نیو سوجه:هالووین از ابتدای به وجود آمدنش ترسناک بود! این که دارید برای خودتان، خوشحال و خندان راه می روید و یکهو از آن کدو های هالووینی جلویتان ظاهر شود، ترسناک نیست؟ حالا چه بسا که شما در یک قبرستان باشید و صد البته نهایت ترس را هنگامی تجربه می کنید که با وجود شرایط بالا، در قبرستان ریدل هم باشید!
داستان ما از یک هالووین شروع می شود. یک هالووین ترسناک برای
مرگخواران.هکتور، در حالیکه با سر و صدای زیاد، پاتیلش را به سنگ قبر های قبرستان ریدل می کوباند و این کارش باعث آزار و اذیت اهل قبور می گشت، اخم هایش را در هم چپاند و داد زد:
- جن خونگی بیا اینجا.
وینکی که پشت دسته ای از مرگخوارانِ پشت هکتور، راه می رفت، با عجله، گام های «خشتک پاره کن» برداشت و در کسری از ثانیه، جلوی هکتور ظاهر شد. گفت:
-بله قربان. وینکی در خدمت معجون ساز بود.
-جن خونگی بی تربیت... من فراموش کردم باید پری از شاهین راک وود رو بکنم که هفتاد و پنج صدمش سفیده! من پری کندم که نصفش سفیده. برو برام پر بیار!
وینکی با مجسم کردن قد و اندازه و هیبت شاهین راک وود، آه از نهادش بلند شد. پس صرفا جهت تلاشی بیهوده برای منصرف کردن هکتور، گفت:
- قربان معجون ساز واقعا به فکر وینکی نبود؟ الان اگه شاهین راک وود اومد و کله وینکی رو کند، ارباب معجون ساز جواب طرفدارای وینکی رو داد؟
-
خفه! همین الان بیارش وگرنه جوری آوادا بهت میزنم که صدتا اکسپلی نتونن به گرد پاش هم برسن.
-
و اینجا بود که برای اولین بار در تاریخ، یک جن خانگی بدون صدای «پاق» ناپدید شد. که البته بخاطر ترس بی اندازه بود.
هکتور، چند گام پر سر و صدای دیگر برداشت و رسید به نقطه ای که می خواست.
-خب ملت مرگخوار... امشب اینجا دور هم جمع شده ایم تا جشن هالووین را گرامی داریم و این بند و بساط که در دست من است،
خاری به چشم کلاغ من است برای تهیه معجونِ «تبدیل لباس معمولی به لباس هالووین» است. باشد تا
باحال شویم!
می دانستید که ممد پاتر گاهی اوقات مرگخوار و گاهی اوقات محفلی است؟ خب... در این رول قطعا ممد پاترمان یک مرگخوار است.
-آقو ما فِکِر کردیم کَه قیافَ مرگخوارا خودَش شبیه کدوی هالووین بودَه. نبودَه؟
طبیعتا کسی به ممد پاتر توجه نکرد، بنابراین دیالوگ بعدی متعلق به مورگانا بود. (ربطش هم بمونه به مغزهای راون کلاویتون!)
-حالا حتما باید واسه تهیه معجون و جشن بریم تو اون قبر گندهه که اونجاست؟
و چرا روی بعضی از قبر ها تَرَک هست؟ اینجا اینفری و زامبی نداره احیانا؟
هکتور به فرم «آی کیو سان» دستش رو گذاشت روی سرش و تفکر کرد!
----------------------
اولین سوژه وینکی در ایفای نقش عَمو مِی و دومین سوژه ـش در کل عمرش بود. وینکی امیدوار بود شفاف سازی کرد!