هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۱

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
خیلی بابت نقدتون متشکرم راستش میخواستم بگم که این کیبورد جدیدم کاما نداره و خیلی هم کوچیکه واسه همین نمیتونم اونجور که باید تمرکز کنم و راستش اون شکلک هم مال بحث گلرت و بلاتریکس بود

اگه ممکنه پست 37 زمان برگردان رو هم واسم نقد کنید. البته ببخشید که سوزنم رو نقد گیر کرده ها


ویرایش شده توسط گلرت گریندل والد در تاریخ ۱۳۹۱/۷/۲۸ ۲۳:۰۴:۰۲

هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۵۲ سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 33 زمان برگردان مرگخواران، گلرت گریندل والد:


نقل قول:
ولدی 10 دقیقه ‏منتظر مرگخواران ماند ولی تنها صدا های مبهمی از داخل ساختمان به گوش میرسید

شروع پست مهمه.شروع پستتون جاییه که خواننده تصمیم میگیره به خوندن ادامه بده یا نه.اینجا مهمترین اشکال جمله شما استفاده از " ولدی" بود.از همچین لقبها یا اسامی مخفف فقط در دیالوگها میتونین استفاده کنین.البته استثناهایی هم وجود داره.ولی ولدی جزو این استثناها نیست.این کلمه فقط احساسات شخصی شما رو به خواننده منتقل میکنه...که اینم زیاد جالب نیست.
لرد ولدمورت، لرد سیاه،لرد تاریکی، اسمشو نبر...در توصیفات تنها کلمات مجاز برای ولدمورت اینا هستن.در مورد دامبلدور هم همینطوره.مثلا جالب نیست یکی بنویسه:دامبل ده دقیقه منتظر ماند.موقع نوشتن توصیفات کمی باید نوشتاری تر نوشت!
علامت آخر این جمله کو؟!...جمله بدون علامت یک جمله ناقصه.خواننده ناخودآگاه منتظر ادامه جمله تونه.آخر خیلی از جمله هاتون علامتی وجود نداره.این مورد مهمیه.


نقل قول:
گلرت:"آهای کچل جای این که اونجا بایستی و بروبر نگاشون کنی تو هم یه تکونی به خودت بده و جارو رو بردار"

صحنه شکستن در توسط لرد و چیزی که داخل خونه میبینه جالب بود.شما هم به خوبی توصیفش کردین.بدون توضیحات اضافه و با دیالوگ گلرت به خوبی خواننده رو متوجه منظورتون کردین.


نقل قول:
مرگخوار ها با التماس از لرد میخواستن که به حرف گلرت گوش بده اما لرد با خشم تمام چوبش رو به سمت گلرت گرفت و گفت آواداکداورا ولی گلرت با یه پشتک جا خالی داد

عکس العمل مرگخوارا کمی اغراق آمیز بود.البته اغراق بد نیست...ولی باید بهش کمی طنز بیشتری اضافه کنین.مثلا وضعیت مرگخوارا رو کمی بدتر و بیشتر توصیف میکردین که دلیل ترس و التماسشون مشخص بشه.
طلسم لرد و عکس العمل گلرت خوب بود.مخصوصا با توجه به اینکه گلرت یه جادوگر سیاه و خبیث بود و اینجور کارا ازش برمیومد.حتی شکنجه شدن لرد هم جالب بود.شخصیتهای زیادی در کتاب وجود ندارن که خواننده بتونه این طلسم رو ازشون قبول کنه.اونم روی جادوگری مثل لرد ولدمورت.ولی مسلما گلرت یکی از شخصیتهاییه که در این موقعیت میتونه لرد رو شکنجه کنه.


همه شکلکهاتون بجا و مناسب بودن...بجز این مورد:
نقل قول:
و دوباره به ولدی نگاه کرد و با خودش گفت:

این شکلک در اینجا هیچ معنی خاصی نداشت.نه با دیالوگ قبلیش هماهنگ بود که بگم مال اونه و نه با جمله بعدیش.


هماهنگی و تعادل بین فضاسازی و دیالوگهای شما خیلی خوب بود.از هر دو مورد به اندازه کافی وجود داشت.البته منظورم این نیست که مقدار مشخصی برای اینا وجود داره.مثلا اینطور نیست که باید سی درصد فضا سازی و هفتاد درصد دیالوگ داشته باشین.منظورم مقداری بود که برای پست شما لازم و مناسب بود.


نقل قول:
و دوباره به ولدی نگاه کرد و با خودش گفت:
-اگه بتونم با معجون جا به جایی قدرت جادویی اون رو به خودم منتقل کنم دیگه اون دامبل بوقی هم با من نمیتونه برابری کنه و من قدرتمندترین میشم و اون خودخواه شیش تیغ (دامبلدور) هم به من تعظیم میکنه و ابرچوب هم مال من میشه

به خوبی به سوژه جهت دادین.بعد از رویارویی لرد و دامبل و گریندل والد باید سوژه به مسیر جدیدی هدایت میشد.شما این کار رو خیلی خوب انجام دادین.مخصوصا با توجه به اینکه نقشه رو مطرح کردین و اجرا کردن یا انصراف رو به عهده نفر بعدی گذاشتین.فقط شاید مطرح کردن بحث ابر چوب کمی برای این سوژه سنگین بود.ولی به هر حال خواننده در این مورد هم میتونه تصمیم بگیره.


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین
لرد جان اگه مشکلی نیست پست 33 زمان برگردان مرگخواران رو برام نقدش کنین


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۵۹ شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
خجالت میکشم ارباب صداتون کنم.

منم اوایل خجالت میکشیدم ارباب صدام کنن!

دسترسیتونو هنوز ندادن ظاهرا.به زودی میدن.


بررسی پست شماره 130 آموزشگاه مرگخواری، دافنه گرینگراس:


پستهای شما یه حالت استاندارد داره.نه خیلی کوتاهه و نه خیلی بلند.سعی کنین همین حالت رو حفظ کنین و تا وقتی که واقعا لازم نیست طولانی تر ننویسین.


نقل قول:
لودو بگمن با حالت گیج و منگی گفت:هی کچل بیریخت!بیا اینجا؟

وقتی پست قبلی با دیالوگ تموم میشه اصولا بهتره پست بعدی با جواب اون دیالوگ یا ادامه همون بحث شروع بشه یا توضیحی درباره حالت یا احساسات گوینده آخرین دیالوگ داده بشه.یعنی ارتباطتون با پست قبلی قطع نشه.شما هم همین کارو انجام دادین.ضمن اینکه برای این ادامه دادن، جالبترین شخصیت این سوژه یعنی لودو بگمن رو انتخاب کردین.همین میتونه خواننده رو دنبال خودش بکشونه.ولی پستی که قبل از پست شما زده شده یه نکته ای داره...در پایان این پست یک ایده داده شده...یه نقشه!(طلسم فرمان).شما نباید بیخیال اون نقشه بشین.حتما باید در اون مورد توضیح میدادین.حتی اگه به نظرتون جالب نبود میتونستین در چند خط و با توضیح ردش کنین(که البته ترجیح میدیم تا جایی که ممکنه رد نکنین).این یه جور احترام گذاشتن به نفر قبلیه.


نقل قول:
لرد ولدمورت با حالت ترسناکی نگاه کرد و چشم های قرمزش رو تا حد وحشتناکی باز کرد و با صدای زیری گفت:تو چی گفتیـــ؟
لرد ولدمورت با صدای زنونه ای ادامه داد:هوی!آودا کدا ورا

حالت ترسناک لرد و دیالوگش قابل قبول بود...ولی من متوجه اون "صدای زیر" و صدای زنونه نشدم!چرا باید صدای لرد همچین حالتی پیدا کنه؟اگه توضیح خاصی داشت بهتر بود موضوع رو بیشتر برای خواننده روشن میکردین.شاید منظورتون لحن تهدید آمیز لرد بوده.ولی در اون حالت هم صدا زیر یا زنونه نمیشه.


نقل قول:
تری بوت گوش لودو رو کشید و اون رو به کناری انداخت و داد کشید:تو حقـــــ نداری با اون این کار رو....

عکس العمل تری در مقابل آواداکداورای لرد خوب بود.هم توجیه منطقی داشت و هم با سوژه های سایت همخوانی پیدا میکرد.اگه لحنشو بعدا اصلاح نمیکردین یه اشکال محسوب میشد.ولی خوشبختانه در جمله بعدی تری لحن اصلاح شده.اینکه بیشتر مرگخوارا لرد رو از ته دل دوست ندارن یه حقیقت غیر قابل انکاره.


نقل قول:
لرد ولدمورت که از خشم سرخ شده بود گفت:

سعی کنین ویژگیهای اساسی شخصیتها رو حفظ کنین.مثلا درمورد بلاتریکس خوب نوشتین ولی لرد اصولا شخصیت خیلی خونسردی داره.تا این حد عصبانی شدنش کمی غیر قابل باوره.مخصوصا وقتی دلیل خیلی مهمی وجود نداشته باشه.


نقل قول:
در آنطرف شکنجه گاه لودو گوششو میمالید و به اون زن عینکی فوش میداد.

لحنتون گاهی بیش از حد گفتاری میشه.نوشتن با لحن گفتاری اشکالی نداره.خیلی از نویسنده های سایت با همین لحن مینویسین.ولی اونم باید کنترل کنین.حد و مرزی وجود داره.مثلا اینکه "فحش" رو بصورت "فوش" بنویسین زیاد جالب نیست.البته در دیالوگها آزادین.مثلا:
لودو گفت:حالا چرا فوش میدی؟
این اشکالی نداره.میشه نتیجه گرفت لودو با لحن کوچه بازاری حرف میزنه.ولی در توصیفها و توضیحات دیگه کمی لحن رو کنترل کنین.


پیدا شدن چوب دستی توسط لودو و اینکه طلسم کروشیو رو روی همه امتحان میکرد واقعا جالب بود.یه ایده جدید و خنده دار!فقط یه اشکالی داشت.طلسم کروشیو وقتی اجرا میشه که فرد طلسم کننده از ته دل بخواد که طرف مقابل کروشیو بشه.همونطور که در کتاب دیدیم هری پاتر با وجود نفرت عمیقش از بلاتریکس نتونست این طلسم رو روی بلاتریکس اجرا کنه.اجرای این طلسم به این سادگیها نیست.اگه ورد دیگه ای رو جایگزین کروشیو میکردین این نقص کوچیک هم برطرف میشد.مثلا طلسمی که میسوزونه...یا میرقصونه...
بیشتر طلسمهای مورد نیاز شما در انجمن مرگخواران موجوده.وقتی دسترسیتونو دادن میتونین ازشون در پستهاتون استفاده کنین.


حالت گیج و منگ لودو با مزه بود.توضیحاتتن درباره حالت و رفتار شخصیتها هم به اندازه کافی و خوب بود.ظاهر پستتون در حد قابل قبولی مرتب بود.ولی مهمترین نکته ای که در در پستهای شما دیدم پیش نبردن ماجراست.این مثبت ترین و مفیدترین نکته نوشته های شماست.شما داستان رو پیش نبردین.فقط درباره فراموشی لودو و کارای مسخره ای که انجام میده و عصبانیت لرد نوشتین.در واقع دست به سوژه اصلی نزدین...ضمن اینکه نه منحرفش کردین، نه تغییرش دادین و نه ازش خارج شدین.این کارتون عالی بود.به این شکلی که شما نوشتین حتی نفر بعدی میتونه اون ایده طلسم فرمان نفر قبلی رو هم اجرا کنه.خیلی خوب بود.


همونطور که میبینین اشکالات نوشته شما جزئی و قابل رفع هستن.مطمئنم خیلی زود همین اشکالات جزئی هم از بین میرن.


موفق باشید.








پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
خجالت میکشم ارباب صداتون کنم.
میشه پست 130 آموزشگاه مرگخواری رو برام نقد کنین؟


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۲۴ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
پروتی عزیز

من با کمال میل پستهای شما رو نقد میکنم.ولی یه توصیه ای برای همه درخواست کننده ها(نه فقط شما) دارم.
بهتره از دو یا چند نقد کننده, درخواست نقد نکنین.این کار ممکنه شما رو سردرگم کنه.ما در این سایت معیار مشخصی برای پست خوب یا بد نداریم.همه حرفایی که میزنیم از روی سلیقه اس.برای همین ممکنه یه نکته ای در پست شما وجود داشته باشه که من ازش تعریف کنم ونقد کننده دیگه ای اونو یه اشکال و ایراد بدونه.این وسط شما گیج میشین که حرف کدوم درسته!
برای همین بهتره شما پستها و نوشته های نقد کننده ها رو در نظر بگیرین.نوشته های هر کدومو قبول دارین از همون درخواست نقد کنین.البته اگه به نظرتون همینجوری هم مفیده, مشکلی نیست.اینجوری هم نقد میکنم.

_____________________________________

بررسی پست شماره 126 آموزشگاه مرگخواری, پروتی پاتیل:


نقل قول:
لودو که با آخرین حرکت ارباب سخت ترسیده و تحت تاثیر قرار گرفته بود چند قدمی عقب عقب رفت .

"ارباب" کلمه ایه که بیشتر لرد رو باهاش مخاطب قرار میدن.یعنی وقتی دارن با لرد صحبت میکنن از این کلمه استفاده میکنن.یا حتی وقتی درباره لرد صحبت میکنن.ولی خارج از دیالوگها استفاده از "ارباب" زیاد مرسوم نیست و کمی توی ذوق خواننده میزنه.حتی اگه نویسنده مرگخوار باشه.


نقل قول:
ارباب سرش رو بالا آورد و گفت:احمق مجوز.

لرد سیاه اصولا فحش نمیده...حالا اگه بخواد بده هم از کلمات دیگه ای استفاده میکنه."احمق" کمی سنگین بود.طرز حرف زدن لرد رو در نظر بگیرین.معمولا محترمانه ولی با نیش و کنایه.مغرورانه و گاهی احمقانه.لرد ترجیح میده شخصیت طرف رو با مفهوم جمله ها خرد کنه نه با توهین مستقیم.خود منم گاهی در دیالوگهای لرد از فحش استفاده میکنم.ولی کمی برای این شخصیت باید دقت بیشتری برای انتخاب کلمات کرد.


پستتون کمی زیادی جدی شده!در پستهای قبلی دیدم که شما میتونین طنز بنویسین.از نوشتنش منصرف نشین.پستهای جدی این روزا طرفدار زیادی ندارن.به سختی خونده میشن, مگه اینکه واقعا خاص باشن.در شکنجه لودو یا تلاش لرد و بلا برای قانع کردن لودو...میشد موقعیتها و دیالوگهای طنز آمیزی خلق کرد.


نقل قول:
لرد که هنوز عصبانی بود گفت:حوصلمو سر بردی. سپس به بلا گفت:بلا اینو با خودمون می بریم . -چشم ارباب. بلاتریکس به سوی لودو رفت و با طلسمی اونو بیهوش کرد سپس همه ی مرگخوار ها به همراه وزیر سحر و جادو از وزارتخونه خارج شدند.

ایده بردن لودو بد نبود...ولی نمیدونم که آیا مفید بود یا نه.اینجا سوژه کمی گیر کرده بود.گره نخورده....گیر کرده!یعنی داشت دور خودش میچرخید.در اینجور موقعیتها باید یه تکون کوچیک به سوژه داد.چیزی مثل یه هُل! که کمی جلوتر بره.منظورم تغییر بزرگی نیست.مثلا یه تغییر کوچیک در شرایط.مطمئن نیستم بردن لودو بتونه این تاثیر رو بذاره.با وجود این به نظر من ضرری هم نداشت.


لحن پستتون خیلی عوض میشه.یه لحظه گفتاری و یه لحظه نوشتاری...مثلا:
نقل قول:
لرد و مرگخوار ها هم به لودو نگاه می کردند و منتظر مجوز بودن

سعی کنین کل پست رو بصورت یکدست و هماهنگ بنویسین.خودتون انتخاب کنین که با کدوم لحن راحتتر مینویسین.

رفتار لودو جالب بود.اینکه نمیخواست مجوز رو بده ولی از طرفی از لرد میترسید.

پست شما یه پست معمولی بود.نه نکته خاص مثبتی داشت و نه نکته منفی.شاید اگه کمی روی طنزش کار میشد میتونست از این حالت متوسط و معمولی خارج بشه.


موفق باشید.






ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۳۰ ۱:۳۲:۴۱



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
سلام لرد.
میشه این پستوبرام نقد کنید؟
ممنونم.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۰ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 368 کافه تفریحات سیاه پروتی پاتیل:

پست شما خیلی کوتاهه...
چند بار دیدم اعضای سایت در انجمنهای دیگه از بعضی از نویسنده ها ایراد گرفتن که چرا وقت نذاشتی و اینقدر کوتاه نوشتی.نظر من کاملا مخالف اینه.من پست کوتاه رو که ببینم تشویق میشم به خوندنش.مگه اینکه نویسنده پست مورفین، لودو یا نویسنده خیلی خوب دیگه ای باشه.
بنابراین کوتاه نوشتن یه مزیته.تا وقتی مجبور نشدین یا دلیل خاصی نداشته باشه بهتره همینطور کوتاه بنویسین.


مکانها رو مشخص کردین.کار مفیدی بود.یه کار مفید دیگه هم انجام بدین.قبل و بعدش یه خط فاصله بذارین.پستتون کمی نامرتبه.البته اینطور که فهمیدم با عجله فرستادین و فرصت نداشتین روی ظاهرش کار کنین.ولی به هر حال در پستهای بعدی بهتره این کار رو انجام بدین.


نقل قول:
همه ی مرگخوار ها داشتن به لودو نگاه می کردن و از ابهت اربابشون لذت می بردن.

این قسمت جالب بود...اولش متوجه منظورتون نشدم.ولی اگه توضیح بیشتری هم میدادین طنزش از بین میرفت.همینجوری جالب بود.


نقل قول:
مگه تو قرار نیست بری دنبال یسری سفید و برای از دست نرفتن حوصله ی ارباب نازنین بیاریشون .هان؟

چیزایی که معمولا دربارشون مینویسیم سوژه های فرعی هستن.در کنار اینا همیشه سوژه اصلی رو هم در نظر بگیرین.به این نکته توجه کنین که این سوژه فرعی میتونه سوژه اصلی رو خراب کنه یا نه.
اینجا سوژه اصلی بازرسی های لرد بود.جریان شکنجه گاه سوژه فرعی بود.خارج کردن آنتونین از شکنجه گاه کمی خطرناکه.ممکنه نویسنده بعدی هم همراه آنتونین از شکنجه گاه خارج بشه.یعنی اون سوژه رو ادامه بده.البته در اونصورت هم میشه ادامه داد.ولی احتمال اینکه سوژه منحرف بشه زیاده.برای جلوگیری از این موضوع میتونستین ماجرا رو ادامه بدین.تا جایی که آنتونین به شکنجه گاه برگرده.کلا سعی کنین داستان رو دو تکه نکنین.شخصیتها رو از هم جدا نکنین.اینجور سوژه ها معمولا به بن بست میرسن.


شخصیتهاتون خوب بودن.در موردشون خوب اغراق میکنین.درباره سفید ها هم همین کارو انجام بدین.بصورت برعکس...یعنی اونا رو هم سفید تر از اونی که هستن نشون بدین.


از شکلک استفاده کردین.خوبه...شکلک میتونه کمک کننده باشه.البته احساس اجبار نکنین.هر جا حس کردین شکلک بهتر میتونه احساس و مفهوم جمله رو منتقل کنه ازش استفاده کنین.مثلا جایی که مشخص نیست دیالوگ با چه لحنی گفته شده.یا جاییکه دیالوگ وجود نداره و فقط قصد دارین حالت فرد رو به خواننده منتقل کنین.مثلا:

لرد:


کمی عجولانه بود...ولی بد نبود.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۵ ۱۶:۰۷:۴۰
ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۵ ۱۶:۰۸:۲۶



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۳۵ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
سلام لرد.
ممنون میشم اگه این پستوبرام نقد کنید.
در مورد اشکالاتی که تو متن داره ببخشید فرستادنش سریع شد و نشد ویرایشش کنم.
ممنون.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۵ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
گلرت گریندل والد

پستهای مرحله دوم امتیاز دهی شدن ظاهرا...نقد پست شما رو در اولین فرصت براتون ارسال میکنم.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پروتی پاتیل


نقل قول:
لرد عزیز سلام .
ببخشید یه مدت نبودم نشد پست بفرستم

خواهش میکنم...میخواستم بگم دشمنتون شرمنده باشه...که دیدم دشمنتون شخص شخیص خودم هستم!


بررسی پست شماره 164 خانه گانتها، پروتی پاتیل:


نقل قول:
بلاتریکس یکدفعه عصبانی شد و سر فلور و بقیه ی مرگخوار ها داد زد:
چی ؟فرار کنیم.ای احمق های به درد نخوره پس مار نازنین ارباب چی؟

معمولا بهتره ایده نفر قبلی رو رد نکنیم.البته تصمیم با خودتونه.شما آزادین هر طور دوست دارین ادامه بدین.گفتم معمولا، چون اینجا اون حالت معمولی وجود نداشت.دیالوگ شروع شما و شخصیتی که برای گفتن این دیالوگ انتخاب کرده بودین کاملا خوب و مناسب بود.بولد(ضخیم) کردن جمله بلا عصبانیست و تن صداشو به خوبی نشون داده.از شکلک هم میتونستین استفاده کنین.تنها فرقش این بود که اینجا خواننده از اول جمله متوجهه که بلا داره داد میکشه!


نقل قول:
بلاتریکس در حال داد زدن چوبدستیشو در آورده بود تا اولین مرگخواری که نزدیکش میشد رو با کروشیوی لذت بخشی ادب کنه اما هیچ کدوم از مرگخوار ها نزدیکش نشدن.

شخصیت شجاع، نسبتا دیوانه و غیر قابل کنترل بلا رو خیلی خوب ترسیم کردین.بلا جزو شخصیتهاییه که میشه دربارش اغراق کرد.تقریبا میشه هر نوع عمل غیر عادی و غیر منطقی رو بهش نسبت داد.همونطور که در اینجا تهدید مرگخوارا از طرف بلا عجیب نبود.خواننده خیلی راحت میتونه باور کنه که اگه ققنوسا نمیومدن بلا حتما بلایی سر مرگخوارا میاورد!


نقل قول:
مرگخوار ها که با دیدن چوبدستیه بلاتریکس وحشت کرده بودن عقب عقب میرفتن وهیچ کدومشون توجهی به ققنوس های زیبایی که به خاطر جیغ بلاتریکس به اونجا اومده بودن نداشتن.

قسمتی که توجه منو جلب کرد این قسمت بود.خیلی خوب صحنه رو عوض کردین.در نقد قبلی هم گفته بودم که شما صحنه ها رو به خوبی توصیف میکنین.اینجا یک صحنه جالب و هیجان انگیز رو به خوبی برای خواننده توصیف کردین.هر اشتباهی میتونست جذابیت این قسمت از پستتون رو از بین ببره.شما به خوبی از پسش براومدین.


پستتون کمی خالیه...کمی بی احساسه...
دلیلش عدم استفاده درست از علامتگذاری و شکلک هاست.مثلا این قسمت:
نقل قول:
بلاتریکس داشت وردی به سمت ایوان میفرستاد که فلور و تری با هم گفتند: وای ققنوس.

هیجان یا ترس فلور و تری رو اونطور که باید به خواننده منتقل نمیکنه.میتونست به این شکل نوشته بشه:
بلاتریکس داشت وردی به سمت ایوان میفرستاد که فلور و تری با هم گفتند:
-وای... ققنوس!:worry:(یا )
شما از شکلک استفاده نمیکنین.اگه علاقه ای به استفاده از شکلک ندارین اشکالی نداره.ولی بعضی جاها واقعا میتونن کمک کننده باشن.ضمن اینکه پست رو از اون حالت خشکی و بی احساسی در میارن.


نقل قول:
مرگخوارها از ترس اینکه ققنوس ها فرار کنن حرکتی نمی کردند.

این جمله خوبی بود.جمله لازمی بود!نفر بعدی باید بدونه که مرگخوارا قصد دارن چیکار کنن.این موقعیتی بود که کل پست شما برای درست کردنش نوشته شده بود.و نباید از بین بره.


سوژه رو خوب و به اندازه پیش بردین.پایانش خیلی خوب بود.نوشتن پایانهای ترغیب کننده هم از کارهاییه که شما به خوبی انجام میدین.

این پستتون بهتر از پست قبلی بود که من نقد کرده بودم.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.