فرم عضويت :
1 - نام و نام خانوادگي :
بسم المرلین الرحمن الرحیم....اینجانب ارنی مک میلان...برای عضو شدن اومدم
2 - انگيزه ي شما براي عضو شدن در اين گروه :
زندگی خرج داره چرا نمیفهمی 2 تا زن دارم 13 تا بچه بشینم تو خونه کی پولشونو بده هان؟
3 - به طور خيلي خلاصه ، يك كاراگاه رو توصيف كنيد :
یه کاراگاه باید خیلی خوب باشه چهره ی زیبا داشته باشه-مثل من-خیلی قوی باشه-مثل من- و کلاً خیلی باحال و خفن باشه-مثل من-
4 – جز دام يك از گروه ها يا گروهك ها يا سازمان ها بوده ايد يا هستيد؟ (محفل ققنوس، الف دال، مرگحواران، سازمان اطلاعات و امنيت، حزب ارزشي و ...)
حزب ارزشی رو که با هم بودیم، عضو جوخه هم هستم.
5 - ساحره اي با پدر مشنگش زندگي مي کردند روزي يک جادوگر سياه قوي دختر را با تهديد به کشتن پدرش مجبور مي کند که با خودش ازدواج کند ... ساحره اين شرط را قبول مي کند اما خودش هم شرطي مي گذارد : اين که در برابر مردم کيسه اي به او بدهند در آن کيسه دو سنگ همسان با رنگ هاي سفيد و سياه باشد و دختر دستش را به درون کيسه برده و اگر سنگ سياه را برداشت با جادوگر ازدواج مي کند و اگر سنگ سفيد را برداشت بايد از ازدواج سر بزند و ازدواج انجام نگيرد ... جادوگر سياه اين شرط را پذيرفت ولي بعد انديشيد که هر دو سنگ داخل کيسه را به رنگ سياه در بياورد ... دختر به وسيله ي يکي از ملازمان جادوگر سياه از اين موضوع با خبر شد و در پي چاره اي بر آمد ...
به نظر شما چاره اي که دختر انديشيده بود چه بود؟!(پاسخش كاملا منطقيه...سوال سوال هوشه و با دقت و كامل شرح بدين چون هدف هوش و منطق شماست...)
میتونه یه سنگ ها را در بیاره و وقتی دید سیاهه سنگو به طرف جادوگر پرتاب کنه و وقتی جادوگر خودشو از راه سنگ کنار میکشه یه استیوپفای بهش بزنه بعدش هم میتونه سر فرصت حافظشو پاک کنه.
6 - کدوم يکي از اين جرم ها ارزش پي گيري بيشتري داره؟
الف ) قتل و کشتار زنجيره اي
ب ) شوراندن ديوانه سازها
ج ) دزدي از گرينگوتز
د ) شورش بر عليه وزير!
(نكته: نظر شما مهمه...پس لطفا اين رو هم با دقت جواب بدين(...
به نظر شوراندن دیوانه ساز ها چون نفرات خیلی بیشتریو میکشن.
7 - شب تاريكيه و ترس و توهم در وجود شما رخنه كرده ! هوا مه گرفته است و شما را به دنبال يك ماموريت پيچيده فرستادند ، دقت كنيد كه ارزش معنوي اين ماموريت بسيار بالاست ، پس شما فرار نمي كنيد ! بلكه به راه خود ادامه مي دهيد و به برج صد طبقه اي كه مقصد شماست مي رسيد ، پيرزن همسايه دم در منتظر شماست و هدف هم در باند هلي كوپتر ايستاده است !چگونگي نجات گربه پيرزن همسايه از دست عروس وي را روي باند هلي كوپتر شرح دهيد !(هدف، سطح رول و كيفيت طنزنويسي در عين جدي نويسي، پس يا طنز بنويسيد يا جدي يا مخلوط .... پاسخ به اندازه ي يك رول كامل باشه لطفا...در ضمن، سوژهيابي هم اهميت زيادي داره)
هوا تاریک بود و ارنی به سنت برج بلندی میرفت.سیریوس بلک پذیرفته شدنش در گروه کاراگاهان را در گروی این مأموریت گذاشته بود.
نزدیک برج که رسید صدای فریاد های بلند زنی* را میشنید:
الای جز جیگر بیگیری**...الی خدا حکمتو بکنه...گربه مو برد...وای خدا...
ارنی با وقار کنار پیرزن رفت و گفت:
نگران نباش مادر خودم برات میارمش.
به سوی آسانسور قدم برداشت و داخل شد.
-پشت بام
وقفتی درب آسانسور باز شد ارنی چشمش به زنی بسیار زیبا افتاد.لباس بلند قرمز و موهای بلند و بور.
همچنان که آب از دهان ارنی جاری شده بود به سمت خانم رفت.
کلاهش را از سرش برداشت و گفت:سلام خانم...من ارنی مک میلان هستم.
با لحنی شیوا جواب داد:سلام ارنی منم رز هستم.
ارنی کمی توی جیبش گشت و جعبه ای در آورد. جلوی پای رز زانو زد و گفت:منو به غلامی قبول کنین.
و حلقه رو به طرف خانم گرفت.
-مگه تو 2تا زن نداری؟مگه تو به این کار نیاز نداشتی؟
-راجع به زن داشتنم که... چه ربطی داره؟!راجع به کار هم که گور بابای کار.فعلاً شما را عشق است.قبوله؟
-مگه من شوهر ندارم؟
-چه ربطی داره؟قبوله؟
با لبخندی جواب داد:قبوله.
ارنی که دوباره آب از دهنش جاری شده بود گفت:پس یالا ماچ خارجی بده.
-برو عامو حالا میان میزنن پستو پاک میکنن.
وبعد گربه را از پشت بوم پرت کردن پایین و با یک آهنگ رومانتیک به سمت خونشون حرکت کردن.
------------------------------------------------------------
*احتمالاً پیرزنه اصفهانی بوده.
**فحش اصفهانی
8 – نظر، انتقاد و پيشنهاد در رابطه با همه چيز، حتي فرم عضويت
یکی از بهترین فرم های عضویتی بود که من تا حالا دیده بودم...ای آلیالو...ای شفتــ...