ببین پرسی جون! اینکه صرفا اولین چهارتا پست دیالوگ نویسی ای که دیدی رو میای نقل قول میکنی و بعد میگی خوب نیست خب زحمت میکشی واقعا! میرفتی ییهو از سال 82 نقل قول میکردی که پستای یه خطی میزدیم و میرفتیم تو کتاب فروشی پست میزدیم "کتاب علی بابا رو داری؟" بعد صاحب کتابخونه میومد پست میزد "آری... دارم"
این تیکه اول یه پست قدیمی خود منه که الان واقعا به نظرم جالب نیس ولی به هر حال مال همون سال 83 هستش! توی تاپیک قدح اندیشه 2 که نمیدونم مال کجا بوده و اینا!
نقل قول:
عصر یک روز سرد زمستانی بود که آقای لاکهارت همانند روزهای دیگر با شاخه ای گل در دستانش به خانه می آمد و منتظر همسرش بود تا در را برایش باز کند. مدتی گذشت و آقای لاکهارت که دید خبری از همسرش نیست، فریاد زد:
- عیال… همسر گلم… بیا درو باز کن دیگه!
خانم لاکهارت که به سختی صدایش در می آمد جواب داد:
- جاسم... کجایی بابا؟ بدو بیا که بچه هه داره از راه میرسه...
هنوز حرف خانم لاکهارت تمام نشده بود که آقای لاکهارت به در تنه ای زد و آن را شکست، عجولانه وارد خانه شد و تلفن را برداشت.
- الو... الو... آمبولانس داری آقا؟
صدای همسرش را که میگفت «آی کیو! هنوز شماره رو نگرفتی» به وضوح میشنید، اما اصلا به آن توجه نمیکرد.
ما از این پستا هم بلد بودیم بزنیم! و با اینکه مال صد سال پیشه بازم دیالوگ نویسی خالی نیست!
احساس نکنین دقیقا تا زمانی که شما وارد سایت شدی همه فقط دیالوگ نویسی میکردن بعد ییهو شما اومدی و سایتو گلستان کردی! اینی که مثال زدم مال 83 بود، سال 85 و 86 اینا هم همه، همه جوره توی سایت رول میزدن و رول سایت به اندازه ی کافی قوی بود که اگه این جمله ی "و دیوانه ساز انگشتان دراز و باریک و لزجشان را دور مچ های او حلقه کرده بودند ، سرمای غیر عادی ای که به خاطر حضور دیوانه ساز ها تا مغز استخوانش نفوذ کرده بود او را آزار میداد ..." رو با زمان برگردان یکی برمیگردوند به زمان اون موقع، همه دهنشون باز نمونه که خدای من! عجب رول پیشرفته و قوی ای! ما باید بریم خجالت بکشیم!
اینکه شما پست های مارو ناقص میدونین و پست های خودتون رو خدا نظر لطفتونه! ولی ما هم پستای شما رو سرکاری و شدیدا حوصله سر بر میدونیم! و از پستای خودمون که خلاصه و راحته لذت میبریم! یاد بگیرین که به نظر بقیه احترام بذارین! یکی میشینه جومونگ نیگا میکنه و لذت میبره یکی هم جومونگ میبینه حالش به هم میخوره!
اینکه ما نمیاییم پست مفصل بزنیم مطمئن باشین دلیلش این نیست که بلد نیستیم! من اگه بخوام داستان مفصل بخونم و برم توی فضا قرار بگیرم و اینجورچیزا میرم کتاب یه نویسنده ی درست حسابی رو میخونم نمیام جادوگران!
نقل قول:
هر کاربری ولو تازه وارد میدونه که وسط تاپیکِ رول ، پستِ غیر رول نمیزنن و بحث نمیکنن !
ولی هنوز خیلی از اعضای قدیمی هم اینو نمیدونن! جمله هایی مثل اینکه نفر بعدی لطفا اینجوری ادامه بده! یا من از ناظر خواهش میکنم اینجارو جارو کنه! یا ببخشید من یه هفته نبودم و اینجور چیزا که وسط پست های رول الان پره هم مطمئنا جاش وسط پست رول نیست! یا حتی همین عبارت های شروع سوژه و پایان سوژه!
نقل قول:
شما با همکاری دیگران یه سوژه رو پیش میبرین
با همکاری دیگران سوژه رو پیش بردن اینه که کسی که پست میزنه به نفر بعدیش بگه چی بزنه؟ یا یکی بیاد بگه پست فلانی رو پاک کنین چون من میخواستم سوژه ای که دادم اینطوری ادامه پیدا کنه که اکبر موتور بخره و توی پست فلانی مرتضی آب هویج خورده! به خاطر همین حتما باید پاک شه!
نقل قول:
شما میتونید توی ده خط بهترین پستِ رول رو بنویسید !
ولی ناظر ییهو میاد زیر پست مارو ویرایش میکنه که پستتون 8 خط بود و به خاطر همین تا شب پاک میشه!
نقل قول:
این پست شاید اون موقع خیلی خوب بوده باشه و ملت بگن ایول به فیلمسازیش ! ولی الان این پست زده بشه ، در جا پاک میشه ! چرا ؟ چون دیالوگ نویسیه ! چون هیچ جذابیتی نداره !
واقعا روت میشه یه همچین حرفی بزنی؟ این پست شاید برای شما جذابیت نداره ولی شاید برای ده نفر دیگه خیلی از بهترین پست شما هم جذاب تر باشه! شما کی هستی که چون یه پست به نظرت جالب نیس بزنی پاکش کنی؟ اگه اینجوریه به نظر منم همه پستای شما باید پاک شه چون به نظرم اصلا جذابیتی ندارن! و حتی اگه یه جایی اون وسط مسطا جذابیت داشته باشه من که حال ندارم بخونمشون!
نقل قول:
مثل این میمونه که شما قبلا توی پارک میشستین توپ رو قل میدادین برای هم ، بعد رفتین و بعد از چند سال برگشتین ، حالا بچه ها بزرگتر شدن و پیشرفت کردن و به جای قل دادنِ توپ دارن فوتبال بازی میکنن
خدای بزرگ رول نویسی! گفتم مثالم زدم واست! خیلی قبل از اینکه شما املای درست کلمه ی "پست" رو یاد بگیری اینجا پستای خیلی کامل تر و بهتر از این پستای الان شما میزدن ملت و اینکه اومدی دو تا پست دیالوگ نویسی مثال زدی دلیل نمیشه که ملت قبلا توپ قل میدادن الان شما اومدی آب و هوا تفسیر میکنی شدی کاکرو!
داستان نویسی تکنولوژی جدید نیست که فکر میکنین اومدین اختراعش کردین و در زمان های قدیم همه ازش بی بهره بودن! الان اومدین کتابو کپی میکنین و سعی میکنین جمله هاتون مثل کتاب باشه فکر میکنین شاهکاره واقعا؟
نقل قول:
دوست عزیز ، قوانین برای همه یکسانه و باید همه رعایت کنن ! منم اگر بیام تو انجمنی که حتی خودمم ناظرشم دیالوگ نویسی کنم ، ناظر همکارم میاد پستم رو پاک میکنه و میگه دیگه اینطوری پست نزنم ! این فقط مختص شما و اعضای تازه وارد نیست
دوست عزیز تر! این قانونی که میفرمایین رو میشه یه لینک ازش به من نشون بدین؟ این قوانینی که میگین همش فرمایشیه! هیچ ارزشی نداره تا وقتی فقط بین خودتون سینه به سینه نقل میشه! یه قانون مکتوب به من نشون بدین که توش نوشته شده باشه اگه پستتون دیالوگ نویسی باشه باید پاک بشه یا اگه پستتون کوتاه باشه باید پاک بشه! و قانونشم توسط یه مدیری یا یه کسی که یه کاره ی درست حسابی ای تو سایت باشه نوشته شده باشه!
به ناظرین انجمن لندن هم که ادعا داشتن من قوانین خاصی رو نقض کردم گفتم لینک قانونی رو که میگین نقض کردم بهم بدین! هیچ جوابی نگرفتم!
نقل قول:
این حرف از شمایی که اینجا فعالیت میکردی و مسئولیت داشتی بعیده ! مدیر نقشی نداره تو ایفای نقش که بخواد دخالت کنه ...
پس مدیر ایفای نقش چیه که دارین؟ و منم دقیقا گفتم مدیر نباید توی روند ایفای نقش یعنی سوژه و اینجورچیزا دخالت کنه! ولی دخالت مدیر با این چیزی که شما فکر میکنین خیلی فرق داره!
فک میکنین ناظری که مدیر بالا سرش نباشه روش زیاد نمیشه؟ ناظر باید از این بترسه که دست از پا خطا کنه اخطار میگیره و اگه مثلا دوبار اخطار بگیره نظارت ازش گرفته میشه! وگرنه همینجوری میشه که الان شده دیگه! ناظر هر کاری بخواد واسه خودش میکنه و سر و کله ی انواع و اقسام قانون های عجیب غریب غیر مکتوب و غیر قابل استناد توی سایت پیدا میشه!
ویرایش:شدیدا از مرلین جان ممنونم!
و لودو جان این پستتو مگه یه دور قبلا نزده بودی؟