اوستاد، من رو کرم می کنین سرسری؟ دل ـتون می آد؟
من الان چه جوری جواب بدم؟
مقش شخص شخصی دافنه در کلاس پروف پاتر:
1. به نظر شما چه بلاهایی طی سالهای دوران دانش آموزی تا ولدمورتی سر تام ریدل اومده که به این روز افتاده؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)مگه چند تا بلاتریکس داریم که به سر لرد بیاین؟ لرد سر ـش آبی ـه؛ بلاتریکس موها ـش سیاه ـه (می خواستم بگم طلایی ـه؛ سجع بسازم!
) و به هم نمی آن!
اوه، شوما گفته بودین "بَلا!" آها! خب، بذارین برگردیم به قبل...
فلش بک به هاگوارتز دوران تام مارولو ریدل (لرد ولد... ولدمورت!):
- تکلیف امروز ـتون این ـه که با دماغ ـتون نقاشی بکشین!
همه دانش آموزان، غرولند ـی کردند وبا ناراحتی، تکلیف درس نقاشی جادویی را یادداشت کردند. کسی قصد انجام تکلیف را نداشت. تنها تام بود که می خواست شاگرد اول بماند و تکلیف را مثل جلسه قبل که باید با لب، نقاشی می کردند؛ انجام دهد.
تام به تالار اسلیترین رفت و توجهی به بقیه نکرد.
- چه طوری تامک ـی؟ بابا ماگل ـت خوبه؟
- تام تام! جری کو؟
- موها ـت رو چقدر خوشگل گیس کردی. کدوم آرایشگاه رفتی؛ بگو. ما هم بریم!
تام در جایی دور از بقیه، شروع به نقاشی کشیدن روی بوم با بینی ـش کرد. آن جا ـی دور از بقیه، پشت بام بود!
یک دفعه، وقتی تام خم شد تا نقاشی ـش را کامل کند؛ بادی وزید و بینی تام با شدت به بوم خورد و کنده شد!!!
البته نقاشی ـش کامل ماند و برای آیندگان وبا نام مستعار "بینی ژکوند" به جا ماند.
از آن به بعد، تام هیچ وقت بدون ماسک ـی که او را شبیه دزد ها می کرد؛ بیرون نمی رفت تا بخاطر بی دماغی مسخره نشود.
پایان فلش بک:خب، ما دیدیم که دماغ تام در سال ششم هاگوارتز ـش کنده شد. حالا چرا اینقدر صورت لرد سیاه آبی ـه؟ چرا گوش نداره؟ جواب این ها رو در فلش بک های آینده خواهیم گرفت.
فلش بک به روز فارق التحصیلی تام:- و تــــــــــــام ریدل!
تام به بالای سکو رفت. قیافه ـش در آن کلاه قرمز چهارگوش بسیار مضحک شده بود. او سعی می کرد تا به پوزخند دوستان ـش توجه نکند. او با اکراه به آغوش مدیر مدرسه رفت و منتظر ماند تا از او عکس بگیرند. اما حتی یک فلاش زده نشد و تام با خجالت از سکو پایین رفت. ناگهان روی زمین خیس لیز خورد و با سر داخل پاتیل "رنگ آبی دائمی" رفت. سر او از آن به بعد آبی ماند. البته در 50 یا 70 سالگی، سفید تر شد. اما هیچ وقت به حالت عادی بر نگشت.
چند روز بعد از آن اتفاق، تام متوجه اتفاق بدی شد. ریزش مو!!!
او با ناراحتی، به موها ـش دست می کشید و ریزش آن ها را حس می کرد و از اعماق وجود ـش برای آن ها اشک می ریخت.
چند ماه بعد، برای سوراخ کردن گوش ـش به پیش دکتر ماگلی رفت. اما در همان حین، یک گوش تش را از دست داد. تام متوجه شد که همه این ها بخاطر آن رنگ دائمی بوده...
بالاخره، یک روز گوش دیگر ـش افتاد و تام همان روز تصمیم گرفت که از سازنده آن معجون انتقام بگیرد و از ان به بعد، اسم خود را لرد ولد... ولد... ولد... مورت گذاشت و شروع به قتل عام کرد!
پایان فلش بک:متوجه شدین که چرا موها، گوش و رنگ صورت تام تغییر کرده؟ بخاطر پاشیده شدن رنگ توی سر ـش در روز فارق التحصیلی این پسر بیچاره!
از اون به بعد، تام هیچ وقت به قبل برنگشت.
چند سال بعد، تام 23 ساله (این چیز بسیار مهمی ـه که الان دارم به ـتون می گم. نه مورفین. این یه "چیز" دیگه ـست.
) عاشق شد. عاشق کی؟
یه زن با لب گنده! آره! و بعد از مخ زدن این دختر، متوجه شد که اون از لب های گنده نفرت داره و تنها دلیلی که لب خود ـش گنده ـست؛ رو یاد ـش رفته!
برای همین تام رفت و رفت و رفت و لب ـش رو کند. حالا با انبر دست یا قیچی نمی دونم!
اما چرا چشم ها ـی تام قرمز ـه؟ این یه ماجرای مسخره داره. یه روزی تام داشت راه می رفت. بعد همه از قیافه ـش وحشت کردن. اما یه عکاس، تند تند اومد از ـش عکس گرفت. چون جنس دوربین اون عکاس خب نبود؛ داخل عکس چشم تام آبی شد. بعد یه سری اتفاقاتی اوفتاد که داخل دنیای واقعی این جوری شد!
2. جیمز چرا دیر رسید سر کلاسش؟ (5 امتیاز)کــــــــــرم، اوستاد. کرم داشت. این بشر اصلا حیا نداره؛ در ها رو وا می ذاره!
اصلا برا ـش مهم نیست چه شخص های شخصی ای تو کلاس منتظر ـش هستن. واقعا که. اینقدر از ـش بدم می آد. (اِ... جیمز شومایین اوستاد؟ شرمنده، صداتون عوض شده بود؛ نشناختم!)
بالاخره، داشتم می گفتم؛ چون جیمز مرد خیلی خوبی ـه؛ خیلی عجله برای ورود به کلاس داشت. اما نتونست بیاد. چون همون طور که همه ـتون می دونید؛ داشت چند تا پیرزن رو از زیر کامیون نجات می داد. (اوستاد، نمره رو بدین دیگه... اگه ندین؛ به همه می گم که داشتین با مورفین می گشتین ها!).
تازه، بعضی ها هم می گن که شوما داشتین برای خود ـتون یویو ـی جدید می خریدین!
3. حضور آقای بلوپ در کلاس چه فایده ای داشت؟ (5 امتیاز)فایده؟ :worry:. می دونستم. اون شوما بودین! اما یه کاری کردین که ما نفهمیم که شوما بودین. اوستاد تغییر شکلین دیگه. می دونستم.اوستاد... بوخودا اون کسی که داشت به رز می گفت که زیر آب شوما رو بزنه و یا اون کسی که داشت با یویو ـی سفید شوما، قبل از حس وجود حضور آقای بلوپ تو کلاس ور می رفت؛ من نبودم. دارم راس می گم.
واقعا شوما نبودین؟ من که باور نمی کنم. چی؟ بخواطر مصرف چیز ـه؟ من و چیز؟ اوستاد، نـــــــــــه! من چیزی نیستم...
اگه شوما نبودین؛ هیچ فایده ای نداشته؛ جز این که شخص های شخصی ما رو گول بزنه وسر کار بذاره. البته همه ما می دونیم که او ـن نهنگ شوما بودین و ما اصلا هم گول نخوردیم.
4. یه نقاشی از مورفین گانت قبل از اعتیاد و بعد از اون برام بکشین. اگه دوس دارین می تونین چندتا تصویر بکشین و به مرور اعتیادشو نشون بدین تا لحظه ی تبدیل شدنش به یه کپه لباس! بدون استفاده از جادو {فتوشاپ!} با نرم افزار paint که رو سیستم همه تون هست! نقاشیتون هر چقد کثیف تر و شلخته تر امتیازتون بالاتر، هر چقد تمیزتر و سوسول تر و با استفاده از نقاله و گونیاتر (!) امتیازتون کمتر! (10 امتیاز)مورفین ارزش نقاشی داره؟
اوستاد، من اون جایی که گفته بودین "با پینت" رو خوندم "یا" پینت و برای همین دست به مدادرنگی شدم و رفتم نقاشی کشیدم!
اینا هاش...
تازه، از چند مدل دیگه هم عسک گرفتم که قشنگ بتونین ببینین.
یک! دو! سه!تازه وقتی خواهر کوچولوی 5 ساله من، من رو در حال نقاشی دیدن دید؛ اومد و اونم با من مورفین رو کشید! اگه من می دونستم باید با پینت بکشیم؛ دو ساعت برای اون توضیح نمی دادم.
این
شکلی کشید.
اما حالا که پینت اجباریه؛
بفرمایین!روش نوشتم: before- after- by: man!
اگه خطم یه خورده بده!
مشاهده می کنین که داخل نقاشی بنده که با مداد و مدار رنگی کشیدم؛ مورفین خیلی لاغر تر و مرتب تر شده و به فضا رفته. (زیر ـش نوشته. تازه، موشک زیر پا ـش و زمین رو ندیدین مگه؟) همه این ها بعد از مصرف چیز ـه. اما قبل ـش... مردی شلخته، چاغ(؟)، کثیف و بی ابهت بود... تغییر رو حال کردین؟
البته یه نقاشی شلخته هم کشیدم. شاید خوش ـتون بیاد:
نقاشی شلخته.
تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟