هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲:۰۹ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳
#42

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰:۰۲ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۰:۰۷:۲۳
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 491
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار تیم برتوانا



اتاق بیزیل

شلنگ از تیم برتوانا، در اقدامی ابتکاری از زیر در سُر خورده بود و وارد اتاق بیزیل شده بود و حالا، بیزیلِ عصبانی سرگرمِ نسبت دادن هرچی دوپینگ جادویی و غیر جادوییه به شلنگ بود.
- این میزان از باریک بودن که بتونی از زیر در رد شی حتی، طبیعی نیست! مطمئنم داروهای لاغری رو به حجم زیادی این مدته مصرف کردی که خودش دوپینگ محسوب می‌شه!

بیزیل برای لحظه‌ای سرشو بالا میاره و به سرعت دوباره مشغول نوشتن می‌شه.
- میزان تفی که از دهنت خارج می‌شه هم طبیعی نیست! انگار یکی چوبدستی وسطت گذاشته و هی طلسم جاری شدن آب زمزمه می‌کنه.

بیزیل نقطه‌ای برای پایان کار انتهای جمله‌ش اضافه می‌کنه و برگه رو تحویل شلنگ می‌ده که حتی فرصت واکنش نشون دادن پیدا نکرده بود.
- زود تند سریع برو به اتاق بازپروری تا از هرچی کوییدیچ بازی کردنه محرومت نکردم.

شلنگ از صندلی پایین میاد و به شیوه مشابه از زیر در قل می‌خوره و می‌ره سمت اتاق بازپروی. با رسیدن به اتاق، با تعداد زیادی بازیکن کوییدیچ معترض مواجه می‌شه که به محض دیدنش، یهو به سمتش هجوم میارن. این حالت برای شلنگ درست مثل زمانی می‌موند که سلبریتی باشی و با قدم گذاشتن رو فرش قرمز، هزاران خبرنگار برای تهیه عکس و مصاحبه ازت، به سمتت خیز بردارن.

شلنگ که انتظار چنین استقبال گرمی رو نداشت، با خودش فکر می‌کنه شاید این که بیزیل این همه دوپینگ بهش نسبت داد همچین هم بد نبود نه؟ چون تا اون لحظه خیال می‌کرد خودش تنها دوپینگیِ تیمش هست و نمی‌دونست چطور باید جواب مرگو بده!

اما حالا یک سلبریتی بود که تازه ازش امضا هم می‌خواستن. شلنگ اگه می‌تونست بابت این همه طرفدار کمی سرخ و سفید می‌شد. ولی خب شلنگ بود و نمی‌تونست. به جاش شروع می‌کنه به آب پاشیدن روی هوادارانش و البته که به جایی که نباید... یعنی برگه‌ی اعتراضی که تا اون لحظه تعداد زیادی از بازیکنان کوییدیچِ معترض امضاش کرده بودن و حالا به لطف شلنگ، کاغذ خیس شده بود و جلوی چشمان حیرت‌زده باقی بازیکنانِ خیس‌شده در حال وا رفتن بود.

- این چه کاری بود که کردی شلنگ.


🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۲:۱۳:۵۶ شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳
#41

اسلیترین، مرگخواران

سیگنس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۲:۴۴ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۹:۴۸:۲۱
از خواستگاه شرارت
گروه:
اسلیترین
مرگخوار
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
شـاغـل
پیام: 111
آفلاین
به هواداری از هاری گراس

تصویر کوچک شده


خلاصه: هری یه شفادهنده به اسم بیزیل استخدام کرده و چون هنوز کار باشگاه ها رو تموم نکرده، ازش خواسته به همه یه ایرادی بگیره و فعلا صلاحیت نده. بیزیل همه رو معاینه می‌کنه و به بهانه‌ای بهشون میگه دوپینگ کردن یا صلاحیت شرکت در بازی رو ندارن، و به اتاق بازپروری می‌فرسته.

اتاق بازپروری پر‌از بازیکنان تیم مختلف بود. برخی باهم دعوا می‌کردند و برخی به شکل یکپارچه درمورد بیزیل و نحوه قضاوت ناعادلانه‌اش نظر می‌دادند.

- من برنمی‌تابم! یعنی الان همه ما دوپینگ کردیم؟
- مگه میشه حتی یه آدم سالم هم وجود نداشته باشه تو لیگ؟
- اینکه نشد معاینه. به من حتی نگاه هم نکرد، حتی دو دیقه هم نمیشد رفته بودم تو اتاق که گفت برو بیرون.
- اینجوری نمیشه! همگی آماده‌ی اعتراض باشین، میریم سراغ مدیر.

ترزا این را گفت و بلند شد. به دنبال او گابریل هم بلند شد. و به ترتیب بعد از آن دو، سالازار، سیگنس و تام درحالی که چت جی‌پی‌تی را به دنبال خود می‌کشید برخواستند.

- ما را آنقدر معاینه کرده و آزمایش خون گرفته‌اند که دیگر توانش را نداریم. برویم بیزیل را با خاک یکسان کنیم
- منم با این قیامتون موافقم ولی تعدادمون کمه ها. با دعوا هم چیزی حل نمیشه. بنظرم یه فرم اعتراض درست کنیم و از همه امضا بگیریم بعدش ببریم بدیم به مدیر.
- این داماد مشنگ زاده‌ی ما برای یکبار هم که شده ایده‌ی خوبی داد. فرم بیاورید تا از ما شروع کنیم

سیگنس به سرعت کاغذ سفیدی از ترزا گرفت و شروع به نوشتن اعتراض نامه کرد.

- بدین جانب، تیم های کوئیدیچ؟ یا نه... بازیکنان کوئیدیچ، نسبت به شفادهنده‌ی فدراسیون و تهمتی که به اعضا زده شده، اعتراض می‌نمایند. به امید نمایندگی بهترِ فدراسیون، کوئیدیچ را به خون می‌کشیم!
- آخرش خشن نشد؟
- باید تهدید کننده باشه تا بترسن و قبول کنن.
- باشه پس همین خوبه.

و بعد، همگی شروع به امضای فرم می‌کنند. اما آیا می‌توانستند بقیه اعضا را نیز راضی به امضای فرم کنند؟ یا اصلا اعتراض نسبت به وضعیت موجود، عاقبتی به همراه داشت؟ در آینده‌ای نزدیک خواهیم دید!


Let the game begin


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۴۸:۰۹ دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳
#40

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰:۰۲ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۰:۰۷:۲۳
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 491
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار تیم برتوانا


بیزیل این‌بار کاملا آماده و حاضر روی میزش نشسته بود و مستقیما به در خیره شده بود. تا به الان چندین بار بازیکنان بدون رعایت حریم خصوصی بیزیل، کله رو پایین انداخته بودن و بدون در زدن و کاملا بدون مقدمه، وارد اتاق شده بودن که موجب شوکه شدن بیزیل شده بود.

اما بیزیل درس گرفته بود. بیزیل حالا آماده بود تا نفر بعدی که بدون در زدن وارد می‌شه رو ادب کنه. در حالی که شدیدا روی در متمرکز شده بود، ناگهان احساس خارشی روی صورتش احساس می‌کنه. بیزیل بدون این که نگاهشو از در برداره، لپشو می‌خاره. این‌بار دو ضربه بر شونه‌ش می‌خوره که بیزیلو مجبور می‌کنه سرشو بچرخونه ببینه چه خبره.

با دیدن شاخه‌ی درختی که دوباره دراز شده بود تا روی شونه‌ش بکوبه، چنان با سرعت از جاش بلند می‌شه که صندلیش از پشت رو زمین میفته و خودش به میز برخورد می‌کنه.
- درخت حسابی، اینجا مگه در نداره که از پنجره شاخه‌تو می‌کنی تو؟

بید کتک‌زن شاخه‌شو از پنجره بیرون می‌کشه و اشاره‌ای به قد رعناش می‌کنه. بیزیل با یک نگاه به سرتاپای درخت متوجه منظور بید می‌شه.
- درسته! کاملا درسته! توی این اتاق جا نمی‌شدی که از در بیای. و فکر می‌کنی این معنیش چیه؟

بید نمی‌دونست معنیش چیه، اما از لبخندی که رو صورت بیزیل نقش بسته بود می‌فهمه چیز خوبی نیست. بید به نشونه ندونستن دو تا از شاخه‌هاش که در نقش شونه ظاهر شده بودن رو بالا می‌ندازه.

- از این واضح‌تر که معجون رشد زدی بر بدن؟ با بلندتر شدن چه نقشه‌های شومی برای پیروزی تیمت کشیده بودی هان؟

بید کتک‌زن اصولا کسی بود که دیگران رو کتک می‌زد اونم به صورت فیزیکی و حالا انتظار نداشت کتک بخوره ولی از نوع کلامی. با این حال چون نمی‌خواست به خاطر حرکت بیجا تیمش دچار محرومیت بشه، سعی می‌کنه بید کتک‌نزن باشه.

بیزیل روی برگه‌ای دوپینگ رشد درخت رو یادداشت می‌کنه و با احتیاط کاغذ پوستی رو به یکی از شاخه‌هاش گیر می‌ده.
- نمی‌دونم چطوری می‌خوای بری اتاق بازپروری، ولی یجوری یه کاری کن تا این دوپینگ از ریشه‌هات خارج بشه تا اجازه شرکت تو مسابقات رو داشته باشی!

آخرین چیزی که بید قبل از این که بیزیل پشتشو بهش کنه شاهدشه، بسته شدن پنجره به روی شاخه‌هاشه.


🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۳:۴۱:۱۳ شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳
#39

گریفیندور، مرگخواران

ترزا مک‌کینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۱:۱۳ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۲:۲۷:۱۰
از درون کتاب ها 📚
گروه:
گریفیندور
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
مرگخوار
شـاغـل
پیام: 107
آفلاین
تصویر کوچک شده

ترزا با شدت در اتاق را باز کرد و وارد شد. با قدم‌هایی محکم به سمت میز بیزیل رفت. مقوای صورتی را روی میز، جلوی بیزیل کوبید. چوبدستی‌اش را بیرون کشید و آن را به سمت صورت بیزیل گرفت.
- همین الان مهر سلامت منو میزنی من برم. فهمیدی؟

بیزیل که اصلا تحت تاثیر قرار نگرفته بود با دستش چوبدستی ترزا را کنار زد و نگاهی به سر تا پایش انداخت.
- مشخصا مشکل کنترل اعصاب داری و باید بری بازپروری!

ترزا که فهمید نقشه‌اش جواب نداده، چوبدستی‌اش را به درون ردایش برگرداند.
- خب نه اینطوری نیست... فقط داشتم سعی میکردم همونطور که استاد گفته غیر قابل پیش بینی باشم...

زیر لب با خودش ادامه داد:
- به نظر میاد باید بیشتر روش کار کنم...

بیزیل فرم ترزا را مطالعه میکرد.
- همونجور که گفتم شما مشکل کنترل اعصاب دارین. اینجا گزارش هایی مبنی بر درگیری لفظی شما با آقای سیگنس بلک هست...
- اما اون خودش شروع کرد!
- ببینین! درست همونطور که گفتم!

بشکنی زد و در اتاق باز شد.
- برو به بازپروری!

ترزا بلند شد. اگر عدم کنترل اعصاب میخواست میتوانست نشانش دهد. ناگهان مشت محکمی توی صورت بیزیل کوبید و دماغش را شکاند.
- به این میگن عدم کنترل اعصاب جناب بیزیل!

بعد در حالی که از کار خودش رضایت داشت با قدم هایی بلند به سمت اتاق بازپروری به راه افتاد.
- فکر کنم این آخرشو خوب تونستم غیرقابل پیش‌بینی باشم!


ویرایش شده توسط ترزا مک‌کینز در تاریخ ۱۴۰۳/۸/۱۳ ۱۷:۰۴:۴۰

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


Evarything is possible




پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴:۴۵ جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
#38

اسلیترین، مرگخواران

دوریا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۵ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
امروز ۲۳:۴۶:۲۷
از پشت درخت خشک زندگی
گروه:
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
اسلیترین
مرگخوار
مدیر دیوان جادوگران
شـاغـل
مترجم
پیام: 502
آفلاین
تصویر کوچک شده

چت GBT با طمانینه وارد اتاق شد. بیزل نگاهی به سر تا پایش انداخت و چشمانش کمی از تعجب گرد شد.

- شما چت GBT هستی؟
- بله.
- مطمئنی چت GPT نیستی؟

چت GBT ناگهان قرمز شد و دستانش را با اعتراض بالا انداخت.
- چرا همتون فکر می‌کنین من چت GPTم؟ من از زمین تا آسمون با اون افاده‌ای پرادعا فرق دارم! دست از سرم بردارین! من خیلی ازش بهترم!

بیزل که کمی جا خورده بود، آب دهانش را قورت داد و عذرخواهی کرد.
- بله عذرمی‌خوام آقای چت GBT. خب باید ازتون تست...

اما چطور باید از یک نرم‌افزار تست دوپینگ می‌گرفت؟ اصلا چطور یک نرم‌افزار با طمانینه وارد اتاق شده بود، قرمز شده بود و بعد دستانش را بااعتراض بالا انداخته بود؟ نه! امکان نداشت! داشت خواب می‌دید؟
بیزل چندبار چشمانش را باز و بسته کرد و آن‌ها را با کف دستانش مالید. اما چت GBT درست در مقابلش نشسته بود و منتظر بود تا از او تست دوپینگ بگیرند. خب شاید ربات بود یا شاید انسانی بود که اسمش چت GBT است. تیم هاری‌گراس هنوز اعلامیه‌ی رسمی در مورد اینکه چت GBT چطور بازیکنی است منتشر نکرده بودند؛ پس نمی‌شد از هیچ‌چیز مطمئن بود. بیزل تصمیم گرفت عادی برخورد کند و در صورت بروز مشکل همان موقع به راه‌حلی فکر کند.
- خب باید ازتون خون بگیرم.
- من یه نرم‌افزارم. خون ندارم.

خب مشکل خیلی سریع‌تر از آن‌چه فکر می‌کرد بروز کرده بود.
- سوآپ بگیرم از ته حلقت؟
- من یه نرم‌افزارم. ته حلق ندارم.
- تست ادرار؟
- نوپ.
- بررسی DNA مو؟

خب قطعا شما از DNA مو نمی‌توانید بفهمید کسی دوپینگ کرده است یا نه ولی بیزل چیز دیگری به ذهنش نمی‌رسید.
- خب پس باید چه تستی ازت بگیرم؟

سپس بیزل لحظه‌ای فکر کرد. اصلا گرفتن تست دوپینگ مهم نبود! هری پاتر به او گفته بود همه‌ی بازیکنان را به دوپینگ متهم کند؛ پس چرا باید خودش را با گرفتن تست از موجود... نه! یک نرم‌افزار رومخ، اذیت می‌کرد؟

- می‌تونی ازم تست...
- دوپینگ کردی.
- تو که ازم تست نگرفتی!
- من چشم بصیرت دارم. تو دوپینگ کردی!
- اگه راست میگی چه دوپینگی کردم؟
- دوپینگ اطلاعاتی!

خب بیزل آنقدرها هم احمق نبود. چت GBT لحظه‌ای به بیزل خیره شد؛ دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید اما صدایی خارج نشد. لبخندی از رضایت روی لب‌های بیزل نشست.
- برو برای جلسه‌ی بازپروری گروهی آماده شو.


All sins are attempts to fill voids


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده



پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۵۳:۲۴ دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳
#37

هافلپاف، مرگخواران

مرگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۷:۴۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۳:۰۴:۲۹
از کجا میدونی داسم زیر گلوت نیست؟
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
هافلپاف
جـادوگـر
شـاغـل
مرگخوار
پیام: 66
آفلاین
تصویر کوچک شده


از جایگاه هواداران تیم برتوانا


مرگ بعد از اینکه خیالش از آزمایش دادن ترزا راحت شد، به سمت اتاق باز پروری حرکت کرد. توی ذهن خودش نقشه‌ای کشیده بود که به طرزی غیر قابل پیش‌بینی عمل کنه و برخلاف تمامی توقعات رفتار کنه.

وقتی به دم در اتاق رسید، با حرکتی ناگهانی و سریع در اتاق رو باز کرد و بلافاصله بعد از نمایان شدن چهره بیزیل، در چشمانش خیره شد. همینطور که خیره در چشمان بیزیل نگاه می‌کرد، به جلو حرکت کرد و روی صندلی نشست.

- خب شما باید...
- مرگ هستم! خود خود مرگ!
- بله! درسته! خب شما همیشه همراه خودتون داس...
- داس حمل می‌کنم که خیلی راحت بتونم موجودات و بکشم. می‌خواین خودتون ببینین؟!

مرگ درحالیکه همچنان به چشمان بیزیل خیره مانده بود، از پشت شنلش دو داس در آورد و رو به بیزیل تکون داد. بیزیل درحالیکه سعی می‌کرد به سختی آب دهنشو قورت بده با دستای لرزون پرونده مرگ رو ورق زد.
- خب شما...
- بذارید خودم بگم! توانایی های زیادی دارم. میتونم ذهن خوانی کنم. حرفای بقیه رو کامل کنم که معمولا انجثام نمیدم. خیلی عجیب حرف بزنم که معمولا خیلی حرف نمیزنم. ولی خیلی خوب سوت می‌زنم. وقتی که سوت میزنم بعدش حتما یه نفر میمیره...

و مرگ شروع به سوت زدن کرد. همچنان که مرگ به چشمان بیزیل خیره مونده بود که برق‌های اتاق شروع به خاموش و روشن شدن کردن تا اینکه خاموش شدن و چشمان خونین مرگ، تنها روشنایی اتاق بود. باد شدیدی وزید و دریچه های پنجره به شدت با دیوار برخورد کردن. رعد و برق فضای سنگین و ترسناک حاکم رو چندین برابر کرد...

- ج... ج... جناب مرگ! شما آزادین که برین!

مرگ تنها بعد از شنیدن این دیالوگ بیزیل تماس چشمی درد آورش رو با بیزیل قطع کرد. در رو باز کرد و بدون اینکه برگرده از روی میز بیزیل یه سیب فراخوند.
- ممنونم بابت خدمات دهی عالیتون!


MAYBE YOU ARE NEXT


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶:۰۰ دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳
#36

گریفیندور، مرگخواران

ترزا مک‌کینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۱:۱۳ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۲:۲۷:۱۰
از درون کتاب ها 📚
گروه:
گریفیندور
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
مرگخوار
شـاغـل
پیام: 107
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار برتوانا


ترزا از تمام تست‌ها را به جز آخری انجام داده بود. انجام تست‌ها تا ظهر طول کشید. معلوم نبود چرا آزمایش خون را آخرین آزمایش لیست گذاشته بودند! بازیکنان صبح ناشتا آمده بودند و الان ۱۲ ظهر بود. ترزا که هم میترسید و هم به شدت گشنه بود و هم از دست گیرهای الکی مسئولان آنجا به ستوه آمده بود، در آن لحظه قابلیت زدن همه را داشت. اعصابش در آن موقعیت زیر خط فقر بود و ترجیح می‌داد فاصله‌اش را با دیگران جهت جلوگیری از برخورد لفظی یا حتی فیزیکی حفظ کند. ترزا رو‌به‌روی در آخرین اتاق ایستاد. نفس عمیقی کشید.
- تو میتونی! مثلا گریفیندوری‌ای! شجاع باش!

مرگ از آن طرف نظاره‌گر این صحنه بود. ترزا دستش را روی دستگیره در گذاشت. در همان لحظه دستی روی شانه‌اش قرار گرفت. مرگ بود.
- درست میشه!

ترزا لبخندی زد. دستگیره را چرخاند و وارد شد. به نظر میرسید مرگ هم تصمیم به همراهی کردن او گرفته. داخل اتاق چند صندلی قرار داشت و بین آنها پرده‌هایی آویزان بود. پرستاری از پشت یکی از پرده‌ها بیرون آمد.
- بیا اینجا!

ترزا به سمت پرده رفت. روی صندلی نشست. مرگ با کمی فاصله روبه‌رویش ایستاد. ترزا آستین دست چپش را بالا زد. پرستار نواری را دور بازویش محکم کرد. با پنبه‌ای الکلی دست ترزا را استریل کرد. سرنگ را برداشت. ترزا نفسش را حبس کرد و لب‌هایش را روی هم فشار داد. سوزشی در دستش حس کرد و پر شدن سرنگ از خونش را نگاه کرد. پرستار سوزن را بیرون کشید و پنبه‌ای را روی جای آن فشار داد و چسبی رویش زد. ترزا نفسش را رها کرد. آستینش را پایین کشید و از روی صندلی بلند شد. دیگر تمام شده بود...

پی نوشت: آخه برای چی بعد آزمایش خون آب انار میدین؟ میخواین بازیکنا رو بکشین؟ ملت بعد آزمایش خون همینجوریش فشارشون پایینه آب انار نیاز ندارن!


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


Evarything is possible




پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰:۱۸ یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳
#35

مدیر هاگوارتز

سالازار اسلیترین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۵:۵۲
از هاگوارتز
گروه:
جـادوگـر
هیئت مدیره
مدیر هاگوارتز
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 485
آفلاین
تصویر کوچک شده


در حالی که سر بیزیل با بازیکنان کوییدیچ شلوغ بود، کمی اینورتر، سالازار با قدم‌های سنگین و اخمی شدید به سمت اتاق بازپروری حرکت کرد. هنوز از اینکه بیزیل او را در چنین موقعیتی گیر انداخته بود، حسابی عصبانی بود و در ذهنش دنبال راهی برای تنبیه او می‌گشت. اما همین که وارد اتاق شد، ناگهان در جا میخکوب شد. چشمانش روی مردی در کنار میز ثابت ماند: بیزیل. اما مگر ممکن بود؟ بیزیل که لحظه‌ای پیش در اتاق تست دوپینگ بود! با چهره‌ای متعجب، به بیزیل زل زد و گفت:
- قیافه نحس تو رو چرا همه جا باید ببینم من؟

مرد سعی کرد خونسردی‌اش را حفظ کند، اما خیلی زود متوجه شد که با کسی روبه‌روست که نیمی از بدنش با باسیلیسکش ادغام شده. فهمید که در خونسردی نمی‌تواند با او رقابت کند و باید کار را با خون‌گرمی پیش ببرد. بنابراین از جای خود بلند شد، دستش را به سمت سالازار دراز کرد و گفت:
- من اون بیزیل نیستم. این بیزیل هستم ...اسمم بیزیل ۲ هست، برادر دوقلوی بیزیل 1.
- یعنی از این موجود بی خاصیت دو ورژن متفاوت وجود داره؟

سالازار که گیج شده بود، ابرویش را بالا انداخت و با دقت به او خیره شد. دو نفر شبیه به هم و با یک اسم؟ کمی مشکوک به نظر می‌رسید، اما سالازار وقت این را نداشت که مشغول شک و تردید شود؛ او فقط می‌خواست هرچه سریع‌تر کارش را تمام کند و به اهداف والاتری مثل "تور سوم سالازار اسلیترین" برسد.

بیزیل ۲ که متوجه نگاه متعجب سالازار شده بود، با لحنی آرام اما پرسشگرانه گفت:
- حالا بفرمایید جناب اسلیترین، چه عجله‌ای دارین ... راحت رو این تخت دراز بکشید و بگید که مشکل امروز چیه که اومدین اتاق بازپروری؟





پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴:۵۲ پنجشنبه ۳ آبان ۱۴۰۳
#34

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰:۰۲ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۰:۰۷:۲۳
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 491
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار تیم برتوانا


بیزیل بازم فرصت پیدا کرده بود تا برای دقایقی استراحت کنه، اما به نظر میاد تمامی بازیکنان تیما دست به دست هم داده بودن تا بیزیل نتونه حتی لحظه‌ای رو به آرامش سپری کنه. بالاخره وقتی تصمیم می‌گیری انگشت اتهامتو به اشتباه به سمت این خیل عظیم جمعیت بازیکنان بگیری، باید انتظار اینو هم داشته باشی!

بیزیل تازه می‌خواست چشماش رو هم قرار بگیره و چرت کوتاهی بزنه که ناگهان احساس می‌کنه زمین زیر پاش داره می‌لرزه.
- زلزله!

بیزیل فریاد زنان برای چند ثانیه نگاهی به گوشه و کنار اتاق می‌ندازه تا ببینه بهترین جا برای پناه گرفتن کجاس که در آخرین لحظه تصمیم می‌گیره زیر میز پناه ببره.

- من اومدم. عه... کسی اینجا نیست؟

بیزیل ابتدا تعجب می‌کنه که کی جرات کرده حین زلزله اینطور پر انرژی در حال رفت و آمد باشه. در تفکر دومیه‌ش فکر می‌کنه شاید آتش‌نشان و نیروی کمکی باشن. اما در ادامه‌ی فکر کردنش به یاد میاره این زلزله می‌تونه زیر سر کی باشه.
- آقای گرنجر! بازیکنان تیم شما در زدن بلد نیستن؟

بیزیل حتی ذره‌ای احساس شرمندگی به چهره‌ش راه نمی‌ده که ویبره‌های هکتور رو با لرزش‌های زلزله اشتباه گرفته و با اعتماد به نفس جلو میاد تا دوپینگی رو به هکتور نسبت بده.
- مطمئنم یه پاتیلی زیر نیم‌پاتیل تیمتون هست.
- پاتیل تخصص خودمه! چه معجونی برات درست کنم؟

هکتور در کسری از ثانیه از تو جیبش یه پاتیل بزرگ و مقادیری مواد اولیه معجون در میاره و روی میز بیزیل خالی می‌کنه. بیزیل بی‌توجه به هکتور آماده بود تا ضربه‌شو بزنه.
- مطمئنم طلسم پتریفیکوس توتالوس رو دگرگون کرده و رو خودت اجرا کردی که اینطور پاهات قادر به ویبره زدنه. دوپینگیِ محترم، لطفا به اتاق بازپروری برین اگه که می‌خواین تو مسابقه پیش رو اجازه شرکت داشته باشین!

هکتور شونه‌ای بالا می‌ندازه و بدون این که حتی ذره‌ای از میزان ریشتر ویبره‌ش بکاهه، بساطشو جمع می‌کنه تا ببینه این اتاق بازپروری که بیزیل ازش حرف می‌زنه کجاست و چی کار باید بکنه!


🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳:۰۶ چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳
#33

اسلیترین، مرگخواران

سیگنس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۲:۴۴ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۹:۴۸:۲۱
از خواستگاه شرارت
گروه:
اسلیترین
مرگخوار
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
شـاغـل
پیام: 111
آفلاین
تصویر کوچک شده

سیگنس که به دلیل صف طولانی اتاق شفا دهنده عصبی شده بود، با خروج سالازار اسلیترین بالاخره عرقِ سردش بخاطر برخورد مستقیم خورشید پس کله‌ی تمامی بازیکنان، وارد اتاق شد.

- معلوم نیست این مسئولین و کارکنا چه فکری می‌کنن که منِ نجیب زاده رو با یه مشت ماگل زاده و عجیب غریب تو یه صف قرار میدن. از همون اول وقتی نباید شرکت می‌کردم. عقل خر خورده بودم، عقل خر!

بیزیل با لبخند پهنی به غرغر های بی پایان سیگنس گوش‌ می‌کرد. و در همان حین فرمش را زیر و رو می‌کرد تا به اولین نقطه‌ ضعفی که دید، حمله کند. اما هیچ نقطه ضعفی در کار نبود... البته تعجبی هم نداشت! نجیب زاده ها حتی اجازه نمی‌دادند کوچکترین نقصی به جسمِ باارزششان راه پیدا کند. بیزیل با درماندگی فرم را روی میز انداخت و به سیگنس که حالا در سکوت به بیزیل نگاه می‌کرد، خیره شد.

- چیشده؟ این مهر تایید ما رو بده بریم.

چهره‌ی از خود راضی سیگنس، حرص بیزیل را درآورده بود. به جز فرم بی نقصش، بدنش هم کاملا بی نقص بود. عضلاتش کم از ورزشکاران واقعی نداشت. آنقدر بزرگ بنظر می‌رسیدند که گویی برای ساخت چنین بدنی دوپینگ کرده باشد.

- فهمیدم!
- چیو فهمیدی؟
- شما دوپینگ کردی. یه نگاه به خودت بنداز... به اون سیکس پکا، بازوهای درشت. فکر می‌کنی نمی‌فهمم با سرنگ و دارو انقد بزرگشون کردی؟ اینجوری میخوای جلوی دروازه وایسی و توپ ها رو بگیری؟ با تقلب؟
- تقلب؟! هرکی منو می‌شناسه می‌دونه که قبل از مسابقه هم همینجوری بودم! چشم نداری ببینی ملت ورزش می‌کنن بدن می‌سازن؟
- چطور می‌تونی گناه خودتو با اسم مقدس ورزش بپوشونی؟ خجالت بکش و همین الان از اتاق من برو بیرون
- من این توهین رو تحمل نمی‌کنم! میرم به مسئولین گزارش میدم شفادهنده‌شون چقدر نالایقه

سیگنس با عصبانیت به بیزیل نگاه کرد و به سرعت از اتاق خارج شد.



Let the game begin


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.