هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   4 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳

کرنلیوس آگریپاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۹ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 57
آفلاین
با سلام به لرد تاریکی‌ ممنون میشم اگر لطف کنین این پستو نقد کنین...در ضمن بنده هرگونه رابطه با ستاد انتخاباتی مرلین کبیر (رحمن الریش ) را تکذیب می‌کنم.




ارزشی بی‌ بکارت


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۲۵ یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 89 جانور نماهاٰ، نجینی:


نقطه قوتی که در نوشته های قبلیتون وجود داشت در این پستتون هم دیده می شه. شما روی سوژه تسلط زیادی دارین. همین باعث می شه با اعتماد به نفس و با خیال راحت بنویسین...همین اعتماد به نفس به خواننده هم منتقل می شه.
شما سعی نمی کنین تاثیر خاصی روی سوژه بذارین. سعی نمی کنین به نقطه خاصی برسین و همین باعث می شه راحت تر بنویسین. این روشتون خیلی خوبه. چه ماموریتی در کار باشه و چه نباشه سعی کنین به همین شکل بنویسین.


نقل قول:
اسنیپ دوباره سعی کرد با لب خونی چیزی را به آن ها بفهماند، ولی که بود که متوجه شود؟!

این جمله شما باعث شد من خواننده برگردم و پست های قبلی رو دوباره و با دقت بیشتری بخونم که بفهمم چه بلایی سر لب اسنیپ اومده و دلیل وجود خون چیه!
تنها دلیل این اشتباه هم لحن فعل ها و کلمات شماست که با هم هماهنگ نیستن.
" که بود که متوجه شود" یک جمله کاملا نوشتاری و کتابیه..."لب خونی" یک کلمه محاوره ایه. همین اشتباهات کوچیک هستن که خواننده رو به اشتباه می ندازن و تمرکزش رو به هم می زنن. اینجا کلمه درست "لب خوانی" بود. ولی این کلمه هم در این جمله معنی درستی نمی داد. چون لب خوانی کاریه که طرف مقابل انجام می ده. منظور گوینده رو از روی حرکت لب هاش درک می کنه.


طنز پست شما کمی در خطر از دست دادن تاثیرش قرار داره. این اتفاق وقتی میفته که نویسنده طنزی رو که نوشته باور نداشته باشه. از ته دلش ننوشته باشه. فقط خواسته باشه یه چیزی برای خندوندن خواننده بنویسه . در حالی که لازم نیست تک تک جمله های شما طنز باشه. کافیه یکی دو دیالوگ یا موقعیت طنز آمیز جالب یا حتی نسبتا جالب داشته باشین. همین می تونه خواننده رو راضی نگه داره. مثلا این قسمت خوب بود:
نقل قول:
دامبلدور قیچی اش را با تهدید به سوی آن ها تکان داد و گفت:«شما ها منو به یاد موجوداتی به نام «مرگخوار» میندازید! بابا دارم بهتون میگم این شب ادراری داره! اداری چیه؟»

طعنه دامبلدور به مرگخوارا، تکون دادن قچی ساده ولی دلنشین بودن. برای شروع همینقدر کافیه...سعی نکنین...خودتونو مجبور نکنین که طنزش رو بیشتر کنین. تاثیر عکس داره.
مثلا دیالوگ "بچم رو گازه" برای دامبلدور همین حالت اجباری رو داره.
شخصیت هاتون قدرت لازم رو ندارن. اگه جای دیالوگ اسنیپ و لودو و لینی رو با هم عوض کنیم اتفاقی نمیفته. در حالی که باید بیفته.
اسنیپ باید اسنیپ باشه. فرقی نمی کنه اسنیپ سایت یا کتاب...ولی باید شخصیت خاص خودشو داشته باشه. باید با بقیه متفاوت باشه. بقیه شخصیت ها هم همینطور. اگه شخصیت های سایت(مثلا لینی) رو نمی شناسین هر چه سریع تر سعی کنین یه شناختی ازشون پیدا کنین چون موقع نوشتن خیلی به دردتون می خورن. شما طنز های خوبی می نویسین. نه تنها در رول ها تون، بلکه در پست های عادی...مثلا در تاپیک صحبت با ارباب. همون طنز ظریف رو وارد پست هاتون کنین.


شکلک آخر برای دامبلدور مناسب نبود. به تناسب شکلک ها و شخصیت ها و موقعیتشون دقت کنین.


پست شما متوسط بود. کسی که می خونه نه چیزی به دست میاره و نه چیزی از دست می ده.شما موقعیت خیلی خوبی رو انتخاب کردین. به جای پیش بردن سوژه به دیالوگ هایی که ممکنه بین دامبلدور و مرگخوارا رد و بدل بشه پرداختین. می تونستین کمی بیشتر روی این موقعیت تاکید کنین. تاکید مثل همون جمله" شما منو یاد مرگخوارا می ندازین"...بهتر بود از این دست جملات بیشتر استفاده می کردین. به نظر من از موقعیت خوبی که خلق کردین به خوبی استفاده نشده.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۷/۲۱ ۱۸:۵۱:۰۸



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۱۱ جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۳

نجینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۶ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳
از زیر سایه لرد سیاه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 30
آفلاین
پدر؟

اینونقد میکنید لطفا؟




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
جینی...با هم حرف زدیم. به خودتون گفتم. اینجا هم تکرار می کنم که چون شما فکر می کنین نقدا براتون مفیده به نقد کردن پست های شما ادامه می دم.
شما از نقد خواستن منصرف نشدین...منو از نقد نکردن منصرف کردین!


بررسی پست شماره 503 خانه ریدل، جینورا ویزلی:


نقل قول:
هکاته بعد از مدتی فکر کردن،نگاهی برق آسا به لرد انداخت و غرید:
-میخوای از شر من خلاص بشی؟!
لرد به پشت سرش نگاه کرد و به آرامی دستش را بالا برد:
-ما،هکاته؟!

شاید متوجه نباشین. ولی نوشتن این قسمت به شکل درست کار سختی بود.
ترسناک ترین شخصیتی که ما در کتاب و سایت داریم لرد ولدمورته. اینجا یه شخصیتی پیدا شده که لرد کم و بیش ازش می ترسه. از طرفی نباید این ترس رو نشون بده و از طرفی مجبوره احتیاط کنه. شما این ترس مخفی رو خیلی خوب نشون دادین. علاوه بر اون صحنه ای که لرد دستش رو بالا می بره و با وجود ترسش هنوز خودش رو " ما" خطاب می کنه فوق العاده بود.


نقل قول:
در حالی که مرگخواران روی زمین"هلیکوپتری"میزندند،لرد با صدای آرامی گفت:
-غلط کردیم بانو!
بعد هم با صدای بلندی فریاد زد:
-بله همینطور است!کاری نکن به تو نیز کروشیو بزنیم ای پست!

این جمله " غلط کردیم" رو هرگز و به هیچ عنوان نمی شد از لرد قبول کرد...ولی شما این قانون هرگز و به هیچ عنوان رو نابود کردین! من به عنوان خواننده خیلی راحت قبول می کنم که لرد اینجا این جمله رو به زبون بیاره.کارتون عالی بود. وقتی موقعیت های مناسب رو بشناسیم و به درستی ازشون استفاده کنیم هر قانونی در رول نویسی می تونه استثناهایی داشته باشه.


در طول پستتون دوازده بار از کلمه "کروشیو" استفاده کردین. این تکرار برای خواننده آزار دهنده اس. شما هر کلمه ای رو اگه تا این حد تکرار می کردین باز آزار دهنده می شد. ولی کروشیو این اثر رو دو برابر کرده. کروشیو و اثری که داره چندان صحنه دلچسب و جالبی نیست. و وقتی در این حد تکرار بشه می تونه یه استرس خفیف در پست شما ایجاد کنه که برای خواننده جالب نخواهد بود.
پستتون با پست های قبلیتون فرق می کنه.همین چند فاصله ای که گذاشتین ظاهر پستتون رو خیلی بهتر و خوندنش رو خیلی راحت تر کرده.دیدن این تغییر امیدوار کننده بود.


این علامتا رو کنترل کنین...هنوز علامت هاتونو به صورت سه تایی می زنین. خواننده از تعداد علامت تعجب های شما سرگیجه می گیره. سه بار گفتم! برای بار چهارم نمی گم ها! به جای نقد چهار تا علامت تعجب تحویلتون می دم. یک علامت برای نشون دادن احساس کافیه.


نقل قول:
صدای سیریوس در اتاق پیچید:
-سرورم!در میان مرگخواران چه کسی شایستگی داره که همسر سوری شما باشه؟!

سیریوس که احتمالا اشتباه تایپیه. منظورتون سیوروس بوده.
ولی می رسیم به مهم ترین اشکال پست شما. وقتی قصد ادامه دادن یه سوژه رو دارین اولین چیزی که باید بهش فکر کنین اینه که قصد دارین با این سوژه چیکار کنین؟ به کدوم سمت ببرینش؟ کدوم مسیر می تونه جالب تر و جدید تر باشه؟
ازدواج کردن لرد سوژه جدیدی نیست. بار ها و بارها تکرار شده. در این مورد شما تقصیری ندارین. چون مسلما نمی تونین همه سوژه های قدیمی رو خونده باشین. ولی این سوژه هیچوقت به نتیجه خوبی نرسیده! و این چیزیه که کم کم و با کسب تجربه می تونین یاد بگیرین که کدوم سوژه در کدوم مسیر به بن بست می رسه.
ایجاد موقعیت های سخت برای شخصیت ها ایده خوبیه. ولی حتما دقت کنین که جذابیت شخصیت رو تحت تاثیر قرار نده. اگه بخوایین این کار رو انجام بدن حتما سوژه تون باید از شخصیتتون قوی تر باشه که خواننده دیگه زیاد به شخصیت توجه نکنه. سوژه ازدواج از شخصیت لرد قوی تر نیست. و خواننده موقع خوندن همش به این فکر می کنه که تصور کردن لرد در این موقعیت زیاد جالب نیست.


صحنه های طنزتون خیلی خوب بود. حالت بد اخلاق و متکبرانه لرد سیاه رو خیلی خوب نشون دادین. بجز کروشیو هایی که هر سه ثانیه یه بار تکرار می کرد.

پست شما پست خوبی بود...بهتر بود کاری به کار سوژه نداشت و بدون اون پیشنهاد آخر تموم می شد. با وجود این پیشرفتتون و اشکالاتی که بر طرف کردین قابل تحسینه.


موفق باشید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نقل قول:
ارباب ارباب شعار ماست...مرگخواری افتار ماست

گاهی یه اشتباه تایپی کل معنی جمله رو از بین می بره...نه؟
پس در تایپ کلمات بیشتر دقت کنیم!
درباره اشتباه های املایی هم همینطور. با وجود اینترنت پیدا کردن املای درست کلمات کار سختی نیست.


نقل قول:
ارباب!جان به فدایت...میخواستم اگه بشه این رو نقد کنین...میدونم زود اومدم ولی آخه خواستم ببینم همین فرمون برم یا یکم کج ومعوجش کنم؟!
یه دوتا سوال هم داشتم که اگه اجازه بدین بپرسم...اول اینکه من کلا سه یا چهار تا رول ادامه دار نوشتم.به نظرتون سوژه ها رو شهید میکنم؟! سوال دوم هم اینه که به نظر شما شخصیتی که سعی میکنم در بیارم این حس رو به شما میده که رودولف زن زلیله؟!

اتفاقا تاپیک نقد جاییه که باید زود بیایین. الان ویولت مو قشنگ بیاد اینجا که من حرفی برای گفتن ندارم! کار از کار گذشته و دیگه نمی شه نجاتش داد.
(شما جدی نگیرین...چون می دونم اینجا رو می خونه گفتم!)
بله...شخصیت شما صفت زن ذلیلی رو به شکل واضحی داره. و اینم خیلی بهش میاد. کسی که همسرش بلاتریکس لسترنج باشه حق انتخاب دیگه ای هم نداره احتمالا! به نظر من بهتره که همینجوری باشه.
شما اگه سوژه ها رو خراب می کردین امکان نداشت برای عضویت در مرگخوارا تایید بشین. چون این یکی از موارد اساسیه که فرد درخواست دهنده باید تا حد زیادی بلد باشه.عضوی رو که سوژه خراب می کنه چطور می تونم به ماموریت بفرستم؟
بعضی اشکالات هستن که بعد از ورود به گروه هم می تونین بر طرفشون کنین. ولی به سری اصول هست که قبل از ورود باید یاد گرفته باشین. اشکالات شما موارد دیگه ای بودن که کاملا جزئی و قابل رفع هستن.


بررسی پست شماره 120 در بحبوحه سیاهی رودولف لسترنج:

اضطراری!
پستتون رو با یک غلط املایی شروع نکنین!


یه مسئله ای که بین نویسنده های سایت بسیار شایع هست قالبه! درگیر یه قالب خاص شدن. این چیزیه که باید مواظبش باشین چون بعد از عادت کردن ترکش کمی سخت می شه.
قالب یعنی شکل خاصی برای پستتون در نظر بگیرین و سعی کنین همیشه به همون شکل بنویسین. با همون نگاه اول به پست شما می شه فهمید که در خطر مبتلا شدن به این قالب گرایی قرار دارین.
یه خط توصیف و یه خط دیالوگ...حتی اگه نیازی به توصیف حالت شخص نباشه. هیچ اجباری برای این کار ندارین. شما می تونین چند دیالوگ رو بدون وقفه پشت سر هم بنویسین. به شرط اینکه اصولش رو رعایت کنین. البته این مورد هنوز موضوع آزار دهنده ای در نوشته های شما نیست.


نقل قول:
لودو بگمن در حالی که مشتش رو روی میز کوبید گفت:
_ای بابا!اگه عشق اینه که زبونم لال" یه نفر رو بیشتر از ارباب دوست داشته باشیم" دیگه هویت مرگخواریمون از بین میره.

شروع خوبی داشتین. جلسه مرگخوارا و دیالوگ های رد و بدل شده خیلی خوب بودن. حالت گیج و سر در گم مرگخوار ها رو خیلی خوب توصیف کردین. بدون اینکه شخصیت هاشون رو فراموش کنین.


ورود رودولف به موقع بود. حالت زن ذلیلش و استفاده از کلمه "عشق" می تونه به سوژه کمک کنه.


نقل قول:
ناگهان کراب از روی صندلیش بلند شد و با هیجان گفت:
_این که خیلی خوبه!یعنی ارباب نمیتونه مرگخواری که عشق رو بفهمه پیدا کنه...پس خوبه دیگه؟!

یک کروشیو از سمت لود به طرف کراب پرتاب شد و بعد از اون لودو گفت:
_کروشیو...کروشیو...آخه قشنگ! اگه ارباب بخواد کاری رو کنه حتما میکنه...ارباب اراده کنه کار تمومه!

این قسمت خیلی زیرکانه بود. سوالی رو که احتمالا برای خواننده مطرح می شه از زبون کراب بیان کردین و به بهترین شکل ممکن توجیهش کردین.
این "به بهترین شکل ممکن" لزوما منطقی نیست. گاهی غیر منطقی ترین و مسخره ترین توجیه ها بهترین می شن. مثل همینجا که دلیل لودو صرفا "ارباب " بودن لرده. خیلی خوب بود. این کار شما در قسمت های دیگه هم نقطه قوتتون محسوب می شه. مثلا:
نقل قول:
جماعت مرگخوار خرکش کنان محفلی بدبخت بدون اسم بیچاره رو اوردن...لودو بگمن رو به محفلی کرد و ازش پرسید:
_بگو ببینم...اگه یکی عاشق زنش نباشه ولی به خاطر اینکه زنش براش غذا درست کنه بهش بگه عشقم،این عشق حساب میشه؟!

سوال لودو اونقدر مسخره اس که همین مسخرگی جالبش کرده!


سوژه رو خیلی خوب پیش بردین. اشکالاتی که در مورد لحن و حالت یکی دو تا از شخصیت هاتون در پست های قبلیتون دیده بودم اینجا وجود نداشت. شاید دلیلش این بود که سوژه کمی شلوغ بود! باید به سوژه می پرداختین نه شخصیت ها. شما هم دقیقا همین کار رو انجام دادین.
در یکی از پستاتون خوندم که رودولف داشت یه چیزایی درباره لرد می گفت...یهو لرد رو پشت سرش می بینه و شروع به انکار می کنه!
به نظر من این شخصیتیه که باید به رودولف بدین و روش کار کنین. چون به خوبی از عهده ایفاش بر میایین. رودولف شما در این پست کمی لب مرز بود.مواظب باشین اون حالت زن ذلیلیشو برای بلا و فقط در موقعیت هایی که به بلا مربوط می شه داشته باشه.


خوب بود.

موفق باشید.








پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
ارباب ارباب شعار ماست...مرگخواری افتار ماست

ارباب!جان به فدایت...میخواستم اگه بشه این رو نقد کنین...میدونم زود اومدم ولی آخه خواستم ببینم همین فرمون برم یا یکم کج ومعوجش کنم؟!
یه دوتا سوال هم داشتم که اگه اجازه بدین بپرسم...اول اینکه من کلا سه یا چهار تا رول ادامه دار نوشتم.به نظرتون سوژه ها رو شهید میکنم؟! سوال دوم هم اینه که به نظر شما شخصیتی که سعی میکنم در بیارم این حس رو به شما میده که رودولف زن زلیله؟!
با تچکر...




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۰۱ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
پست بنده رو با اندکی ارفاق(با توجه به موارد گفته شده) نقد می فرمایید لدفا؟!


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۵۱ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 325 زندگی به سبک سیاه، جینی ویزلی:


خطوط شما خیلی پشت سر هم هستن. نه وقفه ای وجود داره و نه فاصله ای. این کار از یه طرف باعث خستگی خوانده می شه و از طرفی نمی ذاره منظور شما؛ لحن شما و مفهوم جمله ها به درستی به خواننده منتقل بشه. مثلا:
انقل قول:
لادورا سعی کرد لبخند اطمینان بخشی بزند.
-اوه!الادورا!باید بگم شبیه اونایی شدی که دارن کروشیو میخورن!
این صدای جینی بود.


وقتی خواننده دو جمله اول رو می خونه بدون شک فکر می کنه که گوینده باید الادورا باشه. ولی مخاطب جمله هم الادوراست! این طرز نوشتن گیجش می کنه و همین گیج شدن تمرکزش رو به هم می زنه. در حالی که خیلی راحت می شه از این اتفاق جلوگیری کرد:

الادورا سعی کرد لبخند اطمینان بخشی بزند.

-اوه!الادورا!باید بگم شبیه اونایی شدی که دارن کروشیو میخورن!
این صدای جینی بود.



نقل قول:
-هی!فلور!

برای مخفف کردن فلورانسو بهتره از کلمه فلور استفاده نکنین که با فلور دلاکور اشتباه گرفته نشه. اگه مخفف مناسب دیگه ای براش پیدا نشه بهتره اسم کاملشو بنویسین. چون فلور طبیعتا نمی تونه اسمشو عوض کنه.


نقل قول:
فلورانسو در حالی که از برق تعجب در چشمانش هویدا میشد،سرد پاسخ داد:

جمله ها رو بعد از نوشتن حتما دوباره بخونین. مثلا همین جمله رو! با یک بار خوندن متوجه می شین که جمله اشتباهه. "از" اضافیه.
اینجا فلورانسو دو تا احساس متضاد داره. تعجب و سردی. اینا رو نمی شه با هم داشت. بهتره از هم جداشون کنین. مثلا اول تعجب کنه و بعد به خودش مسلط بشه و حالت سرد رو بگیره. خواننده موقع خوندن می خواد تصاویری رو که شما توصیف می کنین تجسم کنه و احساسات متضاد کارش رو سخت می کنن!


اشکالات آخرین پستی که از شما نقد کردم در این پست هم وجود داره...چرا؟
چرا نوشته ها هنوز پشت سر هم هستن؟
حالا از این مورد می شه چشم پوشی کرد. فرض می کنیم شما هنوز نمی دونین کجاها می شه فاصله گذاشت.
ولی علامت ها چرا هنوز بصورت دو تایی و سه تایی زده می شن؟ از این یکی نمی شه گذشت کرد. معنی این کار اینه که یا نقد قبلی رو نخوندین یا بهش اهمیت ندادین...که هیچکدوم جالب نیستن!
لطفا وقتی از شخصی درخواست نقد می کنین، به حرفاش توجه کنین.


شخصیت هاتون بشدت اشکال دارن! مرگخوارای شما سفید و دوستانه رفتار می کنن و محفلیاتون سرد و سیاه! هر چند مرگخوارا قصد گول زدن فلورانسو رو دارن، باید شخصیت سیاهشون رو نشون بدین.حتی وقتی دارن وانمود می کنن قصد و نیت بدی ندارن. مشکل فقط جینی تغییر شکل داده نیست. بقیه شخصیت ها هم قدرت و ثبات لازم رو ندارن.


نقل قول:
-من عادت ندارم چیزی رو دو بار تکرار کنم،فلور!
این صدای گرم جینورا ویزلی بود.

این کار رو خیلی انجام دادین. بهتره اول گوینده رو مشخص کنین و بعد دیالوگش رو بنویسین.


ایده تغییر شکل جذاب و جالب بود. اینو می تونستین به عنوان یک پست تکی بنویسین. مثلا در تاپیک خاطرات مرگخواران به عنوان یک خاطره از لودو بگمن. ولی در این تاپیک سوژه چی بود؟
گیلبرت...محفلیایی که باهاش درگیر بودن و مرگخوارایی که دنبالش بود.
الان چی شد؟
فلورانسویی که گیج شده که مرگخوار بشه یا محفلی!
شما سوژه رو خراب نکردین! ولی از سوژه کاملا خارج شدین. این کار رو گاهی وقتا می تونین انجام بدین. ولی به شرط اینکه به سوژه اصلی مرتبط باشه و در آخر سوژه رو برگردونین به همون جایی که بوده.
حفظ سوژه موضوع مهمیه. مخصوصا اگه بخوایین در آینده عضو گروهی بشین و در ماموریت هاش شرکت داشته باشین.


برای آخرین بار پست شما رو نقد کردم. چون ظاهرا اصرار دارین از نقد کننده های مختلف درخواست نقد کنین. شاید اینطور به نظر برسه که اینجوری از نظر افراد مختلف مطلع می شین ولی اینطور نیست. یکی بهتون می گه فلان کارتون درست بود و یکی می گه اشتباه بود. و شما فقط سر در گم تر می شین.

روی شخصیت هاتون بیشتر کار کنین. شخصیت های سیاه و سفید رو بشناسین و در همون راستا پرورششون بدین. ویژگی هاشون رو بشناسین. مثلا هرمیون سفید بود. ولی یه غرور خاصی هم داشت. منظورم از نوع غرور های خوب نیست! یعنی یه ویژگی داشت که می تونست منفی محسوب بشه. برای همین باید شخصیت ها رو همونجوری که هستن پرورش داد.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۱۸ چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
325
رو نقد می فرمایید لدفا؟!


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۱ سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
جینی عزیز

لطفا این پست رو بخونین.
شما موارد اول و دوم و پنجم رو رعایت نکردین. ولی چون این شخصیت رو تازه انتخاب کردین براتون استثنا قائل می شم. اگه مایل بودین یکی از این پست ها رو برای نقد انتخاب کنین.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۰۹ سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
سلام لرد سیاه اگر ممکنه پست 325

و

503

و

111

رو نقد بفرماییید.


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.