هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۸:۰۰ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین

دوئل: اهمیت تمرکز رو تو هر رشته جادوگری(دوئل،گیاه شناسی،معجون سازی،ورد ها،تاریخ جادوگری و … )که خواستین نشون بدید..


- تمرکز کن آل... آبرومون رو بردی... یه کم تمرکز کن!

آلبوس سوروس پاتر چوبدستیش رو به سمت گلدون عتیقه ی ایگناتیوس گرفته بود و در حالی که به شدت دستش می لرزید، نگاهی به تدی کرد و آب دهانش رو قورت داد.

- الان چیکار کنم... چی باید بگم؟!

تدی که وسط کوهی از اجسام شکسته و داغون شده قرار داشت، به سختی جلوی خودش رو می گرفت که سر آل فریاد نزنه... چند لحظه چشمانش رو بست و نفس عمیقی کشید و گفت:

- از صبح واسه چی اینجا ایستادیم؟
- چون فردا امتحان عملی طلسم هاست و تو هم قرار نیست بهم ارفاق کنی!
- ارفاق از این بالاتر که دارم بهت موضوع امتحانو یاد میدم ؟
- خیلی خب باو... فقط یه بار دیگه وردشو بگو!
- ببین... باید توی ذهنت حرکت گلدونو مجسم کنی و چوبدستیت رو به سمت مرکزش بگیری و شمرده و محکم بگی "تارتیلاتا"!

آسپ چشمانش رو بست و سعی کرد گلدون رو در حال حرکت دورانی تجسم کنه... یک مرتبه لبخندی کجکی گوشه ی لبش ظاهر شد و با خنده ورد رو گفت...

- چی کار کردی؟ جـــــــــــــیـــــــــــــــــــــغ!

گلدون به جای اجرای حرکات چرخشی و دورانی، با سرعت از این طرف اتاق به اون طرف می رفت و در نهایت به سرعت تمام به پنجره برخورد کرد و هزاران تیکه شد.

- یه بار دیگه تدی... قول میدم حواسمو جم کنم! یه لحظه در حال تصور حرکت دورانی فکر کردم اگه این گلدون هورکراکس ایگناتیوس بود، روحش اون تو چه حالی میشد و خنده ام گرفت!

- بسه دیگه... اگه میخوای فردا جلوی کلاس آبروت رو نبرم این گندی که اینجا بالا اومده رو مرتب می کنی... ریپارو بلدی که؟

- بله!

- خوبه... تا یه ساعت دیگه اتاق مثله اولش نباشه، سال دیگه هم باید طلسمات و وردهای 1 رو بگذرونی!

تدی از اتاق شلوغ خارج شد و آسپ را با کوهی از گلدانها و مجسمه های شکسته که باید دوباره مثل روز اول درست می شدند، تنها گذاشت.


تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۷:۱۴ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
امتیازات جلسه سوم:

گابریل دلاکور:28 امتیاز
لیلی پاتر:28 امتیاز
آریانا دامبلدور:28 امتیاز

----------------
امتیازات امتحان نیم ترم:

گابریل دلاکور: 20 امتیاز
گراوپ:15 امتیاز
لیلی پاتر:20 امتیاز
لونا لاوگود:20 امتیاز
پیوز:20 امتیاز
آلفرد بلک:15 امتیاز
بارتي كراوچ:20 امتیاز

تمام دانش آموزانی که شرکت کردن به خاطر حضورشون ده امتیاز میگرن..یعنی هر سوال 5 امتیاز دارد و 10 امتیاز همه میگیرن.

حوصله اینکه اینارم تو شرح امتیاز بزنم ندارم..شاید پس فردا زدمش!




Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
جلسه چهارم - دوئل کنندگان معروف :

دانش آموزان در کلاس نشسته بودن و با سرعت چیزهایی رو که بر روی تخته نوشته شده بود رو یادداشت میکردن.

تخته:

1)آلبوس دامبلدور :
این شخص با دوئل های زیادی که داشت و پیروز شد رکورد مقدار پیروزی در دوئل رو داراست.این جادوگر با کشف مقدار زیادی ورد جادوگری خودش رو در صدر بهترین ها قرار داده.

آلبوس دامبلدور از بچگی علاقه زیادی به دوئل داشته و با برادرش دوئل های زیادی میکرده.وی وقتی بزرگ شد این علاقه ش بیشتر شد و با گلرت و بسیاری از جادوگرهای هم سن خودش دوئل های خشنی داشت.تو همین سن دامبلدور به مسابقات مرگبار،خون آخر که در فرانسه برگذار میشد رفت و تونست با پیروزی در برابر جادوگرانی با سن بسیار بالاتر و با تجربه تر،مقام قهرمانی رو کسب کنه.

آلبوس وقتی بزرگ شد دست از کارش نکشید و بعد از کشتن گلرت،با جادوگران سیاه دوئل های مرگبار دیگه ای داشت.او به طور مرتب 10 سال قهرمان دوئل میشد تا زمانی که دیگه تو مسابقات شرکت نکرد.تا به امروز هیچکس وی رو در دوئل شکست نداده ست.

2)گلرت گریندل والد:

این جادوگر با قدرت و توانایی و ذات خشن عجیبی که داشت دوئلهای زیادی کرد.این قدرت دوئل و شکست نخوردن وی در مسابقات زیاد باعث شد که غرور زیادی بگیرتش و وارد دنیای سیاهی بشه.بعد از مقابله با جادوگران سیاه زیادی و ملاقات با عده دیگری توانست خودش رو در ورد های سیاه قدرتمند کنه.

حس عجیب غرور و علاقه به موفقیت و پیروزی باعث شده بود که این شخصیت به یه قهرمان دوئل تبدیل بشه ولی هیچوقت با دامبلدور دوئل نداشت تا زمانی که دامبلدور به جنگش رفت و شکستش داد و این پایانی برای دوئل باز حرفه ای بود.

3)لرد ولدمورت:

تام ریدل از بچگی با دوستانش دعوا میکرد و همیشه با مشت و لگدهایی که به انها میزد،آنها رو به شدت مصدوم میکرد.این قدرت انتقام جویی و مبارزه طلبیش باعث شد وقتی که هم به هاگوارتز اومد اونجا در دوئل های مختلف رسمی و غیر رسمی شرکت کنه و تماما تمام هم سن خودشو شکست بده.

بعد از یکسری مسابقه که برگذار شد تام فهمید که میتونه بیش از حد هاگوارتز هم دوئل بکنه و موفق باشه.تام بعد از این به مطالعه کتاب های افسون های جادوگری پرداخت ولی این هم وی رو ارضا نکرد.بعد از هاگوارتز به نزد جادوگران سیاه در اعماق جنگل های خطرناک جهان رفت و کم کم و با استفاده از اطلاعات اونها ورد های خشن و سیاه بدتری هم آموخت و در دوئل ها ازش استفاده کرد.وی قصد نابودی جهان رو داشت تا اینکه هری پاتر قهرمان به لطف ژانگولر بازی دوستش،رولینگ توانست که بعد از چندین بار که کشته شد زنده بشه و بالاخره تام رو بکشه.


دامبلدور بالاخره به درون کلاس اومد و به صورت به تمام دانش آموزان خیره میشه و تخته رو با وردی پاک میکنه و تکلیف رو در اون ثبت میکنه.

1)به یه دوئل باز حرفه ای دیگه اشاره کنید و در موردش فقط چند خط توضیح دهید.(10 امتیاز)
2)یه مطلب کوتاه پاچه خوارانه مناسب معلم دوئل بفرستید.(20 امتیاز)

پشتش دافی وارد کلاس شد و به نظر بهم ریخته میرسید.به هر حال دامبلدور برگه تکالیف رو به نزد دانش اموزان پرتاب کرد و از کلاس خارج شد و داف رو در کلاس تنها گذاشت.
تمام پسران درس رو ول کرده و به صورت بهش خیره شده بودن.کم کم بلند میشن و به سمتش میرن تا اینکه دامبلدور دوباره وارد کلاس میشه،دست داف رو میکشه و به بیرون از کلاس منتقلش میکنه تا دانش اموزان پسر به صورت و در اومده بودن و با ناامیدی بر روی صندلی هاشون خوابیدن!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۱۵ ۱۶:۵۸:۵۳



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷

آریانا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲
از كنار آرامگاه سپيد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 197
آفلاین
حسابي استرس داشتم. نگراني من وقتي بيشتر شد كه يك نفر به من خبر داد كه: امروز امتحان داريم.
من حتي لاي كتاب را هم باز نكرده بودم و حالا بايد يك امتحان مروري خيلي سخت از درس گياه شناسي ميدادم. به ورقه ي سوال نگاه كردم و چشمانم از حدقه بيرون زد: 125 سوال تستي و 50 سوال تشريحي!!!( البته همه ي ما ميدانيم كه چنين امتحاني ، با اين همه سوال وجود نداره)
در تمام مدتي كه بچه ها به سوال ها جواب ميدادند ، من مشغول كشيدن نقاشي روي ميزم بودم و وقتي كه معلم ورقه ها را از بچه ها ميگرفت ، من در حال چرت زدن بودم و وقتي كه معلم ورقه ي سفيد من را ديد ، من به گوشه اي فرار كردم تا از شر سوال هاي معلم در امان باشم. چه جوابي براي سوال هاي اون داشتم؟
_ امتحانو خوب دادي؟
_ اصلا. نميدونم امروز چه مرگم شده. دلم مدام شور ميزنه. خيلي استرس دارم.
لونا سري تكان داد و گفت: به خاطر اينه كه امتحانتو مزخرف دادي.
با عصبانيت گفتم: ميترسم سر كلاس پيشگويي هم امتحان رو بد بدم. با اين كه خيلي پيشگوييم خوبه..
لونا به ميان حرفم پريد: تو پيشگوييت عاليه. مگه ميشه امتحانش رو بد بدي؟ حالا گياه شناسي رو ديشب نخونده بودي ، اين دليل نميشه كه بقيه ي امتحان ها رو هم بد بدي.
سرم درد ميكرد. به خودم گفتم: دلشوره نداشته باش. همه چيز رو به راهه.
اما از همان اول ، همه چيز خراب شد.
من دير به سر كلاس رسيدم.
_ دوشيزه دامبلدور؟ فكر نميكني يكمي دير اومدي؟
با بي حوصلگي جواب دادم: عذر ميخوام پرفسور. من...توي دفتر پرفسور فليت ويك بودم.
خوب ميدانستم كه اصلا چنين جايي نبودم. در حقيقت توي حياط خوابم برده بود و تا بيدار شدم يك ربع از كلاس گذشته بود. من ديشب ساعت 3 خوابيده بودم و تعجبي هم نداشت كه اين قدر خسته باشم.
به هر حال ، پرفسور تريلاني به من اجازه ي ورود را داد.
_ خيله خب بچه ها! ما امتحان رو با حضور دوشيزه دامبلدور برگزار خواهيم كرد. دوشيزه لاوگود؟ اول شما پيشگويي كنيد.
از ترس ميلرزيدم. احساس بدي داشتم و ميخواستم از كلاس بيرون بروم اما در كلاس ماندم و به لونا نگاه كردم كه با مهارت خاصي پيشگويي ميكرد.
_ خيلي عالي بود دوشيزه لاوگود.
مدتي سكوت برقرار شد. تا اينكه پرفسور تريلاني اسم فلور دلاكور را هم صدا زد. اينبار ، سردرد عجيبي داشتم. ميدانستم كه از پس اين امتحان سخت برنخواهم آمد. اين ، به صورت يك تلقين در ذهنم تكرار ميشد: من از پس اين امتحان سخت برنخواهم آمد.....من از پس اين امتحان سخت بر نخواهم آمد....
_ دوشيزه دامبلدور؟
كلاس در سكوت محض فرو رفت. همه به من خيره شده بودند. احساس ميكردم با شنيدن عبارت * دوشيزه دامبلدور * قلبم از جا كنده شد. به سختي آب دهانم را قورت دادم. بدنم سرد سرد بود و من خوب ميدانستم كه در اينجور مواقع رنگ پوستم سفيد سفيد خواهد شد.
به هرحال ، گوي بلورينم را در آوردم و با دقت به آن نگاه كردم. ليلي از پشت سرم به من گفت: تو ميتوني.
اما ميدانستم كه نميتوانم. حتي جمله ي مسرت بخش ليلي هم نتوانست كمكي به من بكند. به گوي زل زدم. فقط دود هاي خاكستري!
_ من...چيزي نميبينم.
تريلاني با كنجكاوي به من نگاه كرد: آريانا؟ تو چت شده؟ تو كه از بهترين شاگردانم بودي!
با نگاهي پر التماس به تريلاني نگاه كردم و گفتم: متاسفم پرفسور.
به آرامي گوي را كنار گذاشتم و در برابر صد جفت چشم كه به من نگاه ميكردند سر جايم نشستم.
پرفسور تريلاني به آرامي گفت: عجيبه...خيلي عجيبه...
به هر حال ، بعد از سكوتي طولاني كلاس به حالت عادي خودش برگشت و خيال من را راحت كرد.
هنوز هم دلشوره داشتم.
بالاخره زنگ به صدا در آمد و همه مانند جت از كلاس بيرون دويدند. به جز من كه با حالتي عجيب و غريب سرجايم نشسته بودم و در فكر فرو رفته بودم.


خوشبختي به سراغ كسي مي رود كه فرصت انديشه درباره ي بدبختي را ندارد.


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
1)تمرکز چقدر اهمیت دارد؟یه ذره؟دو ذره؟سه ذره؟یه عالمه؟جواب تشریحی کامل بدید.
بستگی به جا و مکانش داره . در هر جایی و هر مکانی و در هر موقعیتی ممکنه یه ذره باشه ، دو ذره باشه ، سه ذره باشه و شاید حتی یه عالمه
اگر موقعیتی که در آن قرار دارید براتون خیلی خطرناک باشه و امکان مرگتون [مثلا] در اون دوئل باشه ، تمرکز اهمیتش خیلی بالا می ره . اما اگه یه دوئل دوستانه باشه ، به شخصه از تمرکز زیادی استفاده نمی کنم و تمرکز اهمیتش برام اندازه چیز لرد هم ارزش نداره
در هر صورت اهمیت تمرکز به جا و مکان و موقعیت خیلی بستگی داره و دیگر هیچ




2)منابع انرژی کجا هستن؟

1-کنار قلب
2-کنار مغز
3-چرا چرت میگی باو؟
4-تو جنوب کشور(نفت)
5-حیات مادی ندارن



3)دامبلدور تو جلسه سوم چه تعداد نفس کشید؟

1-نفس نکشید.
2-یه دونه.
3-ما حواسمون به درس بود،متوجه نشدیم.
4-دو دونه.
5-با وجود این همه داف مهلت نفس کشیدنم داشت مگه باو؟



4) ----- جنگ احساسات و تمرکز هست.

1)دوئل
2)قابلمه
3)داف
4)سیم سرور
5)دعوا



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۱:۵۷ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۷

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۵ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 389
آفلاین
تکلیف:

خیلی نگران بود. اسنیپ مرتب از کنارش می گذشت و به معجونش نگاهی می انداخت. نمی توانست فکرش را متمرکز کند. به جای این که سه بار معجون را در حرکت عقربه های ساعت هم بزنه پنج بار این کار را انجام داده بود.

جیمی که کنار لیلی و آریانا نشسته بود ، نگاهی به چهره ی شاداب هدویگ و سپس نگاهی به چهره ی مضطرب و پریشان لیلی انداخت. با اشاره ی سرش به هدویگ فهماند که نگاهی به لیلی بیندازد.

هدویگ به آرامی گفت: اممم ... لیلی؟ چرا این قدر ناراحتی؟!
لیلی با ناراحتی گفت: جلسه ی پیشو یادته؟ اصلا نمی تونم تمرکز کنم. همش اسنیپ از اینجا ...

در همون لحظه اسنیپ از کنار آن ها گذشت و لیلی منتظر ماند تا اسنیپ دور شود و ادامه داد: همش اسنیپ این دور و بر ویراژ میده. اصلا نمی تونم بفهمم دارم چی کار می کنم.

جیمی: لیلی اون مال جلسه ی پیش بود. حواستو خوب جمع کن مطمئن باش می تونی کارتو خوب انجام بدی. خودتو کنترل کن و فکر کن اون اصلا اینجا نیست!

لیلی نگاهی به جیمی انداخت و سپس دوباره مشغول شد ، سعی کرد فکرش را بر روی معجون تمرکز کند.
همه ی کارها را درست انجام داد و تا حدی به رنگ مورد نظر در آمد ، تنها آخرین مرحله باقی مانده بود. چوبدستیش را برداشت و ...

- رنگ معجونت به جای سبز لجنی ، کمرنگه. ورد رو روش اجرا کردی؟
لیلی با صدایی لرزان گفت: همین الان می خواستم این کارو بکنم پرفسور.
- پس هرچه سریع تر انجام بده تا ببینم به چه رنگی در میاد.

لیلی چند لحظه ای صبر کرد به این امید که اسنیپ برود ، اما اسنیپ از قصد آن جا ایستاده بود تا پایان کارش را ببیند.
در فکر لیلی: اگه نتونم درست انجام بدم چی؟ اگه همین طور کمرنگ بمونه چی؟ اگه ...

و هزاران اگر در فکرش بود. با فکری مشغول چوبدستیش را بالا آورد و آهسته ورد را بر زبان آورد.

- موندیشالو! ( ورد معجون سازی سراغ ندارم همین طوری اختراع کردم. )

بلافاصله رنگ معجون پر رنگ تر شد و لیلی نفس عمیقی کشید ، اما بلافاصله متوجه شد که بوی معجون درست نشده است.

اسنیپ نگاهی به معجون لیلی انداخت و گفت: این چه بویی که از معجونت میاد. این ورد باعث ایجاد رنگ و بوی مناسب میشد. درسته که رنگش تا حدی درسته اما بوی اونم مهمه. اصلا بوی مورد نظرو نداره ، این معجون باید بوی گل یاس بده نه بوی پرتقال! چه طور ممکنه ورد رو اشتباه به کار برده باشی! معجون سازی تنها انجام درست مراحل معجون سازی نیست ، بلکه ورد هم در اون تاثیر داره! 10 امتیاز از 30 امتیاز رو گرفتی. کار اصلی مراحل معجون سازی برای رنگش بود و ورد برای تقویت رنگ معجون و ایجاد بو هست.

اسنیپ به ترتیب نمرات بقیه ی دانش آموزان را نیز داد و با به صدا در آمدن زنگ کلاس ، از کلاس خارج شد.

جیمی: لیلی مگه بت نگفتیم به هیچی فکر نکن ، اون ورد اصلی ترین قسمت این معجون بود.
هدویگ: حالا که دیگه تموم شد. ولی لیلی تو باید سعی کنی در هر شرایطی تمرکز لازمو داشته باشی.
لیلی با عصبانیت گفت: چی کار کنم همین طور عین بوق بالا سرم وایساده بود. نمی تونستم به چیزی فکر نکنم.

********

این کوتاه ترین چیزی بود که می تونستم بنویسم!



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۷

آلفرد بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۷ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۱
از دیروز تا حالا چشم روی هم نذاشتم ... نمی ذارم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
سوالات:

1)تمرکز چقدر اهمیت دارد؟یه ذره؟دو ذره؟سه ذره؟یه عالمه؟جواب تشریحی کامل بدید.

یه عالمه خیلی کمه بگو بیشتر از همه ! در بدن منابع انرژی وجود دارد که برای آزاد کردن آن نیاز به تمرکز است و این تمرکز و آزاد شدن آن انرژی ( با صدا یا بی صدا ) باعث می شود تا در دوئل بدونیم باید چیکار بکنیم و هدفمون چیه.اگر ما تمرکز کنیم که باید از چه وردی استفاده کنیم و در زمان درست بکارش ببریم . حتما در دوئل پیروز می شویم در نتیجه تمرکز کلی مهمه !
2)منابع انرژی کجا هستن؟

1-کنار قلب*
2-کنار مغز
3-چرا چرت میگی باو؟
4-تو جنوب کشور(نفت)
5-حیات مادی ندارن

3)دامبلدور تو جلسه سوم چه تعداد نفس کشید؟

1-نفس نکشید.
2-یه دونه.
3-ما حواسمون به درس بود،متوجه نشدیم.
4-دو دونه.
5-با وجود این همه داف مهلت نفس کشیدنم داشت مگه باو؟*

4) ----- جنگ احساسات و تمرکز هست.

1)دوئل
2)قابلمه*
3)داف
4)سیم سرور
5)دعوا



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
)تمرکز چقدر اهمیت دارد؟یه ذره؟دو ذره؟سه ذره؟یه عالمه؟جواب تشریحی کامل بدید.

تمرکز خیلی اهمیت داره ! اصلا غیر از تمرکز چیزی اهمیت نداره ! اصلا فقط تمرکز اهمیت داره ! تمرکز دو نوع داره ! سیاه و سیفیت ! نوع سیاه در دوئل اهمیت داره ! نوع سیفیت در کلاس های خصوصی دامبول ! در کل اهمیت داره

2)منابع انرژی کجا هستن؟

1-کنار قلب
2-کنار مغز
3-چرا چرت میگی باو؟
4-تو جنوب کشور(نفت)
5-حیات مادی ندارن

3)دامبلدور تو جلسه سوم چه تعداد نفس کشید؟

1-نفس نکشید.
2-یه دونه.
3-ما حواسمون به درس بود،متوجه نشدیم.
4-دو دونه.
5-با وجود این همه داف مهلت نفس کشیدنم داشت مگه باو؟

4) ----- جنگ احساسات و تمرکز هست.

1)دوئل
2)قابلمه
3)داف
4)سیم سرور
5)دعوا


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۱۰ ۱۹:۱۶:۲۴

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۷

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۰:۴۲ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
امتحان میان ترم

1)تمرکز داشتن چه قدر اهمیت دارد؟یه ذره؟دو ذره؟سه ذره؟ یه عالمه؟جواب تشریحی کامل بدهید.
تمرکز خیلی خیلی بیش از اون چیزی که فکرش رو بکنید اهمیت دارد.در صورت عدم وجود تمرکز فرد حواسش را از دست میدهد و کار به خوبی انجام نمیگیرد.

2)منابع انرژی کجا هستن؟
1-کنار قلب
2-کنار مغز
3)چرا چرت و پرت میگی باو
4-تو جنوب کشور(نفت)
5-حیات مادی ندارن

3)دامبلدور تو جلسه ی سوم چه تعداد نفس کشید؟
1- نفس نکشید
2-یه دونه
3-ما حواسمون به درس بود،متوجه نشدیم
4-دو دونه.
5-با وجود این همه داف مهلت نفس کشیدنم داشت مگه باو؟

4)----- جنگ احساسات و تمرکز هست.

1-دوئل.
2-قابلمه.
3)داف.
4-سیم سرور
5-دعوا.


Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۴:۱۴ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۷

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۵ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 389
آفلاین
امتحان نیم ترم:

1)تمرکز چقدر اهمیت دارد؟یه ذره؟دو ذره؟سه ذره؟یه عالمه؟جواب تشریحی کامل بدید.

یه عالمه. اگه ما درست تمرکز نکنیم ، حتی ساده ترین وردها رو هم نمی تونیم در حالت معمولی انجام بدیم چه برسه به دوئل!

2)منابع انرژی کجا هستن؟

1-کنار قلب
2-کنار مغز
3-چرا چرت میگی باو؟
4-تو جنوب کشور(نفت)
5-حیات مادی ندارن

3)دامبلدور تو جلسه سوم چه تعداد نفس کشید؟

1-نفس نکشید.
2-یه دونه.
3)-ما حواسمون به درس بود،متوجه نشدیم.
4)-دو دونه.
5-با وجود این همه داف مهلت نفس کشیدنم داشت مگه باو؟

4) ----- جنگ احساسات و تمرکز هست.

1)دوئل
2)قابلمه
3)داف
4)سیم سرور
5)دعوا








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.