هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۳۵ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

ایزابل مک‌دوگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ یکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱
آخرین ورود:
امروز ۶:۵۴:۱۲
از حدشون که گذشتن، از روی جنازشون رد میشم...!
گروه:
مرگخوار
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مدیر شبکه اجتماعی
پیام: 156
آفلاین
◂◃ایزابـــــــــل مک‌دوگـــــــــال▸▹
◂◃Isabel McDougall▸▹






•❞ اطلاعات شخصی ❝•

نام: ایزابل
نام خانوادگی: مک‌دوگال
تاریخ تولد: 23 دسامبر 1980
محل تولد: لندن ، انگلستان
ملیت: اسکاتلندی ، فرانسوی
محل زندگی: لندن، بریتانیا
تایپ شخصیتی: حامی _ INFJ


•❞ مشخصات جادوگری ❝•

گروه هاگوارتز: ریونکلاو
جبهه: ارتش تاریکی
رده‌ی خونی: دو رگه
پاترونوس: کلاغ *
چوب دستی: چوب درخت سمان کوهی ، مغز پر ققنوس ، 14 اینچ ، انعطاف پذیر *
توانایی: قدرتی فوق العاده در پیشگویی ، فهمیدن احساسات از طریق چشمان فرد ، دوئل کردن


•❞ ظاهر و جزئیات اخلاقی ❝•

چهره: موهایی به سیاهی شب ، چشمهای آبی رنگ دریا ، پوست سفید ، لب های سرخ رنگ
ظاهر: پیراهن های مجلسی و گران قیمت ، موهای باز یا شنیون شده ، نیم تاج روونا ریونکلاو ، گردنبند یاقوت آبی درشت * (میراث خاندان مک دوگال)
اخلاق: کم حرف ، مرموز ، ذهن خلاق ، بینهایت باهوش ، کتاب خون ، بسیــــــــــار درسخون ، گاهی اوقات عصبی ، اکثرا با کنایه حرف میزنه


•❞ علایق و تنفرات ❝•

علایق: جادوی سیاه ، کتاب خواندن ، بازی کردن با موجودات جادویی ، دوئل کردن ، نقاشی روی بوم ، نویسندگی ، رنگ آبی ، ارتفاع ، موسیقی ، کوییدیچ
تنفرات: دروس ماگلی ، خواب


----------
سلام لطفا جایگزین بشه



انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۸ ۱:۵۸:۴۷

•« ʜᴇ ᴡᴀs ʜɪᴅɪɴɢ ʜɪs sᴀᴅɴᴇss, ʙᴜᴛ ɪ ᴄᴏᴜʟᴅ sᴇᴇ ʜɪs ᴛᴇᴀʀs »•
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۰۶ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲

مالسیبر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۳ جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۱:۵۳ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام: مالسیبر.
گروه: اسلیترین.

هر از گاهی به گذشته‌ام فکر می‌کنم، چقدر احمقانه و تنفر برانگیز بود. آن زمان من هیچ‌کس نبودم. اختیار؟ قطعا نداشتم. علاقه؟ هه، عقلم می‌رسید؟ شعور؟ همه‌چیز نسبی‌ست، حتی شعور. انسانیت؟ من حیوانی بودم که در بین حیوانات بزرگ شده‌است، من فقط حیوانیت بلدم. حق انتخاب؟ من در بوجود آمدن خودم حتی حق انتخاب نداشتم، در ادامه‌ی نکبت‌بارش هم ندارم؛ اما این مایه‌ی غم و غصه‌ست؟ نه، این یک موهبت است؛ این‌که در پشت یک سری عاقل‌نما قایم شوی تا کار‌هایت و انتخاب‌هایت را انجام دهد، لذت‌بخش است؛ چه درست، چه غلط.
کودکی... شیرین بود، اما زیادی. به‌حدی شیرین بود که دهان آدم را از مزه‌اش زده و متنفر می‌کند؛ ولی واقعا حیف. مانده‌ام خداوند این‌همه طول عمر بیهوده به هر مرحله‌ی زندگی می‌دهد، ولی کودکی از همه مهجور تر است؛ کمتر از یک دهه هم مدتی‌ست وقتی فقط پیری بیش از دو دهه است؟ عجب حکمت ناجوانمردانه‌ای‌ست. البته، بعضی‌ها جوانی را دوست دارند، آن‌هم خیلی زیاد؛ ولی من از آن متنفرم. بو و مزه‌اش برایم تهوع‌آور است و افرادی که عاشقانه دوستش دارند، از نظرم دهان و بینی ندارند. میان سالی... نمی‌توانم چیزی درباره‌اش بگویم. الان در آن هستم و نمی‌توانم به عنوان یک مخاطب بی‌طرف آن را ببینم. با اینکه پیری را نچشیده‌ام... اما دلم نمی‌آید از تنفرم درباره‌اش نگویم. پیری... حالم را این کلمه و آن تصویر سازی‌هایش و لذت‌های مثلا خوش‌آیندش بهم می‌زند. اصلا می‌دانید، لعنت به پیری و هر که آن لعنتی را دوست دارد!
زمان جوانی فکر می‌کردم نهایت لذت دنیا، زن است، اما این‌طور نبود؛ وقتی فقط اندکی به یک زن نزدیک شدم، فهمیدم آن‌ها خیلی ظریف و گران‌بها هستند، اما من کلکسیونر چیزهای ظریف و ارزشمند هیچ‌وقت نبودم. شاید من لیاقتشان را نداشتم، ولی از نظرم جمع کردن کلکسیونی از آشغال‌ها لذت‌بخش‌تر است.
گذشته‌ام همین بود، سراسر پر از تفکرات و نتیجه‌گیری‌های ابلهانه برای اثبات اینکه زندگی پوچ است، سراسر پر از تلاش‌های پوشالی برای چیزی که بدیهی بود.

حالَم؟ خوب است اما زمان حالم سرشار از ناراحتی. نمی‌دانم واقعا چه دلیلی پشتش است، شاید بحران چهل سالگی‌ست؛ اما این را خوب می‌دانم که خون می‌خواهم. دلم می‌خواهد خون بریزم، خون آدم‌های احمق دور و برم که با صدای بلندشان فکر می‌کنند از من برتر و بالا‌ترند. من خون آن‌ها را، با تک‌تک اجزا و جوارحشان می‌خواهم بمکم و بخورم. تازه، برایم مفید هم هست حتی، دیگر می‌توانم قرص آهن نخورم. آه، خدایا من ازت خون می‌خواهم، فقط خون!

آینده؟ مسخره‌ است.
خب بس است دیگر، کارم تمام شد.


قبل از هر چیز بگم لطفا اگه قبلا تو ایفای نقش سایت جادوگران بودی، لطفا یه پیام به مدیران ایفای نقش بده.
معرفی متفاوت و جالبی بود، ولی اونقد که باید به شخصیت انتخابیت نپرداختی و در واقع خیلی معرفی شخصیت نبود. درسته ایده‌های کلی راجع به تفکرات شخصیتت و طرز نگاهش به دنیا پیدا کردیم، ولی برای مثال از ویژگی‌های ظاهریش چیزی نگفتی، ویژگی‌های شخصیتیش، علاقمندی‌هاش و... که اولین چیزیه که نیاز داریم در مورد هر شخصیتی بدونیم، قبل از این که بخوایم راجع بهش عمیق بشیم.
فعلا تاییدت می‌کنم چون معلومه که اگه بخوای می‌تونی راحت اونا رو هم اضافه کنی، پس لطفا بعدا حتما برگرد و این موارد رو اضافه کن.

تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۷ ۱۸:۵۵:۰۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۶ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲

ریونکلاو

سارا کمپستون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۹ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱:۰۵:۰۹ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 10
آفلاین
نام و نام خانوادگی: سارا کمپستون
سال تولد: ۵ آوریل ۱۹۸۰
محل زندگی: لندن _ انگلستان
تیپ شخصیتی: INTP
گروه هاگوارتز: ریونکلا
جبهه: محفل ققنوس
رده‌ی خونی: ماگل زاده
پاترونوس: عقاب
چوب دستی: چوب درخت سرو ، مغز موی دم عقاب ، 15 اینچ ، انعطاف پذیر
نقاط قوت: کوییدیچ ، معجون سازی ، دفاع در برابر جادوی سیاه
نقاط ضعف: گیاه شناسی ، رقص
چهره: موهای بلند موج دار طلایی ، رژ لب صورتی ، پوست سفید ، چشمان عسلی
اخلاق: خونسرد ، جدی ، منطقی ، باهوش
علایق: معجون سازی، کتاب، موسیقی ، رنگ آبی ، گربه ، عقاب ، سکوت، کوییدیچ
تنفرات: گیاه شناسی، اسلایترین، حشرات
زندگی نامه:
از کودکی نشانه های از جادو در او دیده می شد، بنابراین وقتی نامه ی هاگوارتز آمد، خیلی موجب تعجب پدر و مادر مشنگش نشد.
در هاگوارتز، به دلیل مشنگ زاده بودنش به شدت مورد تمسخر و آزار اذیت دراکو مالفوی و دار و دسته اش قرار گرفت و از اسلایترینی ها متنفر شد. در جبهه محفل ققنوس جنگید و توسط یکی از مرگ خواران کشته شد.


خوش‌حالم که خودت متوجه شدی و یه بار دیگه معرفی شخصیتت رو فرستادی و تکمیل‌ترش کردی.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۳ ۲۲:۰۵:۵۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲

آندرومدا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۳ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۸:۰۷ شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲
از عمارت خاندان اصیل بلک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 34
آفلاین
سلام من آندرومدا هستم
گروهم اسلیترین بود
دسترسی م رو میشه برگردانید



انجام شد. خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۲ ۲۰:۱۳:۱۰

Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۰۸ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲

هرماینی گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۶:۰۷ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
اسم کامل: هرماینی جین گرنجر
خون: ماگل زاده
سال تولد: ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۹
گروه: گریفیندور
دوستان نزدیک: هری پاتر رونالد ویزلی
عضو محفل ققنوس، ارتش دامبلدور و باشگاه اسلاگ
چوبدستی: از جنس درخت مو و مغز ریسه قلب اژدها
بوگارت: رد شدن در همه ی درس ها
پاترونوس: سمور
زندگی نامه به طور مختصر: وی در سال ۱۹۷۹ در خانواده ای غیرجادویی زاده شد. پدر و مادر او فاقد استعداد جادوگری و دندانپزشک بودند. در سال ۱۹۹۱ نامه هاگوارتز را دریافت کرده و به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز فرستاده شد. کلاه گروه بندی هوش بینظیر او را حس کرد و خواست او را در گروه ریونکلا، یعنی گروه دانش آموزان باهوش بیاندازد ولی با درخواست او، سرانجام او را در گروه گریفیندور جا نهاد و همین سبب صمیمیت او با هری پاتر و رون ویزلی شد. به طور کلی وی، جادوگری باهوش و با استعداد در هاگوارتر بود و در امتحانات سمج به غیر از دفاع در برابر جادوی سیاه در تمامی درس ها، نمره عالی گرفته است.



تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط هرماینی.جین.گرنجر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۱ ۹:۱۴:۲۲
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۱ ۱۵:۱۸:۵۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۲

ARTINWIZARD


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۱ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۹:۳۰:۱۸ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
از جایی در ناکجاآباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 20
آفلاین
سلام
اگه میشه دسترسی من رو برگردونید
گروهم هم هافلپاف بودش



انجام شد. خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۰ ۲۳:۰۵:۳۵

سرم را کلاه گذاشتند گفتند کلاه گروهبندی است، گروهم را مشخص کردند و کلاه برداری کردند، دیدند ردایم پاره است به من وصله چسباندند، دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند، ریاضیات حالیم نبود پس حسابم را رسیدند، روزگار واقعا جادویی است زیرا هیپوگریفمان تخم نمیگذارد اما شیردالمان هرروز می زاید! آری اینگونه بود که جادوگر شدم...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲

دنی کرشاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۴ جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۰:۵۶ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام
دنی

نام خانوادگی
کرشاو

سن
۱۵ سال

جنسیت
پسر

گروه
ریونکلا

رتبه خون
اصیل زاده

چوبدستی
از جنس چوب گردو، ۳۵
سانتی متر و مغز ریسه‌ی قلب اژدها

پاترونوس
خرگوش چشم قرمز

جانور‌نما
خرگوش

علایق
خرگوش
کتاب

توضیحات بیشتر
دنی یک پسربچه با ظاهری عادی و موهایی قرمزه.
اون توی لندن به دنیا اومد.
از همون دوران کودکیش به شدت قلقلکی بود. به حدی که با کوچیک ترین تماس خنده‌اش میگرفت.
برای درمان این مشکل خیلی کارها کرد ولی در نهایت نه تنها تاثیر مثبتی نداشتن بلکه باعث شدیدتر شدن این مشکل شدن.
به قدری که الان دنی همه جا دستکش دستش میکنه تا از تماس با بقیه در امان باشه.
دنی عاشق رنگ قرمزه و تقریبا همه‌ی وسایلش به این رنگه.
اون به خاطر قلقلکی بودنش هیچ وقت نتونست با کسی دوست بشه و همیشه تنها بوده. ولی با این امید به هاگوارتز اومد که بتونه برای خودش دوست پیدا کنه.



تایید شد!
خیلی خوش اومدی.



ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۹ ۱:۳۲:۳۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۵۰ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲

Mohammad1390


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۰۳ جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۶:۱۵ شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
نام
اوون

نام خانوادگی
آنتونی

سن
۱۵ سال

جنسیت
پسر

رتبه خون
اصیل زاده

چوبدستی
از جنس چوب گردو، ۳۴ سانتی متر و مغز ریسه‌ی قلب اژدها

پاترونوس
خرگوش چشم قرمز

جانور‌نما
خرگوش

علایق
خرگوش
کتاب

توضیحات بیشتر
اوون یک پسربچه با ظاهری عادی و موهایی قرمزه.
اون توی لندن به دنیا اومد.
از همون دوران کودکیش به شدت قلقلکی بود. به حدی که با کوچیک ترین تماس خنده‌اش میگرفت.
برای درمان این مشکل خیلی کارها کرد ولی در نهایت نه تنها تاثیر مثبتی نداشتن بلکه باعث شدیدتر شدن این مشکل شدن.
به قدری که الان اوون همه جا دستکش دستش میکنه تا از تماس با بقیه در امان باشه.
اوون عاشق رنگ قرمزه و تقریبا همه‌ی وسایلش به این رنگه.
اون به خاطر قلقلکی بودنش هیچ وقت نتونست با کسی دوست بشه و همیشه تنها بوده. ولی با این امید به هاگوارتز اومد که بتونه برای خودش دوست پیدا کنه.



سلام.
متاسفانه شما یکی از مراحل ورود به ایفای نقش رو جا انداختی. اول باید تو بازی با کلمات پست بزنی و تایید بشی؛ بعدش می‌تونی بیای اینجا و دوباره همین معرفی شخصیتتو بفرستی.

مراحل ورود به ایفای نقش هم به این ترتیبه:
1. خواندن قوانین ورود به ایفای نقش.
2. نوشتن داستانی کوتاه در تاپیک بازی با کلمات با توجه به آخرین کلمات داده شده.
3. مطالعه‌ی بیوگرافی گروه‌های چهارگانه هاگوارتز و مراجعه به تاپیک گروهبندی.
4. انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۸ ۱۳:۱۹:۲۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۹ جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲

Ahoora_228


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۶:۲۰ شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام:نیوت

نام خانوادگی:اسکاماندر

سن:سن قانونی جادوگری

جنسیت:مذکر

نوع:اصیل زاده

گروه:هافلپاف

پاترونوس:دلفین

چوب دستی:
چوب کاج
هسته تک شاخ
بسیار شکننده
۳۱ سانتی متر

بوگارت:شغل اداری

مشخصات ظاهری:قد نسبتا بلند صورت لاغر موهای تقریبا فر و قهوای که نیمی از صورتش را گرفته چشمان آبی بدن لاغر

ویژگی ها:ارتباط زیاد با موجودات جادویی،قدرت جادویی بالا،تکثیر جانوران جادویی،نویسندگی

در مدرسه جادویی هاگوارتز و در گروه هافلپاف تحصیل کرد، اما به محکوم به اخراج از هاگوارتز شد با وجود اینکه آلبوس دامبلدور بی گناهی او را فهمید، بعد از اخراج از هاگوارتز به مدت دو سال در وزارت سحر و جادو کار کرد سپس به بخش جانوران منتقل شد و سفارشی برای کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آن ها را گرفت در پی کاوش و شناخت جانوران جادویی به کشور های زیادی سفر کرد کتابش را منتشر کرد بعد از آن به عنوان یک متخصص جانور شناسی شناخته شد.
در طول زندگی درگیر جنگ جهانی جادوگران شد و در سه تقابل به همکاری آلبوس دامبلدور،یک ماگل،تینا گلداستین(همسرش) و... توانست گلرت گریندلوالد را شکست دهد.



تایید شد.
فقط این که تلفظش نیوت اسکمندر هست نه اسکاماندر و برای همین با این اسم تاییدت کردم.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۸ ۱:۰۲:۳۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ سه شنبه ۷ شهریور ۱۴۰۲

اسکارلت لیشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۶ یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۳:۵۵ چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲
از من فاصله بگیر ...!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 9
آفلاین
▸↞❘sᴄᴀʀʟᴇᴛᴛ ʟᴇᴇsʜᴀᴍ❘↠◂
ᴅᴀʀᴋ ɢɪʀʟ



❘•اطلاعات فردی•❘

نام و نام خانوادگی: اسکارلت لیشام
محل زندگی: لندن _ انگلستان
تیپ شخصیتی: INTJ

❘•مشخصات جادوگری•❘

گروه هاگوارتز: اسلایترین
جبهه: مرگخواران
رده‌ی خونی: اصیل زاده
پاترونوس: تسترال
چوب دستی: چوب یاس کبود ، مغز موی دم تسترال ، 14 اینچ ، بدون انعطاف
توانایی: فهمیدن زبان تسترال ها ، دوئل کردن

❘•ظاهر و جزئیات اخلاقی•❘

چهره: موهای کوتاه سیاه ، رژ لب قرمز ، پوست سفید ، یکی از چشم هایش قرمز رنگ است و در اطراف پلکش جای پنجه وجود دارد.
ظاهر: ردای سیاه بلند ، کفش پاشنه بلند
اخلاق: خونسرد ، جدی ، منطقی ، باهوش ، جاه طلب ، کسی که روی اعصابش راه بره عاقبت خوشی نداره... (قتل هاش رو به شکلی انجام میده که پرونده فرد ، به عنوان خودکشی مخطومه میشه)

❘•علایق و تنفرات•❘


علایق: رژ لب قرمز ، جادوی سیاه ، رنگ مشکی ، تاریکی ، سکوت
تنفرات: کوییدیچ ، ماگل ها

❘•توضیحات•❘

رو به روی خانه متروکه ایستاد و غرق تماشای آن شد ... .
کلاه سیاه رنگ خود را پایین تر کشید تا کسی او را نشناسد و سپس با قدم هایی استوار و محکم به سمت خانه حرکت کرد.
تمام خاطرات خوب و بدش در آنجا را به یاد آورد.
با لبخند تلخی سر تا سر خانه را از نظر گذراند و نگاهش روی راه پله متوقف شد.
با تردید از آن بالا رفت و به اتاقی که روزی متعلق به او بود رسید.
هنوز هم کاغذ پوستی نامه ی پدرش که آغشته به خون بود روی میز رها شده بود.
در فکر فرو رفت... او برای رسیدن به قدرت همه چیز را به باد داده بود... .
منظور از (همه چیز) ، تمام زندگیش بود. حتی اعضای خانواده اش... .


واو می‌بینم که متن بازی با کلماتت اینجا رخ نشون داده. جالب بود.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۷ ۱۷:۵۰:۰۴

!... sʜᴜᴛ ᴜᴘ ، ɪᴛ's ᴅᴀʀᴄ ʜᴇʀᴇ

ᴍʏ ʟᴏʀᴅ
تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.