با سلام!مورد اول:نقل قول:
طبق لینک نقدی که خودتون قرار دادید، به پاراگراف اول شما ایراد هایی وارد شده و من در تکلیفم گفته بودم که پستتون رو ایراد گیری کنید نه بازنویسی! شما ایرادهای این پاراگراف رو نگرفتید، بلکه حذفش کردید. همیشه نباید ساده ترین راه رو انتخاب کنیم.
این متن تکلیفیه که دادید. نمیدونم دقیقا منظورتون چی بوده ولی چیزی که اینجا مهمه، چیزیه که شما توی پست تدریستون درخواست کردید. این متنش:
نقل قول:
تکلیف این دفعه من در رابطه با این موضوع انتخاب شده. یکی از پست هاتون در سطح ایفای نقش عمومی رو انتخاب کنید، (اگر پستی باشه که روش نقد انجام شده بهتره، ولی اجباری در این مورد نیست.) و اون رو باز نویسی کنید. ایرادهای پستتون رو بگیرید و به شکل جدیدی اون رو بنویسید. موقع زدن پست تکلیف یادتون باشه علاوه بر پست بازنویسی که اینجا میذاریدش، لینک پست اصلی رو هم برای من بذارید. (25 نمره)
شما توی این پست خودتون گفتید که باید پست رو بازنویسی کنیم و حتی به شکل جدیدی بنویسیمش!
توی بازنویسی تا اونجایی که من میدونم، حذف یا اضافه کردن توصیفات مجازه تا جایی که به محتوای کلی آسیبی نزنه یا تناقضی ایجاد نکنه. اینجا آسیبی نزده و تناقضی هم ایجاد نکرده؛ مفهوم کلی رو هم تغییری نداده.
در مورد پاراگراف اول که اشاره کردید، طبق نقد لرد ولدمورت پاراگراف دوم که ایشون گفته بودند برای شروع بهتره رو به جاش گذاشتم و پاراگراف اول رو حذف کردم. با توجه به بازنویسی بودن این پست (با توجه به چیزی که خودتون برای تکلیف درخواست کرده بودید)، حذف کردن قسمت های زائد از بخشهای بازنویسیه و با حذف این، نه تنها مشکلی ایجاد نشد، بلکه مشکلی هم رفع شد. چرا که فضای این پست باید تاریک میبود و با وجود برف نمیشد.
مورد دوم:توضیح نورانی بودن پرنده، در جمله ی بعدی قرار داره. توی جمله ی بعدی، جمله ای که دقیقا بعد از این قرار داره، در مورد استفاده ی جادو به شیوه های دیگه توضیح داده که نشون میده این پرنده، با استفاده از جادو به وجود اومده و توی آخر همین پاراگراف هم دلیل وجودش رو توضیح داده.
در واقع اگر کسی یک دور با دقت این متن رو بخونه، باید این رو در مورد پرنده بفهمه که این پرنده یه موجود جادویی نورانیه که آرورها ازش برای پیدا کردن جای مرگخوارا استفاده میکنن. همین توضیح کافیه. چرا باید بشینیم وسط رول در مورد فلسفه ی وجودی این طلسم صحبت کنیم وقتی فلسفه ی وجودیش هیچ نقشی رو قرار نیست توی رول ایفا کنه؟
شما آزادی فرض کنی که پاترونوس بوده که جور دیگه استفاده شده یا پرنده ای بوده که از جادوی خالص به وجود اومده یا هر چیز دیگه. همیشه لازم نیست همه چیز توضیح داده بشه.
مورد دوم قسمت دوم:تا حالا شما وقتی یه سوال واست پیش میاد، به یه سقف یا پنکه یا یه چیز دیگه زل نزدی؟ توی این حالت معمولا از طرف میپرسن چرا به پنکه زل زدی، مگه جواب سوال رو روی پنکه نوشتن؟
دلیلش این نیست که تو از پنکه انتظار خاصی داری یا اون مرگخوار از پرنده ی آبی؛ فقط زل زده و توی افکار خودش غرق شده. اون جمله یه حالت طعنه داشت در واقع.
توی این قسمت، نویسنده داشت تلاش میکرد که احساست گروه رو به تصویر بکشه. این صحنه سعی داشت ناامیدی دوستای اون مرگخوار رو به تصویر بکشه (چشم دوختن به تاریکی)، در حالی که اون مرگخوار هنوز به دنبال یافتن راه چاره بود. (نگاه کردن به پرنده)
مورد سوم، چهارم و ششم:غلط های املایی رو قبول دارم.
املا هیچ وقت از نقطه قوت های من نبوده اما نمیدونم چرا غلط های املایی رو توی چند مورد مورد بررسی قرار دادید. معمولا به خاطر غلط های املایی یک نمره اگر بیشتر از یکی دوتا باشه کم میکنن و اگر خیلی زیاد باشه، نهایتا دو نمره. امتحان املا نیست که غلطی یک نمره کم کنید که.
مورد پنجم:چه اشکالی داره دقیقا؟
نقل قول:
این سوال نیز دیری نپایید که پاسخ داده شد.
من خودم هنوز این اشکال که میگید رو متوجه نشدم. اگر میشه در این مورد یکم توضیح بدید که روشن بشم.
مورد ششم قسمت دوم:نقل قول:
آن چوب اصلاً شباهتی با این چوب نداشت!
این رو هم متوجه نشدم. اگر غلط املاییه که با مورد سه اینا (:دی) حسابش کنید. اگر مشکل از جای دیگه اس، با مورد پنج توضیحش بدید لطفا.