_:پوف!چقدر اینجا گرد و خاکه!هدی جون من پر پر نزن خفه شدیم!
دختر جوان این را گفت و به دفتر منکرات جادو وارد شد.پشت سرش جغد سفیدی وارد شد که روی پراش پر گرد و خاک بود.
_:من اگه پر پر نزنم باید راه برم.اگه بخوام راه برم پاهام درد میگیره ولی خب پرام قوین!پرهای پرنده ها همیشه از قدرت زیادی...
ویولت یه نگاهی به میز پرونده ها انداخت:
هدی!
هدی بحث در مورد قدرت پرهای پرنده ها رو کنار میذاره:چیه؟
ویولت ده تا پرونده روی هم رو برمیداره:نیگا چقدر پرونده!ظاهرا منکرات خیلی شلوغ پلوغ بوده قدیما!
هدی با یاد قدیما آهی کشید:آی گفتی!اینجا اینقدر باحال بود!میومدیم با فنگ و اسکی اینجا بوق میزدیم حال میکردیم بعد مامورای منکرات دنبالمون میکردم چقدر بهشون میخندیدیم!
ویولت گفت:خب بیا اینجا رو بازگشایی کنیم!
هدی چشماش افتاد کف دستش:شوخی میکنی؟من برم در اداره منکرات کار کنم؟هرگز من به فنگ خیانت نمیکنم!من به برادرانم خیانت نمیکنم!
ویولت آهی کشید و از این متاسف شد که چرا باید همه چیز رو توضیح بده:ببین هدی!دو دقیقه آروم بگیر.بهترین جا برای قایم شدن کجاست؟جایی که آخر از همه بهش شک میکنن.بنابراین اگه تو بیای اینجا کار کنی فردا پس فردا توی خیابون با لونا میخوای راه برو میخوای دستش رو بگیر میخوای بگو بخند یا یه کار دیگه بکن(!)هیشکی بهت گیر نمیده.چرا؟چون مامور منکراتی!هرکی بهت گیر داد یه بهونه ازش میگیری میندازیش تو زندون.گرفتی؟حالا مثل پسرای خوب بیا اینجا رو درست حسابی مرتب کنیم و شروع کنیم به عضو گیری.فقط عضو های درست حسابی ها!یعنی مثل خودت و فنگ و اینا.برو ببینم چیکار میکنی!جلو سوراخ ها رو هم بگیر!گلیدی هم اگه میخواد بیاد باید ثبت نام کنه!از هیچ سوراخی هیشکی رو راه نمیدیم!منکراتی میسازیم که بیا و ببین!
هدی:
ویولت:
-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
بچه ها بیاید اینجا پست بزنید خیلی سوژه داره حال میده!این بار منکرات خودش یه منکراتی میخواد که جمعش کنه!!!