رودلف و بلیز با اقتدار وارد شدن . ولدمورت که چشم به انتظار نشسته بود با هیجان گفت :
- آوردینش ؟
رودلف همانطور که نفس نفس میزد گونی که در دستش بود رو برعکس کرد بلافاصله ققیوس بر روی زمین فرود آمد .
ققیوس آروم چشمش رو باز کرد . بلافاصله نگاهش به چهره کج و کوله لرد افتاد که روش خم شده بود .
ققیوس با حیرت صاف نشست و گفت :
- باورم نمیشه . اگر اشتباه نکنم شما مدل جهش یافته کریچر هستید . میدونستم میخواهید سورپرایزم کنین
ولدمورت با دهان باز به ققیوس خیره شد . بلافاصله بلیز و رودلف که کنترل خودشونو از دست داده بودند زدند زیر خنده .
ولدمورت که از عصبانیت بنفش شده بود با خشم چوبدستیش رو بلند کرد و فریاد زد :
- کروشیو سند تو آل .
همگی روی زمین افتادند و شروع کردند به جیغ کشیدن .
چند لحظه بعد .
ولدمورت در حالی که روی ققیوس افتاده بود و از گردن داشت تکونش میداد گفت :
- ببین ما از تو میخوایم که بری طرف جنا و اونا رو راضی کنی که طرف ما بیان مفهومه ؟
ققیوس : باشه فقط یه خواهشی دارم .
ولدمورت که داشت فکر میکرد بعدا ققیوس رو به عنوان ققنوس کباب بخوره گفت :
- بگو ؟
ققیوس : من چند دقیقه پیش حموم بودم . میشه برین بیگودیامو بیارین
لرد نگاه مایوس کننده ای به بلیز و رودلف انداخت .
لرد : تو گروگان ما هستی ؟ بیگودیم میخوای ؟ الان میدمت نجینی بخوردت !
ققیوس : من این حرفا حالیم نیست . من تا کاکولامو درست نکنم به حرف هیچکس گوش نمیدم . ضمنا من بدون کاکلام نمیتونم فکر کنم .
لرد رو به بلیز و رودلف کرد و گفت :
برین بی گودیاشو بیارین .
ققیوس : پس بی زحمت زیر گازم خاموش کنین ، جوجم رو گازه
هرسه
سه ساعت بعد .
بلیز و رودلف در حالی که از فرط خستگی به هم تکیه دادن پشت در اتاق ایستاده بودن و ققیوس در حال سشوار کشیدن و دراوردن بیگودیاش بود و این صدا شنیده میشد :
- از اون بالا ققی میایه ... با اون کاکلای پرنده کشش میایه .... ققیوس دوست جونورایه .... ولی از کاکلاش نمیگذره ...
رودلف از پشت در فریاد زد :
- بدو بیا بیرون دیگه داری چی کار میکنی ؟
صدای ققی : یه لحظه وایسین دیگه !
ناگهان در باز شد و ققیوس که با کاکلاش فرق وسط باز کرده بود اومد بیرون .
بلیز : خوب حالا ما میبریمت پیش لرد .
چند لحظه بعد .
لرد : خب دیگه ققیوس عزیز اگر جونتو دوست داری باید که ......
ناگهان این صدا در سالن پیچید .
.....از اون بالا کفتر میایه ....
لرد : این مبایل کیه ؟ مگه نگفتم اینجا همه باید مبایلاتونو خاموش کنین ؟
بلیز و رودلف با نگرانی به هم نگاه کردند .
ققیوس در حالی که مبایلش رو درمیاورد گفت :
- نه مبایل منه . ای وای زنمه !
ققیوس : الو سلام عزیزم !
زن ققیوس : سلام و درد ، سلام معرض ، سلام کوفت ، سلام و زهر مار !!! کدوم گوری رفتی ها ها ها ؟
ققیوس با نگرانی نگاهی به لرد انداخت و گفت :
- عزیزم چرا داد میزنی رفتم جلسه الان میام .
لرد سریع با صدای هیس هیس مانندش اضافه کرد :
- نخیر هیچ جا نمیری !
زن ققی از پشت مبایل جیغ زد :
- اون دختره که الان گفت هیچ جا نمیری کی بود هان ؟ فکر کردی من نمیدونم ؟ اون دختر کی بود ؟ نکنه همون دختره بود که .... پس بگو ...میکشمت
لرد :چی ؟ به من میگه دختر .
ققیوس یه کروشیو طلبت
یه ساعت بعد .
ققیوس هنوز داره با زنش حرف میزنه .
- عزیزم . به ریش مرلین . به پرهای خودت قسم . این یارو ....
لرد : به من گفتی یارو !!
ققیوس با عجله اضافه کرد :
- منظورم این خانمه ... نه یعنی این آقاهه .. چه فرقی میکنه همکارمه .
زن ققیوس : خلاصه امروز پات رو میزاری خونه دیگه نه ؟
ققیوس
: فکر میکنم .
زن ققیوس
- بوووق بوووق بووووق
ققیوس مبایلشو قطع کرد . در همون لحظه لرد فریاد زد :
- بدو تا اتفاق دیگه ای نیفتاده بگو با ما همکاری میکنی یا نه ؟
ققیوس یکم این پا و اون پا کرد سپس گفت :
- چی به من میرسه ؟
لرد : الان میگم چی بهت میرسه !
سپس چوبدستیش رو دراورد و نعره زد :
- حالا من دخترم هان ؟ به من میگی یارو ؟ تازه میخوای بهت یه چیزی هم برسه ؟
باشه اینم دستمزدت . کروشیووووووو !!!
بلافاصله ققیوس که به قوقولی کردن افتاده بود گفت :
- نه حالا چرا میزنی . باشه باشه . بهتون کمک میکنم .