هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۵ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۷ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰
از ته چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 730
آفلاین
فيييييييييش.... قيژژژژژژژژژژژژژژژ.... فوووشششششش.... ريشششششش... سيبيلللللللل....



دينگ .. دينگ .. دينگ

ساعت 73 و دوازده دقيقه‌ي جادوگري. اينجا لندن است. صداي راديو وزارت.

ناگهان صداي خانومي تحت عنوان مجري از بلندگوي راديو شنيده ميشه:
به نام مرلين. با برنامه ي خبري-تحليلي-فرهنگي ِ پشت صحنه در خدمتتون هستيم.
ابتدا تحليل روز را ميشنويم. همكار عزيزمان جناب آقاي تحليلگر در استديوي راديو حاضر هستند. آقاي تحليلگر ميشنويم:

بله. با نام و ياد مرلين. از اونجايي كه وقت برنامه كم هست بايد خيلي خلاصه خدمتتون عرض كنم كه اتفاقات اخير در وزارت سحر و جادو بسيار تاسف برانگيز بوده و متاسفانه در اين بين عده اي كه خودشون رو چاك چاك و جر وا جر وزير ميدونن و فكر ميكنن وزير پاچه داره كه اينا دارن ميخوارن! يه سري اخبار رو تكذيب ميكنن كه اينا كاملآ سرپوش گذاشتن بر ضعفهاشون هست و تهمت هايي هم زده ميشه كه تمامي اينها از طريق مراجع غيرقانوني توسط ما پيگيري خواهد شد. و اونها جرواجرتر و چاك چاكتر ميتونن در خدمت وزيرشون باشن. البته اگر وزيري مونده باشه!

مجري: بله... خيلي متشكريم از آقاي تحليل گر. در برنامه هاي بعدي بيشتر در خدمت ايشون خواهيم بود. اما برنامه رو با يك خبر داغ داغ از شخص وزير سحر و جادو، آلبوس پاتر، ادامه ميديم...
قبل از هر چيز سخنان همسر وي را از طريق خطوط تلفن با هم ميشنويم:

- الو بفرماييد...
- به نام مرلين هستم... سلام هستم.
- بله ما هم خدمت شما سلام عرض ميكنيم. حرفتون رو بفرماييد.
- بله، عررررررررررر(همسر وزير ميزنه زيرگريه!) عرررررررررررررر... شوهرم ديشب نيومد خونه... فكر كنم گم شده... شوهرم خيلي منو دوست داشت... الان حتمآ خيلي دلش برام تنگ شده! هيچ خبري ازش ني... عررررررررررررر...
- بله. متشكرم، مرلين‌نگهدار!
- شوهرم قرار بود... شپلخ! (صداي همسر وزير ناگهان قطع ميشه!)

مجري ادامه ميده:
بله... همونطور كه شنيديد آقاي وزير ديشب خونه نرفتن. ابتدا به نظر ميرسيد ايشون ربوده شدن. اما از اونجايي كه هيچ ناقص العقلي ايشون رو نميدزده كارشناسان اين حدس رو رد كردند. اما بشنويد گزارش گزارشگر ما رو:

- با سلام به شنوندگان عزيز... من هم اكنون در كنار سطل زباله اي هستم كه ظرف شيرموزي مطعلق به آقاي وزير در اون پيدا شده! اين شير موز دقيقآ شب گذشته ساعت 11 و 30 دقيقه مصرف شده و پزشكي قانوني اين رو متعلق به شخص وزير دونسته. اما پليس محلي تمام خانه هاي اطراف رو در جستجوي وزير ِ مفقود زير و رو كرد كه نهايتآ وزير در يكي از خانه ها پيدا شد. بايد تكميل كنم كه همون لحظه وزير در حال شيرموز گرفتن بودن و خانومي در اين امر ايشون رو كمك ميكردن!

مجري: بله متشكرم. مرلين‌نگهدار.

مجري ادامه ميده:
بله... بعد از اين خبر تاسف برانگيز، پارلمان جادوگري وزير رو از سمتش بركنار كردند.
گمانه زني‌ها حاكي از آن است كه جايگزين وي از حذب ليبرال دموكرات جادوگرياليستي خواهد بود.


تا خبر هاي داغ داغ ديگر از آينده ي وزارت خونه، مرلين يار و ياورتون.


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۶:۵۴:۳۰ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
[size=small]


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۱ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۰۹:۳۸ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
گردانندگان سایت
پیام: 1506
آفلاین
موسیقی ملایمی از کانال رادیو وزارت پخش میشه و شنوندگان را به یاد دریا و جنگل های شمال بریتانیای کبیر می اندازه.شنوندگان که به شدت در فاز های مثبت به سر میبرند با چشم های بسته به نغمه های زیبای رادیو گوش میکنند که صدای گوینده جو خواب آلود رو بر هم میزنه!
گوینده:شنوندگان عزیز.برای برنامه ای مهم پخش موسیقی را قطع کردیم.توجه شما را به گزارشی که از کودتای دیروز وزارت سحر و جادو تهیه شده جلب میکنیم.
شنوندگان:

صدای انفجار و رعد و برق و تخریب با کیفیت استریو به گوش میرسد!در بین سر و صدا به سختی میتوان صدای گزارشگر را تشخیص داد که فریاد میزند:ما هم اکنون در برابر در اصلی ساختمان وزارت هستیم.از اینجا میشه برق طلسم های رنگارنگی رو که از این سو به اون سو در حرکت هستن مشاهده کرد.لطفاً با ما همراه باشید.ما در اقدامی عجیب و باور نکردنی به دل کودتا میریم و از درون ساختمان به تهیه گزارش میپردازیم!

برای چند لحظه صدای خش خش به گوش میرسه و بعد دوباره صدای گزارشگر به گوش میرسه.
گزارشگر که در این لحظه سر و صدای کمتری در اطراف خودش حس میکنه با لحن آرام تری ادامه میده:ما الان در سرسرای اصلی وزارت هستیم.در هر گوشه از این سرسرا میشه اجساد و زخمی های سوخته یا نیم سوخته ای رو مشاهده کرد مفادیر زیادی دود ازشون بلند میشه...همین الان یه تمساح به طرف یکی از ماموران گارد ویژه وزارت حمله میکنه و ...{وای ممد باورم نمیشه،دیدی چی شد؟ (...) مامور رو کند!اه اه،بگو این قسمت رو حذف کنن،بالای 18 ساله!}...خوب همون طور که گفتم اینجا پر از جسده و هیچ تمساحی هم به هیچ کس حمله نکرد...هی اونجا رو بچه ها، انگار چند نفر از ارتش وزارت توی اون اتاقک مخفی شدن.صبر کنید تا بریم باهاشون مصاحبه کنیم.

صدای بدو بدو چند نفر شنیده میشه و بعد دری با صدای قیژ بلند باز میشه.
یک نفر با صدایی که از دور شنیده میشه فریاد میزنه:اوهوی بوقیا ببنیدین اون در رو.سر و صدا میاد تو!
گزارشگر خودشو به داخل اتاق پرتاب میکنه و با هیجان میپرسه:درود بر ارتش وزارت!شما اینجا دارین مقدمات حمله به کودتاچی ها رو اماده میکنین؟
صدای خنده دسته جمعی به گوش میرسه و یه نفر با صدای بلند میگه:کودتا چیه بابا.خواب دیدی خیر باشه!ما داریم تیله بازی میکنیم!رئیسمون گفته تیله بازی برای افزایش هوش و کارایی ارتش وزارت خیلی مفیده!

گزارشگر که فکش به شدت پیاده شده میپرسه:یعنی چی؟دارن وزارت رو میگیرن!شما نشستین تیله بازی میکنین؟
یکی از اعضای ارتش با لحنی ناراضی میگه:ای بابا.اصلاً گرفتن که گرفتن.به ما چه.ما این همه بدبختی بکشیم اون وقت الان پنج ماهه حقوق ما رو ندادن.هی میگن وزیر مردیمه.کجاش مردمیه این وزیر؟!هرکی هم میره اعتراض کنه سریع تبعیدش میکنه جزایر بالاک وزارت خونه!برو بیرون بذار به تیله بازیمون برسیم تا نزدم شل و پلت نکردم!

باز صدای خش خشی به گوش میرسه که مشخص میکنه تیم تهیه گزارش از اتاق خارج شده.در همین لحظه هم گزارشگر کلماتی رو زیر لب بیان میکنه که قست هایی از اون مثل:خاک بر سرتون،بی عرضه،پول مفت و عبارت "شعارهای صد من یه غاز!" به طور واضح گوش میرسه.
گزارشگر با فریاد صحبت خودشو! قطع میکنه و میگه:هی وزیر مردمی اونجاست...ببخشید جناب وزیر یه لحظه ممکنه وقتتون رو بگیرم؟

صدای نفس نفس هایی به گوش میرسه و بعد آلبوس سوروس میگه:چیه،چی میگی؟وسط کودتا هم دست از سر کچل ادم برنمیدارین؟
گزارشگر که به احتمال قوی در حال در آوردن شاخ میگه:ولی جناب وزیر شما مردمی هستید.باید به مردم احترام...
آلبوس سوروس با عصبانیت میگه:ساکت شو مرتیکه بوقی!مردمی کیه دیگه.من یه اشتباهی کردم توی انتخابات حرف این گلگومات رو گوش کردم.گفت بذار به اسم وزیر مردمی معروفت کنیم کارت میگیره.اگه میدونستم یه اسم مردمی بذارم روم اینجوری پدرم رو در میارین این کار رو نمیکردم.من مردمی نیستم.خیلی هم مستکبر و خودخواه و پول دوستم.از محله های پایین شهرم بدم میاد،تازه همه اش توی انتخابات تقلب کردم و سر چندتا از کاندید ها رو هم توی استخر خونه بابام کردم زیر آب!

در همین لحظه چند صدا به گوش میرسه حاکی از اینکه "اوناهاش آلبوس سوروس اونجاست" و "بگیرید اون وزیر خونخوار رو!".
آلبوس سوروس بعد از دستگیر شدن توسط کودتاچی ها شروع به بد و بیراه گفتن و فحاشی کردن به مردم و عوان وزیر مردمی میکنه که به علت +45 بودن این حرف ها از رادیو فقط بوق های مکرر پخش میشه!
گزارشگر با هیجان شروع به صحبت میکنه و میگه:ما تونستیم امروز چهره پنهان وزارت آلبوس سوروس ریا کار رو نشون بدیم.برای همین رسما اعلام میکنم مرگ بر وزارت آلبوس سوروس و درود بر کودتاچی ها و وزیر جدید!...

خشششششش...(صدای مجری):شنودنگان عزیز این گزارشی بود از اعم اتفاقات دیروز.شما را به شنیدن ادامه اهنگ دعوت میکنم!
شنوندگان:


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
شنوندگان عزیز توجه فرمایید!

شنوندگلان عزیز توجه فرمایید!


گروهک ناهنجار و جو گرفته ی جامعه، موسوم به مرگخواران، مدتی است که به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی مشغول گردیده است. این گروهک که ظاهرا" از موش و گربه بازی با ارتش سفید خسته شده، در جلسه ای که به زعم خود بسیار محرمانه برگزار شد، کودتا را به عنوان سرگرمی جدید خود انتخاب کرد و همچون کودکی که از اسباب بازی جدید خود ذوق می کند، مرگخواران هم دچار ذوق زدگی خاص شده و هر یک با عصایی که ماری مفلوک به دور آن پیچیده شده در اجتماع به راه افتاده و با ارائه ی تئوری ها و توهمات با مزه ی خود، مسرت خاطر ملت همیشه در صحنه را سبب شدند.

در همین راستا، رادیو وزات به سرعت خبرنگار خود، جیمز سیریوس پاتر، را برای مصاحبه ای اختصاصی با وزیر به سوی دفتر ایشان روانه کرد. مطابق این گزارش ، وزیر (و وزارت) که در صحت و سلامت کامل به سر می بردند، با لبخند از مرگخواران تشکر کرد که با شوخ طبعی خود اسباب افزایش روحیه ی ملت جادوگر را فراهم نموده اند و به همگان توصیه نمود « با شرکت در بازی مرگخواران برای خود و خانواده لحظات شیرین و به یاد ماندنی را رقم بزنید... توی پرانتز... همر!» . همچنین خبرنگار ما گفتگویی با یکی از متخصصین عالی رتبه ی سنت مانگو ترتیب داد و او در حالی که از سلامت عقلانی مرگخواران به شدت ابراز نگرانی می کرد، از همه خواست تا با آنها همچون بیمار رفتار کنند و گفتند « مرگخواری جرم نیست، بیماری است!». همچنین این متخصص گرانقدر اسنادی بسیار محرمانه را در اختیار خبرنگار ما قرار داد که مهر تائیدی بر بیمار بودن آنها می باشد و تنها همین بس که مرگخواری به نام بلیز زابینی از بیماران باسابقه ی این شفاگر می باشد.

[spoiler=پرونده ی بلیز زابینی در سنت مانگو]فوق محرمانه[/spoiler]



مدیریت رادیوی وزارت توصیه های شفا بخش این متخصص را با آغوش باز پذیرفته و مرگخوارانی که با اعتماد به نفس تمام برای تصاحب رادیو می آمدند نه تنها با درهای بسته یا مقاومت کارمندان و محافظین مواجه نشدند، بلکه هر یک برای دقایقی چند اجازه یافتند که از این تریبون همگانی که روزانه چند صد میلیون شنونده دارد، به نشر افکار حاصل از بیماری خود بپردازند. دفتر رادیو وزارت همچنان به روی مرگخواران باز است، باشد که با تخلیه ی عقده های روانی خود هر چه زودتر راه بهبودی را پیدا کنند.


با تشکر ... رادیو وزارت


ویرایش شده توسط تد ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۷ ۱۵:۰۱:۰۰

تصویر کوچک شده


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۳:۳۸ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

تره ور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۲۲ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱
از حموم مختلط وزارت !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
بعد از فرار آلبوس سوروس پاتر و سقوط وزارت ، با وقت قبلی به سراغ بلیز زابینی در دفتر وزارت رفتیم تا با او مصاحبه ای انجام بدیم !

سلام آقای زابینی ، نظرتون در مورد وزیر فراری چیه ؟
من هم سلام میکنم به همه طرفدارا و این که کلا جیگرشونو در مورد آلبوس سوروس باید بگم که فردی کاملا نالایق و خز و ارزشی و بوقی بود که با تقلب و وعده معاونت به ملت ، ذهن ملت را فریب داد ! حالا هم که بوق شده رفته پی کارش .

در مورد کابینه تون میخوام بپرسم ، چه کسانی شما رو در انجام وظیفه خطیر وزارت یاری میکنن ؟
اون که فعلا به طور شدیدی محرمانه س ، اما باید بگم که تمامی کسانی که اصیل زداه باشن ، مخالف تردد ماگل ها و ماگل زاده در جامعه باشن ، مرگخوار باشن یا اهداف ضد محفل داشته باشن و بچه باحالی باشن ، مطمئن باشن در دریای عظیم رحمت من برای اونا هم جایی هست

آیا شما نامه های مردم رو جواب میدید ؟
بله ! و فرق من و آلبوس سوروس دقیقا در همون نکته س ! من هم نامه رو میخونم، هم جواب میدم ! تازه غلط های املایی و نگارشی طرف رو هم میگیرم و پست میکنم براش ، البته متاسفانه هنوز تمدن جامعه جادوگری پایینه ملت به جای ایمیل ، سه ساعت میشینن نامه مینویسن ، به هر حال ! باید یه نکته ای رو بگم که در زیر زمین وزارت ، میلیون ها نامه پیدا کردیم که همه باز نشده به اون جا فرستاده شده بود و هیچ اهمیتی هم بهش داده نمیشد و این بود شیوه کار این وزیر نامردمی !

اهداف و برنامه هاتون برای وزارت چیه ؟
تمامی ماگل ها و ماگل زاده ها از بین خواهند رفت ، کسانی هم که سر بریده شده افراد مذکور را بیاورد مقادیر زیادی گالیون هدیه خواهد گرفت !
در حقیقت هدف من راحتی و آسایش جادوگراس ، برای همین به هر جادوگر اصیل شونصد گالیون ماهانه داده میشه و علاوه بر اون کاهش قیمت مسکن و کاهش تورم رو خواهیم داشت !

حرف آخر ؟
قلب من برای مردم میتپه !


ویرایش شده توسط تره ور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۷ ۱۴:۰۷:۰۰

تصویر کوچک شده


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
دین دین دین دییییییین! اخبار!

سلام ... جیمز سیریوس پاتر هستم و با این دسته از خبر های جدید کشور در خدمت شما خواهم بود !


خلاصه ی اخبار :


بازدید وزیر مردمی از محله ی پایین شهر و شنیدن سخنان مردم فقیر این محله و انجام اولین اقدامات دولتی برای جلوگیری از گسترش فقر بین آنها .


دی دین .

دستگیری چند مرگخوار شورشی که با مواد غیرمجاز قصد عبور از مرز های کشور را داشتند به وسیله ی سربازان گمنام وزارت !

دی دین .

اجرای طرح چوبدستی های هسته ای ، برای اولین بار و به همت وزیر مردمی و دانشمندان وزارت در کشور !

دی دین .

دیدار نخست وزیر مشنگ ها و پرزیدنت پاتر در کاخ وزارت ، همچنین تشکر وزیر مشنگ ها از آقای پاتر برای ایجاد دنیایی امن و بی دغدغه برای مشنگ ها !


دی دین .

استعفای سرمربی تیم کوییدیچ پرسپولیس و بازگشت بلافاصله ی وی .

دی دین .

و
پراکنده شدن شایعه ها ی جدید و مضحکی توسط لرد و مرگخورانش مبنا بر تسلطشان بر وزارتخانه ! ( )چارلی ویزلی ، مدیر مجله ی شایعه سازی هاگزمید اظهار داشت به زودی خبر های قبلی این تاپیک را به مجله ی شایعه سازی ! منتقل خواهد کرد !


با ما باشید با شرح کامل خبر های امروز ...

جیمز سیریوس پاتر - خبرنگار رسمی وزارت - کوآلالامپور !


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۷ ۱۲:۳۹:۱۸


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۲:۲۵ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
صدای استاد ققنوس در پرده گوشهای ملت طنین انداخته و باعث احساساتی شدن ملت گردید.بعد از اندک ساعاتی آی و های آهنگ به آخر رسیده و صدای فردی بس خز بگوش ملت جادوگر رسید:
شنوندگان عزیز و ارجمند بعد از کردن...پخخ... منظورم کردن سلام و فرستادن درودی بر وزیر همیشه کلاه بوقی بر سر،به خبر..پخخخخخ پوووخ پخیییییل


شنوندگان گوشهای مبارک را همچون کنه به رادیوی خود چسبانده و منتظر صدای بس خز گوینده شدند.در همین حال بودند که صدایی سرد و خشک از رادیو بگوش رسید.صدایی به سردی چای یخ زده و به خشکی نون لواش:
اهم اهم...چی؟روی ایر هستیم؟یک دو سه یک دوسه امتحان میکنیم.بینندگ...شنوندگان عزیز با عرض سلام و کروشیو فراوان،این جا،من،لرد سیاه رسما اعلام میکنم که وزرات را در چنگال خود گرفتیم.درست همچون سیاه تی وی(جادوگر تی وی قدیم).و از اون جایی که این اتاق نیز جزو یکی از هزاران اتاقهای وزارت میباشد،این اتاق نیز در تصرف لرد بسر میبرد.بمناسبت این اتفاق بزرگ و خجسته،اولین برنامه امروز سخنرانی لرد کبیر و وزیر فعلی وزارت،بلیز زابینی میباشد.


مکثــی نمود.صدای خش خش کاغذ از پشت رادیو بگوش میرسید.سرفه کوتاهی کرد و ادامه داد:
ای ملت جادوگر،ساحره ها و سایر جک و جانوران(از جمله سفیدان)
اینک که لرد کبیر،وزارت را نیز به سیاهی کشانده و چراغ روشنیتش را شکست،و وزیر بس مردمی که از قضا دست راست لرد نیز میباشد را به صندلی وزارت نشاند،برنامها و نقشهای بس خفن وسیاه برای شما عزیزان دارد.ابتدا به احترام لرد یک کروشیو ختم نموده و بعد مثل یک انسان سیاه یک گوشه نشسته و نموره ای ولوم به رادیو خود بدهید.


اهم اهم.اولین برنامه لرد کبیر بعد از نشاندن بلیز بر روی صندلی وزارت و مراجعه نمودن به مرلینگاه،اخراج کردن این جیمز هری...سوروس پاتر میباشد.بجای این شخص بوقی،که همش آواداکدابرای تقلبی در چت باکس به ما میزند،نقشه داریم یک مرگخوار بس خفنز را جایگزین وی کنیم. دمین نقشه ما،باز کردن مجدد خوابگاه کارکنان وزارت میباشد.حال شما را در خماری تنها میگذاریم تا حالش را ببرید.این شما و این هم وزیر مردمی.


صدای تشویق ساختگی ملت از پشت بلندگوهای رادیو شنیده شده و ملت را بس هیجان زده نمود.خش خش جابجا شدن دو فرد(صدای خش خش رداها) بگوش رسید. پس از چندی صبر،صدای مردمیِ مردی،سیاهی و مدیریت را بیاد مردم آورد:
یا لرد.سپاس فراوان که لطف شما،همچون همیشه شامل حال ما شد و مارا بر روی صندلی نشانید.سرتون رو درد نمیارم که مرلینی نکرده شما نیازی به دکترو درمونگاه پیدا نکنید.فقط میخوام بگم که ما قدرت خودمون و رول نویسیمونو در مأموریت قبل نشون دادیم.نه ژآنگولری بازی دراوردیم و نه کارهای دیگه. تا برنامه ای دیگه از شما سیاهان عزیز مرلین حافظی میکنم . کودتا شروع شد!!




Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۱:۵۶ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 620
آفلاین
- اه. استر بپر اون رادیو رو روشن کن. ببینم دنیا دست کیه!
- چرا من همش باید کارا رو انجام بدم!

استر از جاش بلند میشه و میره رادیو رو روشن میکنه و همزمان به حرف های عله هم گوش میده: چون من عله ی کبیر هستم... اگه کار نکنی نه تنها نظارت گریف رو ازت میگیرم بلکه .... با سیم سرور هم سیاهت می کنم... نمید رو که می شناسی!!!

- خششخخخخشخشخخخ....شوسیس...ولولولولولو... ( افکت تنظیم موج رادیو!).... سقوط کرد. طی خبرهای رسیده از خبرنگار رسمی صدای لندن در لندن! آلبوس سوروس پاتر وزیر ، طی عملیاتی انتحاری توسط بلیز زابینی سرنگون و بلیز زابینی به عنوان ناجی ما ، کلاه وزارت را بر سر گذاشت. در این بین از چند مفسر دعوت نموده ایم. آقای تانکیان صدای من رو می شنوید.

عله با شنیدن نام تانکیان با خشانت به رادیو خیره میشه.

پس از لحظاتی، صدای سرژ به صورت مستقیم از رادیون به گوش میرسه:

- سلام به ملت! سلام به ملتی که در حال مبارزه با آستکبار مدیران، آستکبار جهانی و... و اینا هستند. خدمتتون عرض کنم که آسپ کارهای خوبی انجام داد از جمله دایر کردن کلاس های دامبل و دایر کردن کلاس های دامبل و دایر کردن کلاس های دامبل!!! می بینید در همینجا، سه مورد از برنامه های ارزشمندش رو نام بردم! ولی در عوض کاری های بدی هم انجام داد... از جمله وارد کردن واکس ب.ک از کشورهای آسلامی که باعث شد بسیاری از مردم ...


صدای سرژ قطع میشه و صحبت هاش ناتموم باقی میمونه.

عله: استر بپر ببین این رادیو چش شده!!
استر:
عله:

استر با خشانت و در حالی که چهره اش سرخ شده میره و رادیو رو وارسی میکنه.

- نمی دونم!

عله به این صورت به استر نگاه میکنه و بعد با یک حرکت دست به معنی " بچه پررو بیا بشین، هیچی بلد نیستی!! " و " بوقی!" به استر اشاره میکنه.

استر:

هنوز استر روی کاناپه ی مدیریتی ننشسته که صدای رادیو دوباره به گوش میرسه:

- شنوندگان عزیز برای لحظاتی ارتباطمون با شما و به خصوص با سرژ عزیز قطع شد، حیف که دیگه نمی تونیم، صحبت های ایشون رو بشنویم. خوب میریم سراغ مهمان بعدی برنامه ، یعنی گابریل دلاکور، .... هان؟.... که در گذشته چشم راست لرد بودند؟


صدای گابریل از رادیو به گوش میرسه که مشخصه از طریق تلفن ، ارتباط بر قرار کرده.

- بله... من چشم غاست لغد بودم... ولی دیگه نیستم ...غاستش غو بکاین، از این به بعد می کاستم به بلیز دغ این بین کمک کنم...غغغغغغغغغغغغ....غاغاغاغواغغاغغاغاغ... بهع کی این متن من غو دستکاغی کرده؟ چرا این قدر غ داره؟؟!!

و صدای خنده های مرموزی به گوش میرسه که بی شباهت به صدای خنده های مرگخواران نیست. و مشخصا در پس زمینه ی صدای گابریل قرار داره.

- دمت گرم خیلی حال داد!

- نه بابا ایده اش از تو بود!!


صدای رادیو دوباره قطع شد!!



______________________________________________________

پ. ن: ترجمه سخنان گابریل برای علاقه مندان:

بله ... من چشم راست لرد بودم... ولی دیگه نیستم... راستش رو بخواین ، از این به بعد می خواستم به بلیز در این بین کمک کنم...رررررررررررررر....راراراروارواراع...بهع کی این متن من رو دسکاری کرده؟ چرا این قدر ر داره؟؟!!



ممنان...


ویرایش شده توسط مورگان الکتو در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۷ ۱۱:۵۹:۰۴

تصویر کوچک شده


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۱:۴۰ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
دین دین دین دییییییین! اخبار!

- سلام ... من جیمز سیریوس پاتر هستم ... با سقوط وزارت سحر و جادو از این به بعد من مجری این موج پر شنونده میباشم ... با هم بشنویم چند خبر از حاشیه کودتای دیروز!

- وزیر سابق ... آلبوس سوروس پاتر که دیشب از مجرای فاضلاب فرار کرده بود صبح امروز در یک تور ماهی گیری گیر افتاد ... او ابتدا ادعا میکرد که هشت پا نیست و او وزیر مردمی هست اما ماهیگیر شدیدا تکذیب میکرد و میگفت وی یک نمونه نادر از هشت پاهای این سواحل هست و معتقد بود آخرین باری که نمونه مشابهش در این آب ها دیده شد زمانی بوده که پدر بزرگش در حالی که تنها پونزده سالش بوده به ماهیگیری میره و میتونه چنین سید ارزشمندی را بدست بیاره.

- خبر دیگر آنکه در طی سقوط وزرات سحر و جادو ما شاهد اجتماع گسترده مردم در پارک ملت بودیم که با دخالت مامورین وزارت سحر و جادو به خشونت کشیده شد. با هم میشنویم:

- آآآآآآآآآآآآییییییییییییییییی جیـــــــــــــــــــــــــــغ بوووووووووووم! ولش کن! کشتــــــــــــــــــیش! دنــــــــــــــــــــــگ.

- همچنین خبر رسیده که وزیر سحر و جادوی جدید تصمیم بر آن دارد که اصلاح نژادی انجام دهد به این صورت که تمام ماگل ها و مشنگ زاده ها را تحت کنترل قرار داده و آنها را از جامعه جادوگری خارج کند .. همچنین شایعات حاکی از آن دارد تا چند روز آینده شکار مشنگ زاده ها آزاد میشود ... متقاضیان باید برای گرفتن مجوز برای حمل اسلحه های شکاری به بخش بعدی خبر توجه فرمایند.

- غول بی شاخدم گلگومات در طی حملات دیروز از پای درومد ... این غول بیستو پنج فوتی در حالی که سعی داشت از جان وزیر پیشین دفاع کند به هلاکت رسید! گفته میشه که از الان استخون شناسان زیادی در اکثر نقاط کشور خواهان دریافت جسد این غول میباشند ... در مضایقه امروز هم قیمت جسد این غول به رقم بی سابقه 1000000000$ رسید و این در حالیست که مزد وی در زمان خدمت به وزارت از روزی 10$ تجاوز نمیکرد.

- و مردی ادعا میکند که با سقوط وزارت ارزشمند ترین شاگرد خودش را از دست داده ... این مقام بلند پایه که دارای چند متر ریش و عینک نیم دایره ای و دماغ عقابی شکسته و چشمهای آبی هست و نخواست نامش فاش بشود اظهار داشت .. آلبوس سوروس با استعداد ترین شاگردش بوده و حالا که او نمیتونه در کلاسهاش حضور پیدا کنه شکایت خود را به دادگاه میبره ... وی سه روز به وزیر سحر و جادوی جدید فرصت داد تا وزارت را تحویل بدهد تا آلبوس سوروس پاتر دوباره در کلاس های خصوصی حضور پیدا کند.

و در آخر ... با سقوط وزارت .. هم زمان تمام بحران های سیاسی و اجتماعی از بین رفته و ما دیگه نه تنها افزایش تورم نداریم بلکه کاهش تورم هم داریم ... و قیمت ریال با سرعت روبه افزایش هست به طوری که براورد میشه تا روزهای آتی ارزش ریال از دلار آمریکا هم سبقت بگیرد ... پایین آمدن قیمت خونه و کالاها عم از خوردنی و عم از پوشیدنی از دیگر تاثیرات مثبت وزارت جدید است که ما این را به فال نیک میگیریم.

تا بخش بعدی خبر با ما باشید.




Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
... صفحه سیاه و سفید می شه و سپس شخصی ظاهر می شه و می گه :
- لطفا هر چه زودتر صدای ما را در رادیو وزارت بشنوید

... مردی که لحظاتی پیش یک جمله را در تلوزیون وزارت گفته بود ، غیب شد و تصویر به سرعت سیاه شد و تلوزیون های تمام جهان خاموش شدند و رادیوها روشن شدند ...


- طبق خبری که همین الان بدست ما رسید ، مأمورین وزارت در وزارت سحر و جادو به مقابله با شورشیان و مرگخواران پرداختند ، ولی متأسفانه شکست بزرگی را متقبل شدند و وزارت را تسلیم مرگخواران کردند . امروز ما یه مهمان خیلی خوب داریم که ترجیح می دم هر چه زودتر با ایشون آشنا بشیم و نظرشونو بدونیم .

سکوتی بر فضای رادیو حکمفرما شد و سپس مجری صحبتش را اینطور ادامه داد :
- بلیز زابینی ، وزیر جدید و سر دسته ی شورشیانی که با کارها و اعمال نادرست وزارت سحر و جادو مبارزه می کنند . سلام می کنم به شما دوست عزیز که این اوقات را با ما سپری می کنید .
- منم سلام عرض می کنم خدمت تمامی مرگخواران و شورشیان عزیز و درود من به لرد ولدمورت کبیر و لعنت من به محفل ققیان
- خب ... می خواستیم نظر شما رو درباره فعال شدن ناگهانی وزارت بدانم . چی شد که یه دفعه وزارت فعال شد و عامل این چی بوده ؟
- خب . اول باید بگم که آل سو پاتر ، یا همون وزیر ... وزیر که نه ، که البته یه محفلیه و از سران محفله ، یه جاسوس بین مرگخوارا قرار داده که خب ما هنوز نتونستیم اونو شناسایی کنیم . ولی حملات ما انقدر سهمگین هست که اونا چه بدونن چه ندونن فرقی به حالشون نمی کنه . وقتی که جاسوسشون بهشون خبر داد که اگه انقدر خز بمونن و ارزشی بازی در بیارن ما حمله می کنیم ، اون سعی کرد تا با افراد ، معاونین ، مأمورین و وزرانش این انجمن را فعال کرده ، تا از حمله ی ما که او را سرنگون می کند جلوگیری کند ... که البته ما این تصمیم را خیلی وقت پیش گرفتیم . و حالا داریم حملات سهمگینی می کونیم
- بله ! بله ! خب ، نظر شما در رابطه با عشق پرسی ویزلی ، یکی از مرگخواران به دامبلدور که ریاست کل محفل است در این جنگ اثری دارد ؟
- خب ... پرسی ویزلی به عنوان دست چپ لرد ، سوگند رو خورده که در طی این جنگ هیچ ارتباطی با آلبوس دامبلدور نداشته باشه و حتی از فاصله یک صد کیلومتری (واحد مشنگی) هم به چشمان او نگاه نکند و لا غیر !
- بله ! بله ! آیا لرد خودش شخصا نمی خواد به عنوان وزیر بر سر جای وزارت بنشیند ؟ چرا شما را بر این منصب می نهد ؟
- لرد ولدمورت خیلی بزرگوارن و چون سرشان شلوغ است و دل مشغولی های زیادی نیز دارند ، سعی کرده اند تا هر کاری را به یکی از مرگخواران بسپارند تا به آنها هم میدان دهد و این تنها دو ایکس لارج بازی لرد ولدمورت را نمایان می کند .

ناگهان صدای عـــــاااااااااااااااااااااقــــی می آید و بلیز زابینی در ادامه می گوید :
- اینطور که پیداست ، جنگی دیگر در راه است . من باید بروم ... سایه لرد تا ابد مستدام باد



Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۹:۴۰ دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۷

آمیکوس کرو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۶ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۴۱ پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶
از اليا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 367
آفلاین
ساعت 12 اينجا لندن ، صداي وزارت سحر و جادوي بريتانيا
ما همه پيرو خط آلبوسيم بر ...
- من لي جردن به همراه همكارانم در بخش خبر هاي نيمروزي در خدمت شما هستيم . از عصر ديروز وزارت
صحنه حمله ي عده اي از مرگخواران بود كه با كمك عوامل نفوذي خود قصد تسخير وزارت خانه را داشتند خوشبختانه اين گروه نتوانستند به هدف شوم خود برسند و هم اكنون كه من با شما صحبت مي كنم وضع به حال عادي خود برگشته و اين گروه كاملا متلاشي شده. حال به گوشه اي از اقدامات ديروز مرگخوار ها مي پردازيم.
صبح ديروز عده اي مرگخوار سوار بر جارو هاي خود بر فراز شهر لندن به پرواز در آمدند و باعث ايجاد رعب و وحشت در جامعه ي ماگل ها شدند.اين جادوگران خود فروخته با پخش اعلاميه هاي تفرقه آميز در محله هاي جادوگر نشين قصد جدا كردن مردم از وزير بسيار بسيار مردمي را داشتند .خلاصه اي از اين اعلاميه ها به شرح زير تقديم به شما مردم خون گرم و وزير دوست :

مردم آگاه و اصيل لندن به پا خيزيد ، بيدار شويد تا به كي ذلت ؟ تا كي استبداد؟ شورش كنيد. اين وزير خائن را با قدرت بي حد حصر خود سرنگون كنيد. جامعه ي اصيل با اقدامات اين فرد در خطر جدي به سر مي برد هيچ مي دانيد چه كسي وزير شماست؟ آيا به اين موضوع فكر كرده بوديد؟
آيا فردي كه هر شب به ديدار آلبوس دامبلدور مي رود فرد قابل اعتماديست؟
هيچ مي دانيد بچه هاي شما كه همه روزه از منازل دزديده مي شون به كجا برده مي شوند؟
حال كه نمي دانيد بگذاريد ما شما را آگاه كنيم ، با دستور اين فرد فرزندان شما از خانه هايتان دزديده مي شوند تا نزد دامبلدور برده شوند. اين وزير به اصطلاح مردمي يك باند قاچاقچي كودك به راه انداخته!

- متاسفانه به دليل به كار بردن كلمات نامناسب قادر به ادامه ي خواندن اين اعلاميه نيستيم ! گرچه اينها فقط يك مشت شايعه ي بي پايه و اساس بيشترنيستندو اصلا نبايد به آنها توجه كرد! و هم اكنون توجه شما را به ادامه ي خبر هاي اين بخش جلب مي كنم. بله هماطور كه اطلاع داريد... آه به خبري كه همكارانم همين حالا به من دادند توجه كنيد طبق آخرين خبر ها وزارت خانه سقوط كرد و طرح كودتا ي مرگخواران پيروز شد!
مي گفتم تمام خبر هايي كه در مورد آلبوس سوروس گفتم حقيقت محض بود!

در از جا كنده شده و مرگخواري گردن كلفت وارد استديو ي خبري مي شود.شيشه ي محل مجري را مي شكند و به جاي در از آنجا به داخل مي پرد . لازم به ذكر است او كلك همه ي افراد حاضر در استديو را كنده و حالا نوبت به لي جردن مي رسد.
- ببينم لي جردن حالت چطوره؟
- خ ...خو ...خوبم ...من داشتم مهر تأييدي به گفته هاي شما در اون اعلاميه ها مي زدم!
- جدا... آه تو چقد شيطوني پسر!
- باور كن دارم جدي مي گم...
- خيلي خب باشه من بايد برم كار دارم بايد دفتر بليزو آماده كنم اون يه گفتگوي راديوييم اينجا داره... آواداكداورا...
شيشششش...


ویرایش شده توسط آمیکوس کرو در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۷ ۹:۴۳:۴۶

تصویر کوچک شده

خاطرات جادوگران...روز هاي اشتياق،ترس،فداكاري ها و ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.