جلسه ی اول درس بسیار شیرین معجون سازی
هکتور در دفتر مدیریت را با ته ملاقه اش کوبید.
- کیه؟
- پروفسور هکتور دگورث گرنجر، بهترین معجون ساز قرن!
- کسی اینجا نیست! نیا تو!
هکتور بدون توجه به اجازه ی داده نشده، پاتیلش را روی دوشش گذاشت و وارد دفتر شد.
اتاق به دو نیمه مساوی تقسیم شده بود. نیمی از آن پر از انواع گل و گیاه و درخت عجیب و غریب بود که یا مشغول خوردن یکدیگر بودند یا عینک آفتابی زده و مشغول فتوسنتز بودند.
در نیمه ی دیگر اتاق انواع حشرات مشغول وز وز بودند. هکتور حتی زنبور عسلی را دید که به جای مشغول به کار بودن، روی تختی دراز کشیده و یک نی را در وانی پر از شهد فرو برده بود و می نوشید.
- کی بهت گفت بیای تو هکولی؟
- من در زدم.
- منم گفتم نیا تو.
- ولی من در زدم.
- هک هر کی در زد نباید بیاد تو. باید صبر کنه بهش اجازه بدن بعد بیاد تو.
- مهم اینه که من در زدم.
- حالا چی کار داری؟
- کلاس من کی برگزار میشه؟
لینی و رز نگاهی به یکدیگر انداختند. آن ها به هیچ عنوان قصد نداشتند امسال کلاسی را به هکتور اختصاص بدهند، آن هم با وجود سابقه هکتور در معجون سازی. اما از طرفی هیچ کدام تمایل نداشتند کسی باشد که این خبر را به هکتور می دهد.
- اممم... کدوم کلاس هکولی؟
- کلاس معجون سازیم.
نگاه های رز و لینی به وضوح چیزی را که به زبان نمی آوردند در خودش نشان می داد. هکتور هم با وجود نداشتن هوش بالا و گیرایی قوی این را فهمید. در مورد معجون سازی و توهین به معجون هایش قدرت شناسایی بالایی داشت.
- اگه بهم کلاس معجون سازی رو ندید اینجا معجون پراکنی میکنم همتون کرم فلوبر سه سر بشید.
رز و لینی کوچکترین تمایلی نداشتند که تبدیل به کرم فلوبر سه سر بشوند.
چند روز بعد- کلاس معجون سازیهکتور با علاقه ای خاص مشغول هم زدن یک پاتیل بود و رو به دانش آموزان که با حالتی پوکر فیس به او نگاه می کردند، دستور پخت معجونی را شرح می داد.
- روده ی مارمولک رنده شده با... با چی خوب میشه؟ نیش پشه؟ نه، نه...
هکتور چکشی را برداشت و با آن محکم بر فرق سر مگسی کوبید که با حالتی دلبرانه دست هایش را به هم میکشید. سپس پوستر مگس مورد نظر را جمع کرد و درون پاتیل انداخت.
- روده ی مارمولک و مگس له شده ی تازه ترکیب بسیار خوبی هستن. البته نمیدونم این معجون دقیقا برای چه چیزی مفیده ولی این اهمیتی نداره. کافیه معجونتون رو در گوش، حلق یا بینی یک نفر دیگه بریزید و نیم ساعت اون رو تماشا کنید. میتونید تاثیرش رو متوجه بشید.
هر چه بیشتر میگذشت، دانش آموزان بیشتر احساس می کردند در حال تلف کردن وقتشان هستند و ممکن نیست چیزی از از این کلاس یاد بگیرند. تنها حسن این کلاس کوتاه بودنش بود. هنوز پانزده دقیقه هم از شروع کلاس نگذشته بود ولی هکتور اعلام کرد که کلاس تمام شده است.
- معجون من حاضره. بنابراین مال شما هم حاضره. تکلیفتون برای جلسه ی آینده هم اینه که خاصیت معجون خودتون رو کشف کنید. میتونید برید.
تکالیف:
1- رول تدریس من رو از یک زاویه ی جدید بنویسید. از زاویه ی یک شخصیت یا حتی یک شیء. مثال نمی زنم تا گزینه هاتون کم نشه. ولی دقت کنید که این زاویه هر چیز و هر کسی میتونه باشه. خلاقیت به خرج بدید. زاویه های جدید کشف کنید. (25 امتیاز)
2- در حداقل یک پاراگراف توضیح بدید معجون ساخته شده در کلاس چه تاثیری داره. میتونید به شکل رول بنویسید ولی اجباری برای این کار وجود نداره. (5 امتیاز)هر گونه سوال یا ابهامی در مورد تکالیف داشتید می تونید بپرسید.