- شنیدی چی شده؟ میگن فیلم جدید اومده تو بازار میفروشن ! مال وزیره ! یعنی جدی ِ یا توطئه اس ؟
- مال وزیر ؟ مال آلبوس سوروس پاتر ؟ عمرا ! من میگم توطئه اس !
- همممم .. آخه خیلی شبیه خودش بوده !
- فکر نمیکنم بوقی .. شایعه اس اینا همه !
دم پارک هاگزمید - بدو بدو سی دی فیلم از وزیر !
ملت :
- بدو بدو ! سه تا هزار !
ملت :
- آقا بیا فیلمش همچین خیلی باحاله !
ملت :
- سه تا هزار ! آتیش زدم به مالم ! فیلم وزیر از جلسات خصوصی دامبلدور ! بیا که دارن میبرن مثه چی !
ملت : ( با شنیدن نام دامبلدور )
-
..
( سی دی فروش زیر دست و پای مردم )
---- وزارت سحر و جادو ----دفتر وزیر بومب! مشت محکم آلبوس سوروس روی میز خورد و تمام ورق ها و نقشه ها و عکس های آلبوس دامبلدور به زمین ریخت . آل در حالی که از پشت میز بلند میشد فریاد زد :
- من چی بگم به این مخالفان ؟ باو هر کاری میکنید با آبروی آدم بازی نکنید دیه !
گلگومات که دستش یا آرنج در دماغش بود برای دلداری وزیر دستش را از دماغش بیرون آورد و همان دست را بر شانه ی آل کوبید :
- ناراحت نبود وزیر . وزیر مردمی بود ! وزیر آبرو نرفت . وزیر رو همه دوست داشت !
- دیگه دوستم ندارن ! زنگ بزن بگو یه مصاحبه برام بذارن !
- گلگو هر چی وزیر گفت کرد !
- خوبه .. من اگه تو رو نداشتم .. الان لباس قشنگ وزارتم هم آب دماغی نبود !
و با عصبانیت لباسش را از تن در آورد.
رادیو وزارت زارت !
- با سلام به شنوندگان همیشگی رادیو وزارت !
بوش بیم بوم گومپ دیش دیم ( آهنگ شروعی ! )
- در خدمت شما هستیم با وزیر مردمی روز جناب آقای آلبوس سوروس پاتر ..
کف .. سووت .. گوجه فرنگی .. لگد .. مشت ..
- ابراز احساسات بسته. خب ، بریم به سراغ جناب وزیر ! وزیر جون !، حالا که اینقدر مردمی هستی راستش رو بگو کلک! نظرت در مورد این موضوع ِ فیلم از جلسات خصوصی ات با دامبل چیه ؟
- من تکذیب میکنم . اول سلام میکنم ، بعد تکذیب میکنم . آقا من شرکت نمیکنم . من دامبلدور می.. چیز، من دامبلدور نمی شناسم!
- جناب وزیر ، کسی که توی فیلم بوی خیلی شبیه شما بود ! میگن که دامبلدور از پدرتون استفاده کرده به جای شما ، درسته ؟
- بازم تکذیب ! آقا یعنی چی ؟ استفاده کار خوبی نیست ! خجالت داره ! ما از دامبلدور توقع نداریم ! ما تکذیب میکنیم .
- وزیر جون ، یه مقداری که دقت میکنم میبینم که راست میگی ! تو به اون سفیدی ها هم نیستی .. اونی که تو فیلم بود خیلی سفید بود . پس وزیر خر !( نشون دهنده ی باور مجری به سفید نبودن ! ) شما میشه توضیحی در مورد وزارت بدی ؟
ملتی که از هر سوی جهان به این مصاحبه ی نفس گیر و حساس و دقیقه ی نود که به پنالتی کشیده بود ! گوش می کردند با تکان دادن سر به سوی یکدیگر حمایت خود را از وزیر اعلام کردند !
- امم .. نگاه کنید . وزارت که نمیتونه راه بیفته بین ملت بهشون بگه ما این نقشه رو داریم ، میتونه ؟
مجری : بله !
- نه نمیتونه ! سه نکن دیه! نمیتونه . پس ما هم کارهامونو نگه میداریم و به جای شعار ، عمل میکنیم .
- خیلی ممنونم جناب وزیر ، از اینکه برنامه ی امشب رو با حضور خودتون داغ کردید.. جدا خیلی گرم شده، علتشم معلوم نیست.. نمیدونم !
آل :
- خیلی ممنون از جواب های نصفه و نیمه و طفره رفتن هاتون و همین طور ، تکذیب های دروغی شما !
-خوایش میشه. به هر حال من وزیر مردمی و گولاخی ام !
-قربون شما.
- ببخشید میشه دست بدید؟
و مجری با آل دست میده! و ملت رادیو ها رو خاموش میکنند و میرن می خوابند.
شب ، خواب آلبوس سوروس پاتر وجدان آلبوس سوروس به حالت هاله ای از مه در بالای سرش ایستاده .
- بوقی تو جلسه خصوصی نرفته بودی ؟ همین پریروز ؟
آل : نه ! من نرفته بودم !
- رفته بودی ! خودم یادمه که دامبل هم کلی بهت شیرینی داد !
آل : نه ! من راستش رو به مردم گفتم ، من نرفتم !
- خب اونو ول کن ! تو نمیتونی نقشه ها تو به مردم بگی ؟ تو اصلا نقشه داری ؟
آل : اره دارم .. یعنی دارم نقشه دار میشم !
- اِ ؟ نچ راه نداره آل ! بوق به تو ! تو وزیری ؟ تو چی چی میگی اونجا شعار نمیدی عمل میکنی ؟
آل : راست گفتم دیه ! من نه شعار میدم ..
و آب دهنش رو قورت میده و ادامه :
- نه عمل میکنم !
اتاق وزیر چشمان آلبوس سوروس باز میشه و به سقف با حالت خیره و وحشت زده ای خیره میشه. عرق روی صورتش بالشتش را نیز خیس کرده .
----
یه خورده طولانی شد!