هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۴۹ دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دوستان، از مادرمون الگو نگیرین!درخواست نقد چند پست بصورت یکجا همچنان ممنوعه.چون اشکالات فرد هموناس و معمولا مجبور میشم برای هر سه پست همون حرفا رو تکرار کنم.


مادرجان شما برای چی درخواست نقد میکنین آخه!سواد سایتی ما در حد راهنمایی تازه وارداس.نه شما.شما به هر حال الان سبک و روشی دارین که برای خودتون و بقیه جاافتاده.نه میخواییم و نه احتمالا میتونین عوضش کنین.برای همین این یه نقد نیست.من فقط نظرمو میگم.نظرمم صرفا طبق سلیقه خودم(که شاید اصلا هم خوب نباشه) و حال و هوای فعلی سایته.الان اینجا فقط میتونم یه خواننده باتجربه باشم.


پست شماره 173 خانه گانتها:


جمله های شما خیلی گیراست.خواننده رو جذب میکنه.توصیفات شما کلیشه ای و تکراری نیست.فقط برای این ننوشتین که پستتون فضاسازی یا توصیف هم داشته باشه.نوشتین چون باید اونجا باشن.تنها مورد منفی که موقع خوندن بهش برخوردم جمله های طولانی بود.جمله های شما گاهی اونقدر طولانی میشه که خواننده مفهوم جمله رو گم میکنه.گاهی این جمله های طولانی ریتم تند پستتونو به خواننده القا میکنن که خیلی هم خوبه.ولی بهتره در حد همون" گاهی" بمونن.


نقل قول:
مادرها، بخواهند یا نه، دست و پاگیرند. آنها دنبال شما می‌دوند تا موهایتان را شانه بزنند

اگه کتابی با این جمله ها شروع میشد مطمئنا تشویق میشدم بقیه شو بخونم.شما توانایی خوبی در جذب خواننده دارین.


منقل قول:
روپ توجهش به بقیه مرگخواران جلب شد و با فرکانسی مرد افکن گفت:
- آیلیـــــن! چرا روی صورتت چین افتاده؟! سریعاً برو سفیده‌ی تخم‌مرغ و عسل با هم بزن و بذار روی صورتت! بلا! برو موهات رو شونه کن! بله! اسم همتون رو می‌دونم. استعدادهای مادر ارباب رو دست کم نگیرید! قند عسل ِ مامان...

درباره شخصیت مروپ اطلاعات زیادی نداریم.همینقدر میدونیم که جادوگر زیاد با کفایت و با تدبیری نبوده.خوشگل هم نبوده!!شما با مهارت همه اینا رو تغییر دادین.طوری که کسی نتونست هیچ ایرادی بگیره که آخه مروپ زشته!مروپ ببخشیدا...بی عرضه اس...
همه اینا ثابت میکنه شخصیتها نمیتونن زیاد ما رو محدود کنن.میتونیم از اول بسازیمشون.(بجز شخصیتهای کلیدی و ویژگی های اصلی و سازنده شون)


نقل قول:
مادر لرد برای پسرش آغوش گشود:
- غنچه‌ی زندگی ِ من! حالت چطوره؟!

رابطه لرد و مادرش خیلی حساسه...مواظب حد و مرزش باشین.تکرار زیاد این جمله ها میتونه تاثیر منفی بذاره رو خواننده و اونو زده کنه.


نقل قول:
و همان لحظه، کمی دورتر، پیرمرد پشمکی و همراهش، برای اولین بار با لرد ولدمورت هم‌عقیده بودند...!
این تغییر ناگهانی مکان جالب بود.علاوه بر این، حضور اون دو نفر در سوژه کم کم داشت فراموش میشد.اشاره به جایی بود.گرچه شاید انتخاب دامبلدور به عنوان یکی از اون دو نفر کار نفر بعدی رو سخت کنه.ولی مشکل خودشه!سخت به دلیل موقعیت خاص و شهرت و در واقع تابلو بودن دامبل!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پست شماره 57، جانور نماها:



نقل قول:
همونطور که مشاهده کردید یا شاید هم مشاهده نکردید، مرگخواران همه به سختی ( ! ) در حال تلاش برای یافتن راه حلی هستن و شکلک‌های فوق، قیافه‌هاشون رو توصیف می‌کنه.
البته عرضم به حضورتون که اولیه ایوان ـه، هیومک... یا به عبارتی جمجمه‌ی ایوانـه و کلاً استیل ِ فیس‌ـش از ازل تا ابد همینطوری بوده چون بنده خدا، مادر بگریَد، نه که جمجمه‌س، کلاً توانایی ِ تغییر حالت ِ صورت نداره. ینی اصن غم و شادی و خشم و خونسردی و حالت مدیریتی‌ش همه به یه شکل توش نمود پیدا می‌کنه. ای‌قده که این بچه متینه. ای‌قده که خودداره. ای‌قده که مأخوذ به حیاس!

یکی از چیزایی که گاهی تو نقدام روش تاکید میکنم اینه که شخصیت نویسنده نباید زیاد پررنگ باشه.یعنی تمرکز خواننده رو به هم نزنه.مدام حواسش پرت نشه که یکی نشسته داره اینا رو مینویسه.البته این یه سبکه.شاید خیلیا هم بهش علاقه داشته باشن.ولی به نظر من سبک استرس زاییه!انرژی منفی میده.شخصیت شما به عنوان نویسنده کمی(نه زیاد)پررنگه.قویه...جلوتر از سوژه و شخصیتهاش قرار گرفته.


نقل قول:
یه شیر ِ پاک‌خورده‌ای اون وسط که ظاهراً فقط به هیپوتالاموس‌ش فشار آورده بود* ، اعلام می‌کنه:
- من گشنمه!

استعداد طنز نویسیتون عالیه.به هیچ عنوان دست کمش نگیرین.خلاقانه...هوشمندانه...ظریف...
قسمتهای مربوط به بلا هم عالی بود.


نقل قول:
خانه‌ی ریدل که با آخرین نعره‌ی زندگانی بلا به لرزه در اومده بود، پس از خروجش در سکوتی مخوف فرو می‌ره تا این‌دفعه یاکسلی آروم می‌گه:
- حالا کی ایوان رو تا محفل می‌بره...؟!

آخر پست یکی از مهمترین قسمتهاشه.و آخر پست شما خیلی خوب بود.خواننده رو کاملا تشویق میکنه که پست رو ادامه بده.


پست های شما یه شجاعت خاصی دارن!یه شجاعت دیوانه وار!که میتونه سوژه رو نابود کنه..ولی در عین حال همین قابلیتشه که جذاب و هیجان انگیزش میکنه.اگه دو تا خصوصیت رو بذاریم رو کفه های ترازو جنبه مثبت و جالبش سنگینی میکنه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پست شماره 14 گلخانه تاریک:


نقل قول:
شب بود، بیابان بود، زمستان بود. یارش در آغوشش هراسان بود و کپی رایت بای شهرام شب‌پره‌ی جادویی،
کپی رایت بای یه خواننده فسیل تر!مال شهرام شب پره نیست که!


خب این پست هم شباهت زیادی به بالایی داره.حرفامو تکرار نمیکنم.
اینجا نوشته هاتون کمی مبهم تره.دلیلشو نمیدونم.انگار خودتون که موضوع رو میدونین ترجیح دادین زیاد برای خواننده توضیح ندین...خب خودش بره تحقیق کنه بگیره ماجرا رو!بهتر بود یه کمی ساده تر و روشن تر نوشته میشد.البته غیر قابل فهم نیست(برخلاف پست بعضیا).کمی آی کیو و قدرت تجسم بالاتر از حد کم میخواد.


این شکلک چکش همیشه این معنی رو برای من داره که ای خواننده...بخند...باید بخندی...بخند!و همین کلی دافعه برام ایجاد میکنه.


گذشته از همون قضیه جمله های طولانی و گم کردن مفهوم، صحنه برخورد دامبلدور با تابلوی خانم بلک و عکس العمل سیریوس خیلی خوب بود.


کمی مواظب شخصیتهاتون باشین...در پستهای طنزتون زیادی کاریکاتور وار رفتار میکنن.تقریبا همشون یه حالتی نزدیک پت و مت دارن.حتی تو پست طنز هم باید فرقی بین بلاتریکس و مثلا مالی ویزلی باشه.شخصیتشون با هم فرق میکنه.نذارین همه شبیه هم بشن.


نقل قول:
در همین اثناء که سیریوس عمیقاً ( ! ) در حال ِ توجیه رون ویزلی بود، یکی دیه از محفلیا از اون بالا صداشو می‌ندازه رو سرش:

یکی از نکته های دیگه محاوره ای شدن بیش از حد لحنه.انتخاب لحن به عهده نویسنده اس.میتونه گفتاری بنویسه.ولی به نظر من اینم یه حد و مرزی داره.دقیقا هر چیزی رو که میگیم نباید نوشت.میتونه موقع خوندن توی ذوق بزنه.بهتره کمی متعادل تر بشه.


دوباره تکرار میکنم.این سبک شما هیج اشکالی نداره.کسی نمیتونه بگه این غلطه و اون درست.مثلا همین که میگم شما به عنوان نویسنده نقش پررنگی دارین و شخصیتهای سوژه تحت الشعاع خودتون قرار گرفتن...این روشیه که خیلی از قدیمی های سایت ازش استفاده میکردن.مسلما به نظر اونا بهتره.به نظر منم بد نیست.فقط باید کمی از غلظت و شدتش کم بشه.

در پایان اشاره پررنگی میکنم به این که شما نویسنده بسیار خوبی هستین.چه در سبک طنز و چه جدی نویسی و چه تلفیق هر دو.و خیلی چیزا برای یاد دادن به نسل جدید دارین.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۴۹ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 60 جانورنماها، لینی وارنر:


آه پیکسی...پست کوتاه...خوشحال شدیم!چشامون در اومد بس که پستای دو متری خوندیم.


نقل قول:
اسنیپ توجهی به حرف بلا نمیکنه و ایوانو میذاره زیر بغلش و قبل از اینکه کس دیگه ای بخواد مانعش بشه از اونجا خارج میشه.
بلا با تعجب به دری که پشت سر اسنیپ و بدون توجه به حرفاش بسته شده نگاه میکنه و رگه ی بلا بودنش بالا میزنه و کروشیوهای متعددی رو نثار در میکنه. واکنش در هم چیزی نیست جز غیژ غیژ کردن.

وقتی شخصی که قبل از شما پست زده در پایان پیشنهادی برای ادامه به شما میده کاملا آزادین که پیشنهاد و ایده شو قبول کنین یا نه.ولی اصولا بهتره قبول کنین.شما هم همین کارو کردین و موضوع بلا و اسنیپ رو ادامه دادین.
در قسمت مربوط به کروشیو زدن بلا..به نظر من بهتر بود جمله آخر رو هم به همون شکل و سبک مینوشتین.از بقیه متن جداش نمیکردین.یعنی:
نقل قول:
و رگه ی بلا بودنش بالا میزنه و کروشیوهای متعددی رو نثار در میکنه، ولی واکنشی جز غیژ غیژ در نمیشنوه(یا حتی نمیبینه)

اینجا مورد کوچیک و نسبتا بی اهمیتی بود.ولی گاهی ممکنه قدرت تاثیر گذاری طنز شما به همین نکته های کوچیک بستگی داشته باشه.


قسمت مربوط به موتور و سوروس جالب و خلاقانه بود.حتی میتونست طولانی تر باشه...صحنه بامزه ای بود.میشد بیشتر ازش استفاده کرد.گاهی لازمه در جا بزنیم!کل پست شما میتونست مربوط به همین قسمت باشه.


نقل قول:
در باز میشه و جیمز همراه جیغ هاش نمایان میشه.

- عع عمو عمو، بیا ببین کی اینجاس! خائن اعظم.

قسمت مربوط به جیمز و دامبلدور خوب بود.هم دیالوگ جیمز و هم اعتماد مسخره دامبلدور.و حتی اشاره به گروههای سوروس.
ولی درباره اینکه محفلیا سوروس رو به راحتی پذیرفتن مطمئن نیستم.ممکنه سوژه اصلی رو تحت تاثیر قرار بده.نظر شخصی من اینه که این قسمت باید کمرنگ تر میشد.برای کمرنگ شدنش شخصی که برای بردن بسته(ایوان) انتخاب شده نباید شخصیت خیلی پررنگ و تاثیرگذاری میبود...مخصوصا سوروس که سابقه حضور در محفل رو داره.حضور یه مرگخوار سیاه در این صحنه میتونست ماجرا رو خیلی جالبتر کنه.البته شما در این انتخاب نقشی نداشتین.سوروس قبل از پست شما انتخاب شده بود.ولی شاید بهتر بود اینجوری ازش استقبال نمیشد.با وجود این نفر بعدی میتونه جذابیت ماجرا رو حفظ کنه.تنها کاری که باید بکنه اینه که به جای تمرکز روی سوژه اصلی از مزیت ها و سوژه های شخصیت سوروس استفاده کنه.


قسمتهای طنز پست جای کار بیشتری داشت.هم سوژه و هم شخصیتها مساعد بودن.میتونست بهتر باشه.الان بد نیست...ولی خوب هم نیست.متوسطه.البته در مقایسه با نوشته های قبلی خودتون متوسطه.نه در مقایسه با سایت.


موفق باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

الادورا


نقل قول:
+من شرمسارم! با گوشی نمیتونم شکلک بذارم!:(

این چه حرفیه!ما هر دفعه میشنویم که شما با گوشی فعالیت میکنین شرمسار میشیم!!اصلا احترام خاصی برای شما قائل میشیم.ما با گوشی حتی یه جمله تو چت باکس نمیتونیم بنویسیم!


بررسی پست شماره 421 خانه ریدل، الادورا بلک:


نقل قول:
اعضای سازمان در سکوت ایجاد شده به هم زل زدن. خب، درست که نود و هفت ممیز سه دهم درصد اعضا مرگخوار بودن، ولی شما خودت جای ما، ببین جرأت داری تولدونه بگیری تو خونه ارباب؟!

اصولا با اینکه نویسنده بیاد به عنوان نویسنده با خواننده حرف بزنه مخالفم.ولی همیشه استثناهایی وجود داره.اینجا هم شما این کارو در جایی و به شکلی انجام دادین که اصلا آزار دهنده نیست و تمرکز خواننده رو به هم نمیزنهچون هم در اول پسته و هنوز زیاد وارد ماجرا نشدیم و هم جالبه!


تاکید و توقف روی این موضوع که عده ای از اعضای گروه محفلی هستن حرکت مثبتی بود.میتونستین از این قسمت فاکتور بگیرین و یه راست برین سراغ این موضوع که چطوری میشه تو خونه لرد جشن گرفت.ولی این کارو نکردین و از سوژه های کوچیک و به ظاهر بی اهمیت هم استفاده کردین.


این قسمت خیلی خوب بود :
نقل قول:
-میتونین ولدمورت رو یه مد....
-شترق!!
لینی،مندی، الا و چو همزمان مینروا رو طلسم کردن تا اون باشه دیگه اسم لرد سیاه رو به زبون نیاره و مینروا در اثر اصابت چهار تا طلسم همزمان با پیشخوان یکسان شد.

ولی به نظر من توضیح بعدش زیبایی قسمت بالا رو کمتر کرده.شاید اینجا همونجاییه که نویسنده ترجیحا بهتره سکوت کنه.چون توضیحات درباره طلسم و مینروا اصلا ناقص نبود که احتیاج به توضیح داشته باشه.بهتر بود به همون صورت باقی میموند.


نقل قول:
-الا و بلا نکن واسه من!:دی

بهتره احساسات و نظر خودتون رو بطور مستقیم وارد متن نکنین.این ":دی" مشخصه که متعلق به نویسنده اس.چون اونجا محل مناسبی برای اون شکلک نبود.(مخصوصا وقتی به این شکل نوشته میشه).شما اصلا نباید حضور خودتونو به خواننده یادآوری کنین.این کار تمرکز خواننده رو به هم میزنه و باعث میشه قسمتهای طنز زیاد به دلش نشینه.چون یه حالت خاطره وار پیدا کرده و این حالت به خواننده اجازه نمیده صحنه و حالتها رو خوب مجسم کنه.


نقل قول:
-یادتون نرفته که تو یکی از این سوژه هایی که جاشو یادم رفته(!) آیلین قرار بود با ارباب ازدواج کنه؟! میتونیم هر دوشونو با هم بفرستیم پی نخود سیاه!

اشاره به سوژه، اونم با این صراحت کار جالبی بود.گرچه ایده نسبتا سختی به نفر بعدی دادین.حل این مشکل کمی سخت شده.ولی به نظر من این کارتون اشکالی نداره.راه های آسون و مشخص و مستقیم معمولا خسته کننده هستن.


من احساس میکنم شما رو کمی بیشتر باید آزاد گذاشت.یعنی نباید درگیر قالب ها و قواعد باشین.سبک شما شبیه چند تا از طنز نویس های خوب سایته.کسایی که همیشه جزو استثناها قرار دارن.مثلا تو نقد ممکنه بگیم که پست نباید صرفا از دیالوگ تشکیل بشه.ولی بعدش اشاره میکنیم که البته تعداد محدودی وجود دارن که حتی با دیالوگ خالی هم میتونن یه پست خوب بزنن.بدون هیچ توضیح و فضاسازی خاصی.شما هم به نظر من همون حالت رو دارین.برای همین شاید بهتر باشه کمی بی قید و شرط تر بنویسین.راحت تر...شلخته تر!
البته این فقط یه احتماله...ممکنه اینطور نباشه و شما هم تو قالب های از پیش تعیین شده راحت تر باشین.پیدا کردن سبک و روشی که باهاش راحت ترین فقط با آزمایش و خطا پیدا میشه.
شما طنز نویس خوبی هستین.همین میتونه خیلی از ایراد ها و اشکالات نوشته هاتونو بپوشونه و جبران کنه


موفق باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست های مادر جان به زودی!تعدادشون زیاد بود.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۹۲

مروپی گانت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۶ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۳۴ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴
از درس ِ علوم، جمله بگریزی؛ به!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 297
آفلاین

اهم اهم...!

پسر گلم. چنان‌چه فشار دوچندان بر شُما وارد نمی‌شود، این پست‌های ما رو هم نقد کنید. ولی اگر سالازار اون روز رو نیاره، انبوه ِ نقدها شما رو ملول و خسته می‌کنه، ابداً مامان راضی نیست پسرش ذره‌ای خاطرش آزرده شه!

طنزوجد - خانه گانت ها

طنز - جانورنماها

طنز - گلخونه

بعد در ادامه‌ی سخنان گهربارمون باید بگیم از اونجا که مادر ارباب با همه فرق دارن، ترتیب ِ اهمیت ِ نقدها از آخر به اوله. ینی چنان‌چه در پایان ِ شب... هوم... به عبارت ِ بهتر، در آغاز صبح شما تنها نیروی یک عدد نقد براتون موجود بود، آخری رو نقد کنید عزیز دلم.

سپاس!


دوستش بدارید که آنچه می‌توانست، انجام داد تا دوستش بدارند...


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۴۷ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۲

الادورا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۲ جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۱۵ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
از مد افتاد ساطور، الان تبرزین رو بورسه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 572
آفلاین
سلام!
راستش جناب لرد...بعد از مدتها اومدم بیرون از تالارمون رول بزنم که...به نظرم به مشکلاتی برخوردم:‏|‏

ممنون میشم نقدش کنین، خودم یه چیزای گنگی حس می کنم که ایراد داشته باشه، ولی گنگ تر از اونن که بشه روشون حساب کرد:دی

http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=272148

+من شرمسارم! با گوشی نمیتونم شکلک بذارم!:(




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۲

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
سلام ارباب!

لطف بفرمایین هروقت فرصت کردین این پست رو نقد کنین. 60 جانورنماها!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۳۰ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دفتر ما ذاتش سیاهه....اجزای سازندش سیاهه.با هیچ رنگ و طلسمی هم سفید نمیشه.

رون عزیز، قبلا هم بهتون گفتم که اینجا فقط پستهای انجمن خانه ریدل نقد میشه.من نظارت این انجمن رو به عهده دارم و پستهای انجمن های دیگه از محدوده صلاحیت من خارجه.
فقط برای مرگخوارا پستهاشونو از هر انجمنی که باشه نقد میکنم.اونم در انجمن خصوصیشون.نه اینجا.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۹ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
خیلی ببخشید که دفترتان را پر از سفیدی کردم ولی این بسته مال لردولدمورته!


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۸ سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 677 دژ مرگ رز ویزلی:


توصیف صحنه ها خیلی خوبه.حتی اگه بتونین کمی بیشترش کنین بهتر میشه.چون ظاهرا استعداد شما در این زمینه اس.خلق و توصیف صحنه های مسخره و غیر قابل قبول!این کار سختیه.هر کسی نمیتونه صحنه ای رو که تو ذهنش تصور کرده به درستی و به همون روشنی برای بقیه هم توصیف کنه.شما میتونین.


شخصیتاتون کمی کمرنگ هستن.قدرت و تاثیر لازم رو ندارن.البته کمی.احتیاج به تقویت شدن دارن.مثلا لرد شما زیاد لرد نیست.مرگخوارا زیاد مرگخوار نیستن.بلاتریکس نسبتا بهتر از بقیه اس.ولی همه اینا میتونن بهتر و پررنگتر بشن.شما ویژگی های خاص هر کدومو میشناسین.کمی پررنگترشون کنین.کمی بیشتر اغراق کنین.


نقل قول:
- آنتونین چه فکری کردی؟ نکنه فکر کردی ارباب واقعا فکر کرده این تو سیب زمینیه؟! کروشیو!

سعی کنین از کروشیو به این سادگیا استفاده نکنین.طلسم قدرتمندیه.اگه زیاد تکرار بشه قدرت تاثیرش رو در نوشته شما از دست میده.اگه جایی لازم بود ازش استفاده کنین حتما طرف مقابل باید شکنجه بشه.یا حداقل اشاره کنین که طلسم چی شد و کجا رفت!اینجا صحنه بعدی توصیف شده.ولی زیاد شبیه اثر کروشیو نیست.شاید بهتر بود از طلسم دیگه ای استفاده میشد.


نقل قول:
یهو همه ی مرگخوارا به چشمای آنتونین خیره شدن و در عمقش فرو رفتن. دیدن که سیم های مغز آنتونین دارن برق فشار قوی اینور اونور میبرن و چراغ های خطر همه گوشه های جمجمه روشن شده. همین که بلا جوبدستی شو برداشت همه لامپا یکی یکی ترکیدن و چشمای آنتونین لوچ شد و همه مرگخوارا از عمق چشمای آنتونین اومدن بیرون به جز فلور که در پی لوچ شدن چشم آنتونین اون تو گره خورد.

با وجود سرنوشت عجیب "کروشیو" ، این یکی از همون صحنه هایی بود که گفتم توصیفش آسون نیست و شما قابلیت و توانایی انجام این کار رو دارین.


نقل قول:
- که اینطور! زیر سایه ی ارباب، اربابو گول میزنین!

این عالی بود.اینجا لردتون لرد بود.طنز نوشتین.ولی بدون اینکه به شخصیت لرد آسیبی وارد بشه.ضمنا از دیالوگهای رد و بدل شده در سایت هم استفاده کردین.کارتون خیلی خوب بود.دیالوگهای قبلی لرد به قدرت این یکی نبودن.(بد هم نبودن البته)


نقل قول:
یه دفعه رز که اونوقت تا حالا کسی حواسش بهش نبود و زیر کیسه گیر کرده بود خودشو از زیر کیسه میکشه بیرون و سیب زمینی شروع به تغییر شکل میکنه و مشخص میشه که رز با وجود اینکه خودش لولوخورخوره رو توی کیسه کرده شک داشته و میترسیده که یه وقت سیب زمینی باشه.

این قسمت جالب بود.ولی به نظر من اگه اینقدر مستقیم توضیح داده نمیشد جالبتر میشد.مخصوصا از قسمت "مشخص میشه که" به بعد.مثلا میتونستین منظورتونو با دیالوگ به خواننده برسونین.یکی از رز میپرسید اون زیر چیکار میکرده.با وجود این ایده و صحنه جالب بود.


شکلکها و محل استفاده از اونا عالی بودن.


نقل قول:
لولوخورخوره با حرکتی چرخشی به سمت لرد سیاه رفت و به شکل یه درخت در اومد.
- ارباب؟ شما از درخت میترسین؟
- من؟ نه. کی میگه؟
در همون لحظه درخت کج شد و جایی که لرد چند لحظه پیش وایساده بود افتاد و مرگخوارا برای اولین بار جیغ کشیدن لرد سیاهو دیدن و شروع به خنده کردن.

این قسمت خیلی مبهم بود.خواننده احتمالا درک نمیکنه که لرد برای چی باید از درخت بترسه؟با توجه به داستان زندگی لرد،هزاران سوژه وجود داشت که ممکن بود ازشون بترسه و میتونستن خیلی جالب باشن.البته ترسیدن از درخت هم مشکلی نداشت.ولی حداقل به یه توضیح کوتاه احتیاج داشت.مثلا یه خاطره ترسناک از یه درخت.حتی لازم نبود اینو برای مرگخوارا تعریف کنه.میتونستین بصورت فلش بک بنویسینش که فقط خواننده متوجه بشه.
این قسمت از داستان خیلی جالب بود.ولی به اندازه کافی بهش پرداخته نشده بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
ارباب!
میشه پلیز؟
677 دژ مرگ



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۷ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 249 اتاق تسترالها ، لینی وارنر:


نقل قول:
بلا رو به ایوان میپرسه: تو مگه از پنجره پرت نشدی پایین و به هزاران تیکه استخون شکسته تبدیل نشدی؟

در آوردن نکته های ریز از پستهای قبلی دقت شما رو میرسونه.حتی به نطر من این قسمت مربوط به ایوان میتونست طولانی تر بشه.گاهی بهترین طنزا از همین نکته های ریز بوجود میان.


نقل قول:
بلا کروشیوی رو روانه ی رز میکنه و سرش فریاد میزنه: ما وقت نداریم که با حرفای تو تلفش کنیم.
رز با چشمانی گرد شده و از حدقه بیرون زده آروم میگه: خو جواب سوالتو دادم.

خب...کروشیو چی شد؟
یکی از شعارهای ارباب در تاپیک نقد اینه که کروشیو فحش نیست!موقع عصبانیت بصورت آزادانه نمیشه ازش استفاده کرد.این کار کم کم ارزش و قدرت تاثیر این طلسم مهم رو از بین میبره.حالا فرض کنیم جایی ازش استفاده شد.تکلیفش هم باید روشن بشه.یا باید به رز بخوره...که در اون صورت رز نمیتونه به ارامی جلوا بلا رو بده.یا رز جاخالی بده یا طلسم کلا به جای دیگه ای بخوره.ولی بلاتکلیف نمونه!


نقل قول:
فلور از بین جمعیت شلنگ تخته کنان بیرون میاد و در حالیکه کتابی رو بالا گرفته رو به جمعیت مرگخوارا برمیگرده و نام "هری پاتر و محفل ققنوس" کتاب شروع به خودنمایی میکنه.

جمله ها رو بیش از حد با حروف ربط به هم پیوند ندین و طولانیشون نکنین.وسطای جمله، مفهوم از دست میره!به جای این کار میتونین از جمله های کوتاه و مجزا استفاده کنین.البته منظورم این نیست که کل پستتون رو با جمله های کوتاه بنویسین.ولی دیگه چهار پنج جمله رو به هم پیوند ندین.


نقل قول:
فلور از بین جمعیت شلنگ تخته کنان بیرون میاد و در حالیکه کتابی رو بالا گرفته رو به جمعیت مرگخوارا برمیگرده و نام "هری پاتر و محفل ققنوس" کتاب شروع به خودنمایی میکنه.

- این کتاب سند و مدرکی بر این حرفه که هاگرید و البته هاگوارتز تسترال داره! تسترالارو از اونجا میدزدیم!

ایده فوق العاده ای بود.مخصوصا اشاره به کتاب عالی بود.ولی شکلک مورد علاقه ما رو درست بزنین!!بعد از همین کد یه فاصله(اسپیس) بذارین و بعد یک نقطه یا هر علامت دیگه ای: فاصله.


اشاره به دوگانه شدن سوژه و تاکید ارباب برای خودداری نویسنده ها از این کار که در پستهای قبل هم بهش اشاره شده بود خیلی خوب بود.گاهی اشکالی نداره اگه با دلایل منطقی ولی به شکلی ناگهانی و بدون توضیح سوژه و جهت ماجرا رو عوض یا اصلاح کنیم.


نقل قول:
اگه اول تشترالارو بدژدین و بیارین و بژارینش تو طویله، ممکنه اونام به همون دلیلی که قبلیا مردن بمیرن. پش اول علت مرگو پیدا کنین، بعد خود تشترالارو. اینطوری شوژه هم دوتا نمیشه و ارباب خوش حال و خرشند میشن. حله؟

این راه حل هم خیلی خوب بود.همینطور توضیحات بعدش درباره مورفین.


دیالوگهاتون گاهی زیادی به سمت محاوره ای شدن پیش میره.دیالوگها بهتره محاوره ای باشن...ولی همون محاوره ای رو دوباره محاوره ای نکنین!!
نقل قول:
خو اینکه کافی نی، باید نقشه برا دزدی بکشیم!

اینا موقع حرف زدن آزار دهنده نیستن.ولی وقتی نوشته و بعد، خونده میشن کمی توی ذوق خواننده میزنن.


پست خوبه.سوژه خوب پیش رفته.اشکالاتش داستان برطرف شده.ولی یه چیزی کم داره!شخصیتهاتون قوی نیستن.کمی کمرنگن.سطحین.شما توانایی استفاده از حداکثر ظرفیت شخصیتها رو دارین.شخصیت مورفین خوب بود.ولی اونم اونقدر کوتاه و گذرا بهش اشاره شده بود که تاثیر خودش رو نمیذاشت.شخصیتهای حاضر در پست شما باید جلوتر بیان.کمی اعتماد به نفس داشته باشن.
اینجا شما سوژه رو اصلاح کردین.ولی در حالت عادی و اگه هدف دادن راه حل و تعیین مسیر نبود،من ترجیح میدادم به جای پیش بردن بیشتر ماجرا به بگو مگو و تلاش شخصیتها برای پیدا کردن راه حل بپردازین.شخصیتها با دیالوگهای بیشتر بهتر میتونن خودشونو نشون بدن.


خروج رز از صحنه و بازگشتش یکی از همون نکته های جالبیه که نفرات بعدی میتونن ازش استفاده کنن.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۴ ۲:۰۳:۴۹








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.