1. تصور مشنگا از مرلین درسته یا غلط؟ مرلین با دست جادو میکرده یا چوبدستی؟ چرا؟یحتمل، که البته ما پس از تحقیق و تفحص، بازجویی و گشتن در کمد شلوارک های مرلین (!) به این یحتمل رسیدیم، بعـــــله، یحتمل که احتمالا ممکنه شاید یه وقتی مرلین با نوعی چوبدستی خاص جادو می کرده ؛ شواهد رو در زیر ارائه می دیم، باشد که اون نباشد(چه ربطی داشت؟)
شواهد مربوطه ؛
1. وجود خس و خاشاک به جای مانده از یه نوع چوبِ بلند، که الیاف چوب به ما نشون می داد "ممرز و ملچ" و شایدم "صنوبر" باشه...
این الیاف رو ما یواشکی از روی شلوارکِ 2678 سال پیش مرلین که براش خیلی بزرگ هست الان پیدا کردیم، الیاف نشون می دن که این چوبدستی بسیار بلند بوده.
2. شاهد دیگه ما شصخ شصخی مودی چشم باباغوری هست ؛ پس از دیدن سریال مشنگی و آبکی بسیار مزخرف و مضحکِ "باغِ نمی دونم کی" و بازم پس از تحقیق و تفحص در شجرت نامه باباغوری به این نتیجه رسیدییم که این جد مدّش می خوره به این مرلین!
حالا چه ربطی داشت ؛ ربطش اینکه بازم پس از تحقیق و تفحص فراوان* به این نتیجه رسیدیم تمام پدران مودی از همین نوع اعصای بلند استفاده می کنن.
3. اخرین مدرک اثبات این قضیه که چوبدستی مرلین بلند و مخصوص هست اینه ؛ ما به دلیل اینکه خودمون دایره و مربع و مثلث و متواضی الاصلاع معارف تاریخ هستیم، به این نتیجه رسیدیم که در عصر مرلین که مشنگا می گن عصر حجر و بر می گیرده به چندین میلیون سال پیش، رسم نبوده که چوب رو بتراشن چون هنوز نمی تونستن چوب یا چیزای مختلف رو ترزاش بدن...
مخصوصا چوب های جادو که در مقابل آسیب بسیار بسیار بسیار تدافعی عمل می کنند.
اینم چکیده ای بود از تحقیقات ِ جامع ما ؛
در آخر نتیجه می گیریم مرلین نیز همانند ما دارای چوبدستی بوده با وجود اینکه می تونسته به راحتی با دست جادو کنه اما با چوبدستی بلند و کلفت و قطوری شاید همانند مال باباغوری جادو انجام میداده.
* (اوستاد، ما هِی می گیم تحقیق کردیم، نمره ه داره که، یعنی ما برای نمرش نمی گیما، اصلا، ولی نمره که داره مسلما ؟
)
2. تاریخچه تحول چوبدستی رو از گذشته تا آینده توضیح بدین. (15 نمره)اوشتـــــــــایود، می فرمودیوم که ...
ما تاریخ جادوگری رو پس از تحقیق (!) به اعصار مختلفی تقسیم کردیم و سیر تحول رو اینجوریــــک بیان می کنیم ... ما چقد باهوشیم نه استاد ...
؟
عصر پیش از مرلین : در این عصر با وجود این که « مرلین همیشه بوده است و همیشه خواهد بود!!! » ، ما مرلین رو به صورت فیزیکی نداشتیم، مرلین فقط در قلب و
ســک و سینه ی ملت به صورت معنوی جا داشت
اما چوبدستی های جادوگران اولیه پیش از مرلین به صورت «رشته های نازک از ریشه های درختان» بوده .. این جادوگران اولیهف این رشته ها رو به صورت کاملا حرفه دور دستشون می پیچدوندن و با پرتابش ورد ها اجرا می شد و فقط کافی بود به اون ورد فکر می کردن ولی چون این نوع تلفات بسیاری داد ...
عصر مرلین : ... ورد ها بر زبان آورده شد. بله در عصر مرلین که چوبدستی ها، حالا واقعا چوبدستی بودن و به صورتتکه ای چوب بلند و قطور و چوبدستی شکل دراومده بودن، ورد ها هم زیر لب زمزمه می شد. این ابتکار مرلین برای رفع مشکلات فکر کردن به جادو بود؛ چون یهویی وسط کار، طرف به چیز
غیر آسلامیک و یا حتی آسلامیک ولی غیر مرتبط با جادوش فکر می کنه و معلوم نیست سر طرفی که قراره فقط شیشه عینکش پاک بشه چی میاد ... و به همین دلیل در عصر مرلین ما شاهد ظهور مرلین، چوبدستی های مرلینی و نوع جادو کردن مرلینی بودیم.
عصر فرا مرلین : در این عصر هم ماشاالبابای مرلین، مرلین بود. بـــعـــله اما این بار هم به صورت معنوی در همون مناطق و جوارح حضور داشت!
در این عصر، چوبدستی های مرلینی کمی کوتاه تر شدن ولی به این عصر، عصر مدیسم هم می گن، چون جادوگرا، چوبدستی هاشون رو به اشکال مختلف می تراشیدن و گاهی نتیجه افتضاح بود و گاهی هم در اثر شکل دهی مناسب، جادو در بهترین نقطه مترکز می شد که بازدهی رو بالا می برد.
عصر پسا فرا مرلین : در این عصر، نوادگان مرلین بودند که بالاخره حضور پیدا کردند، بله چهار موسس در عصر پسا فرا مرلین اومدن و کلا جادوگری رو متحول کردن.
نخست چوبدستی ها فرم های مشخصی پیدا کرد و کوتاه شد و تقریبا اندازه الان شد. خاندان الویندر پس از اینکه از
اسپانسری حمایت روونا و دیگر موسسان مطمئن شدند، به همراه چند خاندان دیگه قطب چوبدستی رو در دنیا ایجاد کردند در کوچه دیاگون ... اینجوری شد که عملکرد چوبدستی ها یکسان شد وچوبدستی ها چون سازنده ثابتی داشتند، خب مسلما یکسان بودند.
از اون موقع تا الان ما در عصر پسا فرا مرلین زندگی می کنیم. البته عصر جدیدی در سالهای آینده به وقوع می پیونده و اونم عصر مرلین هست، بله دوباره بر خواهیم گشت به هزاران هزار هزار میلیون سال قبل و البته در ظاهری جدید و با حضور افتخاری مرلین پس از خروج از
ســـک و سینه ها و قلوب ملت !!
3. چوبدستی رویایی(!) خودتون رو شرح بدین و یکی از بزرگان تاریخ که مغز چوبدستیش با شما یکی بوده رو نام ببرین و مختصری در موردش توضیح بدین. (10 نمره)جنس چوبدستی : چوب درخت گردو
نقوش چوبدستی : رگه هایی از رنگ آبی در سرتاسر چوبدستی به طور نامنظم وجود دارد.
اندازه چوبدسی : چوبدستی من به طور عجیبی، بلند و دقیقا مشابه چوبدستی های عصر مرلین است. بلند و در حدود هشتاد تا صد سانتی متر !
مغز چوبدستی :
اتم های اذرخش زئوس (!!!) موی تک شاخ، تندیه شده در ریسه قلب اژدها همراه با چند پر ققنوس با نمک اضافه (!!!)
قدرت چوبدستی : یک وردیاردوم بر ثانیه (واحد اندازه گیری قدرت چوبدستی ها)
چوبدستی فرد مورد نظر :
شصخ شصخی خودمان ... مگر می شود ما، به این بزر گی و عظمت و این شوکت و جلال، که همه نباشند و ما باشیم، پرفسور فلیت ویک، کس دیگری را به عنوان
مرد رویاهایش بزرگ تاریخ معرفی کند؟
اما چون ما هنوز زنده هستیم و نور سپیدی را چون نور افکن بر اتم های سازنده شما پراکنده می کنیم، یکی از بزرگان را یک دار فانی را وداع گفته اند را معرفی می نوماییم ...
البته فرد مذکور، متاسفانه چوبدستی اش با چوبدستی عجیب الشکل ما یکسان نیست و ما هم دوست نداریم که یکسان می بود، چون چوبدستی ما بسیار هم عالی است.
پرفسور آلبوس پرسیوال و ... (به دلیل حجم زیاد کوتاه شد) ... دامبلدور
ایشون، خیلی خوگشل بودن و می تونید برای آشنایی بیشتر و مراسم پس از آشنایی به
خونشون مراجعه کنید. برای اطلاعات بیشتر هم
اینجا رو برید، معرفی کامل داره ... !
خب خوب بود اوشـــــتـــاودیو ! خوب فرمووودیوم ...؟