-معلومه که محافظت میکنیم ارباب!
کریس این را میگوید و اشک از چشمانش جاری میشود.
-این سوسول بازیا چیست؟مگر اینجا محفله؟الان باید بگید نابودشون میکنیم ارباب،تو قوطی به درگاهتون تحویلشون میدیم ارباب!
مرگخواران از اینکه لرد غیرمستقیم ازشان تعریف کرده بود خوشحال شدند و سریع جوگیر شدند و با شعار ((هر مرگخوار،ده جسد))،آماده شدند که نقشه بکشند.
بلاتریکس همه مرگخواران را روی صندلی ها نشاند و با ماژیک روی تخته وایت برد چندین دایره کشید.
-ما از ترکیب 4،4،2استفاده میکنیم،همونطور که همتون میدونید من باید در نوک حمله قرار بگیرم و در کنار من فنریر قرار میگیره تا باعث ایجاد رعب و وحشت بشه،بانز به عنوان ارباب بان یا همون ارباب کیپر جلوی ارباب وایمیسته و هروردی که احیانا به سمت ارباب بره رو کنترل...
-ورد؟
با این سخن از رابستن،همه چشم ها به او خیره شد.
-ینی چه که ورد؟
-راب وردم نمیدونی چیه؟مسخره بازی درمیاری؟تو تاحالا ورد اجرا نکردی؟
هیچکس نفهمید منظور رابستن از ورد،این نبود که معنی آن چیست،بلکه منظورش چیز دیگری بود.
-بابا گفتن میکنم که مگه اون فالگیره...
-راب بذار نقشه رو بکشیم،حوصله خنگ بازیاتو ندارم!
-ینی چه که خنگ بازی؟گفتن میکنم که...
بلاتریکس عصبانی شد و مانند معلمان ماژیک را به سمت رابستن پرتاب کرد.
-برو بیرون راب!
رنگ صورت رابستن قرمز شد.
-بابا گفتن میکنم که ما نباید از ورد و جادو استفاده کردن کنیم!همینطور محفلی ها!وگرنه ارباب مردن میشه!
-زبون کریس لال!
اما کسی به دیالوگی که سو در جواب رابستن گفته بود توجه نکرد،مرگخواران برای حفظ جان لرد نه خودشان میتوانستند از جادو استفاده کنند،نه باید میگذاشتند محفلی ها اینکار را بکنند.
-این نقشه نیاز به یه تغییر اساسی داره.
بلاتریکس این را گفت و تخته را پاک کرد.