هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

فراخوان اقلیت‌های جامعه جادویی!


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست‌های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷:۲۷ سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۳:۱۲:۵۰ جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
جـادوگـر
مرگخوار
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
هیئت مدیره
پیام: 754
آفلاین
با توجه به اینکه این تاپیک یکی از تاپیک های واقعا به درد بخور و مهم سایت هستش، دیگه بیشتر از این جایز نیست که بسته باشه. از امروز این تاپیک به فعالیت سابق خودش برمیگرده. در این تاپیک، نقد تمامی پست های زده شده در انجمن ارتش تاریکی انجام خواهد گرفت. در صورتیکه نقد پست دیگه ای رو مد نظر داشته باشید، می تونین از طریق پیام شخصی درخواستتون رو ارسال کنین. مرگخوار ها هم که می دونن چیکار کنن!

در ضمن، خوندن این پست از ارباب هم قبل از اینکه درخواست نقد بکنین، الزامیه. نکاتی که در این پست گفته شده، اجرا می شوند.

موفق و سیاه باشید!




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۷:۰۳ چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳

ویولت آندرسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۷:۲۱ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۱۵:۴۷:۰۶ چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۳
از یه کلبه توی جنگل ممنوعه
گروه:
جـادوگـر
جادوآموز سال‌پایینی
پیام: 22
آفلاین
درود بر لرد تاریکی!
میتونید این رو نقد بفرمایید لطفا!
میخواستم کم و کاستی های نوشته هام رو رفع کنم.


سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز؛️




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰:۵۸ چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳

هافلپاف، محفل ققنوس

رزالین دیگوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۶:۴۲ دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
دیروز ۱۷:۵۸:۴۲
از وسایل گلدوزیم و گلام فاصله بگیر.
گروه:
جـادوگـر
هافلپاف
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
پیام: 102
آفلاین
سلام آقای ریدل.
خوبین؟ خونواده خوبن؟ پسرم خوبه؟
درخواست نقد این رو داشتم:
https://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=370223


تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده


اگر تمام جهان نیز تو را گناهکار بدانند، تا زمانی که وجدان خودت تأییدت کند، تو بدون دوست نمی مانی.
جین ایر


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷:۰۷ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 43 بارگاه ملکوتی، مرلین کبیر:


توی پست قبلی سوژه ای که داده شده( برآورده کردن آرزوی لرد سیاه) رد شده. من زیاد موافق رد کردن سوژه ها نیستم‌. بهتره فکر کنیم که چطوری می شه همونو به بهترین شکل ممکن پیش برد. مگه این که واقعا نشه چیزی در موردش نوشت.


نقل قول:
قابلمه چرخید و چرخید و چرخید... به سمت هکتور حمله کرد. هکتور به محض تماس قابلمه با او، سعی کرد با محلولی که در یک دست و ملاقه ای که در دست دیگرش داشت، معجونی درست کند
خیلی خوب بود. استفاده غیر مستقیم از سوژه یعنی همین.‌نه این که هکتور هی بیاد بگه معجون درست کنم؟


نقل قول:
نفر بعدی، بینز بود، به محض تماس قابلمه با بینز، روح سرگردان خانه ریدل ها ترسید و از شدت این ترس، ناپدید شد. در افسانه ها آمده که بینز دیگر هیچگاه دیده نشد... .
اینم اشاره کوچولو و جالبی بود‌. چه برای کسایی که متوجه ماجرا بشن و چه نشن. مهم هم همینه که خواننده رو گیج نکنیم.


تلاش شما برای نوشتن درباره قابلمه خیلی خوبه. گاهی اعضای سایت میان می گن ما نمی تونیم بنویسیم. نمی دونیم چی بنویسیم. سوژه رو چیکار کنیم. برای نوشتن احتیاج به سوژه خیلی مهم و خاصی نداریم. درباره بند کفش یکی از شخصیت ها هم می شه نوشت. اینجا هم یه قابلمه وجود داره که شما دربارش نوشتین. خوب هم نوشتین‌.


نقل قول:
اما قابلمه منظتر او هم نماند. چرخی زد و به سمت ایوان رفت. ایوان اما لحظه ای به قابلمه مجال نداد. به سرعت به قابلمه چنگ انداخته و در آن را برداشت. غول بسیار پیر و فرتوتی با سمعکی در گوش و عینک ته استکانی ای در چشم، در حالی که در یک دستش ملاقه و در دست دیگر فلفل دلمه ای بود، بیرون آمد و گفت:
- کی بود که آرامش ما رو به هم زده؟ دیگه تو این سن هم از دستتون آرامش نداریم؟ عجب غلطی کردیم غول شدیما... بگو ببینم آرزوت چیه بریم پی کارمون
گرچه موافق حذف مرلین از همچین سوژه ای نبودم، ولی این غوله هم جالب بود‌


نقل قول:
غول قابلمه این را گفت و صحنه را ترک کرد و آرزوهای زیادی را نقش بر آب کرد.
همیشه می گم، وقتی لینک بدین که ارزششو داشته باشه داستان رو ول کنیم و بریم سراغ لینک.
اینجا ارزششو داشت. هم عکسه جالب بود و هم داستان جای خیلی مهیجی قرار نداشت.


نقل قول:
لرد سیاه که از صدای هیاهوی بوجود آمده در پشت درب اتاقش عصبانی شده بود، همزمان با ترک صحنه توسط قابلمه جادو، درب اتاقش را باز کرد تا کروشیویی، ناسزایی به عامل این صداها بدهد. اما با دیدن همان خیل عظیم مرگخواران که اینبار دورتادور ایوان حلقه زده و در حال پاچه خواری برای وی بودند، لحظه ای ایستاد تا بفهمد که چه اتفاقی افتاده است... .
اینجا به نظر من باید تغییرات لرد سیاه توضیح داده می شد. عکس هم می تونست بعدا اضافه بشه.
ولی به هر حال صحنه آخر هم جالب بود.


پست شکلک نداشت. احتیاجی هم به شکلک نبود.
سوژه رو خوب پیش بردین. طنزش خوب بود. شخصیت ها خوب بودن. همه چی خوب بود. آفرین بر شما پیر فرتوت.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴:۵۳ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۳:۱۲:۵۰ جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
جـادوگـر
مرگخوار
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
هیئت مدیره
پیام: 754
آفلاین
اربابا! بعد از مدت هااااااای بسیار زیاد، پستی زدیم. می خواستیم در اون پست، قابلمه جادو را در پیشگاه شما بیاوریم ولی ایوان پیشدستی کرد. البته که بقیه ماجرا تقصیر خودش است. می خواست به یک غول قابلمه جادوی پیر اعتماد نمی کرد.

اربابا... نقدی بِه که آن بِه!




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۳:۳۱ یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 6961
آفلاین
درود ایزابل. البته که نقد می کنیم.

بررسی پست شماره 250 گلخانه ریدل، ایزابل مک دوگال:


پستت کوتاهه. و پست کوتاه جذابه. البته اگه لازم باشه طولانی بنویسین، هیچ اشکالی نداره. ولی اگه لزومی نداره به نظر من برای فعال بودن سوژه ها و تاپیک ها کوتاه بهتره.


نقل قول:
در همان لحظه‌ای که کلمه‌ی "پر عظمت" از دهان لرد سیاه بیرون آمد، لامپ پر مصرفی بالای سر دوریا پدیدار شد. اسکورپیوس از آن سوی سالن داد زد:
- اون لامپو خاموش کن! من پول برقشو نمی‌دم.
شروعت خیلی خوب بود‌. جالب. سرگرم کننده و طنز آمیز. طنزت با شخصیت اسکورپیوس هماهنگ بود و خیلی خوب از شخصیتش استفاده کرده بودی.


نقل قول:
او با پس‌گردنی شخصی نامعلوم، خاموش شد و با صورت بر روی زمین فرود آمد. دوریا بی توجه به آن صحنه، رو به لرد سیاه کرد و با خوشحالی گفت:
- ارباب، یه غذایی می‌پزم که انگشتاتونم باهاش بخورید.
- می‌خواهیم صد سال نپزی... انگشتانمان را نیاز داریم.
اینجاش خیلی خوب بود. دیالوگ لرد سیاه دو تا جمله ساده بود ولی اونقدر به جا نوشته شده و با شخصیت لرد سازگاری داره که خیلی خوب از آب در اومده.
شما شخصیت ها رو خوب شناختی. به جا و درست ازشون استفاده می کنی و علاوه بر این، حد و مرزشون رو هم می شناسی. می دونی برای طنز نوشتن مجاز به انجام هر کاری نیستیم و شخصیت باید توی چارچوب خودش بمونه.


نقل قول:
- زیر سایه‌ی ما، غذا شور نباشد... شورش را در نیاورید.
اینجا هم خوب بود. لردتون خیلی خوب شده.


نقل قول:
بلاتریکس با عشوه‌های تسترالی، همراه با دوریا به سمت آشپزخانه قدم برداشت.
دوریا با خود می‌اندیشید که به زودی، بوی قرمه سبزی سرتاسر خانه‌ی ریدل‌ها را فرا می‌گیرد. اما نمی‌دانست که بلاتریکس در فکر پختن آبگوشت تسترال است.
این که غذاها رو انتخاب کردین کار خیلی مفیدی بود. غذاها جالبن. یکی کاملا سنتی و ایرانی و یکی جادویی و عجیب. هر دوشون می تونن کلی سوژه داشته باشن. این سوژه دار بودن برای ادامه داستان خیلی مهمه.


سوژه رو خیلی خوب پیش بردین. یک قدم جلو رفته و خوب هم‌ جلو رفته.

شخصیت ها خیلی خوب بودن.

شکلک ها به جا و به اندازه.

دیالوگ ها و توضیحات متناسب و هماهنگ با هم.

پست شما خوب بود و هیچ ایراد واضحی نداشت. همین هم نشون می ده که کوتاه نوشتن به معنی بی محتوا نوشتن نیست.

آفرین ایزابل.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۳:۰۳:۴۶ شنبه ۴ فروردین ۱۴۰۳

ریونکلاو، مرگخواران

ایزابل مک‌دوگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ یکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۱۹:۱۳:۲۳ شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳
از حدشون که گذشتن، از روی جنازشون رد میشم...!
گروه:
مرگخوار
جـادوگـر
ریونکلاو
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 211
آفلاین
درود ارباب...
نقد می‌کنید؟


The loudest scream in the world is a tear that silently flows from the corner of the eye
تصویر کوچک شده



پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶:۰۹ یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲

گریفیندور

گرینگوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۰:۴۵ یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
از شما به ما چیزی نمی ماسه
گروه:
جـادوگـر
گریفیندور
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 40
آفلاین
خسته نباشید.


بسیار ممنون. نقد شما رو با جنی آزاد فرستادیم. اگه تونستین ازش بگیرین. به ما که نمی داد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۲۳:۴۹:۱۸


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۵:۵۷ جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۱:۴۴ یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۷:۴۴:۰۰ شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳
از همین تریبون اعلام میکنم که اوضاع، اوضاعی نی...
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 153
آفلاین
درود خدمت لرد تاریکی، ارباب دارک.

این پست را به پای جغد سیاهی بستم و پیتزایی از نوع مارگاریتا ضمیمه اش کردم.
امیدوارم از خوردن پیتزا لذت کافی رو ببرید. میلتون کشید یه نقدی هم به رول این پست ما بمالید.
موتوشَکِر


نیوت عزیز

پست های اون تاپیک زیاد قابل نقد نیستن. ولی تا جایی که تونستم نظرمو براتون فرستادم.


ویرایش شده توسط نیوت اسکمندر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ ۱۹:۳۷:۰۶
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ ۱۹:۵۹:۳۸

.یادگار گذشتگان.



با خود میگفتم اوضاع بهتر میشه و روزای خوبم میبینی!
الان فهمیدم خیر! اوضاع، اصلا اوضاعی نی!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۴:۳۳ شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 6961
آفلاین
لیسا! از دیدنت شادروان شدیم!

البته که می شه.

بررسی پست شماره 372 نیروگاه اتمی، لیسا تورپین:


نقل قول:
مرگخوار بخت برگشته که تا قبل از این گیر بلاتریکس و شکنجه‌های او افتاده بود، حالا مجبور شده بود با هکتور سر و کله بزند
شروعت ساده و آروم بود. بعد از این همه پست که ماجرا داره پیش می ره، یه شروع آروم و ساده خیلی می تونه کمک کننده باشه. سوژه رو کمی آروم می کنه و انگار صبر می کنه که خواننده هم بهش برسه.


نقل قول:
او به حال خودش غبطه خورد. هیچوقت برای اتفاقات خوب برنده نشده بود. هزاران بار در قرعه کشی جاروی پرنده 2024 شرکت کرده بود اما برنده نشده بود؛ ولی حالا بین جمعیت کثیر مرگخواران او انتخاب شده بود. مرگخوار هرگز خوش شانس نبود!
ایده این قسمت خیلی خوب بود. می تونستی بیشتر طولش بدی و از بدشانسیای مرگخواره بنویسی. یه کمی عجیب و غریب تر باشه. جارو یه کم ساده بود. ولی به هر حال روش خوبی برای اثبات بدشانسی مرگخواره بود.


نقل قول:
حالا که انتخاب شده بود چرا مجبور بود با هکتور همکار شود؟ چرا لینی نه؟ حتی کار کردن با بچه‌ی سه ساله ای مثل کوین هم بهتر به نظر می‌رسید.
اینجاش هم خوب بود. انتخاب لینی و کوین عالی بود. بطور نامحسوس تحقیر شدن که خیلی بامزه اس. لینی ریزه و کوین بچه اس.


نقل قول:
- ده دقیقه از ده روزو همین الان تلف کردی. بیا تو دیگه!
دیالوگ و شکلک هر دو خیلی خوب بودن. مناسب هکتور.


نقل قول:
بخاطر انفجار از آزمایشگاه گرد و خاک بلند شده بود. میز هکتور تقریبا از وسط نصف شده بود و روی زمین بطری های شکسته که محتوای رنگی آن ها روی زمین ریخته شده بود دیده می‌شد.
با وجود همه این ها، صاحب آزمایشگاه در درحالی که معجون آبی رنگی در دست داشت با انرژی ویبره می‌رفت که انگار از نتیجه کارش عمیقاً راضی بود.
اینم یکی از جاهایی بود که می شد بیشتر در موردش نوشت. البته خیلی مهم نبود. ولی سوژه خوبی داشت. اگه سوژه کم میاوردی می تونستی ازش کمک بگیری‌.
جمله آخر یکی دو کلمه کم و زیاد داره. می تونه اصلاح بشه:

با وجود همه این ها، صاحب آزمایشگاه درحالی که معجون آبی رنگی در دست داشت طوری با انرژی ویبره می‌رفت که انگار از نتیجه کارش عمیقاً راضی بود.


نقل قول:
- می‌دونم هیچی از معجون سازی نمی‌فهمی ولی تا وقتی من اینجام اصلا نگران نباش. من بهترین معجون ساز قرنم.
دیالوگش خوب بود. شکلک هم دو بارش اشکالی نداره ولی مواظب باش هر جا هکتور حرف زد اینو نزنی‌. گاهی می تونه زده بشه. اینجوری خواننده هم نمی دونه کی باید انتظارش رو داشته باشه و براش جالب تر می شه.

سوژه رو تقریبا پیش نبردی که خیلی خوبه.

طنزت خوبه. شخصیت هات خوبن‌.

شکلک ها کم و به جا هستن.

دلمون برای لیسا هم تنگ شده. زودتر بیاد بپره وسط سوژه ها.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.