دای و رز لبخندی مصنوعی تحویل لرد دادن و به ارومی و بدون هیچ صحبتی از در خارج شدن و با جمعی انبوه از مرگخوارانی که فال گوش ایستاده بودن مواجه شدن .
_چیشده؟
_فعلا که اب پاکیو ریخت رو دستمون. :worry:
_یعنی چی؟
_یعنی تسترالمون زایید!
_چطور مگه؟
_نه تنها حقوقی در کار نیست بلکه باید خر حمالی هم بکنیم تازه نصف حقوقمونم تقدیم حضرت والا کنیم.
_من اعتراض دارم
در همین هنگام بود که بلاتریکس تسترال وار به وسط سوژه پرید!
_کروشیو ...هیچکس حق نداره رو حرف ارباب حرف بزنه همون که ایشون گفتن
_خب بلا منطقی باش الان مثلا چه کاری از دست ما بر میاد ؟یه معتاد و قمه کش و یه سادیسمی که زبونش رو کروشیو گیر کرده و یه به اصتلاح معجون ساز و یه گریفندوریه مایه ننگ و مسلسل کش و حشره و گیاه و پوکر فیس و ویبره زن ...چه تیم خفنی!
_وینکی جنِ مسلسل بکشه خووب؟
ارسینوس با لحن درمانده ایی گفت:
_مگه گریفندور چشه اقا؟! به این..
سیوروس به میان حرف ارسینوس پرید:
_چش نیست اعضاشه پره ویزلی پره کله زخمی پره خرخون...اصلا پنج امتیاز از گریفندور کم شد
_بعضی وقتا فکر میکنم چرا؟
_بدلیل دخالت تو کار پروفسور پنج تا دیگه هم کم میکنم.
ناگهان از انتهای سوژه صدایی شنیده شد که میگفت:
_معتاد هفت ژد و ابادته نکبت !
از انتهای سوژه بگذریم و بریم اولش:
لینی که تنها ریونکلایی جمع بود گلویی صاف کرد و بالاخره شروع به صحبت کرد
_بنظر من حرف ارباب خیلیم بد نیست حداقلش اینه یه چیزی گیرمون میاد دیگه قانع باشید الان فقط یه مشکل وجود داره اونم اینه که ببینیم چه شغلی برامون مناسبه.
_معجون سازی معجون سازی
_یه چیز غیر از معجون سازی هکتور !
_ معجون سازندگی معجون سازندگی
رودولف در حالی که داشت قمه اش رو برق مینداخت رو به لینی گفت:
_تو رو که نمیدونم ولی من میخوام بزنم تو کار بوتیک برای ساحرها .
_چقدرم که کارت میگیره نیست که ساحره صف گرفتن تو براشون بوتیک بزنی!
_من نزنم کی بزنه؟حتما روفوس
لینی با حفظ خونسردیش ادامه داد:
_بوتیک رو ولش کن رودولف,من یه فکر بهتر دارم نظرتون درباره درمانگاه چیه؟
_احساس میکنم یکی این وسط داره از سنت مانگو اسکی میره.
_نخیر از این احساسا نکن من پیکسیی نیستم که اسکی برم درمانگاهیی که ما بزنیم قراره خیلی خفن باشه با امکانات بیشتر !
_تازه هر اخر هفته هم توش معجون پخش میکنیم...
_پرستاراش قراره کیا باشن؟باکمالاتا رو انتخاب کنید !