شلام به لردشیاه ابر قدرت و قوی شوکت! همچنین شلام به حاله بلای حوبم!
حالتون چطوره؟ عالی هشتین؟ با دیدن من عالی شدین؟
این پست49ام منه! 7 در 7 ! هورکراسای ارباب به توان2! فوق العاده نیست!؟۱-هرگونه سابقه عضویت قبلی در یکی از گروه های مرگخواران / محفل را با زبان خوش شرح دهید. چرا انقدر فرم رو با سوالات سخت شروع کردین. استرس گرفتم! من که هری پاتر نیستم صاعقه داشته باشم!
اومممم...شرح بدم؟ چی بگم؟
نقل قول:
خاله بلای عزیزم گفته: فقط من فیزیک رو ترجیح میدم. با من از قوانین فیزیک صحبت کن!
فیزیکی میگم! تا حالا به اسم کوین دقت کردین!؟ اسم من از کلوین گرفته شده.(لرد کلوین بزرگ که فیزیکدانه) کلوین هم که یکای دماست. خب حالا که کلوین به کوین تغییر یافته؛ دما هم به اما تغییر پیدا می کنه که معمولا تو نور پیدا میشه.
2-به نظر شما مهم ترین تفاوت میان دو شخصیت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چیست؟لرد تو کتاب سوم نبود، دامبلدور تو کتاب هفتم.مهم ترین تفاوتشون تو عشقه.
نقل قول:
خاله لارای عزیزم گفته: عشق فرآیندی هست بی مزه-بی فایده-بی نتیجه-به دردر نخور-مایه دردسر-زاید و بی مصرف.تنها کاربرد عشق تضعیف سفیدهاست چون اصولا سفیدها در برابر این فرآیند از خودشان ضعف نشان میدهند با استفاده از این موضوع ما قادر خواهیم بود
به سفیدها ضربه بزنیم.
با توجه به گفته ی خاله لارا عشق یه نقطه ضعفه! ارباب نقطه ضعف ندارن.
3-مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟یه چسب قوی اختراع کنم تا بتونم مثل کنه آویزون ردای خاله بلا و ارباب بشم.
کلوچه و آووکادو بخورم.. نه بزنم! (هر چند که هنوز نمی فهمم چرا باید به یکی آووکادو بزنی!؟)
جاه طلبانه؟ میخوام عضو مرگخواران بشم بعد عین بقیه ملت یه چیزی از لرد و خاله بلا دریافت کنم بذارم تو امضام بنویسم بهش دست نزنین پا نزنید حتی نوک و بال نزنید! مال خودمه سهم خودمه چرا بهش نگاه می کنین؟! و از اینجور حرفا بعد هم دم به دقیقه باهاش پز بدم.چون گروه مرگخواران تنهاجاییه که میتونی داخلش کیمیای سعادت و بهار جاودانگی رو بیابی.
4-به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.یوآن: روبه پر فریب و حیلت ساز که رفت پای میکروفون و کرد آواز...
خاله بلا من اولش یه لقب دیگه انتخاب کرده بودم.
به ارباب قسم از بدو کودکی از ماندانگاس فلچر متنفر بودم هستم و خواهم بود. برای همین واسه اون لقب گذاشتم ماندانگاس فلچر یه دزد روی ویلچر! امااااا! نمی دونم چطور؛ نمی دونم چطور! یکی این ایده رو قبل از من استفاده کرده بود پس بیخیال شدم رفتم روی مالی لقب پیاز لرزان گذاشتم. ولیییییی! بازم یکی دیگه این کار رو کرده بود! این حجم از تفاهم چه معنی ای میتونه داشته باشه؟
5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟طراح این سوال حتما خیلی خیلی باهوشه.
از اونجایی که ایوان ماهیچه مغز رو نداره پس توانایی طرح چنین سوالی نداره. معلومه این همه هوش و ذکاوت فقط و فقط برای اربابه! خب باید بگم این سوال انحرافیه. ازت می پرسن محفل چطوری ویزلیا رو سیر میکنه تا بدونن تو خودت قبلا عضو محفل بودی یا نه؟ هر کی جواب درست بده عضو محفل بوده و لو میره. هرکی هم جواب غلط بده دروغگو و خائن محسوب میشه لو میره.
ولی اگه نظر منو بخواین :از راه های مختلفی! مثلا بچه ویزلیا رو می فرستن برن سر چهار راه آدامس بفروشن. بعد اون بچه ها به مردم میگن سه روز غذا نخوردیم. اون وقت یکی بهشون کمک می کنه و شکمشونو سیر می کنه.
6-بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟کافیه یه هفته با من تو یه اتاق در و پنجره بسته تنهاشون بذارین. خود به خود دچار مرگ برنامه ریزی شده میشن.
7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟من قول می دهم در قفسش را باز نگذارم!
قول می دهم دستم را داخل قفس دراز نکنم!
قول می دهم خوراکی اعم از چیپس، پفک، لواشک، پشمک، پفیلا و غیره به خورد حیوانات ندهم!
قول میدهم موقع عکس گرفتن با آنها فلش دوربین را خاموش نموده و نور داخل چشم حیوانات نیندازم!
قول می دهم محیط باغ وحش را پاکیزه نگه دارم!
قول می دهم شب ها قبل خواب مسواک بزنم!
8-به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟اتفاق؟ شیب؟ بام؟
ارباب خفن تر از این حرفان که براشون اتفاقی بیفته. ایشون خودشون ترجیح دادن چیزای بی فایده که جلوی پیشرفت یه لرد والا مقامو می گیره دور بریزن. اصلا ماهایی که مو و دماغ داریم چه گلی به سرمون زدیم؟
9-یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهیدمیشه موقع فکر کردن به ریش دامبلدور دست کشید، میشه به ریش دامبلدور خندید، میشه ریشه ش رو گرو گذاشت، میشه مال بدو فرستاد بیخ ریش دامبلدور، میشه ریشه شو تو آسیاب سفید کرد، میشه ریش دامبلدور رو انداخت پایین شاهزاده رو کشید بالا تا بیاد
راپونزلو نجات بده. خلاصه کاربرد زیاده.
خاله بلا می بینی چقدر تو سیاه نویسی خوبم؟ اولش می خواستم خط خورده ها رو غلط گیر بزنم بعدش فهمیدم غلط گیر سفیده. سفیدی بده!
تازه تو امتحان نهایی هم به عنوان تقلب می گیرن ازت! اگه بد بود و چشمان سیاه شما و قرمز ارباب اذیت شد ببخشید.
خاله بلا میدونم هنوز خیلی بچه ام و راه زیادی برای رفتن دارم. میدونم هنوز هاگوارتز نرفتم. میدونم هنوز چوب دستی به دست نگرفتم. میدونم هیچ ورد و طلسمی بلد نیستم میدونم اگر بخوای علامت شومو رو ساعدم خالکوبی کنی بخاطر کوچیک بودن دستم نصف سر اسکلت از بازوم بیرون میزنه. همه اینا رو میدونم ولی دوست دارم زیر سایه شما و کنار ارباب... چیز برعکس گفتم زیر سایه ارباب و کنار شما چیز یاد بگیرم! مهم نیست رو ساعدم علامت شومو نزنین من حتی حاضرم تو دکه ی رودولف بخوابم اما از اینجا تکون نخورم و...
اگه ردم کنید هم مهم نیست...
بازم میام! مثل ویولت از پنجره، مثل نارلک از آسمون، مثل نجینی از سوراخ سنبه ها. یا تهش می مونم پیش سولی پشت در!
ولی باور کن خاله بلا هرچی زودتر راهم بدی، زودتر می تونیم با هم بشینیم ریتر اسپرت بخوریم! باز تصمیم با خودتونه.
کلوین!
کوین!
معما طرح میکنی برام؟ سر ظهر بشینم فسفرهای گرانبهام رو بسوزونم که بفهمم سابقهات چی بوده؟ حالا اینکه سرظهر هم نیست، مشکل خودته!
سابقه کیفری و مدنی اربابم و من رو هم که ریختی وسط فرمهای مرگخواری!
مگه داری میای خواستگاری که رفتی تحقیقات محلی؟
ببینم شما رو از شیر گرفتن؟ پوشک چطور؟
دفترچه راهنما هم داری؟ ما تو خونه ریدل بچه داری بلد نیستیم، نداشتیم و ندیدیم. نمیدونیم تنظیماتت رو چطور باید کنترل کنیم!
خالکوبی هم بهت نمیدیم قبل هفده سالگی. با تف یه برچسب برگردون میچسبونیم بهت، تا ببینیم چی میشه.
تایید شد.