هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶:۰۹ یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲

گریفیندور

گرینگوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱
آخرین ورود:
امروز ۰:۵۷:۱۷
از شما به ما چیزی نمی ماسه
گروه:
کاربران عضو
گریفیندور
ایفای نقش
پیام: 33
آفلاین
خسته نباشید.


بسیار ممنون. نقد شما رو با جنی آزاد فرستادیم. اگه تونستین ازش بگیرین. به ما که نمی داد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ ۲۳:۴۹:۱۸


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۵:۵۷ جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲

هافلپاف

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۱:۴۴ یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۱۲:۰۳:۵۶
از کجا انقد مطمئنی؟!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
هافلپاف
پیام: 147
آفلاین
درود خدمت لرد تاریکی، ارباب دارک.

این پست را به پای جغد سیاهی بستم و پیتزایی از نوع مارگاریتا ضمیمه اش کردم.
امیدوارم از خوردن پیتزا لذت کافی رو ببرید. میلتون کشید یه نقدی هم به رول این پست ما بمالید.
موتوشَکِر


نیوت عزیز

پست های اون تاپیک زیاد قابل نقد نیستن. ولی تا جایی که تونستم نظرمو براتون فرستادم.


ویرایش شده توسط نیوت اسکمندر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ ۱۹:۳۷:۰۶
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ ۱۹:۵۹:۳۸

.یادگار گذشتگان.


سفر کردم که از یادم بری، دیدم سفر لازم نبود
خود همین کارها که کردی، رفتنت واجب نمود


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۴:۳۳ شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
لیسا! از دیدنت شادروان شدیم!

البته که می شه.

بررسی پست شماره 372 نیروگاه اتمی، لیسا تورپین:


نقل قول:
مرگخوار بخت برگشته که تا قبل از این گیر بلاتریکس و شکنجه‌های او افتاده بود، حالا مجبور شده بود با هکتور سر و کله بزند
شروعت ساده و آروم بود. بعد از این همه پست که ماجرا داره پیش می ره، یه شروع آروم و ساده خیلی می تونه کمک کننده باشه. سوژه رو کمی آروم می کنه و انگار صبر می کنه که خواننده هم بهش برسه.


نقل قول:
او به حال خودش غبطه خورد. هیچوقت برای اتفاقات خوب برنده نشده بود. هزاران بار در قرعه کشی جاروی پرنده 2024 شرکت کرده بود اما برنده نشده بود؛ ولی حالا بین جمعیت کثیر مرگخواران او انتخاب شده بود. مرگخوار هرگز خوش شانس نبود!
ایده این قسمت خیلی خوب بود. می تونستی بیشتر طولش بدی و از بدشانسیای مرگخواره بنویسی. یه کمی عجیب و غریب تر باشه. جارو یه کم ساده بود. ولی به هر حال روش خوبی برای اثبات بدشانسی مرگخواره بود.


نقل قول:
حالا که انتخاب شده بود چرا مجبور بود با هکتور همکار شود؟ چرا لینی نه؟ حتی کار کردن با بچه‌ی سه ساله ای مثل کوین هم بهتر به نظر می‌رسید.
اینجاش هم خوب بود. انتخاب لینی و کوین عالی بود. بطور نامحسوس تحقیر شدن که خیلی بامزه اس. لینی ریزه و کوین بچه اس.


نقل قول:
- ده دقیقه از ده روزو همین الان تلف کردی. بیا تو دیگه!
دیالوگ و شکلک هر دو خیلی خوب بودن. مناسب هکتور.


نقل قول:
بخاطر انفجار از آزمایشگاه گرد و خاک بلند شده بود. میز هکتور تقریبا از وسط نصف شده بود و روی زمین بطری های شکسته که محتوای رنگی آن ها روی زمین ریخته شده بود دیده می‌شد.
با وجود همه این ها، صاحب آزمایشگاه در درحالی که معجون آبی رنگی در دست داشت با انرژی ویبره می‌رفت که انگار از نتیجه کارش عمیقاً راضی بود.
اینم یکی از جاهایی بود که می شد بیشتر در موردش نوشت. البته خیلی مهم نبود. ولی سوژه خوبی داشت. اگه سوژه کم میاوردی می تونستی ازش کمک بگیری‌.
جمله آخر یکی دو کلمه کم و زیاد داره. می تونه اصلاح بشه:

با وجود همه این ها، صاحب آزمایشگاه درحالی که معجون آبی رنگی در دست داشت طوری با انرژی ویبره می‌رفت که انگار از نتیجه کارش عمیقاً راضی بود.


نقل قول:
- می‌دونم هیچی از معجون سازی نمی‌فهمی ولی تا وقتی من اینجام اصلا نگران نباش. من بهترین معجون ساز قرنم.
دیالوگش خوب بود. شکلک هم دو بارش اشکالی نداره ولی مواظب باش هر جا هکتور حرف زد اینو نزنی‌. گاهی می تونه زده بشه. اینجوری خواننده هم نمی دونه کی باید انتظارش رو داشته باشه و براش جالب تر می شه.

سوژه رو تقریبا پیش نبردی که خیلی خوبه.

طنزت خوبه. شخصیت هات خوبن‌.

شکلک ها کم و به جا هستن.

دلمون برای لیسا هم تنگ شده. زودتر بیاد بپره وسط سوژه ها.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹:۴۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

لیسا تورپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۶ چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
امروز ۵:۲۹:۵۱
از من فاصله بگیر! نمیخوام ریختتو ببینم.
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 539
آفلاین
ارباب!

اینو در حالی که باهاش قهر بودم دستشو گرفتم آوردم اینجا شما نقدش کنید.
نقدش میکنید؟


قهر،قهر،قهر تا روز قیامت!


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۲:۵۲ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
سلام هیزل. کار خوبی کردی درخواست نقد کردی. پست هات ایرادهای کوچیکی دارن که نقد می تونه بهت کمک کنه.

بررسی پست شماره 707 باشگاه دوئل، هیزل استیکنی:

پست دوئل کمی با پست عادی فرق می کنه. اینجا ما سوژه ای داریم که باید بهش وفادار بمونیم و رقیبی که باید ازش بهتر بنویسیم.
پست دوئل باید حداقل یه عنصر خیلی قوی داشته باشه. یا ایده داستان عالی و نوآورانه باشه. یا طنزش قوی باشه. یا شخصیت پردازی فوق العاده باشه و یا توصیف ها و شروع و پایان غافلگیر کننده ای داشته باشه.
قبل از این که شروع به نوشتن کنیم باید فکر کنیم که روی کدوم یکی از اینا( حداقل یکی) می تونیم کار کنیم و توش استعداد داریم.

پست دوئل می تونه شروع و پایان مشخص داشته باشه یا بریده و تکه ای از یک زمان مشخص یا اتفاق باشه.

در همه مراحل باید به یه چیز توجه کنیم. متفاوت بودن. چه در مورد سوژه و چه دیالوگ ها و جمله ها. متفاوت بودن چیزیه که اگه درست اجرا بشه ما رو بالا می بره.
وقتی سوژه " یک روز خاص" باشه، بهتره سراغ اولین چیزایی که به ذهن همه می رسه نریم. مگه این که ایده داستان برامون مهم نباشه و قرار باشه انرژیمونو روی بخش دیگه ای بذاریم.
در مورد شخصیت ها هم همینجوریه. خواننده رو غافلگیر کنین. این که هکتور بیاد بگه: معجون درست کنم؟ ساده اس. نه جالبه نه خنده داره.
ولی این که وسط یه جنگ هکتور ایوان رو بندازه تو پاتیل و همش بزنه تا خوب جا بیفته و بعد سعی کنه به طرفین جنگ آبگوشت ایوان بفروشه، جالبه‌.

یه راهنمایی کوچولو هم بکنم. سوژه های عشق و عاشقی و عقد و عروسی اگه خیلی خاص و متفاوت نباشن اینجا طرفدار ندارن.

می رسیم به پست!


نقل قول:
وارد کافه شدیم.
این شروع خیلی ناگهانیه. مبهمه. باید کمی بری عقب تر. یا حداقل قبلش کی دو جمله درباره خودتون بنویسی که کی هستین. چه موقعی از روزه. اوضاعتون چطوره. و بعد به مرحله ورود به کافه برسی. یا بلافاصله بعد از این جمله این کار رو بکنی. که شما نکردی و کافه رو توصیف کردی.


نقل قول:
با اشاره به کای فهماندم
خواننده باید صحنه رو تجسم کنه ولی هیچ اطلاعاتی درباره کای نداره. که کیه. چه شکلیه. چه ارتباطی با هیزل داره.


نقل قول:
با اشاره به کای فهماندم که میز شماره بیست و چهار خالی است. دست او را گرفتم و به طرف میز بردم. میز شماره بیست و چهار حدود چهار متر با پنجره فاصه داشت
این " شماره ۲۴" رو نباید دو بار به فاصله نزدیک تکرار می کردی.تو جمله آخر شماره میز لازم نبود. مخصوصا چون می خواستی فاصله رو هم با یه عدد دیگه بیان کنی.


نقل قول:
کای را نیز روبه رویم نشست.
را اضافه اس. توی پست جدی بیشتر باید به اشتباهات تایپی دقت کنین.


نقل قول:
میدانستم که نیز نیز به اندازه من به من علاقه دارد
گذشته از اشتباه تایپی، معنی این جمله اینه که اونم همونقدر که من خودمو دوست دارم منو دوست داره... که فکر نمی کنم منظور شما این بوده باشه‌.


نقل قول:
حسی که گاهی سعی می کند به بهانه نیاز به توجه بیشتر مرا از او دور می کند
این جمله هم کلا هیچ مفهومی رو نمی رسونه. جمله بندی های شما احتیاج به تقویت دارن. مخصوصا برای جدی نویسی.


نقل قول:
-راستی، حق اشتراکت رو پرداخت کردی؟
-حق اشتراک؟ چی هست اصلا؟
خیلی طول کشیده تا وارد سوژه بشی. قسمت های قبل از اینجا رو می شد تو چند خط خلاصه کرد. بیخودی طولانی شده.


نمی ذارم درسته.


نقل قول:
پس من هم افسار خودم را دست او سپردم
این اصطلاح، به نظر من در مورد انسان اصلا قشنگ نیست؛ مگه این که قصد تحقیر داشته باشیم.


نقل قول:
ولی میدانست که من پول او را قبول نخواهم کرد.

نقل قول:
میدانستم که جقدر مرا دوست دارد و این قصیه برایش مهم است پس دیگر اصرار نکردم.
گفت قبول نخواهم کرد... و فوری قبول کرد!
اگه چیزی می گیم و قراره نقضش کنیم باید براش توضیح و دلیل کافی بیاریم.


قسمتای عاشقانه و بوگارتاشون واقعا اضافه بود. کای کار خاصی برای هیزل نکرده. بهش کمی پول داده. همین. برای این کار لازم نیست به بچگیشون فلش بک بزنیم.


نقل قول:
-کجا بودی؟ ساعت 11 است!
عددا رو به حروف بنویس. اینجوری لازم نیست بگی ۱۱ است. می تونی بگی یازدهه.


نقل قول:
-همون جن خونگیه؟
- نه بابا! اون اسمش جیانا بود. خیلی وقته دیگه تو خونه ام کار نمیکنه. به نتیجه رسیدم خدمتکار انسان بهتره!
-مردم آزار!
-بیا که بریم. دیرمون شد.
قسمت های اضافه توی پستت زیادن. قسمت هایی که نه ویژگی خاصی دارن و نه کمک خاصی به سوژه می کنن‌


اشتباهای تایپیت خیلی زیادن و دائم تمرکز خواننده رو به هم می زنن.


به نظر من قشنگترین قسمت پستت طرز فکر مادر هیزل در مورد حق اشتراک بود‌ که اینا همش برای گرفتن پوله و از بچگیش این حرفا زده می شده. خیلی آشنا و واقعی بود.


قسمت پیشنهاد ازدواج اصلا جاش این پست نبود. از سوژه منحرف شدیم و هم سوژه و هم این قسمت، ارزش خودشونو از دست دادن.


پست ایده خاصی نداره. نسبتا ساده پیش رفته و کم و بیش گاهی هم راه خودشو گم کرده و سردرگم شده.
می تونست طنز نوشته بشه. شاید این کار کمی نجاتش می داد.


شخصیت ها خام موندن. هم کای هم هیزل و هم مادر. هیچکدومو درست نمی شناسیم. نه نقش پررنگی توی داستان دارن و نه می شه حذفشون کرد‌

پایان پست هم عادی بود. غافلگیری یا نکته خاصی نداشت.

پست در حالت عادی بد نبود‌. ولی اونقدر قوی نبود که به عنوان پست دوئل بخواد مبارزه کنه.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۹:۲۶:۱۲ شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۵۸:۱۰
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 83
آفلاین
سلام مجدد
این پست رو میگم خیلی ممنون


🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰:۵۷ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
سلام هیزل.

مزاحمتی نیست. ولی نقد کدوم پست رو می خوای؟ لینک تاپیک رو دادی. روی عدد پست بزن. آدرس رو از صفحه جدیدی که میاد کپی کن. اون آدرس پسته.

قبلش هم مطمئن شو که قوانین نقد توی امضام رو خوندی. ممنونم.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵:۳۹ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۵۸:۱۰
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 83
آفلاین
سلام و درود بر ارباب بزرگ و گرامی.

میدونم خیلی دارم مزاحم میشم. ولی واقعیتش خیلی به نقد این احتیاج دارم
میخواستم بدونم ایراد ها و مشکلات پستم کجاست


🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳:۲۶ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۱۸:۳۱
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6946
آفلاین
سلام هیزل. خواهش می کنیم. قابل شما رو نداشت.



بررسی پست شماره 131 دره سکوت هیزل استیکنی:


نقل قول:
ترس تمام وجود ریموس را فرا گرفته بود. چه باید میگفت؟ اگر میفهمیدند او کسی است که اسکارلت را کشته و هویت او را کشف می کردند چه میشد؟
شروعت خیلی خوب بود. هم آخر داستان رو خلاصه کردی و هم سوالایی که تو ذهن ریموس می چرخید رو مطرح کردی. توی پسن های جدی، اینجور جاها خیلی برای توصیف احساسات و حتی فضای اطراف مناسبه. این فرصتا رو از دست ندین.

قسمت مربوط به آدم کشتن برای من کمی مبهمه. این که غیر مرگخوارا و محفلیا می تونن کسی رو بکشن یا نه. چون وقتی هری سعی کرد ولدمورت رو بیهوش کنه مسخرش کردن و این احتمالا یعنی باید سعی می کرد اونو بکشه. اینم به این معنیه که هر کسی می تونه خودش مجرما رو مجازات کنه. که کار درستی نیست.


نقل قول:
-پس...پس..کار کیه؟

صدایش کاملا لزان و امیخته به ترس بود.
لرزان... اشتباه تایپیه. وقتی جدی می نویسین باید دقت کنین. اینجور اشتباها تمرکز خواننده رو به هم می زنن.
ترس ریموس رو حتی با اون سوال کوتاه به خوبی نشون دادی.


نقل قول:
-هنوز نمی دونیم.تام... چیزی شده؟

ریموس چرخید و نگاهی به اینه کرد. رنگ صورتش پریده بود. حس عجیبی درون دستانش حس میکرد. نگه تری دست او را گرفت.
قسمت "نگه تری" رو نفهمیدم. احتمالا اینم یه اشتباه تایپیه. دقت کن!
قسمت نگاه به آینه خوب بود ولی خیلی سریع ازش گذشتی. این فرصتا رو از دست نده. روی سوژه تمرکز نکن. احساسات و فضا و ظاهر شخصیت ها هم به اندازه سوژه مهم هستن. توی سوژه های جدی حتی مهم تر!


نقل قول:
-چرا دستات انقدر سرده؟ از سرما دارن می لرزن
ولی ریموس سرما را حس نمی کرد. لرزش را نیز همینطور. بلکه دست او در حال سوختن بود. سوختن! انگار که هزاران سوزن وارد دست او می کردند و با فشار بیرون می اوردند..
سرکش های "آ" رو بذار.
این قسمتش خوب بود. فقط احساس رو بهتر بود از طرف ریموس می نوشتی. مثلا:
ولی ریموس سرما را حس نمی کرد. لرزش را نیز همینطور. بلکه برعکس. چیزی که حس می کرد این بود که دست او در حال سوختن بود. سوختن! انگار که هزاران سوزن را با فشار وارد دست او می کردند و بیرون می اوردند.

به نظرم وارد کردن سوزن، بیشتر می تونه با فشار باشه تا خارج کردنش.


نقل قول:
-تری... ساعت... ساعت چنده؟
-ماه دیگه درومده. مگه چیشده؟

ماه. درست است ماه امشب کامل بود. ولی مگر قرار نبود با این طلسم دیگر گرگینه نباشد؟ یعنی حالا او به گرگینه تبدیل می شد؟
این قسمتش هیجان انگیز بود. جالب بود.


نقل قول:
-هیچی...هیچی... من باید برم. خداحافظ

بعد سریع دوید. نمی دانست باید به کجا برود. فقط میخواست از خانه ریدل خارج شود. صدای تری را از دور می شنید.
بهتر بود بخواد قایم بشه یا خودشو جایی زندانی کنه. ولی گرگینه شدن دلیل خوبی برای رها کردن ماموریت و فرار کردنش هم بود.


نقل قول:
-تام صبر کن! کجا داری میری؟

تا دم در خانه ریدل رفته بود. داشت موفق میشد. باید از چنگ این مرگخوار ها در می امد. در این فکر ها بود که ناگهان ایزابل مک دوگال جلوی راه او سبز شد.
پایانت خیلی خوب بود. موقعیت خیلی جالبیه. ما نمی دونیم ریموس وقتی به شکل خودش نیست هم گرگینه می شه یا نه و همچنین نمی دونیم ایزابل چی می خواد و چی می گه. این ندونستن ها، سوژه رو برای ادامه دادن جذاب و مهیج می کنه.


پستت خوب بود. مخصوصا از نظر پیش بردن سوژه.




پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲:۵۸ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۵۸:۱۰
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 83
آفلاین
سلام ارباب.
خیلی ممنون بابت نقد
میدونم خیلی از درخواست نقد قبلیم نگذشته ولی...
میشه لطفا برام نقدش کنید؟


ویرایش شده توسط هیزل استیکنی در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ ۱۷:۵۷:۲۰

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.