جلسه بعدی(جلسه پنجم) - در دوئلها مهمترین چیز ها چیست؟آلبوس که انگار خیلی عجله داشت با سرعت در کلاس رو باز کرده،به طرف میزش رفت و بر رویش نشست.عرق بر روی تمام صورتش نشسته بود و سخت نفس میکشید.چند لحظه به زمین خیره موند و بعد به دانش آموزان خیره شد.لبخندی شیرین زد و شروع به صحبت کرد:
آلبوس:خب..من امروز خیلی عجله دارم.چون باید کاری انجام بدم و برای همین نیم ساعت کلاسمون امروز زودتر تعطیل میشه.
دانش آموزان به صورت
در اومده ولی وقتی نگاه خشمگین دامبلدور رو میبینن سریع حالت چهره رو عوض کرده و به صورت
در میان و بعضا برای پاچه خواری بیشتر حرفهایی هم میزدن:
-آخه چرا استاد؟
-ما یه هفته صبر کردیم تا دوباره با شما کلاس داشته باشیم.
-حالا نمیشه کارتون رو عقب بندازید و با ما بیشتر بمونید؟
آلبوس لبخندی میزنه و به سمت تخته میره.دانش آموزان از چهره و حرکات دامبلدور متوجه شدن که وی چقدر خسته و بی حوصله شده و برای همین ساکت شدن تا سریع تر درس به پایان برسه.با دقت به تخته نگاه کردن و مثل همیشه از تیکه های مهم درس نت برداری میکردن.
گابریل و بارتی بی خیال درس شده و در زیر میز به شدت مشغول راز و نیاز بودن..در طرف دیگه پرسی با دقت پسر سیفیت جلوئیش رو نگاه میکرد و برای کلاس خصوصی بعدیش نقشه میکشید
.تد ریموس و ویکتوریا هم با نگاه های عاشقانه همدیگه رو شارژ روحی میکردن و کلا وضع کلاس بهم ریخته بود.
-خب دوستان لحظه از راز و نیاز دست بکشید تا من این یه تیکه رو بگم،بعد تا میخواین راز و نیاز کنید.
-
-ما مهمترین نکته دوئل رو تو جلسه های قبل خوندیم.حتما تمرکز یادتون هست ولی دوئل یه رکن مهم دیگه هم داره و اونم عقله.
ببینید فردی عاقل هست که برای دوئل باز حرفه ای که صد برابرش قوی تره اصلا شاخ بازی در نیاره و طرفش نره.چون مطمئنا شکست میخوره.تو دوئلهای اجباری هم مثلا موقعی که توسط یه مرگخوار خفت شدید اگر احساس میکنین که حریفتون خیلی قوی تره راهی برای فرار پیدا کنید.
الان حتما همه فکر میکنید این ترسه ولی به نظر من فردی که بمونه و با قوی تر از خودش دوئل کنه شجاع نیست،بلکه احمقه.مرز بین حماقت و شجاعت مشخصه و نباید این دو تا رو گم کرد.در واقع کسی موفقه که این دو تا رو به خوبی بشناسه و پاشو تو ناحیه حماقت نذاره.
موضوع بعدی عقل اینه که آدم باید به جا دوئل داشته باشه.همیشه افرادی که هر روز دوئل میکنن جز ضعیف ترینن.چون این افراد سعی در یادگیری بهتر دوئل نمیکنن و برای همین کم کم ضعیف شده و بعد شکست میخورن.
مهره بعدی دوئل چوب دستی مناسبه.تقریبا تمام چوب دستی ها با هم برابرن و تو دوئلها مشکلی پیش نمیاد ولی اگر دو چوب دستی یکی باشه و یا یکی ابر چوب دستی رو داشته باشه دیگه نباید دوئل کرد چون هر چی هم مهارتمون بالاتر باشه،احتمال شکستمون بیشتره.
موارد مختلف دیگه ای هم از قبیل اعتماد به نفس و فکر باز و ... هم وجود داره که دیگه تو این کلاس جاش نیست که بگم.
دامبلدور لبخندی میزنه و بعد از خوردن یه لیوان آب میگه:
-خب حالا میتونین به راز و نیازتون ادامه بدید.فقط یادتون باشه تو هیچ چیز زیاده روی نکنید.تکلیف هفته بعدتون هم اینه که توی 10 خط یه دوئل دردناک بنویسید.بیشتر از 10 خط بشه امتیاز کم میشه.میتونین فقط آخر دوئلو شرح بدید یا هر چیز دیگه ای.فقط ناراحت کننده و تو 10 خط باشه.خوش بگذره بهتون.
دامبلدور با سرعت از در کلاس دوئل خارج میشه و صدای قدم های تندش در راهرو به گوش تمام دانش آموزان میرسه.دانش آموزان که حالا خیالشون راحتتره در ملا عام کارشونو ادامه میدن.