هیزلکار خوبی کردی درخواست نقد کردی. گاهی ایرادامون خیلی کوچیک هستن. ولی خودمون نمی تونیم ببینیمشون. بهتره یکی دیگه پست رو بخونه و بهمون بگه.
بررسی
پست شماره 245 گلخانه تاریک، هیزل استیکنی:
سوژه رو از جای نسبتا سختی ادامه دادی. قراره یه مسابقه برگزار بشه و شما باید شکل رقابت و مرحله اولش رو تعیین کنی. در واقع مسیر داستان رو تعیین می کنی. کار جالب و جذابیه. ولی به خیلی چیزا باید توجه کنیم.
به نظر من یه نکته که خیلی جالب نبود(اینو شما تعیین نکردی) این بود که داورا از شخصیت های حاضر در سایت نیستن. همیشه توجه داشته باشین که شخصیت های حاضر در سایت جالب تر و پر سوژه تر هستن. مثلا مک گونگال نداریم الان... با این که توی کتاب خیلی مهم و پررنگ بود، ولی الان لینی وارنری که تو کتاب تقریبا نبود، خیلی برای ایفای نقش مفید تر و سوژه دارتره.
نقل قول:
نور روی مروپ و ماروولو که روی میز داوری نشسته بودند افتاد. مروپ که با حجم انبوهی از میوه ها امده بود بلند شد
این مروپی که شما بهش اشاره کردین خیلی وقته که تو سایت نیست. ولی چون مروپ جدیدی نداریم می شه ازش استفاده کرد. ولی وقتی از یه شخصیت استفاده می کنین نباید مستقیم به ویژگی شخصیتیش اشاره کنین. باید غیر مستقیم باشه. مثلا نباید بگیم مروپ با کلی میوه اومده بود. به جاش می شه گفت مروپ داشت سعی می کرد یک عدد پاپایای رسیده رو فرو کنه توی دهن(یا دماغ یا گوش) مارولو.
نقل قول:
-خوب مرحله اول مسابقه برای انتخاب اینه که کی بهتر اشپزی می کنه! ولی قبلش بیاین بخورین عزیزای من!
آشپزی انتخاب خوبیه. اصولا چون اینا مرگخوار هستن، مراحل مسابقاتشون باید کمی سیاه باشه. ولی اینجا مسابقه برای همسری لرد سیاهه و برای همین آشپزی قابل قبوله. می تونه سوژه های خوبی هم داشته باشه. بلاتریکس و آشپزی رو نمی شه با هم تصور کرد. ولی چه لزومی داشت بهشون میوه بده؟ خنده دار نیست. جالب نیست. خودتونو ملزم به استفاده از سوژه های شخصیت ها ندونین. هر جا جالب بود یا موقعیت مناسب بود استفاده کنین.
نقل قول:
و میوه ها را میان دوریا و بلاتریکس تقسیم کرد. نمی توان گفت که انها بخت برگشته بودند یا خوش بخت. این دیگر نسبت به میزان علاقه انها به هر میوه و اشپزی متغیر است.
این قسمت بهتر بود حذف می شد. کمکی به پست نکرده.
شکلک ها بجز در موارد خیلی خاص، مال دیالوگ ها هستن، نه توضیحات. شکلک ها حالت و احساساست شخصیت ها رو منتقل می کنن، نه نویسنده رو.
نقل قول:
-شما باید برای پسرم گل من همسری کنین! یه همسر خوب باید برای شوهرش غذاها خوشمزه بپزه! و البته سالم! پس میخوام یه بشقاب سالاد میوه برام درست کنین! هر کس خوشمزه تر درست کرد برنده این بخش از مسابقه است! یادتون باشه که تزئین هم نمره خاص خودشو داره. زمانتون برای درست کردن این سالاد از امروز شروع میشه و تا یک ماه دیگه ادامه داره!
-ولی ما وقت نداریم مروپ!
-ببخشید بابا! خوب پس تا فردا!
-بازم زیاده!
-خوب تا یک ساعت دیگه!
-خوبه شروع کنین!
سالاد میوه زیادی آسون نبود؟
آوردن میوه ها برای این کار منطقیه. قسمت تعیین زمانش هم خیلی خوب بود. بامزه بود.
نقل قول:
اشپزخانه بلا
بلا که تابه حال اشپزی نکرده بود نمی دانست باید از کجا شروع کند. بلا در همه کار ها استاد بود، همه کار ها، جز اشپزی.چرخشی میان کابینت ها زد و تنها چیزی که پیدا کرد میوه بود. سعی کرد گلچینی از بهترین میوه ها را انتخاب کند. اما پس از انتخاب میوه دوباره دچار سردرگمی شد که حالا باید با میوه ها چکار کند. ناگهان تری شاد و شنگول وارد اشپزخانه شد.
-سلام بلا!
-تو اینجا چی میخوای؟
-اومدم کمک!.
سردرگم شدن بلا خیلی خوب بود. این که ندونه با میوه ها چکار کنه. ولی چرا ما این "خیلی خوب" رو با وارد کردن تری از سوژه گرفتیم؟ این که بلا تنها بمونه و ندونه چکار کنه بهتر نیست؟ شما برای سوژه یه مشکل ایجاد کردی(نا آشنا بودن بلا با آشپزی) که خیلی خوب بود و با آوردن تری خطر حل شدن مشکل رو ایجاد کردی. الان نفر بعدی بهتره این مشکل رو حل نکنه و استفاده مفیدی از تری نکنه.
پستت خوب بود. سوژه رو خوب پیش بردی. شخصیت هات خوبن. یکی دو قسمت اضافه داره که می شه حذف یا خلاصه کرد. سعی نکردی خیلی خنده دارش کنی. این خوبه. طنز پست خودش باید ظاهر بشه. خودش باید خودشو نشون بده. مثلا قسمت تعیین زمانت از نظر طنز خوب بود.
بلا گاهی موقع رد و تایید درخواست های مرگخواری با من مشورت می کنه.پریشب برای پست های شما تردید داشت. گفت احساس می کنم پست هاش بوی شیر می ده! (یعنی خامه... هنوز جا نیفتاده.)
بهش گفتم صبر کن منم بخونمشون. منم یکی دو تا خوندم و نظرم دقیقا همون بود که بوی شیر می داد! ولی این یکی اونجوری نبود. اینم اتفاق خیلی خوبیه. نوشته های شما داره از خامی در میاد و جا میفته. دیگه بوی شیر نمی ده. شما پیشرفت کردی و با نوشتن بیشتر و کسب تجربه از این بیشتر هم پیشرفت می کنی.
......................................................................
تلماسلام
ممنون. ما خوبیم.
قبل از نقد اون پست یه چیزی در مورد خلاصه کردن بگم. خلاصه باید طوری باشه که طرف مجبور نشه برگرده پست های قبلی رو بخونه. مثلا:
نقل قول:
موضوع:لرد،مرگخوارا رو فرستاده به سایت جادوگران تا در مورد مرگخواران سایت،اطلاعات جمع کنن.بلاتریکس روی تری بوت نشسته و با لبتاپ کار میکنه.با اسم دارکر وارد سایت شدن و الان توسط آیلین دارن وارد مرگخوارا میشن.
گردن بلا به اندازه ای که گردن جغد می چرخید،چرخید و به سمت هکتور برگشت.
_برای کار به این مهمی قرعه کشی کنیم؟کروشیو میخوای آیا؟
این خلاصه خوبیه. ولی بعد از خوندنش خواننده با خودش می گه درباره چی دارن قرعه کشی می کنن؟
و مجبور می شه برگرده عقب. این اتفاق نباید بیفته. در مورد نکات خلاصه کردن می تونی
اینجا رو بخونی.
بررسی
پست شماره 129 دره سکوت تلما هلمز:
نقل قول:
ریموس، که حالا در جسم تام قرار داشت، با دیدن کوین کوچک، لحظه ای مکث کرد. آیا به عنوان یک محفلی، یا نه، یک انسان، می توانست کودکی را در چنین کار های کثیفی وارد کند؟ در میان مجادله ریموس با خودش، کوین که با دیدن تام شاد شده بود، بلند شد و به کنار او آمد.
_تام تو میدونی کی لوی ژمین اتاق لنگ لیخته بود؟
شروع قشنگی بود. کشمکش درونی ریموس خوب بود. جمله بندی می تونست کامل تر باشه. مثلا:
ریموس، که حالا در جسم تام قرار داشت، با دیدن کوین کوچک، لحظه ای مکث کرد. آیا به عنوان یک محفلی، یا نه، حتی به عنوان یک انسان...این حرف زدن کوین هم کمی کار نویسنده ها رو سخت می کنه. به نظر من فقط باید دقت کنین که حرفاش قابل فهم باشه. حتی اگه شک دارین قابل فهمه یا نه می تونین عادی و درست بنویسینش.
نقل قول:
ریموس، باید به سرعت تغییر شکل میداد. اینکه بیشتر از این در جسم تام میماند، درست نبود.
چرا درست نبود؟ چون ممکن بود لو بره؟ اگه دلیل خاصی داشت بهتر بود بیان می شد.
نقل قول:
باید اتاق های بیشتری را نگاه میکرد و این، زمان بسیاری تلف میکرد. شاید، پخش شدن خبر مرگ آن دختر، باعث پیدا کردن زود تر سوروس میشد.
حالا و در آن شرایط، تبدیل شدن به تری بوت، بهترین و تنها راه حل ممکن بود.
این که هی تبدیل به این و اون بشه باعث می شه سوژه دور خودش بچرخه. شما اشاره کردی که قراره تبدیل بشه، ولی هدف بعدیش رو هم یادآوری کردی. این کار خوبی بود که باعث می شه تبدیلش بی هدف و بی دلیل نباشه.
سوژه به نظر من داره خوب پیش می ره. شاید احتیاج به کمی قدرت بیشتر داره. رنگ و لعاب بیشتر. که ادامه دهنده ها می تونن بهش بدن. شما کارت رو خوب انجام دادی.
نقد بزرگ و کامل خواستی... ولی متاسفانه پست برای نقد بزرگ مساعد نبود. خوب بود. ولی توضیح زیادی نمی شه دربارش داد. سوژه خوبه. شخصیت ها خوبن. توضیحا و دیالوگ ها هم خوبن. به عنوان پست جدی عالی و خیلی تاثیرگذار نیست... ولی کاملا قابل قبوله. می شد درباره احساسات ریموس بیشتر نوشت. می شد ترس و نگرانی هاش رو بیشتر نشون داد. ولی به همین شکل هم خوب بود.
با آرزوی سیاهترین روز ها برای همه!