خوب معلومه. ورود مرگخوار ها

**************

این آخرین اخطار به شماست دوست عزیز! درصورت مشاهده ی دوباره چنین پست هایی از شما ،بدون تذکر حذف خواهد شد

ریموس لوپین :

نقل قول:

دراکو قبل از این که با نوشیدنی و گردنبند بخواد دامبلدورو بکشه میخواست از طریق کمد مرگخوار ها رو وارد هاگوارتز کنه و برای همین از بورگین خواسته بود لنگه رو نگه داره و درباره ی تعمیر هم ازش پرسیده بود.

به نظر من هدفش وارد کردن مرگخوار ها بود و دلیل حملات دراکو به دامبلدور راحت تر شدن این کار بود.

دراکو از طرف لرد برای کشتن دامبلدور اجیر شده بود .
نارسیسا توی مقر اسنیپ به اون گفت که دراکو از پسش بر نمیاد . نمی تونه این کار رو بکنه . چطور می تونه وقتی حتی خود لرد سیاه...؟
خوب ، لرد مطمئنا می تونسته یه گله مرگخوار رو همینجوری بریزه توی هاگوارتز . کاری که اون از انجامش ناتوان بود کشتن دامبلدور بود و به اعتقاد نارسیسا او دراکو رو مجبور کرد این کار رو بکنه تا از لوسیوس انتقام گرفته باشه .

آوردن مرگخوار ها احتمالا نقشه خودش بوده . می خواسته از اون ها کمک بگیره تا بتونه تو انجام ماموریتش موفق باشه . در هر صورت ، آوردن مرگخوار ها می تونسته واسطه رسیدن به هدف اصلیش باشه .

خوب هدف ولدمورت به تنهایی مرگ دامبلدور نبود بلکه میخواست با مرگ اون به خیلی چیز ها از جمله هاگوارتز برسه

واسه همین نمیتونیم بگیم دراکو فقط بخاطر مرگ دامبلدور مامور بود و تازه اگرم بگیم غیر مستقیم اونو توی تسخیر هاگوارتز و کلا وقایع اونشب دخیل کردیم

به نظر من میخواست با کشتن دامبلدور راه رو واسه ورود مرگخوارا باز کنه

دقیقا هدفش کشتن دامبلدور بود تا اشتباهای پدرشو رو جبران کنه ولی وقتی دید نمی تونه دامبلدور رو از راهای فرستادن نوشیدنی و گردنبند طلسم شده بکشه تصمیم گرفت مرگخواران رو به داخل هاگوارتز هدایت کنه !

اتفاقا هدفش هم دقیقا منطبق بر ماموریتش بود،چون از اول هم با سعی در رساندن اون گردنبند طلسم شده و نوشیدنی کره ای مسموم به دامبلدور میخواست اونو بکشه و فقط دوست داشت بقول خودش افتخارش نصیب خودش بشه نه شخص دیگه.

در کتاب شش هنگامی که دراکو بعد از بیرون آمدن از مهمانی اسلاگهورن با اسنیپ بحث میکرد بش گفت که تو دوست نداری افتخار و پاداش انجام این کار نصیب من بشه تو دوست داری افتخارش برای تو باشه که نشون میده دراکو میخواسته خودش دامبلدور و بکشه نه شخص دیگه.

اما دلیل اینکه دراکو وقتی با دامبلدور رو در رو شد سست شد و نتونست اونو بکشه این نیست که هدفش کشتن دامبلدور نبود دلیلش این بود که دراکو تا حالا کسی رو نکشته بود و سنش هم کم بود و البته مبتدی بود که صحبتهای دامبلدور هم مزید علت و سبب سست شدن او شد.

هدفش با ماموریتش تفاوت داشته . شاید نمی خواسته دامبل رو بکشه و فقط یه راهی رو باز کنه تا دیگران این کار را انجام دهند . اما ماموریتش کشتن دامبل بوده ...

دراکو هدفش هم ورو مرگخوارا به هاگوارتز بود هم کشتن دامبلدور و این دو جدا از هم نیستن.

دراکو سعی میکرد با اقداماتی نظیر رساندن گردنبند طلسم شده یا نوشیدنی کره ای مسموم به دامبلدور اونو بکشه و البته از قبل از آغاز سال تحصیلی سعی میکرد که بتونه اون کمد مغازه ای که در کوچه ناکترن بود را به کمد اتاق ضروریات هاگوارتز متصل کنه تا مرگخوارا بتونن وارد مدرسه بشن.

دراکو میدونست که لازمه کشتن مرگخوارا و احیانا فرار او از مدرسه و حمایت از او ورود مرگخوارا به هاگوارتزه و این دو جدا از هم نیستن.

نقل قول:

خب می بینیم که ولدمورت مالفوی رو شدیدا تهدید کرده!! اونم به کشتن خانواده اش....طبیعیه که مالفوی هم هرکاری می کنه تا این اتفاق نیفته! کی دلش می خواد خانواده اش بمیرن؟

ولی خب فکر نکنم این تنها عامل بوده باشه....دراکو تو یه حالتی بوده که باباش از چشم ولدمورت افتاده، ولدمورت شدیدا از دست باباش عصبانیه، و خب دراکو چه فکری داره؟ به این فکر میفته که جای باباشو بگیره! بشه یکی از عزیز دردونه های ولدمورت! بابای دراکو از وقتی که دراکو بچه بوده مرگخوار بوده! دراکو هم لابد تحت تاثیر قرار می گرفته....تحت تاثیر قدرت ولدمورت و کارهایی که می تونه بکنه! درست مثل ریگولس بلک...ریگولس هم تحت تاثیر قدرت ولدمورت قرار می گیره. البته ولدمورت هم کم تو این دخالت نداشته! لابد تشویقشم کرده! مالفوی هم می خواست از همه پیش ولدمورت عزیز تر بشه...یه جورایی انگار میخواست ثابت کنه که درسته که باباش اشتباه کرده، ولی اون دیگه اشتباه باباشو مرتکب نمیشه!!


واسه همین من فکر می کنم هدفش فقط این بود که عزیز بشه و خانواده اش رو هم نجات بده....و خب برای این هم هرکاری می کرد! چه آوردن مرگخوارا...چه کشتن دامبلدور...که دومی هم خیلی سخت تر بود واسش.

به نظر من هر دوتاش.چون باید مرگخوار ها رو می آورد تا سر محفلی هارو گرم کنند و خودش کلک دامبلدور رو بکنه.