لرد سوار بر موتور با سرعت به سمت دریاچه میرود و لحظه به لحظه به زمین نزدیک می شود تا این که...
بوم - کروشیو، کروشیو، کروشیو... این چه صحنه ایه روفوس؟ لرد ولدمورت با موتور مشنگی وارد بشه؟ خجالت نمیکشی؟
- ببخشید ارباب ببخشید...خواهش می کنم عفو کنید...
- خیلی خوب بابا چه زود جو گیر میشه! حالا صحنه رو باز سازی کنید، ارباب خودش میدونه چی کار کنه و چطوری بیاد تو صحنه.
مرگخوارها با مشقت فراوان صحنه رو تمیز میکنند و سپس فیلم برداری از سر گرفته میشود.
لرد چوبدستی به دست وارد صحنه می شود و شن سیاهش پشتش موج میخورد.
- اوهوی! کجا قایم شدی پاتر؟ بیا تا آخرین ملاقاتمون رو داشته باشیم!
- کـــــــــــــــــــــــات!
- کوفت کات! بیا بیرون دیگه پاتر.
- ولی ارباب شما نگفتین کی پاتر باشه!
- دراکو رو بگید بیاد!
- موهای دراکو که رنگش نقره ایه ارباب! پاتر مو مشکیه!
- کروشیو، هر چی من گفتم!
- چشم!
دراکو وارد صحنه می شود وجلوی لرد قرار میگیرد.
دراکو که با دیدن هیبت و عظمت و خوفیت لرد تمام دیالوگ هایش پریده بود با ترس و لرز گفت: السلام علیک یا لرد کبیر ابن سالازار
- بالاخری اومدی هری آماده ی مرگ باش!
- نه اربـــــــــــــــاب! غلط کردم!
دراکو با سرعت فرار میکند و لرد هم به دنبالش.
- خوب تموم شد!
- چی تموم شد ارباب؟
- سکانو میگم روفوس. هوس کروشیو کردی؟
- نه ارباب ولی باید دوباره بگیریم!
- من حوصله ندارم دوباره بازی کنم. اربابتون کارهای مهم تری داره. همینو با ماکپیتوتر درستش کن! اولش کاری کن که من مثلا دارم بدون چوب پرواز میکنم و میام. بعد موهای دراکو رو مشکی کن یه عینک براش بزار و یه زخمم بنداز رو کلش! بعد دیالوگش رو به سلام لرد سیاه، تو عشق نداری و این جور چیزا تغییر بده و بعدم به جای فرار کاری کن بمونه و بمیره، حرف های من و خودتو هم حذف کن. همه ی این کارارو میشه در عرض 2 ثانیه با فولتو شاپ انجام داد. کیف کردین چه ارباب خفن و واردی دارید؟
-
- ارباب شما که اینقدر تو همه چیز ماهر هستید میشه خودتونم این کارا رو بکنید؟
- کروشیو! وقت ارباب ارزشمندتر از این حرف هاست! تا من برم یه چند تا محفلی رو تار و مار کنم شما همه چیزو درست کردید.
مرگخوار ها: