- یه بار دیگه بگو چی گفتی؟
مورگانا با بی حوصلگی رو به صدایی که از زیر کلاه سیوروس میومد گفت:
- گفتم که، يا بايد جفتشون با هم خوب شن! يا هيچ كدوم خوب نشن!يا ... مسخره کردی منو؟
- نه! خواستم ببینم میتونی دوباره اون جملتو تکرار کنی یانه! .... جدا از اینا، ضمن اینکه به برادر عزیزم بگم که اون سیریش سیاه سوخته ی بلک هاپوکومار ...یه دستگاه شنود گذشته بود زیر کلاهش اینم باید اضافه کنم که ...
آشا سریع با جستی از روی سر سیوروس و زیر کلاه وزارت روی زمین پرید و مقابل چشمای مرگخواران تو جیک ثانیه به حالت آدمیت برگشت.
- سازمان حمایت از ساحره ها ... ثبت نام رایگان ... بگیر اینو مورگانا!
سعی کرد فرمی رو بده دست مورگانا.
- تا حالا حس نکردی حقت ضایع شده؟ اصلا چرا وقتی کار دوتای شما تو اون دنیا یکیه مرلین باید حقوق بیشتری بگیه؟
مرلین با چهره ای بی حس و با قاطعیت گفت:
- چون مرده!
آشا با اصرار گفت:
- خب تو چه فرقی با اون مرد داری؟
مورگانا با دست آشا رو به سمت سیوروس هل داد و گفت:
- بچه هنوز فرق دختر و پسر رو نمیدونه، اومدین مسئول انجمن حمایت از حقوق ساحره ها کردینش؟
سپس چارپایه ای رو میون جمع مرگخواران حاضر کرد. دامنش رو بالا گرفت و بالای چارپایه رفت..
- ای مرگخواران بی غیرت!
رودولف در گوشه ای با خودش کلنجار می رفت که عکس العملی نشون نده.
- ای بی شرافت ها!
همه با هم و یک صدا گفتن:
بله!
- ای دزدای بی رحم . ای قاتل های ... ای قاتل ها!
- بله!
با هر فریاد مرگخوارا میشد رشته های اتحاد رو که قدرتمندتر میشدن رو در مرگخوارا احساس کرد.
- شما ها چه خلاف هایی که نکردین ... چه دزدی هایی که انجام ندادین.
برگشت رو به آشا:
- تو! ... تو ای مارمولک تو تا حالا چند بار پشت سر مردم حرف زدی. تو چه موجود دورو و زیر آب زن و غیر قابل اعتمادی هستی!
آشا با غرور سرش رو بالا گرفت و سینه اش رو جلو داد.
- یا تو! ... تو بلا! وات د هل ایز بلا-لردیا؟ ... یا تو رودلف! خون چند نفر روی اون قمه ها هستن؟ ... تو هکتور! چند نفر رو با اون زهرماری ها کشتی؟ ببین کرراب رو؟ ببین؟
مورگانا به کراب اشاره کرد که با گذشت یک ماه، وقتی در ماموریت حاضر شده بود، تاثیر معجون هنوز روش مونده بود.
- ... ما ذاتمون قاتله. ما ذاتمون آدم کشه. ولی میدونین چی تاسف داره؟
مرگخوارا: :no:
- اینکه حدود یازده، دوازده تا پست خورده شما تا اتاق اون پشمکم حتی نرفتین.
مرگخوارها تحت تاثیر سخنرانی های مورگانا سرشونو از شرم پایین انداختن.
- خب حالا بیاین بریم اون پیرمرد خرفتو تو تختش بکشیم.
با وجود اینکه وقتی رودلف داشت راه میرفت مچ پاش پیچ خورد و افتاد و از طرف دیگه، سیوروس که داشت دکمه های منوی مدیریت رو امتحان میکرد اونو از هستی حذف کرد و در پی اون ناله ای جگرسوز حین نابود شدنش به گوش رسید که " آخه چرا؟" بقیه مرگخوارا چوبدستی هاشون رو از غلاف بیرون کشیدن و هورا هورا کشان،مسیر سنت مانگو رو در پیش گرفتن.
همه رفتن و لرد رو تو خونه تنها گذاشتن.