هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
#29

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
ادامه رول


لرد سیاه از دور اتفاقاتی که می افتاد را نظاره میکرد ، با هر کلمه از حرف های بلیز ، بیشتر نگران میشد و بی حوصله ! لحظه به لحظه لبخند لرد گشاده تر میشد و احساس رضایت بیشتری وجودش را فرا میگرفت .

- خوب آقای ویزلی ، من با شما بحث های زیادی کردم ، میخواستم ببینم نتیجه اون خوابگاه مختلط بیناموسی که مجوزشو توی وزارت گرفته بودم چی شد ؟!

لحظات کوتاهی نگذشته بود که تنها چیزی که در وجود پرسی مملو شده بود شادی و نشاطی غیر قابل تصور بود ! با علاقه فراوان به کسی که این سوال را کرده بود نگاهی کرد و گفت : به به ! یادم نمیاد چنین بحثی کرده باشم با کسی ، ولی از این نظر به نظر من هیچ مشکلی وجود نداره ، شما میتونی هر چند تا خوابگاه مختلطی که مایلی توی وزارت احداث کنی ، یکی برای جادوگرا ، یکی برای ساحره ها یکی برای موجودات جادویی ، یکی برای کادر وزارت ... اصلا من شعارم اینه که هر چی از این خوابگاها بیشتر ، وزارت قدرتمند تر !

بلیز باری دیگر به حرف آمد و گفت : هوووم ، من یه مکانی مد نظرم هست که خیلی جالب هست و صد البته بدرد بخور ! بخشی برای ادای حاجات و قرض الحسنه بدون بهره شعبه آسلام ! مد نظرم هست که فکر میکنم اهمیت زیادی هم داشته باشه از نظر شما وجود چنین اماکنی !

باز هم تن پرسی لرزید ! چرا بیخیال چنین بخش هایی نمیشدند ، وزارت که جای پروراندن آسلام و مبارزه با غیر آسلام نبود ! برای اداره جادوگران و ساحره ها بود !



بارتی کراوچ :

در مورد اون پیام شخصی و نقد هم باید بگم که ، چون خواستی نقد کردم و در مورد اون علامت هم ، ( , ) در متون انگلیسی به کار میره و استفاده از اون در فارسی جالب نیست و باعث بد شدن چهره پست میشه !




مورگان الکتو :

با حضورت توی ستاد خوشحال کردی منو مورگان عزیز ، برادر من ... در مورد سوالت باید بگم که ، خودت یکی از افرادی هستی که مدت کمی اینجا فعالیت نداشتی و کاملا در جریان هستی و مطمئنا ایده هایی هم در این زمینه داری ، ولی خوب من نظر خودم رو میگم .

گروه های چهار گانه هاگوارتز از نظر من نقش خیلی ضعیفی در محدوده کل سایت دارن و فقط فعالیتشون مختص هاگوارتز هست .

گروه های اصلی سایت همونطور که اشاره کردی ، نقش بسیار مهمی در محدوده سایت دارند ، مثل مرگخواران ، محفلی ها ، الف دالی ها و ... از اهمیت خاصی برخوردارند ، چون در محدوده سایت ، وقتی رولی نوشته بشه ، کسی نمیگه اون رول رو یه گریفیندوری نوشته یا اسلیترینی ، چیزی که بهش توجه میشه این هست که فرد نویسنده مرگخوار هست ، محفلی هست یا ارتشی !

متاسفانه مشکل اصلی ای که گریبان گیر این گروه ها شده از نظر من مسئولینش هستند ، مسئول گروه مستقیما گروه رو اداره میکنه و اعمال و نظرهاش اهمیتی زیادی داره در گروه . وقتی که اون مسئول هر چند وقت یک بار عوض بشه و یا فرد جدیدی در کنار مسئولین قبلی بیاد ، باعث افت زیادی در کار این گروه ها میشه ، چون اولا نظر مسئول قبلی با نظر مسئول جدیدی که گذاشته شده تفاوت داره و بعد هم اینکه زمانی که مسئول جدیدی برای گروهی گذاشته میشه ، اون فرد زمان زیادی رو نیاز داره که با کار اون گروه آشنا بشه و بتونه اداره اون رو بدست بگیره ، پس وقتی با گروه آشنا نیست نمیتونه کاره خاصی بکنه و فقط به سوی عضو گیری میره !

مورد بعد در کار این گروه ها ، رفتار و کردار مسئولین گروه ها هست ، اینکه خود مسئول گروه هم به سوی رول نویسی بره و اینکه رفتارش در سایت هم اهمیت زیادی داره ... در گذشته مسئول گروه میومد ، رول هایی مینوشت که اعضای گروهش رو ترغیب به نوشتن میکرد و همه میدونیم که این اهمیت بالایی در فعالیت یک گروه داره ، مثلا زمانی که کوییرل بیاد با ما در رول نویسی توی تاپیک ها یا همین ستاد ها همکاری بکنه و بنویسه عده زیادی بالطبع میان و شرکت میکنن ، یا نمونه بارزش توی صندلی داغ گریفیندور ، با اعضای زیادی مصاحبه شد ، ولی وقتی مهمان برنامه هری پاتر شد ، اعضای بیشتری به سمت تاپیک اومدن و پست زدن و بازدید هم بالاتر رفت ، پس مدیر گروه نقش بسیار بالایی داره .

گفتی الان فعالیت این گروه ها مختص چت باکس شده ، این کاملا عادی هست ، وقتی مسئولین گروه ها میان توی چت باکس و به اصطلاح با دیگران کل کل میکنن ، میشه انتظار داشت که اعضای گروهش برن و با رول نویسی قدرتمند با گروه مقابل کل کل کنن ؟ این باعث میشه که به جای رول نویسی ما فقط سراغ بحث کردن های بی ارزش که در نهایت به سمت توهین میرن بریم ! فرهنگ این گروه ها بد جا افتاده توی سایت ، الان خیلی ها فکر میکنن که چون عضو محفل هستن ، باید توی چت باکس هر چی میخوان به مرگخوارا بگن یا بالعکس ، فکر نمیکنن اینها گروه های تفریحی هستن که فقط با رول شکوفا میشن ! مدتی پیش توی انجمن خصوصی مرگخواران تاپیکی زدم درباره رفتار مرگخواران و لرد سیاه در سایت و مطالبی عنوان شد درباره اینکه چطور مرگخواران و لرد توی سایت رفتار کنند تا ارزش گروه حفظ بشه ، باید گروه های دیگه هم چنین بخش هایی رو داشته باشند .

به نظره من در کل چیزی که اهمیت زیادی داره برای این گروه ها فرهنگ سازی توسط مسئولینش هست و ترغیب اعضا برای رول نویسی ، نه کل کل !

من در صورتی که به عنوان وزیر انتخاب بشم ، اولا وارد گفتگوی مفصلی با مدیران انجمن میشم برای مسئولین گروه ها ، یکسری فکر میکنند کسی که سابقه بیشتری داره مثلا توی مرگخواران ، پس حتما لرد بهتری میشه یا کسی که بیشتر توی چشم بوده لرده موفق تری خواهد بود ! ما لرد هایی داشتیم که فعالیت خیلی زیادی داشتند ولی موفق نبودند ، مدتی پیش بلاتریکس لسترنج عزیز که من خیلی کم با فعالیتش توی مرگخوارا آشنا بودم لرد شد و الان میبینیم که یکی از موفق ترین لرد ها بوده ، نمیگه بریزید و فعالیت کنید یا کل کل کنید با هم توی چت باکس ! ماموریت میده و خودش رول میزنه ، و باعث میشه نیاز نباشه به کسی بگه فعالیت کن و خود افراد جذب میشن ! من صحبت میکنم با مدیران که افرادی که توانایی بالایی برای رسیدگی به گروه ها دارند مثل لرد فعلی که من هم خیلی دوستش دارم روی کار بیان .

مورد بعد این هست که یکسری جنگ هایی ترتیب میدم و توی اون ها از مرگخواران ، محفل ، الف دال ، اوباش ، وایت تورنادو ، اتحاد اسلیترین ، هافلپافی های اصیل و ... دعوت میکنیم تا با هم مبارزه کنن بصورت رول ، با مواردی که به عنوان جوایز ازشون یاد میشه ، اون ها رو ترغیب میکنیم ؛ هر دو هفته یک بار بهترین مرگخوار ، محفلی ، الف دالی و اوباش رو انتخاب میکنیم ، پست هاشون رو با کمک کادر اجرایی وزارت سحر و جادو به بهترین شکل ممکن نقد میکنیم و خیلی کار های دیگه !

شاید از نظر عده ای مسخره باشه فعال کردن این گروه ها مثلا با انتخاب بهترین هاشون در هر دو هفته ! ولی تاثیر خیلی شگفت انگیزی داره ، من خودم یک زمان برای فعالیت توی مرگخوارا علاقه زیادی داشتم به بهترین مرگخوار شدن و همه سعیم رو میکردم تا توی انتخابات باشم و وقتی چند بار انتخاب شدم ، واقعا انرژی عجیبی برای فعالیت بیشتر گرفتم . ما برای فعال کردن این گروه ها به کاره خاص یا خارق العاده ای نیاز ندارم ، همین مواردی که مطرح کردم ، حاصل تجربه سه چهار سال فعالیت مستمر توی این گروه ها هست .

موفق باشی دوست قدیمی


موفق باشید


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
#28

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 620
آفلاین
سلام

در راستای بحث در مورد گروه ها و ... ، بحث گروه های غیر هاگوارتزی رو هم مطرح می کنیم!

متاسفانه فعالیت گروه هایی مثل محفل و مرگخواران و یا حتی الف دال، تنها به عضوگیری محدود شده و عملا فعالیتی از این گروه ها نمی بینیم، اگر چه کل کل ، بین اعضای این گروه ها، سر به آسمون می ذاره!!

شما برای حل این مشکل و جان دادن به این گروه ها، چه برنامه ای دارید؟

لازم به ذکره که زمانی، فعالیت این گروه ها، منجر به فعال شدن رول میشد ولی الان بیشتر برای فعال کردن چت باکس مناسب اند!



ممنان...


ویرایش شده توسط مورگان الکتو در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۵ ۲۰:۱۸:۲۷

تصویر کوچک شده


Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۷ یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
#27

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ادامه رول :

... پرسی جلوی در ورودی وزارت به همراه جمیعی از طرفدارانش ایستاده بود و به سخنرانی می پرداخت .

هوا گرم بود و آفتاب سوزان بر سرپوش های عظیمی که بوسیله ی جادو روی سر ساحران و جادوگران قرار گرفته بود می تابید و آنها همینطور مشغول گوش کردن به صحبت های پرسی بودند .

همینطور صحبت می کرد و پس از بازگو کردن هر یک از اهدافش ملت جادوگر و ساحره به دست زدن می پرداختند .
در این مابین افرادی از جناح (؟!) های مختلف از او سؤالاتی می پرسیدند تا اعصابش را بهم بریزند ولی وی با خونسردی تمام به آنها جواب می داد .

- ببخشید آیا شما موافقید که در ستادتون بخشی به نام "سواد آموزی رهپویان آسلام" ایجاد بشه , تا افرادی که از سواد و دانایی کافی در رابطه با آسلام برخوردار نیستند را آموزش دهید ؟

پرسی نگاهی به آن جادوگر قد بلند کرد و پس از کمی درنگ او را شناخت . بلیز زابینی یکی از مرگخواران , چرا آنجا بود ؟ چرا او این سؤال را پرسیده بود ؟
در دلش آشوبی به پا بود , همه با چشم های گرد شده به او نگاه می کردند که عرق پیشانیش را پاک کرد و رو به ملت تماشاچی فریاد زد :
- چـ ... چـ ... چرا که نه ؟ اگه شما ملت جادوگر و ساحره موافق باشید چرا که نه ؟

غم تمام وجودش را فرا گرفته بود , زیرا که او چندین سال زیر دست آلبوس دامبلدور در کلاس های تقویتی مختلف الموضوع (؟!) آموزش دیده بود که بی ناموسی را رواج دهد و حالا به خاطر اینکه وزیر شود مجبور بود مدتی با آسلام کنار آید ...

--------------------------------------------------------------------------------------------
منظورم از نقد شوخی بود , در هر صورت به خاطر نقدت ممنون !


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۵ ۱۹:۴۲:۲۹
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۵ ۱۹:۵۲:۲۶


Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
#26

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
ادامه رول


لرد باری دیگر تنها شده بود ، پس به آرامی قدم به راهرویی عریضی گذاشت که سکوت بر آن حکم فرما بود ، راهرویی که روزی میزبان هزاران جادوگر و ساحره ای بود که برای رسیدن به سالن دادگاهی که در پایان راهش جای گرفته بود سر و دست می شکستند ! چند دقیقه قبل را به خاطر می آورد و حرف های سیریوس در ذهنش تکرار میشدند : .فقط نميدونم با اين پرسي چيكار كنيم.اين يكي از هيچ تهديدي نميترسه !

به آرامی چوبدستی اش را از ردایش خارج کرد ، نقطه نامعلومی را نشانه گرفت و وردی را زمزمه کرد ، چند لحظه نگذشته بود که بلیز زابینی با صدای پاقی ظاهر شد ، صدای ناشی از آپارات به دیوار های راهرو برخورد کرد و بازتابش باعث شد چند ساحره کوتاه قامتی که از سالن اصلی میگذشتند ، نگاهی به اطراف بیاندازند .

- چیزهای عجیبی شنیدم از خریدن رای ها کاندید ها توسط پاتر و بلک !

بلیز لبخند سردی زد و گفت : هووم ... موضوع جدیدی نیست ارباب ، اونها خیلی وقته که این کار رو میکنند !

- چیزی که برای من جالب تر بود این بود که بلک گفت پرسی از هیچ تهدیدی نمیترسه ، چطور کاری کنیم که استعفا بده !

نتوانست جلوی خودش را بگیرد ، قهقه ای زد و به آرامی گفت : خیلی عجیبه این مورد ارباب ! چیزهایی که دیگران خیلی ازش میترسن ، توی لیست علاقه مندیهای پرسی قرار دارن و بیشتر بهش انرژی میدن ! مثلا همین جلسه خصوصی با دامبلدور ، تنه همه کاندیدها رو میلرزونه ، اونم فقط تهدیدش ! ولی پرسی واقعا لذت میبره از همچین چیزی و به نظرش یه پیشنهاد لذت بخش هست ، نه یه تهدید مرگ بار

لرد به نقطه نامعلومی خیره شد و با لحن خشکی گفت : فکر میکنم باید نقطه ضعفش رو پیدا کنیم ! ما میتونیم از نقطه مقابلش در بیایم ! گفتی که چیزی که برای دیگران تهدیده برای پرسی دلپذیره ! پس حتما چیزی که برای دیگران دلپذیره برای پرسی تهدیده ! بله خودشه !

بلیز جواب داد : اوه عالیه ! چرا به فکره خودم نرسیده بود ! مثلا فکرشو بکنید که به پرسی بگیم ستادت باید بشه مرکز سواد آموزی راهیان آسلام ! خودش فرار میکنه

ادامه دارد ...



بارتی کراوچ :

هووم ، من فکر کردم که شوخی میکنی در مورد نقد ! نقده خاصی نمیکنم فقط یکسری موارد کلی رو میگم که بدردت میخورن .

مورد اولی که به نظرم توی عموم پست هات مشکل داره ، مسئله چهره پسته که من خیلی روش تاکید دارم ، چهره پست از اهمیت خاصی برخورداره در وهله اول ، مثل یه گوشی همراه میمیمونه پست که همه کار میتونه بکنه ، ولی وقتی چهره گوشی درب داغون باشه ، برای تو هیچ ارزشی نداره کار آییش ! این هم همینطوره ، من خودم شخصا پستی رو که چهره مناسبی نداشته باشه ، اگر مسئولیتی مثل نقد و امتیاز دهی یا ... نداشته باشم نمیخونم . برای رفعش میتونه از فاصله انداختن بین دیالوگ ها استفاده کنی ، مقدار استفاده از علامت نگارشی سه نقطه رو در جایی که نیاز نیست کمتر کنی . چیزی که خیلی توی پست هات به چشم میاد علامتی هست که جایگزین ویرگول کرده و بهتره از ، استفاده کنی تا , !

مورد بعد فضاسازی هست ، فضاسازی هم از اهمیت خاصی برخورداره ، رول فقط دیالوگ نیست ، فضاسازی باعث میشه که خواننده خودش رو توی اون محیطی که تو هنگام نوشتن توی ذهنت بود تصور کنه و بتونه با نوشتت انس بگیره و درکش کنه .

و مورد بعد ، توضیح در داخل پرانتزه که من توی چند تا از پستات دیدم ، خواننده دوست نداره که توی رول بهش توضیح داده بشه چیزی ، مثلا تو وقتی میبینی اسپ برای یه عده ناشناخته هست ، آلبوس سوروس پاتر بنویس تا نیاز به راهنمایی خواننده توی پرانتز نباشه . یا توی رولت برای درک بهتر خواننده بنویس انتهای سالن نه دور دست تا مجبور نشی توی پرانتز توضیح بدی !

و یه سری مورد دیگه ای که به نظرم اینها مهمترین هاش بودن .


در مورد آرم هایی هم که درست کردی و تبلیغاتت ، باید بگم که صمیمانه ممنونم و امیدوارم شایسته این حمایتت باشم ، و اینکه حمایت تو با این فعالیت خوبی که در مدت عضویتت داشتی و کارهایی که کردی برای من خیلی ارزشمنده . شعری هم که ساختی قشنگ بودی عزیزم ، ممنون .

موفق باشی


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
#25

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ادامه رول :

لرد که هنوز متعجب بود در آسانسور بسته شده را دید که سیریوس را بالا برد و سپس اسپ (آلبوس سوروس پاتر) را دید که به سمتی دیگر رفت و پرسی که با انبوهی از کاغذهای تبلیغاتی به سمت خروجی وزارت می رفت .

هنوز مات و مبهوت بود که ناگهان بارتی کراوچ را از دور دست (ته سالن) دید که از حالت مهو به ظهور می پیوست و به سمتش می آمد .

به سرعت به سمتش شتافت و گفت :
- کروشیو ... چیه ؟ تو هم نمی خوای احترام بذاری ؟
- چی ؟ من ؟ من غلط بکنم یا لرد ... من به خاطر شما از وزارت استعفا دادم تا مانعی برای وزیر شدن پرسی نباشم و در راه حمایت از اون در اصل کاری کنم که شما به این کرسی برسین .
- جدا ؟
- آره یا لرد , فقط به خاطر شما اینکارو کردم .

لرد : بیا بقلم پسرم . خیلی دوسِت دار ...

ناگهان به خود آمد و نگاهی به این سمت و آن سمت کرد تا از نبود کسی خبردار شود و سپس ادامه داد :
- کجا ؟ کجا داری می یای ؟ جمع کن خودتو مرگخوار نفهم .
- ببخشید یا لرد . ولی خودتون گفتین که خیلی دوسم ...
- من یه چیزی می گم . تو چرا باورت می شه ؟
- ببخشید .

لرد به او اشاره کرد تا به سمت خروجی وزارت بروند و ادامه داد :
- ببین . باید یه کاری کنیم که این پرسی انقدر پررو نشه , از اینکه پس از وزیر شدن به من و بقیه ی مرگخوارا وفادار بمونه شک دارم (؟!) . این باب رو هم خبر کن . شما دو تا تو دستگاه این خیلی بودین و می تونین خوب بهش نفوذ کنین . راه رو برای به قدرت رسیدن من باز کنین

بارتی که کمی از نگاه های شیطانی لرد ترسیده بود به سرعت گفت «چشم ...» و از او جدا شد تا به باب آگدن بپیوندند .

... و از وزارت خارج شد .


*بی زحمت این رول و این رول (رو که خواسته بودم نقد کنین) رو نقد کنین *

_________________

اینم آرمهایی که من برات درست کردم ...

لینک

تصویر کوچک شده













لینک

تصویر کوچک شده













اینم یه شعر گفتم در باب پرسی ویزلی :
رول نویسی در خون اوست / خون اصیل در جان اوست
اوست که می نویسد رول / اوست که قهرمان می کند با رول
کسی ست که همتا ندارد / شخصی ست که مشکل ندارد
سابقه ای دارد و خواهد داشت / سابقه ای درخشان که خواهد داشت
بهترین عضو گریفی / بهترین مرگخوار حال و حاضر لردی
پرسی ویزلی گریفندوری / بارها بر دهان آستاکبار زده است مشتی
کاندیدی خوب و دوست داشتنی / بهترین وزیر عالم جادوگری
اوست که بود و هست و می ماند / تا ابد نیز پیش ما می ماند
(این شعر رو بعد از اینکه با آلبوس دامبلدور الان در مورد وزارت صحبت می کردیم در بابت گفتم تا وقتی اومدی کاندید شدی بزنیم یکم بخندیم )


_________________

... و در آخر بگم که ... پرسی , پرسی , حمایتت می کنیم !


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۴ ۱۸:۵۱:۰۶
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۴ ۱۸:۵۴:۵۳
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۴ ۱۹:۰۴:۲۶
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۴ ۱۹:۰۵:۵۵


Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
#24

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ادامه رول :

لرد که هنوز متعجب بود در آسانسور بسته شده را دید که سیریوس را بالا برد و سپس اسپ (آلبوس سوروس پاتر) را دید که به سمتی دیگر رفت و پرسی که با انبوهی از کاغذهای تبلیغاتی به سمت خروجی وزارت می رفت .

هنوز مات و مبهوت بود که ناگهان بارتی کراوچ را از دور دست (ته سالن) دید که از حالت مهو به ظهور می پیوست و به سمتش می آمد .

به سرعت به سمتش شتافت و گفت :
- کروشیو ... چیه ؟ تو هم نمی خوای احترام بذاری ؟
- چی ؟ من ؟ من غلط بکنم یا لرد ... من به خاطر شما از وزارت استعفا دادم تا مانعی برای وزیر شدن پرسی نباشم و در راه حمایت از اون در اصل کاری کنم که شما به این کرسی برسین .
- جدا ؟
- آره یا لرد , فقط به خاطر شما اینکارو کردم .

لرد : بیا بقلم پسرم . خیلی دوسِت دار ...

ناگهان به خود آمد و نگاهی به این سمت و آن سمت کرد تا از نبود کسی خبردار شود و سپس ادامه داد :
- کجا ؟ کجا داری می یای ؟ جمع کن خودتو مرگخوار نفهم .
- ببخشید یا لرد . ولی خودتون گفتین که خیلی دوسم ...
- من یه چیزی می گم . تو چرا باورت می شه ؟
- ببخشید .

لرد به او اشاره کرد تا به سمت خروجی وزارت بروند و ادامه داد :
- ببین . باید یه کاری کنیم که این پرسی انقدر پررو نشه , از اینکه پس از وزیر شدن به من و بقیه ی مرگخوارا وفادار بمونه شک دارم (؟!) . این باب رو هم خبر کن . شما دو تا تو دستگاه این خیلی بودین و می تونین خوب بهش نفوذ کنین . راه رو برای به قدرت رسیدن من باز کنین

بارتی که کمی از نگاه های شیطانی لرد ترسیده بود به سرعت گفت «چشم ...» و از او جدا شد تا به باب آگدن بپیوندند .

... و از وزارت خارج شد .
_________________

اینم آرمهایی که من برات درست کردم ...

لینک
تصویر کوچک شده

لینک
تصویر کوچک شده

اینم یه شعر گفتم در باب پرسی ویزلی :
رول نویسی در خون اوست / خون اصیل در جان اوست
اوست که می نویسد رول / اوست که قهرمان می کند با رول
کسی ست که همتا ندارد / شخصی ست که مشکل ندارد
سابقه ای دارد و خواهد داشت / سابقه ای درخشان که خواهد داشت
بهترین عضو گریفی / بهترین مرگخوار حال و حاضر لردی
پرسی ویزلی گریفندوری / بارها بر دهان آستاکبار زده است مشتی
کاندیدی خوب و دوست داشتنی / بهترین وزیر عالم جادوگری
اوست که بود و هست و می ماند / تا ابد نیز پیش ما می ماند
(این شعر رو بعد از اینکه با آلبوس دامبلدور الان در مورد وزارت صحبت می کردیم در بابت گفتم تا وقتی اومدی کاندید شدی بزنیم یکم بخندیم )
_________________

... و در آخر بگم که ... پرسی , پرسی , حمایتت می کنیم !



Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۳ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
#23

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
رزرومالیزیشن !!!



Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
#22

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


باب آگدن :

باب عزیز ، ممنونم ازت که به فکره ادامه داشتن رول نویسی توی این انجمن هستی ، همینطور بابت آرم هایی که درست میکنی خیلی ممنونم . امیدوارم انتخاب درستی کرده باشی و در آینده پشیمون نشی ... حضورت باعث میشه که ستاد گرم تر و پر فروغ تر بشه عزیزم .



ارباب لرد ولدمورت کبیر :

اوه ، ارباب شما با اومدنتون به اینجا این مرید حقیر رو شرمنده کردید ، من از اونجایی که از درگیری بسیار زیاد شما اطلاع داشتم ، میخواستم دستور بدم ستادی در خانه ریدل ها ایجاد کنند تا اگر شما نظری در مورد این مرگخوار وفاداراتون دارید همونجا اعلام کنید ، ولی مثل اینکه قصد شما این بود که من رو بیش از پیش مورد لطف خودتون قرار بدید و شرمنده کنید .

در مورد امضاتون هم من باید بگم که ، من شایسته این نیستم که برترین جادوگر قرن ها بخواد از من حمایت کنه ، فقط میتونم بگم که من واقعا از لطف شما سپاسگذارم و صد البته شرمنده .

من در حدی نیستم که جواب مناسبی برای سوال شما داشته باشم ، ولی این اجازه رو به خودم میدم تا جواب بدم تا بی احترامی ای به ساحت با ارزش شما نباشه .


نقل قول:
همونطور كه ميدونين وزيرهاي گذشته مدت زيادي نتونستن فشار اين مقام رو تحمل كنن و بعد از مدت كوتاهي به كلي قيد حضور در سايت رو هم زدن.به نظر شما علتش چي بوده و ممكن نيست درباره شما هم همين اتفاق تكرار بشه؟


خیلی سوال خوب و به جایی هست ، وزیرانی که بعد از مدتی کنار کشیدند ، میتونم بگم که دلیلش این بوده که هدف اصلیشون کمک به رول و واقعا کار کردن در رول نبوده . ما دیدیم که اون وزیران با حرف چند نفر دل سرد شدن و کنار کشیدن ، بهتره بگم با مخالفت چند نفر .

تمام ارزش وزارت به این هست که انتقاد بشه و مخالفان زیادی داشته باشی ، در این صورت اگر کاری بکنی هنر هست ، اگر همه با تو موافق باشن و هیچ انتقادی وجود نباشه ، میتونم بگم که اون فرد وزیر نیست ، مترسک هست ، مترسک !

من اگر شایستگی وزارت رو داشته باشم و دیگران فکر کنن که تواناییش رو دارم و انتخابشون باشم ، در ابتدای وزارتم لیستی تهیه میکنم از کارها و وظایفی که باید داشته باشم ، بله ، برای خودم وظایفی رو مشخص میکنم و اهدافی رو و فقط و فقط به اونها فکر میکنم تا به نتیجه مناسب نرسم دست نمیکشم ، هر انتقادی در این راه بهم بشه ، حتما بهش میپردازم و براش احترام قائلم و وقتی مخالفی رو ببینم ، حتما سعی میکنم اگر نظرش درست باشه خودم رو تغییر بدم .

همه سعیم رو میکنم که اینطور نشه که بخوام کنار بکشم ، در واقع من یه شعاری دارم برای خودم در این زمینه که تا حالا هم بهش پای بند بودم توی مسئولیت هایی که داشتم ، این که مسئولیتی به من محول شده که باید به بهترین نحو انجامش بدم ، من نه برای دیگران اومدم و نه دیگران ازم خواستن که این مسئولیت رو بپذیرم ، پس اعتراضاتشون برام اهمیتی نداره و فقط کاره خودم رو میکنم . متاسفانه وزیرانی داشتیم که چند نفر گفتن تو بلد نیستی وزارت و برو و ما خوشمون نمیاد ازت و این موارد و اون فرد هم کنار کشیده ! شاید بپرسید چرا ، به این خاطر که اون به خاطر حرف و نظر دیگران اومده اینجا ... اومده که معروف تر بشه و توی چشم باشه که حرف های بی اساسی هم که در موردش میزنن رو قبول میکنه ، اگر برای کار کردن و رسیدن به اهدافش میومد ، پافشاری می کرد که اگر مدیران هم قصد کنار گذاشتنش رو داشتند ، این کار رو نکنند .



پ.ن : خیلی ممنون از رول زیباتون ارباب ، در اولین فرصت ادامه داده میشه .


پس باشد تا برای همگان عبرت شود !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۰:۲۷ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
#21

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
لرد در افكار خود غرق شده بود كه تنه يكي از كارمندان باعث شد كه تعادلش را از دست بدهد.
-هوي كچل...جلوتو نگاه كن.مگه چشم نداري؟

لرد با تعجب به كارمندي كه بعد از جمع كردن پرونده ها به سرعت دور شد كرد.
-مهم نيست.حتما منو نشناخته.گرچه خيلي عجيبه با اين صورت جذاب و كله درخشان كسي منو نشناسه.

لرد مجدادا در افكارش غرق شد.
-هوم..وزير كه بشم اول ميزنم همه سفيدا رو نابود ميكنم.محوشون ميكنم.بعد يه عده از سياها رو هم ميكشم كه حساب كار دست بقيه بياد.چه خوب شد كه پرسي داره وزير ميشه.

تنه دوم كاسه صبر لرد را لبريز كرد.
-هوي كچل بي دماغ.با اون چشماي مردمك گربه ايت جلوي پاتو نگاه كن.نه درو ديوارو.مگه نميبيني من دارم رد ميشم؟

لرد متعجب قادر به حرف زدن نبود.با نگاهش سيريوس بلك را تا
آسانسور تعقيب كرد.
-عجبا..چرا اين روزا كسي از من نميترسه.همه حواسشون پرته.
توجه لرد به جادوگر لاغر موقرمزي كه از انتهاي راهرو به لرد سياه نزديك ميشد جلب شد.
-اوه چه به موقع.پرسي!

پرسي ويزلي كه در ميان انبوهي از كاغذهاي تبليغاتي غرق شده بود به سختي سرش را بلند كرد.
-بله بفرمايين؟از وزير آينده درخواستي داشتين؟

لرد با عصبانيت عينك پرسي را روي صورتش صاف كرد.
-اي مرگخوار بوقي.مگه نميبيني؟من اربابتم.

پرسي بدون توجه به لرد او را از سر راهش كنار زد.
-متاسفم آقاي ريدل.اينجا همه براي من يكسان هستن.اگه درخواستي ندارين لطفا وقت وزير آينده مملكت رو نگيرين.

پرسي به سرعت دور شد.
لرد هنوز در حال هضم كردن رفتار پرسي بود.در كنار آسانسور سيريوس بلك را ديد كه بعد از بحث شديدي كه با آلبوس سوروس پاتر داشت سوار آسانسور شد.دستگاهي مثل بي سيم مشنگي در دست داشت.
-از سيريوس به آلبوس....كانديداي سومم تهديد كردي؟خوبه.پس اونم قول داد كنار بكشه؟ادامه بده.تهديد به كلاس خصوصي با تو واقعا ايده خوبي بود.فقط نميدونم با اين پرسي چيكار كنيم.اين يكي از هيچ تهديدي نميترسه.

در آسانسور بسته شد.
-----------------------------------
ارباب بزرگ لرد ولدمورت كبير يك سوال سخت از شما دارن.
.
همونطور كه ميدونين وزيرهاي گذشته مدت زيادي نتونستن فشار اين مقام رو تحمل كنن و بعد از مدت كوتاهي به كلي قيد حضور در سايت رو هم زدن.به نظر شما علتش چي بوده و ممكن نيست درباره شما هم همين اتفاق تكرار بشه؟




Re: ستاد انتخاباتی پرسی ویزلی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۱ جمعه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷
#20

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
لرد در راه وزارت:
آقا تاکسی...هوی یارو وایسا دیگه..اصلا حالا که وای نمیسی کریشیو!!
بوممم(صدای برخورد تاکسی با درخت)
پیششش(صدای له شدن گربه بین ماشین و درخت)
ها هی هو(صدای خنده بچه همسایه )
راننده:کجا میری؟
_ وزارت.
بپر بالا

_____________________وزارت____________
لرد همچون پادشاهان در وزارخونه راهپیمایی میکنه و هرکی رو میدید یک دستوری میداد.طوری که یکی از کاندیداهای وزارت شاکی کنان نعره زد:
تو مگه کی هستی هی دستور میدی؟؟
لرد:من جانشین پرسیم.چون رئیسشم اگر اون وزیر بشه میده به من.لانم اومدم همین بهش بگم.
لرد باخو دش:اگرم قبول نکنه...





خب میخواستم داستان نخوابه:
لینک برای آرمی جدید
http://i28.tinypic.com/21eokqw.jpg
نمونه:تصویر کوچک شده









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.