هیزل در تاریخ هجده دسامبر هزار و نهصد و هشتاد و یک در خانواده ای اصیل زاده و معتقد به اهمیت اصالت بدنیا آمد. خواهر بزرگتر او لونا استیکنی یک اسلایترینی و یک مرگخوار وفادار به اربابش بود و این باعث شد که از همان کودکی آوازه ارتش بزرگ تاریکی و لرد سیاه به گوشش بخورد.او از همان کودکی آرزو داشت که یک مرگخوار بی نظیر بشود و تا آخر عمر به اربابش وفادار بماند. این آرزو وقتی شدت گرفت که خواهر بزرگش توسط اعضای محفل ققنوس برای گرفتن اطلاعات بسیار شکنجه شد تا جایی که او به بیماری سختی دچار شد و از دنیا رفت. در آن زمان هیزل تنها پنج سال داشت.
اکنون بیست سال از آن زمان گذشته و هیزل کارمند وزارت سحر جادو است و هنز همان رویای قدیمی را در سر می پروراند. روزی یکی از دوستان هیزل در وزارت به نام ایزابل او را به مهمانی چای دعوت می کند.
- شنیدم دوست داری مرگخوار شی. خوب چرا درخواست نمی دی؟
ایزابل لیوان چایی را روی میز می گذارد.
-خود من هم یک مرگخوارم. میتونم به ارباب بگم که پتانسیل بالایی داری و...
هیزل حرف ایزابل را قطع می کند
-خیلی ممنون. منتظرم اول شرایطش جور شه و بعد درخواست بدم.
-شرایطش جور شه؟ چه شرایطی؟
-متاسفانه این یک مضوع خصوصیه و به تو ربطی نداره ایزا.
هیزل چایی اش را روی میز می گذارد و بلند می شود.
-از دیدارت خوشحال شدم ایزابل. فردا توی وزارت میبینمت.
هیزل به سمت در خروجی می رود.
-هیزل وایسا! می دونم درخواست دادی و رد شدی!
هیزل ناخودآگاه می ایستد. اشک از چشمانش سرازیر می شود. حرف ایزابل درست بود. او تاکنون دوبار درخواست داده و رد شده بود. ایزابل به سمت او می دود.
-می دونم ناراحتی و می ترسی دوباره درخواست بدی و رد شی اما شجاع باش هیزل. شجاع باش! من خودم چندین بار درخواست دادم. تو میتونی هیزل! تو واقعا پتانسیلش رو داری.
-ممنون ایزا.
سپس از در خارج می شود.
همان شب-خانه هیزلحدود یک ماه بود روی نامه درخواست کارکرده بود و آن را به طور کامل نوشته بود ولی از ارسالش میترسید. نفسی عمیق کشید و به حرف های امروز ایزابل فکر کرد. تصمیمش را گرفت. او میخواست درخواست را بفرستد. قبل از این نامه را درون پاکت بگذارد و با جغدش سوزی ارسال کند باری نامه را مرور کرد:
"
1- هرگونه سابقه عضویت قبلی در یکی از گروه های مرگخواران / محفل را با زبان خوش شرح دهید.
مامان جان محفل که اصلا! مرگخواران رو دوست دارم اگه قبول کنین!
2- مهمترین فرق دامبلدور و لرد در کتاب چیست؟ارباب و و مدیر مدرسه رو مقایسه کنم؟ از من نخواید! مادر ارباب جان! شما که خودتون میدونین پسرتون چه گل پسری هست! چرا من باید پسرگلتون رو با اون مدیر مدرسه مقایسه کنم؟
3- مهمترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در مرگخواران چیست؟
خدمت به ارباب!
نشان دادن موقعیت ما اصیل زاده ها!
انتقام گرفتن از محفل بابت شکنجه خواهرم
رسیدن به آرزوی دیرینه خویش
کمک به مامان برای شکست مرلین
4- به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.هری پاتر: کله زخمی
تام ریدل: خیانت کننده به مامان
5- به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟مامان ارباب! دامبلدور کل درامد خودش و اعضا محفل رو بده هم موفق به اینکار نمیشه!
6_ بهترين راه نابود کردن يک محفلي چيست؟محفلی هارو همه جوره میشه نابود کرد.هرکاریشون کنی نابود میشن. ولی راحت ترینشون "آواداکداورا" ست.
7_ در صورت عضويت چه رفتاري با نجيني خواهيد داشت؟اول لطفا بانو نجینی را درست صدا کنین! نجینی خالی اشتباهه! بانو نجینی! پرنسس نجینی! البته مطمئن هستم مامان مروپ اینو ننوشته. به هر حال هر کی نوشته کار اشتباهی کرده! بانو نجینی مثل ارباب برای ما عزیزن! به ایشون احترام میزاریم!
8 _ به نظر شما چه اتفاقي براي موها و بيني لرد سياه افتاده است؟ ما درکار ارباب عزیز دخالت نمی کنیم و به تصمیم هایایشان احترام میگذاریم.
9_ يک يا چند مورد از موارد استفاده بهينه از ريش دامبلدور را نام برده، در صورت تمايل شرح دهيد.مامان جان استفاده بهینه ای نداره! کلا همه اش از بیخ و بن ضرره!
من که فایده ای نمی بینم! که شما دیدین ما هم خبر کنین لطفا!"
پس از چند ویرایش نامه را درون پاکت گذاشت. دستانش می لزرید. نفسی عمیق کشید و به سمت لانه جغد انبارش سوزی رفت.
-سوزی! لطفا این نامه رو به خانه ریدل ببر.
نامه را به سوزی داد و شاهد دور شدن او شد. نامه درخواست او داشت به نزد لرد سیاه می رفت و حال باید می دید در بار سوم درخواست می تواند به آرزوی قدیمی اش برسد یا نه.
____________________________
سلام
حقیقتا حس میکنم هنوز جای پیشرفت داری ولی این پیگیری و علاقه ت به جذب در جبهه تاریکی خیلی تحت تاثیرم قرار داد. ازت انتظار دارم همچنان تلاش کنی و خودتو به سطح گروه برسونی. حتما بیشتر بنویس و نقد بخواه. چه توی پیام شخصی چه وقتی تاپیک نقدمون بازگشایی شد.
امیدوارم مامانو ناامید نکنی. به خونه خوش اومدی هیزل مامان.
تایید شد.