موسیقی ملایمی از کانال رادیو وزارت پخش میشه و شنوندگان را به یاد دریا و جنگل های شمال بریتانیای کبیر می اندازه.شنوندگان که به شدت در فاز های مثبت به سر میبرند با چشم های بسته به نغمه های زیبای رادیو گوش میکنند که صدای گوینده جو خواب آلود رو بر هم میزنه!
گوینده:شنوندگان عزیز.برای برنامه ای مهم پخش موسیقی را قطع کردیم.توجه شما را به گزارشی که از کودتای دیروز وزارت سحر و جادو تهیه شده جلب میکنیم.
شنوندگان:
صدای انفجار و رعد و برق و تخریب با کیفیت استریو به گوش میرسد!در بین سر و صدا به سختی میتوان صدای گزارشگر را تشخیص داد که فریاد میزند:ما هم اکنون در برابر در اصلی ساختمان وزارت هستیم.از اینجا میشه برق طلسم های رنگارنگی رو که از این سو به اون سو در حرکت هستن مشاهده کرد.لطفاً با ما همراه باشید.ما در اقدامی عجیب و باور نکردنی به دل کودتا میریم و از درون ساختمان به تهیه گزارش میپردازیم!
برای چند لحظه صدای خش خش به گوش میرسه و بعد دوباره صدای گزارشگر به گوش میرسه.
گزارشگر که در این لحظه سر و صدای کمتری در اطراف خودش حس میکنه با لحن آرام تری ادامه میده:ما الان در سرسرای اصلی وزارت هستیم.در هر گوشه از این سرسرا میشه اجساد و زخمی های سوخته یا نیم سوخته ای رو مشاهده کرد مفادیر زیادی دود ازشون بلند میشه...همین الان یه تمساح به طرف یکی از ماموران گارد ویژه وزارت حمله میکنه و ...{وای ممد باورم نمیشه،دیدی چی شد؟ (...) مامور رو کند!اه اه،بگو این قسمت رو حذف کنن،بالای 18 ساله!}...خوب همون طور که گفتم اینجا پر از جسده و هیچ تمساحی هم به هیچ کس حمله نکرد...هی اونجا رو بچه ها، انگار چند نفر از ارتش وزارت توی اون اتاقک مخفی شدن.صبر کنید تا بریم باهاشون مصاحبه کنیم.
صدای بدو بدو چند نفر شنیده میشه و بعد دری با صدای قیژ بلند باز میشه.
یک نفر با صدایی که از دور شنیده میشه فریاد میزنه:اوهوی بوقیا ببنیدین اون در رو.سر و صدا میاد تو!
گزارشگر خودشو به داخل اتاق پرتاب میکنه و با هیجان میپرسه:درود بر ارتش وزارت!شما اینجا دارین مقدمات حمله به کودتاچی ها رو اماده میکنین؟
صدای خنده دسته جمعی به گوش میرسه و یه نفر با صدای بلند میگه:کودتا چیه بابا.خواب دیدی خیر باشه!ما داریم تیله بازی میکنیم!رئیسمون گفته تیله بازی برای افزایش هوش و کارایی ارتش وزارت خیلی مفیده!
گزارشگر که فکش به شدت پیاده شده میپرسه:یعنی چی؟دارن وزارت رو میگیرن!شما نشستین تیله بازی میکنین؟
یکی از اعضای ارتش با لحنی ناراضی میگه:ای بابا.اصلاً گرفتن که گرفتن.به ما چه.ما این همه بدبختی بکشیم اون وقت الان پنج ماهه حقوق ما رو ندادن.هی میگن وزیر مردیمه.کجاش مردمیه این وزیر؟!هرکی هم میره اعتراض کنه سریع تبعیدش میکنه جزایر بالاک وزارت خونه!برو بیرون بذار به تیله بازیمون برسیم تا نزدم شل و پلت نکردم!
باز صدای خش خشی به گوش میرسه که مشخص میکنه تیم تهیه گزارش از اتاق خارج شده.در همین لحظه هم گزارشگر کلماتی رو زیر لب بیان میکنه که قست هایی از اون مثل:خاک بر سرتون،بی عرضه،پول مفت و عبارت "شعارهای صد من یه غاز!" به طور واضح گوش میرسه.
گزارشگر با فریاد صحبت خودشو! قطع میکنه و میگه:هی وزیر مردمی اونجاست...ببخشید جناب وزیر یه لحظه ممکنه وقتتون رو بگیرم؟
صدای نفس نفس هایی به گوش میرسه و بعد آلبوس سوروس میگه:چیه،چی میگی؟وسط کودتا هم دست از سر کچل ادم برنمیدارین؟
گزارشگر که به احتمال قوی در حال در آوردن شاخ میگه:ولی جناب وزیر شما مردمی هستید.باید به مردم احترام...
آلبوس سوروس با عصبانیت میگه:ساکت شو مرتیکه بوقی!مردمی کیه دیگه.من یه اشتباهی کردم توی انتخابات حرف این گلگومات رو گوش کردم.گفت بذار به اسم وزیر مردمی معروفت کنیم کارت میگیره.اگه میدونستم یه اسم مردمی بذارم روم اینجوری پدرم رو در میارین این کار رو نمیکردم.من مردمی نیستم.خیلی هم مستکبر و خودخواه و پول دوستم.از محله های پایین شهرم بدم میاد،تازه همه اش توی انتخابات تقلب کردم و سر چندتا از کاندید ها رو هم توی استخر خونه بابام کردم زیر آب!
در همین لحظه چند صدا به گوش میرسه حاکی از اینکه "اوناهاش آلبوس سوروس اونجاست" و "بگیرید اون وزیر خونخوار رو!".
آلبوس سوروس بعد از دستگیر شدن توسط کودتاچی ها شروع به بد و بیراه گفتن و فحاشی کردن به مردم و عوان وزیر مردمی میکنه که به علت +45 بودن این حرف ها از رادیو فقط بوق های مکرر پخش میشه!
گزارشگر با هیجان شروع به صحبت میکنه و میگه:ما تونستیم امروز چهره پنهان وزارت آلبوس سوروس ریا کار رو نشون بدیم.برای همین رسما اعلام میکنم مرگ بر وزارت آلبوس سوروس و درود بر کودتاچی ها و وزیر جدید!...
خشششششش...(صدای مجری):شنودنگان عزیز این گزارشی بود از اعم اتفاقات دیروز.شما را به شنیدن ادامه اهنگ دعوت میکنم!
شنوندگان: