایش شده توسط آلبرت رانکورن در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۸ ۱۷:۳۵:۰۹

از آبی متنفرم

تصویر کوچک شده


ارزشی خشن
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده



پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۳

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
تراورز: امشب یه خلاصه پست می زنم.

فرد: خیلی هم خوب. بنویس بذار تو امضات. لوگو رو هم بذار.

پ.ن: به عضو جدید ارزشی ها خوشامد میگیم. سیسرون عزیز با لقب ارزشیوانوانئه... هاااااااء؟


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۳ ۱۶:۲۱:۳۳

تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۳

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
من میگم میخوام ارزشی شوخی باشم اجازه هست؟

بدو بیااااااااااااااااا


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۳

تراورز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۶ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۹ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
از تبار مشتای آهنیم، زنده تو شهر دزدای پاپتیم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 520
آفلاین
آقو سیریوس سوژه آنچنان شلوغ شده که من واقعا هیچی دیگه ازش نیمفهمم میشه دستی به سر و روش بکشین یا من بیام با یه رول مقادیری از سوژه های فرعی که کار رو شلوغ کردن رو با اجازه ی خودت جمع و جور کنم حاجی؟


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
ارزشی های عزیز

ماموریت هم چنان در تاپیک ویلای بزرگ آبا و اجدادی بلک در جریانه ها!

بیاید شرکت کنید. سبک و شیوه و روش هم نمیخواد. پشیمون شدم هر جور دوست داشتین بنویسین. سوژه داره جالب میشه.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۰:۰۷ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

مالسیبر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۱ یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۸:۰۱ چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴
از JusT iN helL
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 22
آفلاین
مالسیبر اروم اروم زیر نم نم بارون داشت قدم میزد که یهو یه اعلامیه نظرشو جلب کرد.
نزدیک تر رفت کاغذ به خاطر بارون خیس شده بود و قابل خوندن نبود فقط کلمات وزارت سحر و جادو قایل تشخیص بود با خودش گفت :

-اشکال نداره میریم ببینم چه خبره شاید نذری چیزی بدن.
و با فرمت به سمت وزارت خونه راهی شد .

بعد از چند ساعت رسید دم در وزارت خونه و داخل شد که یه ساختمون توجهشو جلب کرد .نزدیک تر رفت و تابلوی روی در رو خوند:

-"پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب"

- یا مرلین ،این چه اسمیه ؟این لامصبو با تریلی نمیشه جمعش کرد.

وارد ساختمون شد و رفت طبقه 645 در زد . صدای پیرمردی به گوش رسید.

-بیا داخل

اروم در رو باز کرد و داخل شد

-چیکار میتونم براتون بکنم ؟

مالی که واقعا نمیدونست برای چی اومده اونجا با لکنت زبون گفت:
-چیزه چ... من ...اخه ....نذری ... عدس پلو

پیرمرد گفت :
-اها فهمیدم اومدین اینجا عضو بشید تبریک میگم به سلیقتون روی این دیوار اسم های ارزشی که میتونید ثبت کنید هست برید یه نگاهی کنید و یکی رو انتخاب کنید.
مالیسبر با فرمت به سمت دیوار رفت و با خودش گفت :
-این مرده یه چیزی مصرف کرده 100 گالیون شرط میبندم .
ولی خب حالا که اینجام بزار یه کم استفاده کنیم من که میمیرم برای عضو شدن تو یه گروهی چیزی بزار اینجا عضو بشیم بروبچ هاش خیلی باحالن ،لیست و نگاه کن توروخدا تومار خیارشورشاهه.

مالی همینطور که با خودش حرف میزد چشمش به یه اسم عجیب افتاد یهکم فکر کرد و گفت :

همـــــــــــــــــینه ، ارزشی خونخوار


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳

سیسرون هارکیس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۱۵ چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 96
آفلاین
ارزشیوانیوانوانئه تقدیم می کنیانید:

زمین چونان همیشه سنگ بود و آسمان هوا داشت و ارزشی ها در همه جا می زیستیند و می ارزشیدند.روزو شب شان خوش بود. همه جا ساکت و آرام بود تا آن که روزی از روزها پسرکی پشمک به سر و صورت نهادیده بر آنان وارد شد و گفتندی:

- ســـــــلـــــــــوم!

در آن میان مردی سیبیل تابانیده ، نگاه غضبناکانیده ، باد بر دماغ انداختینیده بر دو پا جهیدیده فریاد بر آورد:

- سلام و درود بر تو ای جوان ارزشی ! ارزشت با ارزش باد! سیبیلت پر باد باد! دماغت خرطوم باد! دو چشمت ...

خلاصه بسیار باد باد کرد و از خود سخن گفت و در آخرین بادی که بادانید گفت:

- ... بگو ببینیم ای جوان! لقبت چه باد؟

سیس در دل اندیشید « هر چه بادا باد!» و از اعماق عمق خویش فریاد زد:

- ارزشیوانوانئه!تصویر کوچک شده


***

خیلی وقت بود رول نزده بودمیانیدی باشد که ارزشی گردیم بدین سبب!


ویرایش شده توسط سیسرون هارکیس در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۵ ۱۶:۰۴:۳۳

وقتی که می بری نیاز به توضیح دادن نداری ولی وقتی می بازی چیزی واسه توضیح دادن نداری

ارزشیوانوانئه

تصویر کوچک شده



{سرهنگ دوم ساواج}


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۴:۲۲ یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
ملت ارزش! ملت ورزش! به پا خیزید! به پا خیزید که امروز روز شماست! امروز روز نشان دادن ارزشی و آرمان های ارزشی به جهانیان است! امروز ثابت می کنیم که برادران و خواهران بسیجی پشت به پشت هم فعالیت با شکوهی خواهند داشت! اتحاد خودتون رو نشون بدید!

بچه های اطلاعاتی از دیشب مشغول بررسی منطقه عملیاتی بودن و بالاخره مختصات محل مورد نظر رو برای ما فرستادن.

مختصات منطقه مورد نظر ۵۱ درجه و ۶ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۸ دقیقه طول شرقی و ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۵۱ دقیقه عرض شمالی.

سربنداتون رو ببندین و رهسپار جبهه حق علیه باطل بشین! تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.