خلاصه:
نجینی برای کاشت دندون به دندونپزشکی رفته. دندون پزشک به مرگخوارا میگه که برای بی حس کردن دندونای نجینی نیاز به "آب مغزِ شیش تا محفلی" داره.
مرگخوارا به عنوان اولین محفلی مغز هاگرید رو گیر میارن ولی ایوا مغز رو قورت می ده. فنریر عصبانی میشه و ایوا رو از مچ پاهاش میگیره و تو هوا برعکسش میکنه تا ایوا مغز هاگرید رو پس بده. اما ایوا از دستش ول میشه، با کله میخوره زمین و مغزش از تو سرش میزنه بیرون!
مرگخوارا تصمیم می گیرن از مغز ایوا استفاده کنن ولی ایوا محفلی نیست. برای همین باید ایوا رو با روش زندگی محفلی ها آشنا کنن تا تبدیل به یه محفلی بشه. الان ایوا قراره به یکی از دشمناش محبت کنه و اونو ببخشه تا بتونه یکی راه های محفلی شدن رو یاد بگیره.
***
ایوای بی مغز "عشقیدن"، یا هرچیزی که اسمش را میگذاشتند بلد نبود. حتی قبل از اینکه بی مغز شود هم از این توانایی ها نداشت. او فقط ذوق میکرد.
ولی فعلا توانایی های ایوا برای هیچ یک از افراد حاضر در جمع مهم نبود.
-ایوا بیشتر از همه به کی گیر میداد؟
-طفلک آزار زیادی به کسی نمیرسوند... به جز اون دفعه که بال منو کند و مجبور شدم برم دکتر تا ترمیمش کنم... من خیلی دوسش داشتم.
-و اون دفعه که قمه ی منو درسته قورت داد. اصلا ناراحت نشدم. بچه ی خوبیه.
-اون باری که موهای منو خورد رو هم بیخیال. اصلا اشکالی نداشت. بچه ها باید تجربه کنن بهرحال.
-منم...
ایوا بچه ی خوب و بی آزاری بود. به نظر میرسید همه ی مرگخواران سر این موضوع توافق داشتند.
در این حین اما، پیتر جونز که تا آن موقع ساکت و آرام مانده بود، سعی کرد از بین جمعیتی که همگی بسیار با ایوا رفیق و مشغول تعریف و تمجید از او بودند، بی صدا بگریزد.
-هی ولی... هرچی فکر میکنم میبینم ایوا راجع به ورود منافقا به مرگخوارا خیلی حساس بودش...
-آره حتی یادمه خیلی هم به پیتر راجع به این موضوع شک داشت.
-پیتر... نظر خودت چیه پسر؟
مرگخواران، خرسند از اینکه از مورد محبت قرار گرفتن توسط ایوا رها شده بودند، به پیتری که مفلوکانه قوز کرده بود خیره شدند.
پیتر آب دهانش را قورت داد.
ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۵ ۱:۲۷:۱۳
ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۵ ۲:۰۴:۲۹