ایگور بالاخره رسید به کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه.در قسمت های قبل مشاهده کردید که این مدیر زحمتکش تک تک کلاس ها رو چک میکرد ولی به دلیل تاخیر آسپ این مدیر مجبور شد در وسط راه چندین روز وایسه تا بالاخره این معلم هم به سر کلاسش بیاد.وی که به شدت از این مورد عصبی شده بود به در کلاس نزدیک شد.
-بله دانش آموزان عزیز.پس فهمیدید که آوداکداورا چجوری اجرا میشه؟من سعی کردم خیلی خوب بهتون آموزشش بدم.حالا برید و رو ایگور تستش کنید.
-
صدایی همچون قوم مغول از کلاس بیرون میاد و دانش آموز ها با خشونت و عصبانیت از کلاس خارج میشن و بعد از چند ثانیه فقط گرد و خاکشون باقی میمونه.ایگور با عجله وارد کلاس میشه و در کلاس رو میبنده!
-
-
ایگور با عصبانیت یقه آسپ رو میگیره ، بلندش میکنه ،بهش مشت میزنه و خلاصه حسابی حالشو میگیره.
-آقای پاتر چرا اینقدر دیر؟نمیگی ما کار و زندگی داریم؟میخوایم تعطیل کنم هاگوارتز رو بره؟
-آقای کارکاروف شرمندم..ببخشید.چیکار کنم؟
-تازه شم شنیدم آموزش منهدم کردن من رو میدادی سر کلاس جای تدریس دفاع در برابر جادوی سیاه!درسته؟
-قربان اونها فقط شوخی بود!!
-هه..منم به خاطر شوخی بهت حقوقتو نمیدم تا بفهمی که من خیلی تیز و اینام!
-برو باب..حقوقت مال خودت!کی حقوق خواست.همین که تونستم یه کمکی به هاگوارتز و جامعه جادوگری بکنم برام کافیه!
-آخییییی!حالا بدو از اینجا دور شو.
آسپ با سرعت در کلاس رو باز میکنه و فرار میکنه.ایگور که کمی از عصبانیتش رفع شده بود.با خیال راحت چوب دستیش رو درون جیبش گذاشت.حقوق آسپ رو در جیب دومش و تا میخواست از کلاس بره بیرون دید دانش آموزان(همون قوم مغول)جلوی در وایستادن و همه با چوب دستی ایگور رو هدف گرفته بودن.
-
-
-------------------
پایان کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه با تدریس پرفسور آلبوس سوروس پاتر در ترم هفتم هاگوارتز!