جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: یکشنبه 26 فروردین 1397 02:12
تاریخ عضویت: 1395/04/04
تولد نقش: 1396/04/15
آخرین ورود: دوشنبه 20 مرداد 1399 09:27
از: سوسک سیاه به عنکبوت!
پست‌ها: 205
آفلاین
تقلب عظیم در دوئل!
در باشگاه دوئل چه می‌گذرد؟


همان‌گونه که احتمالا مستحضرید، شب گذشته ریتا اسکیتر و پیوز، این روح بی‌خانمان، در باشگاه دوئل با هم دوئلی را انجام دادند. تا این‌جای کار همه‌چیز به نظر طبیعی می‌آید؛ دو مرگخوار، دو هم‌قطار، دو جادوگر از دو گروه رقیب، با هم دوئل کرده‌اند... پس مشکل کجاست؟
مشکل، تقلب عظیم اتفاق افتاده در این دوئل است! تقلبی بی‌سابقه که یکی از طرفین انجام داده. و او چه کسی می‌تواند باشد جز... پیوز!

بله! این روح فسیل، این پیرمرد آلزایمری، این دزد عنوان باب‌بزرگ، در دوئلش با ریتا تقلب کرده و در حالیکه مهلت قانونی مسابقه تا ساعت دوازده روز بیست و پنجم فروردین‌ماه بوده، پس از نیمه‌شب پست خود را ویرایش کرده و اشتباهات املایی و نگارشی خود را تصحیح نموده!

تصویر تغییر اندازه داده شده


آیا سزاوار است که این چنین جنایت‌کارانی برای خود آزاد بگردند و جزای اعمال خود را نبینند؟ آیا درست است که حق ریتا و ریتاها در این جامعه خورده شود؟ کدام مرجع قانونی پاسخگوی مظلومیت ریتا خواهد بود؟ این است عدالت هری؟
امیدوارم بالاخره روزی برسد که هیچ محقی از رسیدن به حق قانونی خود باز نماند!

ریتا اسکیتر
خبرنگار ویژه‌ی پیام امروز
تصویر تغییر اندازه داده شده

Only Raven
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: شنبه 4 آذر 1396 20:55
تاریخ عضویت: 1391/06/13
تولد نقش: 1395/12/19
آخرین ورود: دوشنبه 25 تیر 1397 22:49
از: وزارت سحر و جادو
پست‌ها: 1513
آفلاین
ستون مصاحبه ها
روزنامه پیام امروز
25 نوامبر 2017


گزارش امروز که توسط یکی از بهترین خبرنگارهای ما، که البته به درخواست خودش، نامش را فاش نخواهیم کرد و بسیار نگو و نپرس است، تهیه شده است، به مصاحبه با جناب پادشاه سحر و جادو میپردازد تا ایشان برخی روشن گری ها و پاسخ شهروندان جاه طلب و به گفته خود ایشان:"پررو" را بدهند و جامعه را به سوی رستگاری رهنمون سازند.
متن گزارش از زبان خود شخص خبرنگار بسیار نگو و نپرس واحد مرکزی پیام امروز:

بنده خبرنگار بسیار نگو و نپرس روزنامه پیام امروز، امروز با شما خوانندگان گرامی و البته جناب پادشاه همراه خواهم بود تا ایشان پاسخ برخی گزافه گویی ها را در صورت گزافه گویان بکوبند و البته معاون اولشان چوبدستی را از روی گلوی بنده بردارند.
جناب پادشاه در شروع مصاحبه -که به درخواست خودشان بدون حذفیات کامل منتشر میشود- فرمودند:
- ...ما به تازگی مطلع شدیم یک عدد شهروند جنگاور ما که البته محل زندگیش هم در "چاه" هست، بسیار پررو شده اخیرا.
- بله بله... این رو به صورت مستقیم بهش گفتید اعلیحضرت... دیگه چه صحبتایی در مورد مطلب اخیری که از سوی ایشون در پیام امروز چاپ شده دارید؟

پادشاه همچنان که چکشی در دست گرفته و به صورت بنده می کوبیدند، فرمودند:
- مطلب پیام امروز چاپ کرده؟ انقدر آزادی دارن اینا؟ بعدا یادمون باشه بگیریم این قدرتشونو... به هرحال... در ابتدای کار، با عرض درود به تمام شهروندانمان، غیر از اون یه دونه.
- اعلیحضرتا، میشه بریم سر اصل مطلب حتی؟ چوبدستی رو خیلی بد فشار میدن روی گلوی بنده.
- میشه بریم سر اصل مطلب. ولی ما نمیخوایم. مقدمه میچینیم. و اولین مقدمه ما هم یه سوال از خود شخص شماست که اومدی مزاحممون شدی. واقعا چرا اینجایی؟ چطور شما و شمایان جرئت می کنید وقت با ارزش مارو بگیرید؟ ما نمیدونیم بشینیم پشت سر هم در حواشی و حرف های خاله زنکی و شایعات و شهروندگرایی شما شرکت کنیم یا به وضع مملکت رسیدگی کنیم.
- شما احضارم کردید که بیام، مصاحبه کنم، روشن گری کنید البته.
- عه؟ بله! یک شهروند یک حرکتی میکنه که صدتا روشنگر نمیتونن درستش کنن. چیو میخواستیم روشنگری کنیم واسه ملت حالا؟
- اتهاماتی که یک عدد شهروند در پیام امروز به شما زدن رو؟

پادشاه در این زمان خمیازه ای کشیدن که البته به گفته خودشون به خاطر شب و روز بیدار ماندن برای حل کردن مشکلات جامعه بود. و بعد چشم غره ای به قلم پر بنده که البته تند نویس هم نیست رفتن و صحبت هاشون رو ادامه دادن.
- ببینید... یک شهروندی اومده یه چیزی گفته. شهروندا همیشه یه چیزی میگن. کی اهمیت میده؟ میخوان شلوغ کنن. افترا میزنن، سعی میکنن جو بدن. ما خودمونم یه زمان شهروند بودیم. وزیر بودیم. میدونیم چیکار میکنن و در چه جوی هستن دیگه. و البته امیدوارم که جامعه جادویی زیاد به این گزافه گویی ها توجه نکنه و مثل بچه های خوب به کارهای خودش ادامه بده. و این رو بدونید که این افراد مدرک قابل استنادی هیچوقت ارائه نه کردن و نه میکنن. هدف این تشکل ها همیشه افترا به ساحت مقدس بارگاه سلطنتی هست. چه تشکل زوپس نشین ها باشن، چه تشکل شهروندها باشن. ما هنوز تابلوهای سلطانی برای اتاق ها و مدیران دربار نساختیم. این ساختمون هنوز بوی وزارت و مدیریت میده. وقتی که ما با صداقت و راستی میشینیم اعمال سلطنتی میکنیم، اینها شیطنت میکنن.
- اما جناب پادشاه، این شهروند به خصوص، عملا شما و گروه گریفیندور رو متهم کردن!
- فکر میکنن که متهم کردن. فقط نشر اکاذیبه. به سلطنت مقدس ما حسودیشون میشه، خواستن قضیه رو بکشن به گروه. فکر کردن ما برامون مهمه. این جور افراد دون مایه هی از ریش گریفیندورها، هافلپاف ها، ریونکلاوها و حتی اسلیترین ها و این جور امورات کم اهمیت آویزان میشن. که چه؟ این شهروند هم میتونه به محل زندگیش، "چاه" برگرده. هرچند که بنده فکر میکنم جای وزغ ها در مرداب باشه... به هر حال... مهم نیست. الان هم وقت ناهاره و شما هم میتونید شر کثیفتون رو کم کنید.. البته نه... چیزای زیادی در این اتاق دیدید. شما میمونید همینجا، گزارشتون با جغد میره پیام امروز.

پایان گزارش


هم اکنون از وضعیت خبرنگار پیام امروز اطلاعاتی در دست نیست و البته به دلیل مسائل امنیتی، هرگونه صحبت در این مورد ممنوع میباشد و ممکن است روزنامه پیام امروز به طور کلی به داخل گونی منتقل شود. نتیجتا زنده باد پادشاه و بدرود تا گزارشی دیگر.
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در 1396/9/4 23:00:04
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: جمعه 3 آذر 1396 07:25
تاریخ عضویت: 1391/12/19
تولد نقش: 1396/11/15
آخرین ورود: شنبه 23 شهریور 1398 17:52
از: چاه
پست‌ها: 1592
آفلاین
مرثیه ای برای میلیون ها رویا: احتمال تقلب در ترم اخیر مدرسه هاگوارتز

یادداشتی به قلم پروفسور دیوید پشمک زاده

اگرچه به نظر می رسد تقلب صرفا واکنشی ست ارادی از سوی انسان های ناتوان، اما بر اساس نتایج آخرین تحقیقات محققین دانشگاه جادوگری بی بی ناتالی ابن مرلین، تقلب می تواند ژنتیکی باشد و ارتباط تنگاتنگی هم با غده دروغ دون و همچنین ژن دروغ داشته باشد.

برخی معتقد هستند کلا جادوگر و ساحره جماعت موجوداتی اند عریض و خودشان الگویی حاضر از همه انواع تقلب و جر زنی و حقه محسوب می شوند. در حالی که ماگل ها بوق سگ از خواب بر می خیزند و لخ لخ کنان خودشان را به مترو و بی ار تی و غیره می رسانند، ما جماعت حقه باز با انواع دوز و کلک به کسری از ثانیه به هر جهنم دره ای که دلمان بخواهد رهسپار خواهیم شد. در نتیجه تقلب کردن در بین جامعه جادوگری که سر تا پا از جنین تا فسیل همه متقلب هستند، خودش بسی یک پا هنرمند و شیاد هفت خط لازم دارد.

ترم تابستانی مدرسه هاگوارتز که با مدیریت مشترک لینی وارنر و رز ویزلی برگزار شد، علیرغم همه نکات مثبت اخیراً به دلیل انتشار محدود و کنترل شده اسناد فوق محرمانه ای از منبعی نامشخص با شبهات گوناگونی مواجه شده است. تقلب برخی از دانش آموزان در فرایند کسب امتیاز چه برای مشارکت در کلاس ها و چه در مسابقات کوییدیچ، از جمله چالش های مطرح شده در رابطه با سلامت ترم اخیر مدرسه مشهور جادوگری بوده است.در حال حاضر پروفسور وارنر نسبت به این شایعات موضع سکوت در پیش گرفته و به نظر می رسد در حال انجام تحقیقات تکمیلی باشد. نقل شده است که وی در مقابل برخی خبرنگاران با چشمانی گریان رقابت های هاگوارتز را به بازی های کنسول ماگلی تشبیه کرده و دانش آموزان متقلب را به بازی کنندگانی که نمی توانند غول مرحله را رد کنند و به کدهای تقلب و رمز روی می آورند.

بی شک مثال و تشبیهات خانم وارنر ماگل زده تلقی می شوند اما حداقل ظاهر قضیه حاکی از بی خبری تیم مدیریت مدرسه از چنین احتمالی است. هنوز رز ویزلی نسبت به چنین احتمالی اظهار نظر نکرده است. اما سوال اینجاست که این منبع اطلاعاتی ناشناس که موثق هم معرفی شده به راستی کیست و دامنه اطلاعات افشاء شده تا چه اندازه است.

در سند افشاء شده اسامی مشکوک و مخفف چند دانش آموز منتسب به گروه «گریفیندور» به چشم می آید که احتمالاً در فواصل زمانی مشخصی در حین برگزاری ترم تابستانی هاگوارتز با استفاده از «معجون مرکب پیچیده» به جای همدیگر ظاهر شده اند. اطلاعات منتشر شده هنوز توسط هیچ نهاد دولتی و حکومتی اعم از وزارت سحر و جادو (مقر پادشاه) یا قرارگاه زوپسستان تایید نشده اما بر اساس برخی گمانه زنی ها این پرونده مشکوک می تواند تا حدی با اظهارات جنجال برانگیز اخیر دلوروس آمبریج، زوپس نشین مخلوع و آزاده مرتبط باشد. وی اخیرا در قالب مزاحم تلفنی در باجه تلفن وزارتخانه علیه پادشاه جیگر اعلام جنگ کرده و از او خواسته تا خود را تسیلم کند، در غیر این صورت دست به افشاگری خواهد زد. البته پادشاه در بیانیه ای بانو آمبریج را به تمسخر گرفت اما با این حال بعید نیست این افشاگری های ناقص و عجیب تا حدی توسط او یا هوادارانش سازماندهی شده باشند.

باید منتظر ماند و دید تا چه اسناد دیگری در این رابطه منتشر خواهند شد و آیا چنین افشاگری هایی می تواند تاثیرات مهم سیاسی و اجتماعی در جامعه جادوگران بگذارد یا نه. تا آن زمان، مشخص است که اگر چنین شایعاتی حقیقت داشته باشند، باید فاتحه آموزش عالی مملکت جادوگری را خواند و در مدرسه هاگوارتز را بوق گرفت. در روایات و احادیث آمده مادر نزاییده جادوگر به جادوگر کلک بزنه! در روز قیامت مرلین شخصا روی صورت این چنین جادوگران هفت خطی تف خواهد انداخت. مگر چوبدستی تان غنی نبود؟ قناعت کنید و از پشت به برادر جادوگر و خواهر ساحره تان خنجر نزنید.
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در 1396/9/3 7:30:06
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در 1396/9/3 9:39:45
No Country for Old Men


پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: شنبه 13 آبان 1396 16:34
تاریخ عضویت: 1393/07/12
تولد نقش: 1393/07/13
آخرین ورود: یکشنبه 20 تیر 1400 01:24
از: مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
پست‌ها: 1272
آفلاین
برشی از مقاله پروفسور رودولف لسترنج، چاپ شده در ظهر اعلام حکومت موروثی، در روزنامه پیام امروز





...کاری نداریم که آیا یک آرسینوس که جیگر است توانایی و لیاقت پادشاهی را دارد یا خیر...چنان که بسیاری از صاحب نظران عقیده دارند که این وظیفه باید بر عهده یک شخص خفن، هیکلی، تنومند، قدرتمند، با قدرت جذب کنندگی بالای ساحره ها، خوشتیپ، قمه به دست و توانا قرار گیرد!

بحث در مورد بیانیه آرسینویس جیگر است که در آن اعلام شده "سیستم وزارت را به سلطنتی و موروثی تغییر داده" و همه به قسمت سلطنتی آن توجه کرده اند...اما ریزبینانی مثل من به قسمت موروثی توجه میکنند!

آیا آرسینوس جیگر فرزندی دارد که بنا را به موروثی کردن حکومت کرده؟ این در حالی است که هیچ ازدواج رسمی ای برای او تاکنون ثبت نشده و این نشان از آن دارد که...آرسینوس بی ادب است و یک شخص با چنین رذیلت اخلاقی لیاقت پادشاهی دارد؟ آیا بهتر نیست شخصی که از لحاظ اخلاقی پاک و منزه و فرد معقولی است، پادشاه شود؟ یک فرد معقول و پاک و منزه که باید خفن، هیکلی، تنومند، و الی آخر، برای این امر مناسب تر نیست؟

و اگر آرسینوس جیگر فرزندی ندارد و حکومت را موروثی کرده، پس آن هم یک جای کارش میلنگد!

مطمئنا ریزینی ریزبین هایی مثل بنده که به صورت اتفاقی تمام آن صفاتی را که یک پادشاه باید داشته باشد، دارد، ادامه خواهد داشت...
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: جمعه 5 آبان 1396 12:52
تاریخ عضویت: 1395/04/04
تولد نقش: 1396/04/15
آخرین ورود: دوشنبه 20 مرداد 1399 09:27
از: سوسک سیاه به عنکبوت!
پست‌ها: 205
آفلاین
پروپاگاندا: جن وزیر چه چیزهایی را از ما پنهان کرده است؟


در حالی که چند ماهی از وزیر شدن وینکی می گذرد، اما عملا می بینیم که نتوانسته به شعارهای خود عمل کند.

نقل قول:
در دوره من همه به دموکراسی می رسن. تمام سعی من در دوره وزارتم این هست که علاوه بر اینکه اجنه رو به جایگاه واقعیشون در جامعه برسونم، مردم رو با تمام مطالبات نادیده گرفته شده خودشون پیوند بدم. در دوره بنده، یک محفلی با یک مرگخوار و یک مرگخوار با یک جن و یک جن با یک لجن زاده و یک لجن زاده با یک مشنگ، همه با هم برابرن. وینکی به انگلیسی یعنی جاستیس! یس یس... تنکیو! من خودم درختم! ستاد هم بیاین. فلافل داریم. بیانیه هم میذاریم. بله!

کسی که وعده داده بود سوژه را مانند نفت بر سر سفره ی مردم می آورد و تاپیک های غیرفعال وزارت را فعال می کند، حالا حتی نمی تواند تاپیک های فعال انجمنش را فعال نگه دارد!
به هر انجمنی که نگاه می کنیم، می بینیم که ناظر انتخاب شده از طرف مدیریت بهتر از ناظر وزارت به اوضاع انجمن رسیدگی می کند. آیا این نمی تواند دلیلی بر ناکارآمدی کابینه ی جن وزیر باشد؟

از دیگر طرح های مطرح شده توسط وینکی در دوره ی کاندیداتوری اش می توان به احیای مجلس و دادگاه وزارت، سیستم جدید درآمد کوییدیچ، و رسیدگی به کارت های قورباغه شکلاتی اشاره کرد.
طرح هایی که برخی از آن ها به صورت فرمالیته و برای بستن دهان منتقدان اجرا شد، و برخی دیگر هرگز!

برای نمونه می توان مسابقات رول و میدانی را مثال زد؛ مسابقه ای که در انتها تمامی یاران خانم وزیر برنده شدند و جایزه هایی هنگفت از محل بیت المال و جیب مردم دریافت کردند. این در حالیست که جشن و پایکوبی آن ها برای دور ماندن از چشم اغیار، در زندان آزکابان برگزار شد؛ وگرنه چه کسی هست که نداند هیچ کارآگاهی به زندان نمی افتد؟

از دیگر طرح های شکست خورده ی وینکی می توان به دادگاه وزارت اشاره کرد؛ دادگاهی صوری که کسی در آن از کسی شکایت نمی کند، زیرا همگان می دانند با چه دادگاه عادلی طرف هستند! وضع مجلس که این باشد، ببینید دادگاه چه گلستانی است!
یکی از وظایف مجلس، نظارت بر وزارت و حتی در صورت لزوم، استیضاح کابینه ی وزیر است. اما چرا با وجود همه ی این ناکارآمدی ها، کسی کابینه ی جن وزیر را استیضاح نمی کند؟
جواب واضح است: اعضای مجلس یا از طرفداران وینکی هستند، یا وعده ی نظارت به آن ها داده شده.

سیستم جدید درآمد کوییدیچ ایده ی قشنگی بود که هرگز اجرا نشد. علت اجرا نشدن آن چه می تواند باشد؟ ناکارآمدی دولت، یا دست های پشت پرده؟ شاید هم هر دو؟
مسلما گزینه ی آخر صحیح است!

آرسینوس جیگر، معاون وزیر و وزیر اسبق، چهره ی پشت تمامی این ماجراهاست. آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده اید که یک فرد عادی، چرا باید صورت خودش را با ماسک بپوشاند؟

بله!
چون یک فرد عادی نیست، پدرخوانده ی وزارت است!

این فرد همان کسی است که از اجرا نشدن سیستم جدید مالی کوییدیچ سود می برد، چرا که خودش مافیای کوییدیچ است!
چه طور می شود یک نفر دوبار، آن هم با دو تیم متفاوت تف تشت و تنبل های زوپسی، در مسابقات کوییدیچ اول شود، بدون آن که خودش دستی بر آتش داشته باشد؟
مسلم است که این فرد، خودش برنده های لیگ کوییدیچ را تعیین می کند.

آگاهی، حق همه ی شما جادوگران است و حق، گرفتنی. حق خود را از دولت در حال فروپاشی مطالبه کنید.

ریتا اسکیتر
خبرنگار ویژه ی پیام امروز
تصویر تغییر اندازه داده شده

Only Raven
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: دوشنبه 24 مهر 1396 23:48
تاریخ عضویت: 1394/04/07
تولد نقش: 1394/04/07
آخرین ورود: جمعه 25 خرداد 1403 11:57
از: زیر سایه ی هلگا به زیر سایه ی ارباب
پست‌ها: 255
آفلاین
گیبن آرام و بی سر و صدا وارد پژوهشگاه زیرزمینی هکتور واقع در عمارت ریدل شد. سریع به قسمت معجون های سیاه رفت و دنبال بطری خاصی گشت.
-فکر میکنم همین باشه. معجون زیرآب نزنی و شایعه نپراکنی هکتور!

بطری را تا آخر سر کشید.
کمی بعد جثه اش تغییر کرد. نقابش رفت و موهایش بلوند شد. گیبن خودش را در آینه نگاه کرد. قیافه ی ریتا را می پسندید. به سمت در خروج رفت و از خانه ی ریدل خارج شد. اولین نفری که جلوی در دید دیانا ویلیامسون بود که داشت از پنجره داخل را نگاه میکرد تا با جزئیات خانه ی ریدل اشنا شود.
-هی سلام دیانا بیا اینجا.
-باشه چون تو میگی میام.

گیبن با خودش فکر کرد "چه ساده لوح"، دست دیانا را گرفت و به سازمان ملل تلپورت کرد. دیانا را بالای سکو نشاند و خودش هم به سرعت پایین رفت و جلوی یکی از میکروفون ها نشست.

-خب دیانا ویلیامسون. مدعی ام شما در حادثه ی 11 تیرداد سال 4367 باعث و بانی حمله ی به برج های دوقلو هستین.
-اسمشونم نشنیدم.
-مهم نیست به هر حال شما مجرمید من خودم بودم دیدم. تو طبقه 103 هم بودم. نصف صورت من سر همون ماجرا از بین رفت. میگذریم شما کمتر از سه ماه پیش باعث باخت تیم کوییدیچ مشهور پایتخت در مقابل تیم عربی شدین. دانش آموزهای مدرسه ی جادوگری السِحر از خوشحالی میخواستن خودشونو منفجر کنن.
-من؟ اما من که...
-توجیه چرا؟ من خودم بودم دیدم شما تو قسمت تماشاچیا، لوموس مینداختی تو چش دربازه بان خودی. واقعا چطور میخواید توجیح کنید. خبر نگارا، دوربین ها روشنه دیگه؟

و نگاه دیانا به ده ها دوربین غول پیکری که در حال فیلم برداری از او بودند افتاد. گیبن روی سِن پرید. چندین پرونده ی دیگر را جلوی دیانا روی میز کوبید.
-به تازگی با خبر شدیم که شما حدود دو ملیون گالیون از وزارت خانه اختلاص کردین.
-من؟ من اصلا ریاضیم خوب نیست. بعدشم حتی اگه درست باشه فکر نمیکنم دوملیون مبلغ زیادی...
-فکر میکنید نیست؟ مطمئنم میدونید تعداد ساکنین شهر های جادویی واقعا کم شده. و کسی نیست که مالیات بپردازه. این پولی که شما اختلاص کردین. غذای بیست ملیون محفلی روی برای بیست سال تامین میکرده و تازه اخرش هم اضافه میومده. چطور میخواید جلوی مرلین جوابگو باشید؟
-باور...
-کافیه! دیگه نمیخوام گوش کنم. امثال شما، قلب خبرنگاری مثل من رو به درد میارید .

و دستهایش را جلوی صورتش گرفت و الکی گریه کرد.
-نه من دیگه نمیتونم ادامه بدم. این مصاحبه رو تموم میکنم. تو خودت باید جوابگو کارهایی که کردی باشی، محض اطلاع این مصاحبه برای تمام جهان مخابره میشده کِسای زیادی هستن که میخوان تو تاوان بدی. به خاطر کارایی که کردی.

و همین که سرکله ی افرادی برای گرفتن دیانا داخل سالن پیدا شد. گیبن به جلوی در خانه ی ریدل تلپورت کرد. سنگینی نقابش که برگشته بود را حس میکرد و همینطور موهای بلوندی که جلویش به زمین ریختند. محکم در را باز کرد و با صدای بلند فریاد زد.
-من برگشتم!
ویرایش شده توسط گیبن در 1396/7/25 0:30:40
ویرایش شده توسط گیبن در 1396/7/25 0:31:37
ویرایش شده توسط گیبن در 1396/7/25 0:32:41
ویرایش شده توسط گیبن در 1396/7/25 1:37:26
هافلپافی خندان
تصویر تغییر اندازه داده شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: دوشنبه 24 مهر 1396 20:25
تاریخ عضویت: 1396/04/03
تولد نقش: 1396/04/11
آخرین ورود: دوشنبه 18 فروردین 1399 22:06
از: اتاق مد!
پست‌ها: 206
آفلاین
20
واقعیت که درباره ی آملیا فیتلورت نمیدانستید!



1_آملیا در موهایش رگه های خاکستری و سفید دارد که نشانه های پیری زودرس در این خاندان است.
2_وی با ستاره ها راز و نیاز میکند که نشانه ی دیوانگی و جنون است!
3_آملیا با تلسکوپ خویش بر فرق سر و پس سر میکوبد که منجر به قطع نخاع و مرگ میشود. بدین سان او میتواند قاتل نیز باشد.
4_او قابلیت نگهداری از چوب دستی های خود را ندارد و روزانه به خرید چوب دستی میرود.
5_فیتیله بسیار دمدمی میباشد و هرگز نمیتوان رفتار های او را پیش بینی کرد، با در نظر گرفتن این قضیه میتوان نتیجه گیری کرد که او نیازمند راهی شدن به سنت مانگو است.
6_وی میتواند خود را شبیه یک گربه شرک کند. گربه ی شرک شدن او هنگام گول زدن افراد برایش کاربرد دارد پس او میتواند به راحتی ما را گول بزند.
7_او در خانواده فردی گوشه گیر تلقی میشود که خود یک بیماری دیگر است.
8_آملیا روزی قصد داشته است یک شهاب سنگ را به انباری خانه ی خود ببرد.
9_با برادرش نمیسازد.
10_از استایل دامبلدور خوشش میاد.
11_با این که یک محفلیست اما بارها قصد داشته است که کروشیو بزند و این نشانه ی وجود سیاهی در یک فرزند روشنایی است.
12_ او رنک بهترین دانش آموز هاگوارتز را با اختلاف یک امتیاز از دورا ویلیامز ربود.
13_آملیا عاشق سینه چاک دیانا ویلیامسون است. دیانا ویلیامسونی که نسبت دوری با بهترین دوست درگذشته‌اش، دافنه مالدون دارد.
14_وی در هافلپاف افتاد اما عاری از هر گونه مهربانی است.
15_شایعاتی مبنی یر این وجود دارد که تکالیف آملیا توسط جن خانگی محفل نوشته میشود تا بتواند نور چشمی دامبلدور بماند.
16_او در محفل برای خود اتاقی مجزا دارد. امتیازی که بسیاری از محفلی ها ازش بی نصیب بوده‌اند.
17_وی همیشه رداهایی صورتی بر روی لباس‌هایش میپوشد. این نشان دهنده‌ی برتری رگ مشنگی است زیرا اغلب اصیل ها و حتی دو رگه ها از رنگ صورتی متنفر‌اند.
18_صورت او همچون اتوبان هاگوارتز_جزیره بلک (!) باریک است.
19_فیتیله سلیقه ی دخترانه ندارد. بازی های جنگی را ترجیح میدهد و ابراز احساسات بلد نیست.
20_در قبل یاد اوری کردیم که او با ستاره ها صحبت میکند. او در روز ها با ستارگان کجا حرف میزند؟ مرلین رحم کنه یا تسترال!
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: دوشنبه 24 مهر 1396 06:09
تاریخ عضویت: 1395/06/25
تولد نقش: 1396/03/13
آخرین ورود: شنبه 14 خرداد 1401 10:21
از: پشت بوم محفل!
پست‌ها: 503
آفلاین
حقایقی باور نکردنی درمورد بهترین دانش آموز هافلپاف که دوتا رنک از من دزدید! یعنی:
دورا ویلیامز!


دورا ویلیامز، دختر مغرور هافلپافی که اخیرا سرو صدای زیادی (حداقل در تالار هافلپاف ) راه انداخته، اخیرا درحال انجام کارهای عجیبی دیده شده. توجه شما را به مصاحبه ی زیر جلب میکنیم:

"آملیا فیتلوورت، هم اتاقی دورا که بیشتر از همه، آماده زیر آب زنی این شخص بود حاضر به همکاری با ما در تهیه این مقاله است. خوب، آملیا، از کی رفتارای عجیب دورا شروع شد؟
- خب، حقیقتش، از یه هفته پیش، وقتی تلسکوپمو زدم تو سرش... چیز... سر خورد سرش خورد تو دیوار!
- خب، حالا... از رفتارای عجیبش بگو. چیکار میکرد بعدش؟
- قسمت مورد علاقم! نمیدونم از کجا شروع کنم... این یه هفته همش لباس صورتی ساده میپوشید!

- به علت غش کردن گزارشگر از تعجب، مصاحبه را با گزارشگر دیگری دنبال میکنیم -


از لباسای صورتیش شروع کردین... دیگه چیکار میکرد؟ هنوز هم با هم بگو مگو میکنید؟
- اگه بگو مگو نکنه که اسمش دورا نیست! فقط کمتر تو ذهن مردم فضولی میکنه!
- واقعا؟
- آره. شاید ذهنش اشکال پیدا کرده! این اواخر هرچی از ذهنم درومد تو ذهنم گفتم بش، ولی چیزی نگفت!
- خیلی خب، میشه بگین مشکلاتون از کجا شروع شد؟
- ام، از وقتی به بچه ها رشوه داد، که هروقت من یه رنکی گرفتم، بهش توی هافل رای بدن! عجیب نیست من بهترین تازه وارد سایت بشم ولی بهترین تازه وارد گروهم نشم؟ راجب بهترین دانش آموز هم همینطور!
- چرا واقعا! حالا از کجا مطمئنی که رشوه داده؟ شاید تو هافلپاف محبوبتره!
- محبوبتره چون پولدارتره! وگرنه آملیای ستاره شناس محبوب دل همه ست!
- راسته که میگن با ستاره ها حرف میزنی؟

متاسفانه از آن لحظه به بعد، از گزارشگر مذکور خبری نیست. امیدواریم این خبر به گوش دامبلدور برسد و این اتفاق را پیگیری کند که ما از پیگیری آن عاجزیم!
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: یکشنبه 23 مهر 1396 22:47
تاریخ عضویت: 1396/07/07
تولد نقش: 1396/07/09
آخرین ورود: پنجشنبه 15 شهریور 1397 19:09
پست‌ها: 36
آفلاین
-سلام به بینندگان عزیز، به برنامه ی "هرکی خودش رو لو بده" خوش آمدید.
اینجانب دیانا ویلیامسون در اینجا ملقب به "خبرنگار آبی" می خواهم زیر آب یکی را...اممم چیزه ببخشید، میخواهم از آقای گیبن درخواست کنم تا برای مصاحبه بیان.
این شما و اینم گیبن خفن هافل!داداداااام!
-بله من خیلی خفنم.
-آقای گیبن به اطلاع ما رسیده که شما باعث شدید که برادرتون برن زندان؟
- نه ،من کاری نکردم، تقصیر خودش بود.
-خوب میریم سر سوال بعدی...چرا شما لقب گیبنشتاین رو گرفتید؟
-چرا شما ایقدر سوال میپرسید؟
- من قراره با تو مصاحبه کنم...حالا جواب بده.
- باشه الان میگم، من کلی لقب دارم مثل راهرو، گیبن خفن و...

بعد از کلی حرف خسته کننده، بازم گیبن سوال اصلی رو جواب نداد.

-خوب داشتم میگفتم، دلیل اینکه چرا به من میگن"گیبنشتاین" اینه که خودم خواستم.
-نمیشد اینو زود تر میگفتی؟ و در ضمن دلیلش این نیستش به نظر من اشتباه گفتی.
- کاملا درست گفتم.
- راستشو بگو...آملیا چند بار تلسکوپشو تو سرت شکونده؟
-خیلی کم.
- من هی میام شایعه سازی کنم تو...اممم چیزه ببخشید...خوب از یک تا صد یه عدد رو انتخاب کن.
-رادیکال پنجاه و یک.
- نمیشه یه عدد بهتر بگی؟
-نه.
-یکی از ترساتون؟
-اینکه تو یه سوال دیگه ازم بپرسی.
-مطمئن باش میپرسم...میشه یه لبخند بزنید؟
گیبن:
-خوب خودمم خسته شدم...میتونی بری.

چند روز بعد در روزنامه ها:

نقل قول:
گیبن خفن ملقب به "گیبنشتاین" از این مصاحبه ترس داشت، البته بیشتر از اینکه من ازش سوال بپرسم استرس داشت، ایشون همیشه یه هافلیه خندانن به این صورت هم هستنتا الان رادیکال پنجاه و یک بار عضو مرگخواران شده، مشکلی نیست، حتما خودشون دوست داشتن و همچنین کلی تلسکوپ آملیا فیتلوورت، خورده تو سرش.البته ایشون یه شخص کاملا وفادار هستن و یکی از اشخاصین که من خیلی دوسشان دارم.:))
خوب برای اطلاعات بیشتر میتونید خودتون برین اطلاعاتی رو جمع کنید.
پایان.
امضا:دی ملقب به ساز دوست!

Im a haffley
Where words fail, music speaks.تصویر تغییر اندازه داده شده
🎵🎼Dιαɴα Wιllιαмѕoɴ🎹🎶
just lord
تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: پيام امروز
ارسال شده در: یکشنبه 23 مهر 1396 17:23
تاریخ عضویت: 1396/07/06
تولد نقش: 1396/07/08
آخرین ورود: جمعه 27 مهر 1403 17:46
از: میتوکندری به راکیزه!
پست‌ها: 129
آفلاین
سلام میکنم خدمت شما جادوگران عزیز که این بار هم پای تلویزیون های مشنگی تون نشستید و دارید به برنامه اخبار نوین گوش میدید.
سر تیتر خبرها :
شما رو به تماشای مصاحبه جالب رون ویزلی( خبرنگار  اجباری که به علت المپیک دیاگون عضو ما شده) با هری پاتر مشهور دعوت میکنم.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
- سلام هری چطوری ؟
- من شما رو نمی شناسم آقا.
- هوی! من رون هستم.
- اوه حواسم نبود. اصلا تو کی خبرنگار شدی؟!
- ریتا اسکیتره دیگه. آدم رو مجبور به هر کاری میکنه.
- خخخ
- خب گفتم ریتا؛ به نظرت ریتا چطور آدمیه؟
- خب بذار فک کنم ... بسیار ضعفی و عاشق شایعه پراکنیه و کمی هم دورو. میره جلوی ولدمورت ارباب ارباب میگه بعد میاد پیش من میگه قربون اون زخمت برم!!
حالا همین ریتا اسکیتر شایعه کرده که تو دیشب توی کافه سه جارو در هاگزمید ملاقاتی با بلاتریکس لسترنج داشتی! حقیقت داره ؟ هری بهت اعتماد داشتم که خواهرمو سپردم دستت.
- آها! میدونی چیه. دامبلدور رفته دانشگاه مشنگی. اونجا با بلاتریکس هم کلاسه. از من خواست برم چند تا جزوه از بلاتریکس بگیرم بدم بهش.
- گفتی دامبلدور . راستش میدونی راز بلندی ریش هاش چیه ؟
- اگه راستش رو بخوای ، اون یه روز بهم گفت. اون قبلا هیچی ریش نداشت. بعدش رفت از هکتور معجون خرید تا ریش هاش یه کم بلند شه، ولی معجون چینی در اومد و ریش هاش رشد اضافی کرد و شد این !!!
- خب نظرت چیه که ولدمورت بهت میگن کله زخمی ؟
- اشکالی نداره ام یعنی داره ام خب .. منم بهش میگم کله تاس بی دماغ!!!!
- هههههه
-خخخخخخ
- خب نظرت درباره آرسینوس چیه ؟ این که اون گریفیندوره ولی مرگخوار هم هست. یعنی این دو تا با هم جور در میان ؟
- برای من مهم نیست رون. خب هر کسی انتخاب شخصی خودش رو داره. بعدی !!!
- خب دیگه خیلی ممنونم هری امیدوارم موفق باشی. خیلی ممنونم که به این مصاحبه گوش دادید. رون ویزلی - خبر گذاری سایت جادوگران -کوچه دیاگون


تصویر تغییر اندازه داده شده