هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
نام
دنی

نام خانوادگی
کرشاو

سن
۱۵ سال

جنسیت
پسر

گروه
ریونکلا

رتبه خون
اصیل زاده

چوبدستی
از جنس چوب گردو، ۳۵
سانتی متر و مغز ریسه‌ی قلب اژدها

پاترونوس
خرگوش چشم قرمز

جانور‌نما
خرگوش

علایق
خرگوش
کتاب

توضیحات بیشتر
دنی یک پسربچه با ظاهری عادی و موهایی قرمزه.
اون توی لندن به دنیا اومد.
از همون دوران کودکیش به شدت قلقلکی بود. به حدی که با کوچیک ترین تماس خنده‌اش میگرفت.
برای درمان این مشکل خیلی کارها کرد ولی در نهایت نه تنها تاثیر مثبتی نداشتن بلکه باعث شدیدتر شدن این مشکل شدن.
به قدری که الان دنی همه جا دستکش دستش میکنه تا از تماس با بقیه در امان باشه.
دنی عاشق رنگ قرمزه و تقریبا همه‌ی وسایلش به این رنگه.
اون به خاطر قلقلکی بودنش هیچ وقت نتونست با کسی دوست بشه و همیشه تنها بوده. ولی با این امید به هاگوارتز اومد که بتونه برای خودش دوست پیدا کنه.



تایید شد!
خیلی خوش اومدی.



ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۹ ۱:۳۲:۳۳


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
نقل قول:
سلام کلاه
من میخواستم عضو ریون بشم
اگه نشد گریفم دوست دارم
ولی اولویتم ریونه
حتی دوبار تست دادم جواب تستامم شد ریون و برای همین میخوام عضو گریف یا ریون بشم
دیگه انتخاب با کلاه عزیزه

سلام فرزندم!
ممنونم که میخوای به تصمیم من اعتماد کنی. هوش و ذکاوت زیادی در درونت میبینم. شکی ندارم که در کنار نوادگان روونا به سادگی پیشرفت میکنی. پس...


ریونکلاو


مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


بلندپروازی، پشتکار، شجاعت و فراست
در کنار هم
هاگوارتز را می سازند!


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
نقل قول:
سلام کلاه گروهبندی
من مغرور، جدی و جاه طلب هستم
تو درسام خیلی خوبم و الویتم تو هر چیزی درسام هس
میتونم هر روز کلی کتاب بخونم و خسته نشم.
دوستام میگن خیلی باهوشم و خرخون
درس مورد علاقم معجون سازی و دفاع در برابر جادوی سیاه هس
کوییدیچ هم خیلی دوست دارم و ترجیح میدم جستجوگر باشم
رنگ مورد علاقم آبی هست
الویت اولم ریونکلا هس و اگه نشد گریفیندور
انتخاب با خودته کلاه عزیز

سلام فرزندم!
میدونم این اولویتت نیست. ولی امیدوارم به تصمیمات این کلاه پیر اعتماد کنی. مطمئنم میتونی به آسونی در گریفندور پیشرفت کنی.

گریفیندور!

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


بلندپروازی، پشتکار، شجاعت و فراست
در کنار هم
هاگوارتز را می سازند!


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
سلام کلاه
من میخواستم عضو ریون بشم
اگه نشد گریفم دوست دارم
ولی اولویتم ریونه
حتی دوبار تست دادم جواب تستامم شد ریون من خیلی از شجاعت خوشم میاد و برای همین میخوام عضو گریف یا ریون بشم
دیگه انتخواب با کلاه عزیزه



پاسخ به: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۵:۳۶ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
نمرات جلسه سوم معجون سازی


ریونکلاو 27.5 ≈ 28

جرمی استرتون 30
لادیسلاو زاموژسلی 25


تصویر کوچک شده

~ only Raven ~


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
نمرات جلسه سوم معجون سازی


سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه.

ریونکلاو 27.5 ≈ 28

جرمی استرتون 30
لادیسلاو زاموژسلی 25

و تامام.


تصویر کوچک شده

~ only Raven ~


پاسخ به: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۵:۱۴ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
امتیازان جلسه پایانی کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی:

ریونکلا: ۳۰ = ۲ ÷ (۳۰ + ۳۰)
لادیسلاور زاموژسلی: ۳۰
تری بوت: ۳۰

اسلیترین: ۲۵ = ۵ - ۳۰
دوریا بلک: ۳۰

گریفیندور: ۲۵ = ۵ - ۳۰
کوین کارتر: ۳۰

هافلپاف: ۰


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
سوالات من را به دست نینی کوچولو مو بلوند برسانید!

1. چرا اینقدر زود مرگخوارا شدی؟ تو الان نباید سوار روروئکت باشی و شیشه شیرت رو بخوری؟

2. بچه ها بیشتر به چی علاقه دارن؟ بیشتر چی رو میخرن؟

3. خودت هنوز میتونی پوشکت رو عوض کنی یا باید کمک بگیری؟

۴. اسباب بازی داری؟ اگه داری پس تو تالار گریفیندور بهت گیر نمیدند؟

۵. شایعه ای هست میگه بچه ها دلشون پاک هست و اصلا کار بد نمیکنن پس تو باید جاسوس محفل باشی؟

۶. عادت های بد داری؟ مثلاً تو خواب گریه می‌کنی و یا خودتو خیس میکنی؟ یا کارای دیگه؟

7. و سوال آخر چطور اجازه گرفتی جزو مرگخواران بشی؟ مگه نباید اول 18 سالت میشد؟



دلت آواتار میخواد؟ یه سر به این پست بزن و آواتار خودت رو سفارش بده.


پاسخ به: کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
امتیازات جلسه سوم:

ایوان روزیه در میان هیاهو جادوآموزان به زور خودش و ردای کهنه اش را از لا به لای جمعیت رد میکرد و همان طور که که یک لوله کاغد پوستی و قلم پر و شیشه مرکب در یک دست و قاشقی کوچک در دست دیگر داشت مرتب غر میزد:
- برو کنار بچه جان...راهو برای استادت باز کن...آهای تو...داری به چی میخندی؟ منو مسخره میکنی؟ ۳۰ امتیاز از گریفیندور کم میکنم!

ایوان همان طور غرغرکنان در حرکت بود که دستی استخوان ساعدش را گرفت. ایوان که از این بی احترامی خشمگین و متعجب شده بود برگشت تا با کسی که چنین گستاخی‌ای به خرج داده روبرو شود. لادیسلاو که با غروری مثال زدنی پای دیگ سیاه رنگ و دود گرفته ای ایستاده بود استخوان دست ایوان را رها کرد و به پاتیل روبرویش اشاره کرد. ایوان نگاهی به داخل پاتیل انداخت. هری پاتری له و لورده در ته دیگ میان حجم عظیمی از سیب زمینی و گوجه شناور بود و اشک میریخت!

ایوان با تعجب به لیست غذاهایش نگاه کرد. یتیمچه! لبخندی شرورانه بر استخوان فک ایوان نقش بست و قاشقش را داخل پاتیل کرد و مقداری از ان چشید:
-هووووم...خوشمزه شده...فقط یکم زیادی شوره که مشکلی نیست، من غذا رو خوش نمک دوست دارم.

در کنار لادیسلاو تری بوت ایستاده بود و سینی بزرگی به اندازه سپر گودریک گریفیندور را در دست گرفته بود. داخل سینی چیزی ژله مانند با رنگ قهوه‌ای خاکی رنگی به چشم میخورد. ایوان چیزی در کاغذ پوستی اش یادداشت کرد و بعد تکه‌ای ژله از سینی تری کند و با احتیاط خورد. به محض خوردن ژله رگباری از طعم های شاتوت، آلوورا، دراگون فروت، توت فرنگی، موز و طالبی به حس چشایی ناملموس او حمله کرد!

ایوان کاسه چشم هایش را که اکنون گشادتر از قبل شده بود به کاغذ تکلیف تری انداخت و با دیدن نام ژله هفت رنگ سری تکان داد و چیزی برای خودش یاداشت کرد.

- پروفسور روزیه! کار شما واقعا درست نبود!

ایوان به سمت صدا برگشت و دوریا را دید که با صورتی سرخ و برافروخته پشت سرش ایستاده بود و کاغذ تکلیفش را روی هوا تکان میداد:
- من قرار بود غذا درست کنم! نه که تست "کی بیشتر به درس توجه کرده" انجام بدم! شما پروفسوری؟ میدونی من چقدر زحمت کشیدم اینجا؟! بیخود میکنین تکلیف سرکاری میدین!

ایوان که حوصله جر و بحث با دوریا را نداشت چیزی جلوی اسمش یادداشت کرد و سعی کرد از دوریا عصبانی فاصله بگیرد که به جسم سختی برخورد کرد. در نظر اول چیزی روبرویش دیده نمیشد و خب...این کمی عجیب بود. اما با کمی دقت نگاهش به کوین افتاد که با پاتیلی جوشان جلویش ایستاده بود و چشم های گرد و بغض آلودش به او خیره مانده بود.

- پروفشور روژیه...من فکر کردم شما شالاژار میخواین. شه میدونستم شالاد شژار شفارش دادین!

ایوان بار دیگر نگاه متاسفی به محتویات داخل پاتیل او انداخت و گفت:
- خواهش میکنم آبغوره نگیر بچه جان. حالا یه کاریش میکنم. بعد رو به جمعیت فریاد زد:
- همه از سر راهم برن کنار، میخوام نمره های آخرین تکلیفتون رو به تخته امتیازات سالن نصب کنم. برین کنار...هرکی از مزاحم بشه از خودش و گروهش نمره کم میکنم!

پس از چند دقیقه دانش آموزان برای دیدن نمره‌هایشان جلوی تخته تجمع کرده بودند:

امتیازان جلسه پایانی:

ریونکلا: ۳۰ = ۲ ÷ (۳۰ + ۳۰)
لادیسلاور زاموژسلی: ۳۰
تری بوت: ۳۰

اسلیترین: ۲۵ = ۵ - ۳۰
دوریا بلک: ۳۰

گریفیندور: ۲۵ = ۵ - ۳۰
کوین کارتر: ۳۰

هافلپاف: ۰



ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۴:۴۳ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
نام:اسم واقعی اهورا

جنسیت ( در صورت تمایل ):مرد

سن( درصورت تمایل) :۱۴

شهر محل تولد ( در صورت تمایل):شیراز

محل زندگی ( در صورت تمایل):شیراز قبلا الان
هاگوارتز

شغل ( در صورت تمایل ):دانش آموز

فعالیت های جنبی ( در صورت داشتن و تمایل):ورزش،ساز زدن،درس خوندن و نگهداری پرنده

نحوه آشنایی با هری پاتر و میزان علاقه( ضروری):۱۱ سالم بود بابام با ماشین تو پمپ بنزین بوده یه دختر خانوم دست فروش بهش میگه کتاب بخر بابام میگه نمیخوام میگه خب برا بچت بخر بابام میگه چی بخرم بهش هری پاتر و سنگ جادو میده.بابام اومد خونه کتابو داد به من من خوندم خوشم اومد بعد رفتم فیلماشو دیدم و بقیه کتاب هاشم خوندم و به شدت علاقه دارم و کلی دعا کردم برای اون دست فروشه.

علاقه های شخصی خودتون ( در صورت تمایل):فوتبال،گیتار.پرنده و یادگرفتن چیزای جدید

کتاب هایی که مطالعه کردید ( چند مورد رو ذکر کنید):هری پاتر،زنان کوچک،نارنیا،شازده کوچولو،بینوایان و یه چند تا دیگه یادم نمیاد.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.