هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۱۰ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۸

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
1) هری پاتر به همراه یکی از فرزندانش و یکی از دوستانش رو توصیف کنید! ( 15 امتیاز! )

عله، در حالی که با سیم سرور طناب میزنه و موهای چتری نامرتبش بالا و پایین میره و نامرتب تر میشه، زیر لب تصنیفی رو که در سوگ دامبل خونده شده رو زمزمه میکنه و با هر پرش یک بار زخم سمت چپ پیشونیش رو نمایان میکنه.
جیمز هم کنارش ایستاده و با یک یویوی صورتی متالیک کنترل از راه دور که بلا بهش هدیه داده بازی میکنه و مدام اینور و اونور میپره.
رون هم کنارشون روی نیمکت پارک نشسته و درحالی که دائم غرغر میکنه و پشت سر اسنیپ با صدای ناله وارش حرف میزنه و میگه که میدونه اسنیپ از عمد دامبل رو کشته، همزمان برای هرمیون ا ام اس های عاشقانه ای میفرسته.

2) به صورت طنز، نبرد آخر ولدمورت با هری پاتر را که منجر به مرگ ولدمورت شد، با هرگونه تغییرات به میزان دلخواه، تشریح کنید! ( 15 امتیاز! )

لرد و هری وارد تالار میشند و روبروی هم می ایستند.
چوبدستی ها را میکشند و طلسم خود را اجرا میکنند
- آواداکداورا!
- اکسپلیارموس!
- پروتگو!
ناگهان دامبلدور وسط آن ها ظاهر میشود و با اجرای این طلسم، ورد آن دو را متوقف میسازد.
- تو زنده ای دامبلدور؟ میکشمت، خیلی نامردی که هیچی رو به من نگفتی!
- اوه دامبلدور! تو نمرده بودی؟ این بار خودم میکشمت!
- صبر کنید بابا! من توضیح میدم.
- برو بابا!

هری و لرد این بار طلسمشان را روی دامبلدور اجرا کردند و هری او را خلع سلاح کرد و سپس لرد او را کشت. سپس هری و لرد با هم صلح کردند و لرد به خواستگاری هرمیون رفت و هری هم بلاتریکس را گرفت تا با وصلت دو طرف همه فامیل شوند و جنگ و دعوا به پایان برسد و همه سالهای سال به خوبی و خوشی زندگی کردند!



سوال تشویقی:

صاعقه ی روی پیشانی هری پاتر از راست به چپ است یا از چپ به راست؟ ( 3 امتیاز )

از وسط به دو طرف


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۵:۵۱ شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۸

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
کینگزلی در چوبی کلاس رو باز میکنه و با سرفه ی خفیفی وارد کلاس میشه. به دانش آموزان نگاه می کنه، دستاش رو محکم به هم می زنه و با صدای بلندی شروع به صحبت می کنه:
- خوب، من کینگزلی شکلبوت هستم... معلم جدید تاریخ جادوگری شما!

- اوه، استاد، شما چقدر جیگر هستین، گوشواره هاتون چقدر خفن هستن استاد! ووی...

کینگزلی به هرمیون نگاه می کنه که به شدت در حال تمجید و تعریف ازش بوده، کینگزلی لبحندی می زنه و من و من کنان میگه:
- شما هم خیلی خوش تیپین، خیلی باحالین، احساس می کنم واقعا" دوستتون دارم، ، امم... ولی فک نمی کنین داریم سر کلاس حرف می زنیم، بچه ها صدامون رو نمی شنون؟

هرمیون بلافاصله و بدون هیچ دغدغه ای میگه:
- نه استاد، اصلا" حواسشون نیس، ما می تونیم حرفامون رو بزنیم...

دانش آموزان:

کینگزلی نگاه محبت آمیزش رو به هرمیون می اندازه ولی در همین لحظه چشماش به چشمای رون میفته که دو صندلی دور تر از هرمیون نشسته بود...

- تو حق نداری با دوست دختر من اون طوری حرف بزنی!

دانش آموزان:

کینگزلی:

کینگزلی پوزخند زنان به سمت رون میره و چون احساس می کنه اون می تونه باعث بشه که به اهداف ضد آسلامیش نرسه ( ) پاچه ی شلوارش رو می گیره و اون رو یکراست از پنجره ی هاگوارتز بیرون می اندازه.

- خوب بچه ها! می خوایم درس رو شروع کنیم، فقط احیانا" کسی صحبت های من و هرمیون رو نشنید که؟!

دانش آموزان:
- نه استاد، خیالتون تخت!

کینگزلی لبخندی می زنه و درس رو شروع می کنه...
- خوب، من برخلاف درس های قبلیتون، به تدریس تاریخ معاصر می پردازم. درس امروز ما حالت یه مقدمه رو داره، امروز ما در مورد عله پاتر حرف می زنیم و روز های بعد عله های کوچیک، یعنی فرزندانش رو مورد بررسی قرار می دیم...

ویرایش مدیر: اون وقت چه شکلی هرمیون سر کلاست نشسته، اون الآن باید حسابی بزرگ شده باشه که!


ویرایش کینگز: به تو چه اصلا"؟ کلاس خودمه!

- خوب، ببینین، در یکی از شب های موخوف، جیمز و لیلی پاتر توی خونشون نشسته بودن... عله هم باهاشون بود ولی اون موقع نوزاد بود، خیلی بچه بود. در این بین ولدمورت به خونه پاتر ها رفت و جیمز رو که جسورانه واستاده بود تا باهاش بجنگه رو کشت...

دانش آموزان:

- ... و بعد به سمت لی لی رفت، اون جلوی عله واستاده بود، اون رو هم راحت کشت و بعد به سمت عله رفت، چوبدستیش رو به سوی اون گرفت و طلسم آواداکداورا رو روانش کرد ولی طلسم به پیشونیش خورد و برگشت و ولدمورت نابود شد!

یک دانش آموز مو فرفری خپل از گوشه ی کلاس دست لرزانش رو بالا می بره و می پرسه:
- امم... استاد چرا طلسم برگشت؟

- هوم، من تاریخ درس می دم نه طلسم های باستانی! می تونی از معلم مربوطه بپرسی! اگه خواستی می تونی کتاب های هری پاتر نوشته ی رولینگ رو هم بخونی. داستان زندگیپاتر تو این کتاب ها نوشته شده!

کینگزلی بعد از این حرفها چوبدستیش رو به سمت تخته با حالتی موجی شکل تکون میده تا تکلیف ها ظاهر بشن، بعد نگاهش رو یه بار دیگه به هرمیون می دوزه و با عجله از کلاس خارج میشه...

1) هری پاتر به همراه یکی از فرزندانش و یکی از دوستانش رو توصیف کنید! ( 15 امتیاز! )

2) به صورت طنز، نبرد آخر ولدمورت با هری پاتر را که منجر به مرگ ولدمورت شد، با هرگونه تغییرات به میزان دلخواه، تشریح کنید! ( 15 امتیاز! )

سوال تشویقی:

صاعقه ی روی پیشانی هری پاتر از راست به چپ است یا از چپ به راست؟ ( 3 امتیاز )


ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۳ ۵:۵۶:۰۹


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۰:۲۱ جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۸

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
کلاس تاریخ جادوگری

با تدریس استاد كينگزلی شكلبوت

*جهت اطلاع از برنامه ی تدریس این کلاس به اینجا مراجعه نمایید.

موفق باشید.

*جلسه اول این کلاس به دلیل قفل بودن تاپیک در تاریخ 2 بهمن تدریس میگردد.


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


امتحان تاریخ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


تاریخچه ی اعتصاب و اعتراض اساتید هاگوارتز به مدرسه و نقش جن های خانگی هاگوارتز در آن را بنویسید .


* دانش آموزان پست های امتحان را در همین تاپیک ارسال کنند .
* امتحانات تا 20 شهریور ماه ادامه خواهند داشت !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۸:۲۷ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


با تشکر از تدریس پرفسور مینروا مک گونگال و شرکت دانش آموزان عزیز در این کلاس ... بعد از پایانِ امتحانات، امتحانات با اینجا ادغام میشود ! کلاس قفل شد !

پایان ترم هشتم تابستانی


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
کلاسمون تموم شد . خیلی حال داد . سوالایی رو که برای امتحانتون طرح کردم خیلی آسونه . امید وارم ترم بعد هم تدریس کنم . شما که شاگردای خوبی بودید نمیدونم منم استاد خوبی بودم یا نه ؟!

امتیازات جلسه ی آخر تاریخ جادوگری


هافلپاف : 30
لودو بگمن : 30
هستیا جونز : 30
مری فریز باود : 30

گریفیندور : 30
روبیوس هاگرید : 30
لاوندر براون : 30
جسیکا پاتر : 30
استرجس پادمور : 30
جینی ویزلی : 30

راونکلا : 10
ترورس : 30

اسلایترین : 10
نارسیسا مالفوی :30



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۴۹ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۸

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
1. 3 مورد از موارد وصیت نامه ی سالازار اسلایترین را بنویسید. 6 نمره

نیش نیش ؟
1.مار زبانها راز موفقیت خود را افشا نکنند .
2. کسی که مخوف ترین طلسم را همانند آوداکداورا خلق کند کلیه ارثیه من نصیب او خواهد شد .
3. اگر جواب آن سواله که معلوم شد من زن دارم یا نه رو فهمیدین به زنم بگین خیلی دسش داشتم


2 . سه مورد از موانع امنیتی بانک گرینگورتز را در سال 200 قبل از میلاد نام ببرید. 6 نمره

1. وجود یک سری صندوقهای ماگلی الکترونیکی با رمزهای الکتریکی ساخته ی ایران که همانند کارتهای حج جادو شده و عمراً قابل دسترسی و پیگیری نیستند!
2. وجود صد هراز هیپوگریف زبان نفهم که احترام گذاشتن را فحش میدانند ! با القای هیپنوتیزم آنها رو به این شکل در آوردیم
3. شخصی با قابلیت بسیار زیاد به نام پرسی ویزلی و وجود یک نوع دفتر توجیهات! که عمراً به یچ صراطی مستقیم نمی باشد


3. سه تا از مدیران گرینگورتز را بنویسید . 3 نمره

1. آبراهام لینکن که خودش گرینگوتز رو تاسیس کرد و هدفش پنهان کردن طلاهای زنش بود .
2. استرجس پادمور دفترچه گینسی رو که بزگترین سوتی دنیا رو ثبت کرده بود رو قایم کرده بود .
3. آلبوس دامبلدور ، برای استفاده ی گرینگوتز به عنوان خانه ی گریمولد شماره ی دو با قابلیت امنیتی بیشتر



4 . سه تا از وزرای سحر و جادو را بنویسید . 3 نمره

به یاد ماندیها رو میگم

1. دارکو مالفوی
2. کالین کریوی
3. آلبوس سوروس پاتر



5 . یه خاطره از یکی از مدیران هاگ تعریف کنید ! 5 امتیاز

پراسیس وزلیواس

روزی در دفتر توجیهات خود نشسته بود که ناگهان نامه ای از طرف گروهی مخوف به دست او رسید وی سعی کرد که آن را نادیده بگیرد اما از آنجا که خود نیز قبلا متعهد آن گروه بود و ضایع بود که آن گروه را به بوق بکشد کلیه تعهدات داخل نامه را عملی ساخت .

تعهدات داخل نامه که بعدها فاش شد حاکی از خودکشی مدیر برای گروه ، تا دم مرگ روی حرفهای بی اساس پابرجا ماندن ! ، ب نفع گیری تا سر حد مرگ ! و بالا بردن گروه حتی اگر با حذف دیگر گروهها امکانپیذیر باشد .

بعد ها معلوم گشت که نام وی را در هون کتابهای گینس که اسم استر بود بدلیل چنین عملی در فهرست ضایعترین خاطرات ثبت کردند

6 . دو تا طرح ردای گریفیندور رو شرح بدید . 4 امتیاز

1. ردایی قرمز رنگ که روی آن نوشته هایی در هر لحظه محو و یا ثت میشد که به خطی نستعلیق انگاشته بود " جوون مادرت بزار یه جام ببریم "
2. ردایی با خال خالی های نقره ای رنگ که در هر کدام از خالها گروهان توطئه گری را که در هر دوره جمع میشوند تا حداقل یک اسم از دوستانشان رو علم کنند به ثبت رسیده بود ، که البته خیلی هم قیمتی بود



7 . نظر کلیتون راجع به کلاس : 3 امتیاز

خیلی مزخرف بود ، اینکه تکلیف آسون باشه و توی دو سه تا کلمه یه سری چیز رو بنویسیم که اسمش کلاس نیست ، مخصوصا اینکه حداقل یه رول هم برای خود کلاس خرج نشه !

انتظارات بالاتر از این بود...هم استاد و هم جلسه آخر !


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸

روبیوس هاگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۲۷ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۰:۱۳ جمعه ۱۳ آذر ۱۳۸۸
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 43
آفلاین
1. 3 مورد از موارد وصیت نامه ی سالازار اسلایترین را بنویسید. 6 نمره

1. از خون هیچ گونه گریفیندوری گذشت نکنید! (ای نامرد )
2. به ساختن هرچه بیشتر جاهای خوف و مخفی بپردازید.
3. با شنیدن اسم من سه صلوات بفرستید!!

2 . سه مورد از موانع امنیتی بانک گرینگورتز را در سال 200 قبل از میلاد نام ببرید. 6 نمره

1. استخدام بیست عدد غول بی شاخ و دم (در حال حاضر نژاد اینگونه غول ها منقرض شده است.)
2. انجام بیست سوالی های مخوف توسط ابولهول برای حساب های ویژه.
3. فایروال ورژن عصر حجر!

3. سه تا از مدیران گرینگورتز را بنویسید . 3 نمره

1. جن شورشی، کپور ممور در سده اول جادوگری
2. جن خونگی، پا دراز در سده دوم جادوگری
3. جن خاکی، اوسلو در سده سوم جادوگری

4 . سه تا از وزرای سحر و جادو را بنویسید . 3 نمره

1. روفوس اسکریم جیور
2. تیفوس اسکریم جیور
3. کافور اصفر جیور

5 . یه خاطره از یکی از مدیران هاگ تعریف کنید ! 5 امتیاز

در یکی از برگ های دفتر خاطرات آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور، مدیر اسبق مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز این چنین نوشته شده است :

12 نوامبر
سوروس دوباره پیش من اومد و ریپورت هری رو داد. واقعا حالا دیگه از نفرت بی حد و اندازه سوروس نسب به هری پاتر هیچ شکی ندارم.
آرگوس فلیچ هم دوباره اومد.
پیر مرد غرغرو!!
مدام تو گوش من میخوند که پیوز رو از هاگوارتز دک کنم بره. دانش آموزا رو تنبیه بکنم و کلا حکومت نظامی بر قرار کنم.
حرفای تکراری...
روز های تکراری...


6 . دو تا طرح ردای گریفیندور رو شرح بدید . 4 امتیاز

1. در اوایل تاسیس گروه گریفیندور، رداهایی قرمز با خط هایی نقره ای.
2. در همین اواخر، ردا ها رنگ زیبای قرمز خود را حفظ کرده ولی خط هایی سیاه نیز به خطوط نقره ای اضافه شده و جلوه ای زیبا از این ردا ها ساخته بودند.

7 . نظر کلیتون راجع به کلاس : 3 امتیاز

جلسه های قبلی که من نتونستم مزاحم شما بشم ولی این کلاس خیلی خوب بود و من کلا از این کلاس خیلی خوشم اومد.
تونستم خیلی راحت تکالیف رو بنویسم و از این بابت مشکلی نبود.


تصویر کوچک شده

[b][color=FF


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸

ترورس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۱ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۱۸ چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۹
از این سبیل ها خوف نمی کنی یابو !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 209
آفلاین
1. 3 مورد از موارد وصیت نامه ی سالازار اسلایترین را بنویسید 6 نمره

1. دندون هاي مصنوعي من رو داخل اب جوشيده نگه داري كنيد!
2. شيرموز به دهن هر اصيل زاده خري كه بره زن خون لجني بگيره!
3. چوب جادوي من رو هم بديد به دوست دخترم !
4. شما كه هيچ چيزي متفاوتي با ديگر گروه ها نداريد پس سعي كنيد به بي ناموسي معروف بشيد!

2 . سه مورد از موانع امنیتی بانک گرینگورتز را در سال 200 قبل از میلاد نام ببرید6. نمزه

1. يك حلقه ابي رنگ دور بانك بود كه از ورود دزدها جلو گيري ميكرد ولي خيلي متزلزل بود !
2. وجود ساحره هاي زيبا و جيگر در اطراف بانك كه نظر هر بني بشري رو جلب ميكردند با اون چشمك ها و خنده ها!
3. روي سر در بانك نوشته شده بود " فحش گذاشتم هركي واسه دزدي بياد داخل" ، اين باعث ميشد دزد هاي با غيرت منصرف بشن!

3. سه تا از مدیران گرینگورتز را بنویسید . 3 نمره

1.عيسي مسيح!
2.وستلي تُنبُون ! ( يك جن خانگي شورشي)
3. ممد چهار چشم !

4 . سه تا از وزرای سحر و جادو را بنویسید . 3 نمره

1. ميرحسين موسوي!
2. محمود احمدي نژاد!
3. بارك حسين اوباما !

5 . یه خاطره از یکی از مدیران هاگ تعریف کنید ! 5 تا

يكي از مديران هاك بود به اسم نصرت قال پاق ، اين يَك ادم گولاخ و خفني بود كه همه ساحره ها تو كفش بودن ولي اين كه پا نمي داد!

سيبيل داشت تا رو چونه ، كچل بود و موهاي دور سرش بلند بود تا كمر ، سشوار مي كشيد ميشد تا زير كمر ، سوار موتور كه ميشد ، مي شد اه!
موهاي سينش از زير يقه باز رداش زده بود بيرون ، پيكان كوجه اي مدل هفتادو پنجم داشت ، هميشه هم بوي عرق زحمت كشي ميداد!

خلاصه اين عاشق يكي از استادان زن هاگوارتز شد ، ساحره هم شرط ازودواج رو گذاشت " كوتاه كردن موها و زدن سيبيل ها و استفاده از عطر " نصرت قالپاق هم كه حكايتش همون عشق پيريو رسوايي بود رفت سيبيل ميبيلشو زد ، قيافش شد عين بچه دبستاني ها و ديگه حتي خرا هم بهش پا نميدادن!

6 . دو تا طرح ردای گریفیندور رو شرح بدید . 4 امتیاز

- يك رنگ رداشون "قرمز خوشحال" بود كه روش طرح افتابه هاي زرد رنگ رو داشت!
- يكي هم بود به رنگ " خاكستري خاب الود" با طرح شمشيرشكسته به رنگ قرمز!

( استاد مگه تيم فوتبال بوده كه هر فصل لباس عوض كنه!)

7 . نظر کلی تون راجع به کلاس : 3 امتیاز

افتضاح!


ویرایش شده توسط ترورس در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۶ ۲۳:۴۵:۲۷
ویرایش شده توسط ترورس در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۶ ۲۳:۴۷:۴۷

خدا يكي ؛ زن يكي ، يكي !

"تا دنیا دنیاست ابی مال ماست / ما قهرمانیم جام تو دست ماست"


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸

رکسانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۶ سه شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۵ جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۱
از تو بعید بود!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 59
آفلاین
1.
لطفاً در تالار اسرار نظافت را رعایت کنید.
از تمامی شهروندان محترم خواهشمندم در روبروی تالار پارک نفرمایند.(پارک=پنچری! )
پاک کردن زمین از تمامی گریفیندوری ها.

2.
بستن تمامی مغازه هایی که در کوچه ی دیاگون ساندویچ بلغاری می فروشند(برای جلوگیری از ورود مادربزرگ عمّه مارج به گرینگوتز و کلّاً کوچه ی دیاگون!)
استفاده از شاخدم مجارستانی جهت تعقیب دزدان!
استفاده از برقک جهت تشخیص طلادزدان.

3.
زن بابای دامبلدور
مادربزرگ فیلچ
ریپر

4.
گراوپ
رز ویزلی
ماندانگاس فلچر!

5.
گوی زرّین بر روی میز خودنمایی می کرد و در کنار آن آرگوس فیلچ به شادی و پایکوبی می پرداخت و مرتّباً تکرار می کرد:"اییییییییییییییییول!مادربزرگ خدایی حال کردی چجوری اون گوی رو جلوی صورت جستجوگر گریفیندور گرفتم!همینجوری پیش بره می تونم عضو تیم ملّی بشم.یوهوووووووووووووووووو!" مادربزرگش با لحن غم انگیزی گفت:"خفه شو آرگوس !اگه من اون پیتر رو اجیر نکرده بودم که تمام بازیکنای تیم مقابل رو گیج کنه....حالا این حرفارو ول کن.الآن رز تریلانی توی اتاقم بود."آرگوس یکدفعه فریاد زد:"چییییییی؟؟؟همون پیش گوئه؟"در پاسخش گفت:"آره همون.می گفت قراره بزودی کسی در هاگوارتز روی کار بیاد که به این مدیری نسل اندر نسل پایان بده.اسمشو نتونست بطور کامل روی گوی ببینه و لی می گفت یه چیزی شبیه آلبوس بوده! "با صدای بلندی فریاد زد:"چی؟آلبوس دامبلدور؟جستجوگر گریفیندور؟"امّا جوابی بجز نگاه های سرد مادربزرگش که به غروب خورشید خیره شده بود نگرفت.

6.
ردای طلایی با طرح شیردال های ریز ریز روش!
ردای قرمز با طرح شمشیر گریفیندور پشتش!

7.
کلّیییییییییییییییییییییییی باحاله!خداییش با تنها کلاسی که حال می کنم و همیشه براش تکلیف می نویسم همین کلاسه!




جان اسیر دل/دل اسیر دوست/دوست چه میداند/ دل اسیر اوست







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.