هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۰۷ یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
شما حرف بزنین...حوصله ما سر نمیره!ما فردی هستیم بسیار آرام و صبور و با درک و فهم بالا و با ملایمت و متانت.:angel:

چی؟...

به جای لینک پست لینک تاپیک میدی به ما؟به چه جراتی؟بزنیم بکشیم؟


بررسی پست شماره 690 دژ مرگ آیلین پرنس:


چیزی که در نگاه اول جلب توجه می کنه خشونت موجود در پست شماست! این خشونت وقتی بیشتر از حد عادی بشه باید یه عنصر خنثی کننده بهش اضافه بشه.مثلا دیالوگ ها ملایم تر بشن.شخصیت ها آروم تر بشن.شخصیت های شما کمی عصبانی بودن.در حال زدن و فریاد کشیدن بودن.این خیلی زود برای خواننده آزار دهنده می شه.سعی کنین عناصر پستتون همیشه متعادل باشن .مثلا اگه یکی بیاد همش درباره عشق و محبت بنویسه هم زننده می شه.همه شخصیت ها هی قربون صدقه هم برن!


نقل قول:
بلاتریکس با عصبانیت کروشیویی را به سمت لودو فرستاد.
- آخه نادون! تو هرکوهی رو می بینی باید ازش بری بالا؟این همه کوه با دهانه آتشفشانی تو دنیاست.

اینو بارها تکرار کردم...ولی از تکرار کردنش خسته نمی شم تا این عادت کم کم فراموش بشه.خیلی عجیبه که برای یه همچین موقعیت ساده ای از دردناک ترین طلسم جادویی استفاده بشه.حتی اگه شخصیتی که استفاده می کنه بلاتریکس باشه.همیشه تاکید کردم که حداقل وقتی استفاده می کنین عکس العملی هم در کار باشه.ولی کافی نبود.لودو از شدت درد به خودش می پیچه...ولی اون دیالوگ طولانی طنزآمیز رو هم می گه...زیاد قابل تصور نیست.
به جای کروشیو می شه از هزاران طلسم جالب دیگه که حتی میتونن ابتکار خودتون باشن استفاده کرد.


نقل قول:
بلا پس گردنی محکمی را نثار مورفین کرد.
- آخه من نمی دونم ارباب توی تو چی دیدن رات دادن تو ارتش سیاهی

این قسمت هم یه مشکل کوچیک داشت.شخصیت ساخته شده مورفین در سایت معتاد هست...بی مصرف و بدرد نخور هست...آب زیر کاه و طمعکار هم هست.ولی همیشه یه احترام خاصی داشته.حداقل به خاطر نسبت نزدیکی که با ارباب داره.معمولا مرگخوارا اینجوری باهاش رفتار نمی کنن و حرف نمی زنن.به شکل غیر مستقیم یا پشت سرش اشکالی نداره.مثلا این که لودو سعی کنه زیر آبشو بزنه.یا حتی دیالوگی در حد " کی نظر این معتادو پرسید"...با اینم می شه کنار اومد.ولی پس گردنی واقعا زیاد بود!


شخصیت زورگوی بلاتریکس خوبه.فقط همونطور که گفتم کمی رفتارش رو کنترل کنین.اینکه سعی می کنه همه جا رئیس باشه منطقی رو قابل قبوله.


نقل قول:
رز هم که از حالت ویبره به سایلنت تغییر وضعیت داده بود با بی حسی کنار لینی نشست.

اینجاش بامزه بود!


نقل قول:

- پاشین جمع کنین این بساط ختم و ترحیمی رو که راه انداختین ببینم. چاره ای نیست. مجبوریم فعلا از همین کوه بالا بریم. این نبود کوهای دیگه رو امتحان میکنیم اونوقت.

پایان پست روشن و واضح و خوب بود.گرچه به نظر من لزومی نداشت که این کوه اون کوه نباشه!چون به اندازه کافی تو راه بودن.فکر نمی کنم درباره پیدا کردن کوه بشه کار جالب دیگه ای انجام داد.این می تونست همون مقصد مرگخوارا باشه و سوژه در اون مسیر به حرکتش ادامه بده.ولی این تردید هم تاثیر منفی روش نمی ذاره.نفر بعد می تونه تصمیم بگیره که این کوه اونه یا نه.


شخصیت هاتون محکم, قوی و جا افتاده هستن.شما درباره رز زیاد ننوشتین...ولی خواننده رز رو کاملا باور و قبول می کنه.این رز همون رزیه که ما می شناسیم.آیلین همون آیلینه..بلا و بقیه هم همینطور.


پست شما پای کوه شروع شده و پای کوه تموم شده.کسی از جاش تکون نخورده.این عالیه که اونا رو همونجا نگه داشتین و فقط درباره جرو بحثشون نوشتین.شکلک هاتون هم خوب و درست و بجا بودن.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۳ جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۱:۳۵ پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
درود سرورم

سرورم نمی دونم چه جور شادیمو از اینکه باز هم قادرم از شما تقاضای نقد داشته باشم رو توصیف کنم فقط می تونم از صمیم قلب تشکر کنم ازتون که مارو ترک نکردین.
خیلی حرف می زنم؟ حوصله ملوکانه تونو دارم سر می برم؟ببخشید ارباب عصبانی نشین لطفا. بله همیجاست تو آستینم...نه چیزه من هول کردم در محضر شما...بدش به من کلاغ احمق!
این خدمت شما سرورم.بسیار ازتون تشکر میکنم. با اجازتون من از حضورتون مرخص میشم.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۳۳ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 6 خورندگان مرگ, آیلین پرنس:

آیلین...اعتماد به نفس!!


نقل قول:
البته عرض کنم که متاسفانه سوژه بسیار جدی بود و من سعی کردم طنزش کنم در نتیجه افتضاح دراومده به گمانم!

خب البته آزادین به هر سبکی که دوست دارین بنویسین.ولی چون تعداد سوژه های جدی زیادی نیست سعی نکنین طنزشون کنین!سوژه طنز که زیاده!


نقل قول:
محفلی ها به واسطه داشتن گیرنده های حساس به تاریکی یکی پس از دیگری در کوچه تنگ و تاریک ظاهر می شدند.

اینجا فکر می کنم سیاهی و پلیدی کلمات مناسب تری بودن.مخصوصا چون بعدش به کوچه تنگ و تاریک اشاره کردین اینطور به نظر میرسه که منظورتون واقعا تاریکی بوده.درحالی که با توجه به توضیحات پست های قبل اصولا باید پلیدی باشه.


نقل قول:
صدای ناشی از آپارات های پی در پی چونان پتکی سهمگین بر سر و روی مرگخواران فرود می آمد. تعداد محفلی ها بسیار بیشتر از آنها بود.

این قسمت جالب بود...به خوبی میشد ترس و اضطراب مرگخوارا رو حس کرد.


گهگاهی یه فاصله ای بذارین.مخصوصا وقتی شکلکی در کار نیست ممکنه خوندن پست خواننده رو خسته کنه.

تازه مهمانی شروع شده بود...
محفلی ها به واسطه داشتن گیرنده های حساس به تاریکی یکی پس از دیگری در کوچه تنگ و تاریک ظاهر می شدند. صدای ناشی از آپارات های پی در پی چونان پتکی سهمگین بر سر و روی مرگخواران فرود می آمد. تعداد محفلی ها بسیار بیشتر از آنها بود.

ظاهرا از جنگ برابر قرار نبود خبری باشد.

آنتونین بر خلاف آشوبی که در درونش ایجاد شده بود با خونسردی به چهره های بی حالت محفلیونی که به آنها نزدیک تر بودند نگریست.

اینجوری هم لحنتون بهتری منتقل میشه و هم چشم خواننده بین خطوط نزدیک به هم خسته نمیشه.


نقل قول:
چارلی ویزلی (که کماکان صلاحیتش برای عضویت در گروه محفل در دست بررسی بود اما پیشاپیش خود را واجد صلاحیت دانسته و وارد معرکه شده بود)

بامزه بود...استفاده درست و بجا از شخصیت ها و اتفاقات سایت میتونه نوشته ما رو برای اعضای سایت جالب تر کنه.


هر حرکت, توصیف یا کلمه ای که تکرار بشه موقع خوندن میتونه برای خواننده کمی آزاردهنده بشه.حرکات دسته جمعی مرگخواران پست شما این اشتباه رو بوجود آورده:
نقل قول:
مرگخواران بی صدا از خنده ریسه رفتند

نقل قول:
صدای قهقه خنده مرگخواران در فضای تیره و سرد کوچه پیچید.

نقل قول:
مرگخواران طی یک حرکت دست جمعی پوزخند زدند.


درسته که پشت سر هم نوشته نشده بودن.ولی خوندن پست زمان خیلی کمتری از نوشتنش میبره.برای همین بعضی از ایرادها موقع خوندن بیشتر به چشم میان.


نقل قول:
حتی حس مبارزه در تیررس نگاه لرد آن هم برای باارزشترین دارایی او به بلاتریکس انگیزه ای قوی می داد.

جمله قشنگه...مفهومش هم همینطور.ولی فکر میکنم باید کمی ساده تر نوشته میشد.به این شکل کمی مبهم شده.
حتی حس مبارزه در تیررس نگاه لرد به بلاتریکس انگیزه ای قوی می داد... مخصوصا مبارزه برای باارزشترین دارایی او!
اینجوری بهتر شد.


نقل قول:
چنان که گویی درخواست کمک داشت. چیزی در مورد او طبیعی به نظر نمی رسید. بدنش به طرز عجیبی در حال محو شدن بود. چنانکه گویی در حال تبدیل شدن به مه و بخار باشد.

پستتون پایان خوبی داشت.باتوجه به مرموز بودن سوژه طبیعی بود که کمی مرموز تموم بشه.ولی پست شما اصلا طنز نبود...نمیدونم چرا فکر کردین سوژه رو طنز کردین.البته سوژه هم جای طنز شدن نداشت به نظر من.


جالب ترین قسمت پست به نظر من جایی بود که بلا انگیزه مبارزه پیدا میکنه.جا داشت که کمی بیشتر به اون قسمت میپرداختین.کمی بیشتر توضیح میدادین.الانم چیزی کم نداره.ولی با توجه به اینکه اون قسمت جالب بود میتونست کمی طولانی تر بشه.اینجوری تاثیرشم بیشتر میشد.

اون افتضاحی که گفتین واقعا کم لطفی بود البته...ولی کلا بهتر وقوی تر از پست های قبلیتون نبود.اگه شما رو با خودتون مقایسه کنم میشه گفت متوسط بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۱:۳۵ پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
هزاران درود بر سرور بزرگ تاریکی ها

اربابا!
وقتی که پست زدم متوجه شدم که کاملا و البته کاملا اتفاقی در قلمرو تحت حاکمیت شما رول زدم در نتیجه جسارت کردم تا تقاضا کنم اینو اگه ممکنه نقد بفرمایید.بسیار سپاسگذارم. البته عرض کنم که متاسفانه سوژه بسیار جدی بود و من سعی کردم طنزش کنم در نتیجه افتضاح دراومده به گمانم!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۴۴ جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 85 دره سکوت، مرلین:


نقل قول:
اولین سوژه ای هست که دادم!

سوژه جدید دادن کار ساده ای نیست...چه برسه به اینکه سوژه جدید جدی هم باشه.شجاعتتون رو تحسین میکنیم!


نقل قول:
مه غلیظی دره را فرا گرفته بود، درختان کهنسالی که مدت ها قبل در بستر دره رشد کرده بودند علیرغم پوشش ضخیمی که داشتند، از سرمایی که مه با خود به ارمغان آورده بود می لرزیدند. مدتی بود که جنگل در سکوت فرو رفته بود و صدای نفس کشیدن درختان تنها رقیب این سکوت بود. چند سنجاب کوچک که در پای قدیمی ترین عضو اتحادِ بی صدای درختان مشغول بازی بودند، با شنیدن صدای قدم های جستجوگران این دره، پنهان شدند.

پاراگراف اول خیلی زیبا نوشته شده بود.خواننده رو گیج نکردین.مستقیما براش توضیح دادین که سوژه در چه محلی جریان داره.توصیفات قشنگتونم به درک ماجرا کمک کرده.تنها موردی که اینجا دیدم "صدای نفس کشیدن درختان" بود.نفس کشیدن نباید مستقیم به درخت ها نسبت داده میشد.بهتر بود یه صدایی رو به صدای نفس درخت ها تشبیه میکردین.مثلا صدای وزش باد و پیچیدنش لابلای شاخ و برگ درخت ها.


نقل قول:
تعیین کننده ی رقابت پنهان بین سکوت و درختان بود

تعیین کننده برنده رقابت، نه خودش!


نقل قول:
اولین بار نبود که درختان، جستجوگرانی را که برای بدست آوردن اشیاء قیمتی و گنج های افسانه ای به این دره می آمدند را مسخره میکردند.

درست نوشتن جمله ها در پست طنز اونقدر اهمیت نداره که در پست جدی داره.نوشته های جدی حال و هوای خاصی دارن و گاهی اشتباهای زیر میتونه اون حال و هوا رو از بین ببره.اینجا یک " را" اضافیه!با وجود این "تمسخر جستجو گران توسط درختان" جالب بود.


نقل قول:
صدای مردی که از لحنش میشد فهمید که رئیس گروه است، شکست نهایی سکوت را اعلام کرد.

جمله قوی و قشنگی بود.


صحنه ها رو خیلی خوب و کامل توصیف میکنید.خواننده به راحتی میتونه صحنه رو تجسم و ترس و اضطراب شخصیت ها رو احساس کنه.منظورم فضا سازی ها نیست.مثلا این صحنه:
نقل قول:
-ولی ساکت باشید و اسم اینجا یادتون باشه، دره ی ...
- سکوت

زمزمه ی بقیه ی اعضای گروه نام آن مکان را کامل کرد



قسمت اول خیلی خوب و کامل بود.یکی از نکات مهم جدی نویسی اینه که روشن و واضح بنویسیم.کوچکترین ابهام و گنگ و نارسا بودن مطلب خواننده رو گیج میکنه.چون نوشته جدی به خودی خود سنگین هست.دیگه سنگینی ابهام و واضح نبودن جمله ها و منظور نویسنده نباید بهش اضافه بشه.نوشته شما خوشبختانه از این نظر اشکالی نداره.قسمت اول رو بطور کامل و به اندازه کافی( نه بیشتر) توضیح دادین.یه سری نکات رو برای خواننده روشن کردین و مقداریشو به عهده ادامه دهنده ها گذاشتین.کارتون خوب بود.


نقل قول:
لرد ولدمورت نگاهی به ایوان انداخت و چشمانش را بست، تصویر های نامفهومی از ذهنش گذشت، مکان هایی که در جوانی اش به آنجا سفر کرده بود و بر روی تصویر جنگلی بزرگ متوقف شد، جایی که سفر به آنجا باعث شد تا چشمانش به این شکل تغییر کنند.

این قسمت هم خیلی خوب بود...جالبترین نکته پست شما در همین پاراگراف قرار داشت...اشاره به حالت غیر عادی چشمان لرد!حرکت بسیار خلاقانه و هیجان انگیز و بجایی بود.سوژه فرعی خیلی خوبی دادین که امیدوارم از چشم خواننده پنهان نمونه.


شخصیت هاتون قوی و محکم هستن!ابراز وجود میکنن.ایوان در قسمت اول دیالوگ زیادی نداشت.حتی مستقیما بهش اشاره نشده بود.ولی رفتار و جمله هاش طوری بودن که حساب کار دست همه بیاد و ریاستش رو قبول کنن.در مورد لرد سیاه هم همین حالت وجود داشت.کلافگی و ترس لرد باعث نشده بود از چارچوب اصلی خودش خارج بشه.


فلش بک به موقع شروع، و در بهترین جا تموم شد.سوژه رو به واضح ترین و بهترین شکل توضیح دادین.سوژه خوبی هم هست.همینا کافیه که خواننده ترغیب به ادامه دادن بشه.
از شکلک استفاده نکردین.کار بسیار درستی انجام دادین.هر شکلکی میتونست این نوشته رو خراب کنه.


پست جدی شما خوب بود...ولی این باعث نشه طنز رو فراموش کنین.حالا که تواناییشو دارین سعی کنین به هر دو سبک بنویسین.استعداد و خلاقیتتون در دادن سوژه های جدید هم شدیدا به درد ایفای نقش سایت میخوره.ازش استفاده کنین.

خوب بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۰۳ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
امروز ۱۵:۱۴:۳۳
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 729
آنلاین


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۴۷ دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
درود بر شما و بسیار ممنونیم.
مرگخوارا هم فعلا باشن...لازمشون داریم.


بررسی پست شماره 310 زندگی به سبک سیاه فیلیوس فلیت ویک:


اول از خلاصه کامل ودرست و ساده و کافی تون تشکر میکنم!
بعضیا خلاصه مینویسن دو برابر یه پست.به نکته های ریز و غیر ضروری هم اشاره میکنن.خلاصه شما کل موضوع رو بصورت ساده میرسونه.


فضاسازی شما بسیار زیباست.حال و هوای مرموز و دلهره آور پست هاتون جذابه.خواننده خیلی راحت میتونه شخصیت هاتون رو درک کنه.همراه اونا بره جلو و بترسه و بخنده و ...
احساسات رو خیلی خوب منتقل میکنین.


نقل قول:
چوچانگ با هر قدم بیشتر مجذوبِ زیباییِ پنهان آن راهرو می شد؛ تابلوها و نگاهِ خیرة افراد درون آنها برایش همانند یک بازی کوییدیچ جذاب بود. چو، کلاهِ شنلش را از سر برداشت و در حالی که به درِ بزرگ سرسرای خانه ریدل، نزدیک می شد، برای آخرین بار وضعیت ظاهری اش را بررسی کرد.

فکر میکنم اینو قبلا هم گفته بودم.وقتی فقط یک شخصیت در صحنه حضور داره لازم نیست اسمشو تکرار کنین.اینجوری نوشته تون تاثیر گذارتر میشه:
...همانند یک بازی کوییدیچ جذاب بود.کلاهِ شنلش را از سر برداشت و در حالی که...


نقل قول:
رنگی تیره و پر از سیاهی داشت.

مفهومی که قصد داشتین برسونین منطقی و خوب بود.ولی اصطلاح " پر از سیاهی " زیاد براش مناسب نبود.شاید دلیلش این بود که به کلمه " رنگ" برمیگشت."رنگی پر از سیاهی" زیاد قابل تصور نیست.رنگ یا سیاهه یا نیست و معمولا نمیتونه حس خاصی رو منتقل کنه.ولی مثلا تصاویر میتونن مخوف و وهمناک باشن و سیاهی رو به بیننده شون یادآور بشن.


نقل قول:
چو با یادآوری حرف هایی که همین چند دقیقه پیش شنیده بود، لحظه ای مردد ماند. چهره اش در هم رفت. در وجودش آتشی بر پا بود اما لحظه ای بعد، دیگر خبری از آن چهره مردد و نگران نبود؛ به جان آن، یک چهره مصمم و عاری از ترس روی صورت او جا خوش کرده بود.

این قسمت خیلی قشنگ بود.تغییر حالت چو و نگرانی هایی که داشت و هر طور شده سعی میکرد بر اونا غلبه کنه.اینا رو خواننده به خوبی میبینه و درک میکنه.ولی اون وسط اگه یه توضیح کوتاه هم اضافه میشد میتونست بهتر بشه.دلیل این تغییر حالت!چی شد که چو مصمم شد؟یه خاطره کوتاه...یادآوری یه جمله, فکر کردن به هدفش...یا حتی کمی مکث و مسلط شدن به خودش!همه اینا میتونستن دلیل باشن.خود دلیل زیاد مهم نبود ولی یه وقفه کوتاه بین تردید و تصمیم چو میتونست جالبتر باشه.


نقل قول:
در را هل داد و با تمام توانش سعی کرد آن را باز کند. چند لحظه همین طور که در بازنمی شد و هیجان او هم به طرز سرسام آوری بالاتر می رفت، بالاخره از انجام این کار به صورت دستی منصرف شد.

اینجا جمله بندی اشتباه شده.گاهی سخت میشه که سرو ته جمله ها رو هم بیاریم.مخصوصا در پست های جدی که مجبوریم از جمله های زیباتر و تاثیر گذارتر و البته درست تر استفاده کنیم.اینجور مواقع بهتره جمله ها رو قیچی(کوتاه تر) کنین:
در را هل داد و با تمام توانش سعی کرد آن را باز کند. برای چند لحظه در بازنمی شد.با باز نشدن در هیجان او هم به طرز سرسام آوری بالاتر می رفت. بالاخره از انجام این کار به صورت دستی منصرف شد.
اینجوری هم احتمال اشتباه کمتر میشه و هم اون وقفه ها هیجان رو بالاتر میبره.


نقل قول:
با چند حرکت کوتاه در را باز کرد. در به آرامی باز می شد و پس از هر سانتی متر که تکان می خورد، صدای ناهنجاری از خود تولید می کرد.

زمان در دو جمله پشت سر هم تغییر کرده.البته هدفتون مشخص و درسته.
جمله دوم هیجان انگیزه و بهتره با افعال گذشته نوشته نشه.ولی به کمی تغییر احتیاج داره.به این شکلی که نوشته شده در نگاه اول میتونه این حس رو تداعی کنه که قسمت دوم افکار چو هستن.یعنی چو در را باز کرد.در به زودی باز میشد و موقع باز شدن صدای ناهنجاری تولید میکرد!
ولی مثلا در این حالت احتمال اشتباه وجود نداره:
با چند حرکت کوتاه, در را به آرامی باز کرد.
در, در حال باز شدن بود, و با هر سانتی متر تکان(یا تکانی که میخورد), صدای ناهنجاری از خود تولید میکرد.
در قسمت اولش برای جلوگیری از تکرار کلمه "در" میتونین با یه صفت بینشون فاصله ایجاد کنین.مثلا در تیره رنگ...در قدیمی...در بزرگ.


نقل قول:
در بالاخره باز شد. با باز شدن درب سکوت، همچون سربازی که مورد حمله صد ها تیرِ تیز قرار گرفته،

اینجا یه ویرگول بعد از "درب" هم لازمه...من موقع خوندن, اول فکر کردم "درب سکوت" اسم خاصیه که روی این در گذاشته شده و طبیعتا کل ساختار جمله برام به هم ریخت.


جمله آخر خیلی قشنگ و تاثیر گذار بود.و این مهمترین چیزیه که یه پست جدی لازم داره.


توضیحات اول و آخر پست ها حال و هوای خواننده رو از بین میبره.تاثیر منفی میذاره روش.مثلا خیلیا میان میگن ببخشید بد شد!حتی اگه خوب هم باشه ذهنیت خواننده رو نسبت به نوشتش خراب کرده.به نظر من کلا بهتره توضیحی داده نشه.


نقل قول:
در سوژه های محفل و مرگخوار ما هیچ وقت توصیف فضای واقعی خانه ریدل یا خانه شماره 12 رو نداشتیم.
همیشه مرگخواران رو خشن و در حال جنگ دیدیم. قصدم از این سوژه این بود که کمی فضای واقعی و لحظات تاریک اما شاید کمی غیر عادیِ مرگخواران رو در خانه ریدل ببینیم.

اتفاقا بیشتر سوژه های انجمن خانه ریدل و محفل در این موردن.و گروه مرگخوارا در اکثر اونا (شاید حتی همشون)بسیار شاد و بی خیال و سرگرم تفریح توصیف میشن.حتی گاهی بطور نامحسوس لرد سیاهم دست میندازن!کاری که در کتاب کسی جرات انجامش رو نداشت ولی اینجا دست نویسنده ها باز تره.
با وجود این, من این سوژه رو قبلا به این شکل ندیده بودم.اینکه یه جادوگر یا ساحره با این ذهنیت قبلی که قراره با گروهی خشن و تاریک مواجه بشه بره اونجا و برعکسشو ببینه!این زاویه دید جدید و جالب بود.


نقل قول:
خب دیگه به این سوال جواب داده میشه در پست بعد :
1. چو دقیقا چی می بینه؟

بهتره مستقیم تعیین نکنین که نفر بعد باید چیکار کنه.اینجوری تاثیر عکس میذاره.اگه دوست دارین سوژه به مسیر خاصی هدایت بشه یا توضیح خاصی داده بشه ضمن رولتون نفر بعدی رو مجبور کنین اون کار رو انجام بده.مثلا رول شما با این جمله تموم میشد:
چو با تعجب به صحنه ای که در مقابلش قرار داشت خیره شد!
الان نفر بعدی مجبوره صحنه ای رو که چو دیده توصیف کنه.ولی این اجبار نامحسوسه و آزارش نمیده.البته بازم میتونه این کارو انجام نده...ولی اون در صورتیه که کلا به هیچ عنوان مایل نباشه صحنه رو توصیف کنه که کاریش نمیشه کردو البته شروع جالبی براش نمیشه!

سوژه رو خیلی خوب هدایت کردین.جمله هاتون بسیار زیبا بودن.خیلی آروم و بدون عجله جلو رفتین.از کل فضا, احساسات چو و حتی تابلو های روی دیوار استفاده کردین.این کارتون خیلی خوب بود.قبلا هم نشون دادین که هدف نهایی داستان براتون اونقدر اهمیت نداره که جزئیات و مسیرش داره!و این طرز فکر کاملا درست و خوبیه و باعث میشه بقیه روی نوشته های شما حساب کنن!

خوب بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۲۷ سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳
از خوابگاه اساتید هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 288
آفلاین
درود بر لردِ سیاه، ولدکِ عزیز ما ... که همواره با نقد های تاثیر گذارشون به ما حالی دو چندان می دهند!

لدفا این پست مارو بنقد، عزیز دل مرگخوران که الهی همشون ریشه کن بشن! بگو آمین ...


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۶ جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
چه درخواست مودبانه ای!مسرور شدیم!
البته که لازم نیست برای درخواست نقد مرحله ای رو بگذرونین.


بررسی پست شماره 69 جانورنماها، مرلین:


این داستان دو تکه اس.یه قسمتش در خانه ریدل جریان داره و یه قسمت در محفل.وقتی داستان دو تکه میشه اصولا بهتره از قسمتی که در پایان پست قبلی دربارش نوشته شده ادامه بدیم.یعنی درست کاری که شما انجام دادین.پایان پست قبلی در محفل بود و شما هم از همون قسمت ادامه دادین.چند خطی نوشتین و رفتین سراغ خانه ریدل.اگه یه راست از خانه ریدل شروع میکردین یکپارچگی داستان از بین میرفت.علاوه براین مشکل کوچیکی که برای سوروس ایجاد کردین هم حرکت مثبتی بود.
شروع خوبی داشتین.


ظاهر پستتون کاملا مرتب و منظمه.همین خواننده رو تشویق میکنه که نوشته های شما رو با حوصله بخونه.پاراگراف بندی، علامت گذاری، جداکردن مکان ها از بقیه متن، شکلک ها به اندازه کافی و مناسب...همشون خوب و درست بودن.


نقل قول:
- تا سه میشماریم و اگر کسی داوطلب اینکار نشد، خودمون یکی رو از بین شما انتخاب میکنیم!

شخصیت ها مهمترین بخش نوشته ما رو تشکیل میدن.همین جمع بستن فعل ها توسط لرد سیاه و جمله آمرانه اون نشون میده که شما روی شخصیت ها تسلط کافی دارین.


نقل قول:
با صدای هق هق الادورا شکسته شد:
- این گوشی زندگی من بود، چرا اینکار رو کردی آخه بلا؟

نکته ای که از پست های قبلی گرفتین و ازش استفاده کردین جالب بود.اصولا هق هق کردن یه مرگخوار حرکت اغراق آمیز و دور از باوریه.ولی وقتی به جا و مناسب استفاده بشه یه طنز خوب و موفق رو ایجاد میکنه.شما متوجه این موضوع هستین.همیشه ازش استفاده کنین.حتی میتونستین بیشتر هم اغراق کنین.میتونستین چند بار دیگه هم به الادورا و ناراحتیش اشاره کنین.حتی کمی با اعصاب لرد سیاه بازی کنین!ولی همین اشاره هم کافی بود.مخصوصا با توجه به اینکه از این ابراز وجود الادورا استفاده کردین و حرف زدن بی موقعش باعث شد لرد اونو انتخاب کنه.نفر بعدی هم میتونه از وضعیت خاص الادورا و گوشیش استفاده کنه!


پایان پستتون واضح و روشن و منطقی بود.نفر بعدی میتونه الادورا رو ببره محفل و مسیرش رو تعیین کنه.
طنز پستتون کمی کمرنگ بود...کمی محتاطانه رفتار کردین.به نظر من بهتره شخصیت هاتونو کمی آزادتر بذارین.بدون اینکه از محدوده و چارچوبشون خارج بشن آزادانه تر رفتار کنن.از شخصیت های حاضر استفاده کنین.از ویژگی های خاصی که هر کدومشون دارن.شما شناخت خوبی از شخصیت ها دارین.مطمئنم میتونین نکته های طنز آمیز هرکدومو ازش بگیرین.
قسمتهای طنز آمیز پست شما خوب بودن...فقط احتیاج به تاکید بیشتر داشتن.قسمت مربوط به "ممد - مرگخوار های هافلی" ایده جالب و خنده داری بود.ولی باید کمی مسخره تر از اینی که هست میشد!کمی اغراق آمیز تر...در قسمت اول پستتون، موقعیت سوروس در آشپزخونه خوب بود مثلا.
پست شما هیچ ایراد و اشکال خاصی نداشت.خوب بود.فقط اگه نکته های طنزش کمی تقویت بشه میتونه بهتر بشه.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۴۳ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲

گریفیندور، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
امروز ۱۵:۱۴:۳۳
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
گریفیندور
ناظر انجمن
پیام: 729
آنلاین
اجازه هست که درخواست نقد داشته باشم؟ اگه مرحله ای چیزی رو باید بگذرونم بهم بگین لطفا و اگر هم نه که لطفا این پست رو برام نقد کنید؛ پیشاپیش ممنون از شما لرد گرامی









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.