مرگخوار ها به سالن پینت بال رسیدند. ولدمورت یک پس گردنی سفت به دامبلدور زد و گفت:
- رقیب نمی خواهی ریشی.
- اتفاقا چرا. دمبال حریف می گشتیم. کی بهتر از تامی و دار و دستش.
و به این ترتیب ولدمورت و دامبلدور شانه به شانه هم به سمت مسئول برگذاری مسابقه رفتند.
وقتی که به مسئول برگذاری مسابقه رسیدند که مردی قد بلند ولی با هیکل لاغری بود دامبلدور شروع به صحبت کرد:
- سلام. می خواستم ببینم چه طوری باید مسابقه را شروع کرد.
مرد قد بلند نگاهی به لیستش کرد و گفت:
- متاسفاته تا هفته آینده سالن رزرو هستش.
ولدمورت چوب دستیش را در آورد و رو به مرد گرفت و گفت:
- یا همین الان مسابقه را برگذار می کنی یا بندازمت اون دنیا.
مرد که از شدت ترس بدنش رو ویبره رفته بود گفت:
- باشه. باشه. سالن به صورت رایگان تا هر موقعی که خواستید در خدمت شما. فقط پنج نفر از هر تیمی میتونه شرکت کنه.

بعد از صحبت های مرد دامبلدور و ولدمورت شروع کردن برای یار کشی. دامبلدور دستی بر ریشش کشید و بعد از کمی فکر کردن گفت:
- من گلرت و استرجس و سدریک و گودریک را می کشم که با خودم میشن پنج نفر.
ولدمورت هم بدون هیچ معطلی گفت:
- منم رز و بلاتریکس و آنتونین و ایوان را می کشم.
مرد نگاهی به دو تیم انداخت و گفت:
- مسابقه به این صورت که با چوبدستی هاتون به باید به تیم مقابل حمله کنید و مکانی که اون تیم توشه را به تصرف خود در بیارید. راستی هر تیم باید لباس مخصوص تیم خودشا به پوشه.
دامبلدور چوبدستیش را تکانی داد و چند لحظه بعد تمام محفلی با لباس هایی با زمینه سفید که عکس متحرکی از یک ققنوس در حال پرواز بود دیده می شدند.
ولدمورت هم برای این که از دامبلدور کم نیاورد چوبدستیش را تکانی داد مرگخوارها لباسشان به صورت علامت شوم در آمد.
و همه به سمت زمین چمنی که مسابقه پینت بال در آنجا برگذار می شد رفتند.
در زمین چمن پینت بالزمین مسابقه به شکل زمین فوتبال بود ولی با این تفاوت که به جای دروازه در دو طرف زمین دو قلعه ماکتی بود و وسط زمین هم درخت کاشته بودند. هر دو تیمم در قلعه هایشان رفته بودند و بعد از سوت مرد قد بلند بازی شروع شد. و زمین پر از طلسم های رنگاوارنگ شد.
بیست دقیقه بعدهنوز هیچ کس آسیب جدیی ندیده بود. بلاتریکس از این وضع خسه شده بود به خاطر همین چوبدستیش را رو به دامبلدور گرفت و فریاد زد:
- آواداکاداورا
نور سبز رنگی از چوبش خارج شد ولی دامبلدور جاخالی داد و طلسم به نفر پشت سرش خورد.