هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
اوضاع... کمی معذب به نظر میرسید.
تام جاگسن اینطور احساس میکرد. اما به نظر نمی‌رسید الکساندرا ایوانوا، که حالا دوره ی وزارتش به پایان رسیده بود، احساس ناراحتی کند؛ به نظر او خیلی هم عادی بود که اعضای کابینه ی هر دوره ی وزارت، در پایان دوره ی حکومتشان، دور یکدیگر جمع شوند، از یکدیگر تقدیر کنند، و از خاطراتشان بگویند. این امری کاملا عادی بود.
سرسرایی که اعضای کابینه در آن جمع شده بودند، بزرگترین اتاق ساختمان وزارت خانه بود که ایوا هنگامی که بی هدف داشت صندلی های چیده شده در راهروها را میخورد، مانند هانسل و گرتل به آن رسیده بود.
ایوا بعد از کشف آنجا، ذره ای به نظر بقیه که گفته بودند لازم نیست جلسه را در جایی به آن بزرگی برگزار کنند توجه نکرده بود.
و نتیجه ی این تصمیم، ایوایی بود که در ابتدای میزی طویل نشسته بود و برای خود در بشقابش غذا میکشید. و حدودا یک کیلومتر آن ور تر، دقیقا در آن سر میز و مقابل ایوا، تام جاگسن نشسته بود.
ایوا صدایش را صاف کرد و اعلام کرد:
-خب دوستان! امروز شما کابینه ی کوشا و با وفا رو اینجا جمع کردم که...

صدای ایوا از آن سوی سالن، مانند پچ پچ مورچه بود. تام جاگسن از آن سر سالن فریاد زد:
-صدات نمیاد!

ایوا از جا بلند شد، روی میز ایستاد و با فریاد بلندی ادامه داد:
-شما کابینه ی عزیزم رو اینجا جمع کردم! تا با هم دیگه افتخاراتمون رو مرور کنیم و از خاطره های وزارت امسال بگیم! بعدش هم بهتون چنتا مدال و اینا میدم. فهمیدی؟!

تام جاگسن مکث کرد. سپس او هم با داد و بیداد جواب داد:
-چیزه... باشه ها! فقط... نمیخوام توی ذوقت بزنم ولی کابینه ای که میگی درواقع فقط منم... و خودت که وزیری.

جوابی از آن سو نیامد. تام جاگسن به سختی میتوانست چهره ی ایوانوا را از آنجا تشخیص دهد. عینکش را درآورد و آن را پاک کرد.

-یعنی میگی اینهمه لوح و مدال طلا رو الکی گفتم ساختن؟

تام جاگسن شانه بالا انداخت. از پشت صندلی اش بلند شد و به سوی ایوا رفت.
-ببین اشکالی هم نداره. میتونی همه ی مدال های طلات رو به من تقدیم کنی.

تام جاگسن اصلا قصد نداشت از شور و شوق ایوا سوءاستفاده کند. اصلا هم از مدال طلایی خوشش نمی‌آمد. میدانید که.
-یعنی دعوت نامه های من به دستشون نرسید؟
-چیزه... مثکه چند وقتیه که سیستم نامه بری جغد ها... قاطی کرده! آره دقیقا همین.

ایوا آه کشید. سپس به مدال های روی میز نگاهی انداخت. تام هم با امیدواری به آنها نگاه کرد.
-خب پس... فکر نکنم بتونیم طبق برنامه پیش بریم. خاطره و مدال و افتخار و فلان.

تام به فکر فرو رفت...خاطرات ترسناکی در ذهن داشت. مثلا آن روزی که ایوا به جان وزارت خانه افتاده و هرچه که سر راهش میدید را یک لقمه کرده بود.
یا آن روزی که چیزی نمانده بود با یک سیب ازدواج کند و یک آناناس را جانشین خود کند.
انقلاب جادویی از آن بدتر بود. تام یاد جمعیت عظیمی از مردم و همینطور میوه ها افتاد که اعتراض میکردند. و همینطور پروژه های عجیب ایوا که طی انجامشان به مشکل خورده بودند. مثلا همان رود شیر کاکائویی که میخواست در وزارت خانه به جریان درآورد.
بهتر که دیگر لازم نبود راجع به خاطره هایشان صحبت کنند!
ایوا هم که گویا مانند تام یاد آن اتفاق ها افتاده بود سکوت پیش آمده را شکست:
-به نظرم من بهترین وزیر سحر و جادو بودم. مطمئنم که توئم باهام موافقی مگه نه؟

تام میدانست که اگر موافق نباشد، ممکن است به عنوان آخرین شامِ وزیر سحر و جادو خورده شود. سرش را تکان داد و حرف او را تایید کرد.
ایوا با خوشحالی لبخند ترسناکی تحویل او داد. سپس لیست بلند بالایی را از جیبش در اورد و به او نشان داد.
-اینم اطلاعیه‌ی تمام کاراییه که توی این یه سال انجام دادیم. ولی خب... چون کسی توی جلسه شرکت نکرده میتونیم بزنیمش به دیوار تا بقیه ی افراد بخونن.

اطلاعیه را به دست او داد و خواست که بلند شود و برود.
-چیزه ایوا! مدال ها رو یادت رفتش فکر کنم...
-عه... راستش به این نتیجه رسیدم که درواقع بودن توی این وزارت خونه خودش یه افتخار و مدال محسوب میشه. واسه همین...

ثانیه ای بعد، دسته ی مدال های طلایی رنگ در دهان ایوا ناپدید شدند.
-خب... شنیده‌م طلا مفیده. میدونی؟

تام جاگسن دهانش را باز کرد که چیزی بگوید. سپس آن را بست و حالتی شبیه ماهی قرمز به خود گرفت. بعد هم تصمیم گرفت به جای اعتراض و جر و بحث، برود و آخرین اطلاعیه ی وزارت سحر و جادو را نصب کند.

الکساندرا ایوانوا... خب او برنامه ی خاصی برای آینده نداشت.
شاید به نزدیک ترین دکه ی برگر فروشی میرفت و کل غذاها را همراه با دکه اش میخورد. سپس به خانه ی ریدل ها برمیگشت و به اذیت و آزار دیگران و خوردن مداد شمعی های پلاکس و مار های اربابش میگذراند.
کسی چه میدانست. شاید به زودی با سیب مورد علاقه اش قرار ملاقاتی تنظیم میکرد!


تصویر کوچک شده


آخرین اطلاعیۀ دولت کج و کوله-ملت گوشت و دنبه:
پایان!


وزارت هفدهم جادوگران، با عنوان «دولت کج و کوله-ملت گوشت و دنبه» از تاریخ 20ام تیر ماه 1400، کار خود را به صورت رسمی با این اطلاعیه آغاز نمود.
کابینۀ این دولت به عنوان اولین وزارتِ بدون کنترل بر موزه‌ی تاریخ جادوگری، متشکل از 4 نفر تشکیل شد. الکساندروا ایوانوا، مروپ گانت، آرکوارت راکارو و تام جاگسن به ترتیب در سمت‌های وزیر سحر و جادو، معاون وزیر، زندانبان آزکابان و رئیس اداره‌ی کارآگاهان شروع به کار کردند.
بعد از گذشت چندماه، با پایان کار مروپ گانت و آرکوارت راکارو در وزارت هفدهم، چینش کابینه دچار تغییر شده و به شکل نهایی خود در آمد:
وزیر سحر و جادو - الکساندروا ایوانوا
معاون وزیر - تام جاگسن

این ترکیب وزارتی تا پایان این دوره‌ و زمان نگارش این اطلاعیه، دست‌نخورده باقی ماند تا دولت کج و کوله-ملت گوشت و دنبه با 2 عضو به کار خود پایان دهد.

خلاصه‌ای از فعالیت‌های وزارت هفدهم


- تشکیل اداره‌ی کارآگاهان
- نظارت انجمن‌های آزکابان و وزارت سحر و جادو
- برگزاری مسابقات انقلاب جادویی
- برگزاری مصاحبه‌های خورندگان معجون راستی

آمار و ارقام پایانی وزارت هفدهم


با مشارکت‌های اعضای ایفای نقش جادوگران، آمار زیر در طول دوره‌ی قریب به یک‌ساله این وزارت رقم خورد:

رویداد انقلاب جادویی: 315 پست ایفای نقش
انجمن وزارت و آزکابان: 242 پست ایفای نقش

سخن پایانی


- از تمامی افرادی که در طول وزارت هفدهم با کمک‌های خود کار را برای این دولت راحنت نمودند و با مشارکت در فعالیت‌ها در برگزاری هرچه بهتر آن‌‌ها ما را یاری کردند، تشکر ویژه‌ای می‌کنیم.
- از مروپ گانت و آرکوارت راکارو برای همراهی با کابینه‌ی وزارت کمال تشکر را داریم.
- از مدیریت ترم هاگوارتز سال 1400 جهت اعتماد به وزارت سحر و جادو برای برگزاری اردوی هاگوارتز و لرد ولمورت جهت انتخاب وزارت برای ماموریت خود و کمک به فعالیت این انجمن قدردانی می‌نماییم.

و در نهایت، به امید آنکه فعالیت‌های وزارت توانسته باشند برای لحظاتی هر چند کوتاه، شادی و نشاط را به ایفای نقش جادوگران بیاورند
با آرزوی موفقیت برای وزارت‌های بعدی.

در پناه مرلین،
تا می‌توانید بخورید!


تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۵ ۲۲:۵۲:۰۳



پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۰:۱۱ شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
مردم جادویی هیچ گاه تا این لحظه، آنقدر احساس پیروزی نکرده بودند.
مردم به هواپیمایی که با ایوای درونش دورتر و دورتر میشد خیره شدند. خب... آنها هرگز حدس نمیزدند که ایوا داخل هواپیما در حقیقت چه حسی دارد.
ایوا خب... ایوا اصولا آدم شادی بود که اعتقاد داشت زندگی دو روز است. او در حالی که در هواپیما با هیجان نشسته بود، رو به نگهبانش کرد:
-ببخشید آقا کی میرسیم؟
-حدودا دو ساعت دیگه.

نگهبان کمی این پا و آن پا کرد. کِی باید خبر مرگ سیب، و تکه تکه شدنش توسط ملت جادویی را به ایوا میداد. ایوا حتما او را میخورد.
-خانم...

ایوا با خوشحالی به او نگاه کرد:
-چی شده؟
-خانم ببخشید... موقعی که خواستید سوار هواپیما بشید، سیبِ محترمتون جا موند. مردم هم که دنبال انتقام از شما بودن، گرفتنش و باهاش سالاد درست کردن.

ایوا بهت زده به او خیره شد. در چشم های گنده ی ترسناکش اشک پر شد.
-ای وای من... چظور تونستم جاش بذارم... حتما بعد از سخنرانی تاثیر گذارم این اتفاق افتاد.

نگهبان با دستمال اشک خودش و ایوا را پاک کرد.
-من متاسفم خانم. باید حواسم میبود.

ایوا در صندلی اش جا به جا شد و محکم به بازوی او ضربه زد.
-عب نداره. خیلی هم متاسف نباش. پیش میاد دیگه. حالا بگو ببینم ناهار هواپیما چیه؟
-خورشت قیمه ی له شده در ظرف آلومینیومی... خانم.

خب، گفتم که. ایوا اعتقاد داشت این زندگی ارزش نگرانی هایش را ندارد.

از سوی دیگر بخواهیم به ماجرای انقلاب جادویی نگاه بکنیم، فارغ از ناراحتی ها و افسردگی ها و نگرانی های بیش از حد وزیر قبلی، مردمِ هیجان زده و پیروزِ جادوگرانی را میبینیم که مشتاقانه خواهان دیدن رهبری جدید هستند که قرار است به زودی به خاک کشورشان پا گذاشته، و بالاخره آنها را از این ظلم و ستم رها سازد.
وزیری مقتدر، با ابهت، محترم، و مردمی. وزیر که قرار است به حکومتِ غذاگرایانه ی ایوا خاتمه دهد. مردم بی صبرانه منتظر دیدن او بودند.
این وزیر و رهبر جدید را، مروپ گانت، معاون وزیر قبلی به مردم معرفی کرده بود. او با شادی بیان کرده بود:
-مردمِ مامان! درسته که مامان جزو کابینه ی ایوای مامان بودش... ولی مامان قول میده و تاکید میکنه که هیچ خدمتی به اون نکرد و همیشه معتقد بودش که باید وزیری لایق تر جای ایوا رو بگیره تا مامان بهش خدمت کنه. مامان طی این مدتی که ایوا وزیر بودش... تحقیقات انجام میداد و بالاخره تونست کسی که بتونه این مردم رو رهبری کنه و کاااملا به نفع مردم عمل کنه رو، پیدا کنه!

بعد از این، مردم کل کشیده بودند و جیغ و هورا و این حرفا. مردم بودند دیگر. تحمل ظلم و ستم را نداشتند؛ به زودی، هواپیمایی حاوی وزیرِ جدید مردم سر میرسید و مردم به خودشان قول داده بودند که هروقت او رسید دست هایش را بوسه باران کنند.
گرچه مروپ... خب او فکر میکرد ممکن است وزیر جدید زیاد مایل نباشد، گرچه این را به مردم نگفت.
دقایقی بعد، مردم به استقبال رهبر جدیدشان میرفتند. فرودگاه دسته دسته پر بود از شعار های:
"بوی گل محمدی، به لندنت خوش آمدی!" یا "وزیر چه قد بلنده، ایشالا مبارکش باد!"

و این در حالی بودش که مردم هیچ ایده ای راجع به اینکه رهبرشان چه کسی میتواند باشد، نداشتند. به این میگویند عشق خالصانه!
و بعد... لحظه ی موعود فرارسید.
هواپیما ی وزیر روی زمین نشست و فریاد شادمانه... وحشت زده ی مردم بلند شد. هواپیما با تکانی ناگهانی روی زمین نشست و مردمِ مشتاق، از ترس له شدن پراکنده شدن.
نه نه مشکلی نبود. پیش می‌آید بهرحال.
فریاد وحشت زده ی مردم به هورا تبدیل شد.
دو تا نگهبان در هواپیما را باز کردند و با شکوه و وقار، وزیر را از هواپیما بیرون آوردند.
انقدر نور زیاد بود که مردم جلوی چشم هایشان را گرفتند. حتما چهره ی وزیرشان نورانی بود!
-مرلین... بالاخره نجاتمون دادی.

مرلین از آسمان ها به سوی فردی که این حرف را زده بود، فریاد کشید:
-بخدا تقصیر من نبود!

و بالاخره چهره ی معصوم رهبرشان نمایان شد. مردم روی نوک پاهاشان ایستاده بودند تا بهتر ببینند.
-اون... چی؟

مردم چشم هایشان را باز و بسته کردند. چند نفر عینک هایشان را ها کردند تا تمیز شود.
آناناسی با عینک دودی از هواپیما پیاده شد. حکومتی مخالف با حکومت غذاگرایانه؟ مردم کور خوانده بودند. چرا لحظه ای فکر کرده بودند وزیری که مروپ گانت قرار بود برایشان بیاورد، چیز دیگه ای به جز میوه ای مانند آناناس میتوانست باشد؟

-آناناس... حالا... خیلی هم بد نیست.
-این همه پست زدیم.... عه چیز. تظاهرات کردیم که آخرش برامون آناناس بیارن؟

خب... هیچ گاه هیچ کس فکر نمیکرد زنی مانند مروپ گانت، چنین تشنه ی قدرت باشد. اما بهرحال در هر انقلاب، از این چیزهای هم پیش میاید دیگر.
به سبک تمام انقلاب ها، مردم باید از رهبرشان استقبال میکردند. همگی شان مشت هایشان را بالا بردند و بر او درود فرستادند.
آناناس برگ هایش را برای آنها بالا گرفت.
***


پایان انقلاب جادویی، و پیروزی اون رو به جادوگرانی های انقلابی تبریک میگم!


بعد از اینهمه حرف و پست و اینا... بالاخره این انقلاب باید یه حزب برنده داشته باشه دیگه! از اونجایی که در هر انقلاب همواره آناناس ها برنده... چیز... مردم همیشه برنده ن، از لحاظ معنوی تمام حزب ها برنده محسوب میشن!

ولی خب الکی نبود اونهمه پستی که زدیم و امتیازا و اینا. بنابراین امتیاز های گروه ها با توجه به تاپیک هایی که تونستن تا لحظه ی آخر تصاحب کنن، و امتیاز های گروه برنده از لحاظ مادی به این شکل است:

حزب خلق انقلابی جادوگر: 27 امتیاز از تاپیک وزارت خونه + 5 امتیاز تاپیک از انجمن لندن + 3 امیتاز تاپیک از هاگزمید + 10 امتیاز تاپیک بانک گرینگوتز= 45
حزب جنبش چوب و جارو: 3 امتیاز از دهکده ی هاگزمید + 9 امیتاز از شهر لندن= 12 امتیاز
حزب نئوپان جادوییسم: 3 امتیاز از دهکده ی هاگزمید + 9 امیتاز از شهر لندن= 12 امتیاز
________
مبارکتون باشه حزب خلق انقلاب جادوگر. بسیار زحمت کشیدید برای بیرون کردن ایوای بدبخت از وزارت خونه.
نمیفهمم چطوری وزیری که داشتید علیه ش انقلاب میکردید هم تو گروهتون بودش... ولی خب شاید این انقلاب علیه خود باعث پیروزیتون شد. کسی چه میدونه. فقط یادتون باشه شما فقط از لحاظ مادی برنده بودید ها! بفرمایید جامتون رو تحویل بگیرید!
تصویر کوچک شده


_________

اما این وسط از حق نگذریم... و جایزه ی بهترین مدافع رو بدیم به سدریک دیگوری که تا آخرین قطره ی خونش، هم در بیداری و هم در خواب از پایگاه هاش دفاع کرد. شما لیاقت داشتن لقب محافظ زرین رو دارین.
این نشان افتخار هم برای شما:
تصویر کوچک شده


مبارکتون باشه! جامعه ی انقلابی به شما افتخار میکنه.
________

و در آخر از همه ی کسایی که شرکت کردن تشکر میکنم. دمتون گرم بسیار.
حالا برید خونه تون نمایش تموم شد. خدافظ.


تصویر کوچک شده







پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
روز آخر و تسریع تسخیر ها!


فردا، 21ام‌ بهمن ماه، روز آخر رویداد انقلاب جادویی است. به همین دلیل، از ساعت 8 صبح و شروع حمله‌های روزانه، زمان دفاع نصف است. در نتیجه خواهیم داشت:
- عملیات 1 نفره: 4 ساعت
- عملیات 2 نفره: 2 ساعت
- عملیات 3 نفره: 1 ساعت
- عملیات با 4 نفر یا بیشتر: 30 دقیقه

لازم به ذکر است این تغییرات بر زمان رزرو اعمال نمی‌شود و همچنان هر رزرو 30 دقیقه مهلت ارسال دارد.

آرزوی موفقیت برای هر سه جبهه.
تصویر کوچک شده


آروم آقا! دست و پام ریخت!


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۰:۰۲ چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
- کارآگاه با ما نباشه، امنیت روا نباشه!
- اگه کارآگاه نباشه، ایوا به خودش...

شعارهای مردم به سمت کارآگاهان وزارت که خیابان‌های لندن را قرق کرده بودند یکی پس از دیگری روانه می‌شد. گرسنگی بد دردی است؛ زمانی که آدم گشنه‌اش بشود بدبختی‌هایش تازه به یادش می‌آید. کارآگاهان 24 ساعتی میشد که بی‌وقفه در خیابان‌ها سر پا ایستاده بودند و گرستنگی و تشنگی دیگر امان‌شان را بریده بود.

در زمان گرسنگی، کم کم کارآگاهان هم ظلم‌های وزارت را به یاد می‌آوردند. غذاهایی که از انبارهای کارآگاهان و پایگاه‌های نظامی و آموزشی برداشته می‌شد و به ساختمان اصلی وزارت فرستاده می‌شد تا الکساندرا ایوانوا سیر بماند. سلاح‌هایی که زمان اعیاد جادویی از اسلحه‌خانه وزارت به منزل ایوانوا می‌رفت تا اقوام و فامیلش با آن‌ها سرگرم شوند و چنین فعالیت‌هایی که باعث شده بود خود کارآگاهان هم اعتماد چندانی به وزارت نداشته باشند.
بالاخره صبرها به سر آمد.
یکی از کارآگاهان به‌سان اورانگوتان بالای تیر برقی رفت و شروع به داد زدن کرد.
- ما اینجا به چی وفاداریم؟

کسی از میان جمعیت فریاد زد:
- حفظ امنیت ملت!
- وزارت از ما می‌خواد چیکار کنیم؟
- کش...تن ملت.
- پس ما باید چیکار کنیم؟

این بار کارآگاهان یک‌صدا فریاد سر دادند.
- پیوستن به ملت!

مردمی که از پنجره‌های خانه‌شان این صحنه را تماشا می‌کردند، شاد و تشویق‌کنان به وسط خیابان آمدند. کم کم این اتفاق به خیابان‌های دیگر هم سرایت کرد؛ حکومت نظامی شکسته شده بود و کارآگاهان به ملت پیوسته بودند. تنها شخص ناراحت از این موضوع، نیکلاسی بود که با فرار زودهنگامش از خانه حالا در زندان کارآگاهان مانده بود و فعلاً باید آب‌خنک می‌خورد!

خیابان‌های لندن و حومه یک‌به‌یک از خیل عظیم مردم و کارآگاهان متحد با آن‌ها پر می‌شدند، کارمندان «سازمان امنیت و اطلاعات جادوگران» یا به اختصار ساواج به بانک گرینگوتز واقع در کوچه دیاگون گریخته بودند. منابع معتبر خبر می‌دادند آنها قصد دارند با پول‌های ملت گریخته و به کشورهای شرقی فرار کنند.

تقریباً تمامی مردم، به جز ساکنین دهکده هاگزمید که خود را حامی صلح معرفی کرده و از درگیری‌ها فاصله گرفته بودند، فوج فوج به سمت گرینگوتز حمله‌ور شدند. دیری نگذشت که خیابان دیاگون لبالب از جادوگران و ساحره‌های آزادی خواه شد.
تصویر کوچک شده
شکست حکومت نظامی و نجات بانک!


اطلاعیه‌ی جدید وزارت در رابطه با انقلاب جادویی، به شرح ذیل است:
0. پایگاه های دندان‌پزشکی دکتر گلگومات، آژانس مسافربری و موزه جادو و تاریخ جادوگری تثبیت شده و از دور بازی خارج و امتیازش به حساب گروه ها واریز شد.
1. نیکلاس فلامل به دلیل شکستن حکومت نظامی و پیروی نکردن از مقررات، زندانی آزکابان محسوب می‌شود و جریمه‌اش در آزکابان اعلام خواهد شد و تا زمان انجام آن حق شرکت در ایونت را ندارد.
2. حکومت نظامی شکسته و می‌توانید به پست زدن ادامه بدهید.
3. تاپیک بانک گرینگوتز را می‌توانید از شروع روز جنگی بعدی، یعنی 8 صبح 20 ام بهمن، فتح کنید. در اختیار داشتن این تاپیک 10 امتیاز دارد.
4. برای فتح گرینگوتز، باید یک تیم سه پست متوالی در آن داشته باشد، با این تبصره که زمان پست زدن یک نفراز یک گروه، هم تیمی هایش تا 15 دقیقه حق رزرو کردن ندارند. منعی برای سایر گروه‌ها لحاظ نشده است.
تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۲۰ ۰:۳۸:۱۱

آروم آقا! دست و پام ریخت!


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۱۶:۵۴ دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
حکومت نظامی!


- این همه اعلام کردیم، این همه اطلاعیه، این همه داد و بیداد... که بابا ملت! هوار! دوازده شب به بعد بشینید خونه هاتون حکومت نظامیه؛ بعد شما می‌ریزید تو روز روشن، جلو چشم مامورای قانون هم دیگه رو شل و پل می‌کنید؟! چند وقته به تمدن رسیدید که هنوز نفهمیدید نباید بپرید به هم دیگه؟! جامعه‌ جادوییه یا مرلینگاه؟

صدای صاف کردن نفس آمد و وی ادامه داد.
- اصلاً اینطور که شد، از همین لحظه به بعد هیچکی حق نداره از خونه‌ش جم بخوره! تمام مامورای وزارت آتش به اختیار! آدم دیدید تو خیابون بزنید! چیز... چی؟

صدا لحظاتی قطع شد و سپس دوباره ادامه پیدا کرد.
- ها... خودمونم الان تو خیابونیم؟ خب به هر حال! هر کی رو به جز من تو خیابون دیدید بز...

دوباره همان اتفاق افتاد.
- چی‌شده؟ وزیر هم داره جاروشو از جاروواش میاره؟ اصلاً تسترال خورد! هرکی جاروشو می‌خواد جابجا کنه هم نزنید... ها؟ بیمارستان صحرایی داریم تو خیابون؟ بابا اصلاً درک! هر کی الان تو خیابونه تا دوازده امشب وقت داره خودشو برسونه خونه! دوازده به بعد شد دیگه رحم نمی‌کنید! هرکیو دیدید کتلت تنوری می‌کنید!

معاون نه‌چندان خوشحال وزارتخانه پس از اعلام آخرین دستور وزارت از طریق تمامی بلندگوهای سطح کشور و شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی، از منبر پایین آمد و به سمت پناهگاه امنش حرکت کرد.

تصویر کوچک شده

اطلاعیه جدید درباره انقلاب جادویی!

از ساعت 00:00:00 امشب، رقابت تا اطلاع ثانوی متوقف می‌شود و هیچکس حق پست زدن تا زمان بازگشایی دوباره را ندارد. هر گونه سرپیچی از این دستور پیگرد سختی را در پی خواهد داشت.

تصویر کوچک شده


آروم آقا! دست و پام ریخت!


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
اطلاعیه تکمیلی: آپدیت کامل قوانین

نکته: بندهایی از قانون که ویرایش یا اضافه شده، با علامت یا شماره‌ی قرمز رنگ مشخص شده. سایر موارد بازنویسی کامل قوانین ابتدایی جهت رفع ابهام‌ها و ساده‌تر شدن دستیابی به کل قوانین به صورت یکپارچه است.


احزاب سیاسی فعال:

نئو پان جادوییست‌ها

تصویر کوچک شده

اعضا: لرد ولدمورت - تری بوت - تام جاگسن - رامودا سامرز – آلنیس اورموند – جرمی استرتون – بادراد ریشو - نارلک (ثبت نام دوباره)

پایگاه های اولیه:
سازمان ملل جادوگری در وزارتخانه
ایستگاه کینگزکراس در شهر لندن
دندان پزشکی دکتر گلگومات در دهکده‌ی هاگزمید



جنبش چوب و جارو

تصویر کوچک شده

اعضا: کتی بل – بلاتریکس لسترنج – سدریک دیگوری – لادیسلاو زاموژسلی – نیکلاس فلامل – دافنه گرینگز – هکتور دگورث گرنجر - بریج ونلاک (ثبت نام دوباره)

پایگاه های اولیه:
آبدار خانه‌ی وزارتخانه
پارک جادوگرانِ شهر لندن
آژانس مسافربریِ دهکده‌ی هاگزمید


خلق انقلابی جادوگر

تصویر کوچک شده

اعضا: یوآن آبرکرومبی – لینی وارنر – الکساندروا ایوانوا- اسکورپیوس مالفوی - دلفی – آلبوس سوروس پاتر – لوسی ویزلی - جیانا ماری (ثبت نام دوباره)

پایگاه‌های اولیه:
عاشقانه‌های وزارت خانه
شهر لندن
موزه‌ی هاگزمید




____
مشروح کامل قوانین


1. هر گروه می‌تواند برای به دست آوردن پایگاهی که در اختیار گروه مقابل است، به آن پایگاه حمله کند. در صورت دفاع نکردن گره مقابل، پس از پایان عملیات، تاپیک به پایگاه جدیدی برای حزب مهاجم تبدیل می‌شود.

* برای حمله کردن، باید یک پست رول در تاپیک گروه مقابل ارسال کرد.

* شما می‌توانید با ادامه دادن رول حمله‌ی همگروهیتان، او را حمایت کرده و عملیات تصرف پایگاه را در زمان کوتاه‌تری به پایان برسانید.
- عملیات 1 نفره: 8 ساعت
- عملیات 2 نفره: 4 ساعت
- عملیات 3 نفره: 2 ساعت
- عملیات با 4 نفر یا بیشتر: 1 ساعت

* برای دفاع از پایگاه حزب خود، کافیست پیش از پایان عملیات دشمن، یک پست رول در آن تاپیک ارسال کنید.

* هر پست حمله یا دفاع، باید حداقل به طول 170 کلمه باشد.

* تیم مدافع، در صورتی که از آخرین خلاصه‌ی تاپیک یا شروع سوژه، 5 پست یا بیشتر گذشته باشد، موظف است در ابتدای پست دفاع خود، خلاصه‌ی سوژه را قرار دهد.

* یک عضو نمی‌تواند دو بار در یک عملیات شرکت کند. مثلا پست اول و سوم از یک عملیات سه نفره را ارسال کند.

* زمان عملیات از لحظه ارسال اولین پست حمله محاسبه می‌شود.

* در صورتی که زمان حمله با ارسال یک پست منفی شود، عملیات بلافاصله با موفقیت به پایان می‌رسد. (مثلا 5 ساعت پس از ارسال پست اول، پست دوم هم ارسال شود.)

* محاسبه زمان‌ها در شب (از ساعت 12 شب تا 8 صبح) متوقف می‌شود. (مثلا اگر ساعت 10 شب یک گروه با 2 نفر به پایگاهی حمله کند، دو ساعت ابتدایی عملیات تا ساعت 12 طی شده، و ادامه‌ی زمان از 8 صبح محاسبه می‌شود.)(همچنین حمله‌ای که در این ساعت‌ها آغاز بشود، از 8 صبح مهلت دفاع شروع به محاسبه می‌شود.)


2. هر عضو، برای ارسال پست‌های خود، می‌تواند تاپیک را رزرو کند.

* این رزرو تنها به مدت نیم ساعت اعتبار دارد.

* در طول برگزاری این رقابت، اعضایی که رد رقابت شرکت ندارند، نمی‌توانند این تاپیک‌ها را رزرو کنند. ارسال پست، بدون رزرو کردن، بلامانع است.

* در صورتی که کسی رزرو کند، اما تا پایان نیم ساعت پست نزند، یا رزرو خود را حذف کند، دیگر خود او و اعضای گروهش حق رزرو در آن تاپیک را تا زمانی که پستی در آن جا ارسال شود ندارند. البته ارسال پست بدون رزرو بلامانع است.

3. در پایان رقابت، گروهی که بیشترین امتیاز را داشته باشد به عنوان برنده شناخته می‌شود.

* در اختیار داشتن هر پایگاه در دهکده هاگزمید: 3 امتیاز
* در اختیار داشتن هر پایگاه در لندن: 5 امتیاز
* در اختیار داشتن هر پایگاه در وزارتخانه: 9 امتیاز

* ملاک در اختیار داشتن پایگاه‌ها در پایان رقابت است.


4. حمله به تاپیکی که از پیش مورد حمله قرار گرفته:

فرض کنید گروه 1 به پایگاه گروه 3 حمله کرده است. پیش از پایان مهلت دفاع، یکی از اعضای گروه 2 نیز در پایگاه پست می‌زند. در این حالت، موارد زیر رخ می‌دهد:

* مهلت دفاع برای گروه 3 بدون در نظر گرفتن تفاوت گروه مهاجمین، کاهش می‌یابد. (مثلا اگر دو نفر از یک گروه و یک نفر از گروه دیگری به تاپیک حمله کرده باشند، مهلت دفاع مشابه عملیات 3 نفره و معادل 2 ساعت در نظر گرفته می‌شود.

* در پایان مهلت دفاع، تاپیک به تصرف گروهی در می‌آید که با تعداد عضو بیشتری در حمله مشارکت داشته. (مثلا گروه 1 با یک عضو حمله را شروع می‌کند و گروه 2 با دو عضو آن را ادامه می‌دهد. با گذشت 2 ساعت از پست اول گروه 1، تاپیک به تصرف گروه 2 در می‌آید.)

* در صورت یکسان بودن تعداد مهاجمین، تاپیک به تصرف گروهی که حمله را آغاز کرده درمی‌آید.


5. ثبت نام با تاخیر:

در صورت تمایل به پیوستن به این رقابت، همچنان می‌توانید در باجه تلفن وزارتخانه ثبت نام کنید. در صورت رسیدن داوطلبان به 3 نفر، این سه نفر به قید قرعه به یکی از احزاب می‌پیوندند.

تصویر کوچک شده





ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۶ ۲۱:۲۱:۵۱


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۰:۱۰ شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
شروع انقلاب جادویی!


الکساندرا ایونوا، وزیرِپیشین جامعه ی جادویی، با چشمانی اشک آلود، همراه سیب قرمز رنگ و چمدانی قهوه ای رنگ، جلوی پل اتصال به هواپیما، رو به ملت خوراکی ای که به بدرقه اش آمده بودند ایستاد:
گوجه فرنگی ها، کاهو ها، ساندویچ های هات و داگ، بستنی و هزارنوع خوراکی دیگر. یا... دست کم انسان هایی که بهشان پول داده بودند تا لباس های رنگی پنگی جلفِ شکل غذا بپوشند و به بدرقه ی وزیر پیشین بروند که دیگر زیادی هم با آبروریزی از این کشور نرود.
ایوانوا، لبخند کجکی غمگینی تحویل آنها داد:
-من همیشه مطمئن بودم که خوراکی ها بزرگترین متحدان من هستن! همیشه میدونستم که آخرِ آخرش، تنها کسانی که ازم حمایت میکنن شمایید...

بروکلی از میان جمع زیر لب زمزمه کرد:
-به نظرت کِی میخوان بهش بگن ما بزرگترین متحد هاش نیستیم؟
-به نظرم هرچی دیرتر باشه... بهتره؟

خوشبختانه وزیر چیزی نشنید و با احساس ادامه داد:
-ببخشید که نتونستم انتظارتتون رو برآورده کنم و اینطوری میرم. بدون اینکه حتی یکی از شما رو با خودم ببرم... میدونم خیلی دوست داشتید بیاید. ولی قول میدم به زودی، حکومت جادویی جدید تشکیل خواهم داد و شما خوراکی ها رو به شکل اختصاصی به کشورم دعوت خواهم کرد.

خبر نگارانی که تمام تلاششان را کرده بودند که جدا از جمعیت خوراکی و دور از چشم وزیر بایستند، تند تند از آن صحنه عکس گرفتند و در دفترچه هایشان یادداشت کردند:
"وزیر ایوانوا، خبر از تشکیل حکومت جدید خود داد!"

ایوا که با صدای کلیک عکس گرفتن آنها متوجهشان شده بود گردنش را به سمت آنها خم کرد:
-ناراحت نشید. درسته یکمی ظاهرتون به قشنگی این یکی ها نیست... ولی خب من بین خوراکی ها فرق نمیذارم. شما رو هم به کشورم دعوت میکنم.

خبرنگاران سعی کردند پشت میکی ماوسی که لباسِ شکل غذا گیر نیاورده بود و میکی ماوس شده بود، پناه بگیرند.
ایوا ادامه داد:
-اما! قبل از اینکه حکومتم رو به شکل رسمی تشکیل، و شما رو به اونجا دعوت کنم این سیب رو به عنوان نماینده ای از طرف شما، و همینطور قرمه سبزیِ خودم اعلام میکنم!

خبرنگاران دست از نوشتن برداشتند و به او خیره شدند. قرمه سبزیِ او؟ ایوا سرخ و معذب شد:
-خب چیه؟! چشم ندارید ببنید؟! منم باید یکی رو برای خودم داشته باشم! قرمه سبزیِ من از مقام خیلی بالاییم برخورداره تازه.

خبرنگاران که تازه گرفته بودند چی شده، یادداشت کردند:
"وزیر ایوانوا سیب را به عنوان نماینده از سوی ملت خوراکی و همینطور، "نامزد" خود اعلام کرد!"
ایوا... خب روابط ایوا به سادگی و روشنی روابط انسانی نبود.
ایوا پس از گفتن این جملات، آرام برگشت و از پله هایی که به هواپیما منتهی میشدند بالا رفت.
لحظه ای که هواپیما به هوا برخاست، بود که ایوا فهمید چمدان قهوه ای رنگ، و سیبش را آن پایین جا گذاشته است.
و دقیقا لحظه ای که فهمید، موقعی بود که مردم معترض که تا موقع سخنرانی ایوا، به سختی توسط پلیس مهار شده بودند، به داخل باند فرودگاه هجوم آوردند و سعی کردند با پرت کردن مردم خوراکی پوش به سمت هواپیما آن را متوقف کنند.
اما خب، هواپیما بود دیگر. مسلما با انسان های سوسیس نما متوقف نمیشد.
مردم، که دیدند دستشان به وزیر سابق نمی‌رسد، چشمشان به سیب قرمز تنهایی افتاد که روی زمین غلتیده بود و کنار افتاده بودند.
همگی فریاد شادی سر دادند و سیب بی پناه را با دست بالا گرفتند.
-شما رو به سزای اعمالتون میرسونیم!

یکی چاقویی درآورد و سیب را به روش مامان ها به زیبایی برید و به شکل سالاد میوه تزیین کرد.
-... خب این زیادی قشنگ و خوشمزه به نظر میاد که.

زیادی قشنگ و خوشمزه به نظر می آمد. بنابراین تقسیمش کردند و شروع به خوردن کردند.
سیب گناهی نداشت... ولی خب میدانید. در انقلاب ها ممکن است گاهی اشتهای مردم جلوی عقلانیتشان را بگیرد!
________
قوانین تکمیلیِ انقلاب جادویی!


قوانین حمله به تاپیک های متعلق به جبهه های دیگر:
اگر برای مثال گروه الف قصد حمله به تاپیکِ یکی دیگر از گروه ها، برای مثال ب را داشته باشد، شرح تعداد پست و مهلت دفاع گروهِ مورد حمله قرار گرفته، به شکل زیر است:
اگر گروه الف با یک پست به تاپیک گروه ب حمله کند: گروه ب، 8 ساعت زمان دفاع دارد.
اگر گروه الف با دو پست به تاپیک گروه ب حمله کند: گروه ب، 4 ساعت زمان دفاع دارد
اگر گروه الف با سه پست به تاپیک گروه ب حمله کند: گروه ب،2 ساعت زمان دفاع دارد
اگر گروه الف با چهار پست به تاپیک گروه ب حمله کند: گروه ب، 1ساعت زمان دفاع دارد
نکته: بیشتر از 4 پستِ حمله امکان پذیر نیست!
____________
زمان رزرو
هرکس نیم ساعت مهلت رزرو دارد.
نکته: 1.اگر کسی تاپیکی را رزرو کند اما پست نزند، نه خودش و نه اعضای گروهش نمی توانند به جای رزرو پاک شده ی او، رزرو کنند و فقط باقی حذب ها میتوانند این کار را بکنند.
2. اگر کسی رزرو کند، اما رزروش را پاک کند، دیگر نه خودش میتواند آن تاپیک را رزرو کند، نه همگروهی هایش میتوانند این کار را انجام بدهند.

حمله در شب!
محاسبه ی زمان برای دفاع، از ساعت 12 شب تا 8 صبح متوقف میشود.
نکته:
اگر مثلا یکی از گروه ها، با دو عدد پست در ساعت 11 شب به یکی دیگر از تاپیک ها حمله کردند، از انجایی که مهلت دفاع از دو پست، 4 ساعت است، گروه مورد حمله قرار گرفته، یک ساعت از دفاع خود را تا ساعت 12 دارند، و 3 ساعت باقی مانده ی دفاع، از ساعت 8 صبح به بعد حساب میشود.

یا مثلا اگر حزبی با یک پست بعد از ساعت 12 شب حمله کند، محاسبه ی زمان دفاع از 8 صبح صورت میگیرد.

امتیاز تاپیک ها
در شروع، به هر گروه 3 تاپیک داده میشود. یک تاپیک از لندن، یک تاپیک از هاگزمید و یک تاپیک از لندن. بعد از این، گروه های میتوانند با حمله به گروه های دیگر تاپیک های بیشتری به دست آورده، و یا تاپیک هایشان توسط گروه های دیگر فتح بشود و امتیاز از دست بدهند.
امتیازِ داشتن پایگاه (تاپیک) در وزارتخانه: 9 امتیاز
امتیازِ داشتن پایگاه در لندن: 5 امتیاز
امتیازِ داشتن پایگاه در هاگزمید: 3 امیتاز
_____
گروه ها:
وزارت خانه، اعضای ثبت نام کرده را به سه حزب 7 نفره تقسیم کرده و سه تاپیک از سه انجمن وزارت خونه، هاگزمید و لندن در اختیارشون گذاشته:
اعضای حزب یک:
لرد ولدمورت - تری بوت - تام جاگسن - رامودا سامرز – آلنیس اورموند – جرمی استرتون – بادراد ریشو
پایگاه های حذب یک: سازمان ملل جادوگری (وزارت خانه)_ ایستگاه کینگزکراس (لندن) _ دندان پزشکی دکتر گلگومات(هاگزمید)
اعضای حزب دو:
کتی بل – بلاتریکس لسترنج – سدریک دیگوری – لادیسلاو زاموژسلی – نیکلاس فلامل – دافنه گرینگز – هکتور دگورث گرنجر
پایگاه های حزب دو: آبدار خونه ی وزارت(وزارتخونه)- پارک جادوگران (لندن)- آژانس مسافربری (هاگزمید)
اعضای حزب سه:
یوآن آبرکرومبی – لینی وارنر – الکساندروا ایوانوا- اسکورپیوس مالفوی - دلفی – آلبوس سوروس پاتر – لوسی ویزلی
پایگاه های حذب سه: عاشقانه های وزارت خانه (وزارت خونه)- شهر لندن (لندن)- موزه هاگزمید(هاگزمید)
_______
برای جلوگیری از پایین آمدن کیفیت و کمیت پست ها، حداقل تعداد کلمات یک پست باید 170 کلمه باشد.

وقت شما از همین الان، تا ساعت 23:59:59 روز22 بهمن وقت خواهد بود.

برای تکمیل قوانین، این پست را مطالعه کنید.

موفق باشید!



ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۶ ۰:۱۴:۳۶
ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۶ ۰:۱۵:۰۹
ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۶ ۰:۲۴:۰۰


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۱۱:۳۹ سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
با توجه به درخواست‌های مکرر شما جادوگران دغدغه‌مند و همیشه در صحنه، وزارتخانه بدینوسیله چکیده‌ای از برنامه‌ی پیش رو در دهه‌ی مبارک جفر را به اطلاع شما علاقه‌مندان می‌رساند:


پیش درآمد: باخروج موقت -ارواح عمه‌اش- وزیر از جادوگران، هرج و مرج به اوج خود رسیده و هر یک از احزاب و جناح‌های سیاسی، به دنبال در دست گرفتن قدرت و تشکیل وزارت جدید هستند. مردم عادی در کوچه و خیابان به طلسم‌های ممنوعه مسلح شده و شعارهای تند از هر سو به گوش می‌رسد. هر روز یک تشکل تظاهراتی پرجمعیت به راه می‌اندازد. دست آخر حکومت به دست چه کسی خواهد افتاد؟
_________
شرح فعالیت:

شروع: تمامی اعضای ثبت نام کرده به صورت تصادفی 2 حزب اصلی (یا شاید کمی بیشتر) تقسیم می‌شوند. در ابتدا، هر گروه، چند منطقه‌ی استراتژیک (تاپیک) را به تصرف خود درآورده و در آن پایگاهی تشکیل داده. هدف هر حزب، تصرف مناطق (تاپیک‌های) تحت کنترل سایر احزاب است.

نحوه تصرف تاپیک‌ها: هر عضو با ارسال یک رول در تاپیک متعلق به احزاب مخالف، به آن تاپیک حمله می‌کند. از زمان ارسال پست، حزبی که منطقه را در اختیار داشته، زمان مشخصی فرصت دارد تا با ادامه دادن این رول، تاپیک را به وضعیت سفید برگرداند و از تصرف آن جلوگیری کند. در صورتی که اعضای بیشتری در حمله شرکت داشته باشند، یعنی دو یا سه نفر از یک حزب، در تاپیک مخالف رول بنویسند، زمانی که برای دفاع کردن وجود دارد کاهش می‌یابد. اگر این زمان طی شود، تاپیک به تصرف حزب حمله کننده در می‌آید.

پایان: حزبی که بیشترین مناطق را تحت کترل داشته باشد، موفق به تشکیل حکومت جدید می‌شود و پیروز این پیکار سیاسی خواهد بود.

مثال: حزب پشمک‌طلبان، مرلینگاه هاگزمید را در اختیار دارد. یکی از اعضای حزب بوقیال‌دمکرات در مرلینگاه رول می‌نویسد. از زمان ارسال پست، اگر تا 6 ساعت هیچ بوقیال‌دمکراتی در مرلینگاه رول ننویسد، مرلینگاه به تصرف پشمک‌طلبان درمی‌آید. اگر در همین زمان پشمک‌طلب دومی پست پشمک‌طلب اول را ادامه دهد، فرصت بوقیال دمکرات‌ها به 4 ساعت کاهش می‌یابد. ضمنا بوقیال‌دمکرات‌ها در همین زمان می‌توانند به حزب مخالف یا حزبی دیگر حمله کنند و محدودیتی در این مورد وجود ندارد.

نکته: قوانین دقیق‌تر از جمله امکان رزرو، زمان‌های قطعی برای دفاع از منطقه، تعداد احزاب و ... همچنین جزییات افشا نشده از این برنامه پس از پایان ثبت‌نام اعلام خواهد شد.

تصویر کوچک شده



پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
وزارت خانه ی سحر و جادو به مناسبت فرا رسیدن سالروز انقلاب جادویی برگزار میکند!


وزارت خونه ی سحر و جادو، به منظور مبارزه با ظلم و ستم و فعال کردن انجمن‌های مختلف ایفای نقش، تصمیم گرفته یه فعالیت گروهی رول نویسی برگزار کنه؛ شرکت کردن در این برنامه با ارسال فقط یک پست رول توی یکی از تاپیک‌های ادامه‌دار ایفای نقش هم ممکنه، بنابراین مشارکت ساده است و زمان زیادی نمی‌بره. مدت برگزاری این برنامه هم در حدود یک هفته خواهد بود.

*دقت کنید که شرکت توی این فعالیت فقط و فقط برای کسانی مجازه که از پیش ثبت نام کرده باشن. برای ثبت نام هم فقط کافیه که تا 14 بهمن، توی این تاپیک پست بزنید و به صورت انفرادی اعلام آمادگی کنید.

*توجه داشته باشید که این ثبت نام فقط به جهت گروه‌بندی تصادفی شرکت‌کننده‌ها به دو دسته‌ی نسبتا متوازن هست. بنابراین هیچ ایرادی نداره اگر کسی ثبت نام کنه اما به هر دلیلی توی برنامه شرکت نکنه.

*قوانین و شکل برگزاری این فعالیت بعد از پایان ثبت نام در اطلاعیه های وزارت خانه اعلام می‌شه*


تصویر کوچک شده



پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰

مرگخواران

الکساندرا ایوانوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۸ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۵:۳۷ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 312
آفلاین
اطلاعیه ی سوم دولت کج و کوله-ملت گوشت و دنبه:


اطلاعیه ی شروع کار اداره ی کارآگاهان



نحوه عضویت در اداره کارآگاهان:

علاقمندان به عضویت در این اداره باید برای اثبات صلاحیت خود برای پذیرش، اقدام به دستگیری یک مجرم نمایند.

نحوه دستگیری متهم:

متقاضی پذیرش در این اداره ابتدا باید یک رول که شامل مدارک و شواهد مجرمیت متهم و نحوه دستگیری و رساندن متهم به دادگاه می شود را نوشته و در تاپیک اعلام جرم ارسال نماید.

برای آنکه شکوایه کارآگاه موثر واقع شود باید مدارک و شواهد بیان شده در رول به صورت ایفای نقشی باشد. برای مثال: متهمه الکساندرا ایوانوا اقدام به خوردت این جانب نموده و بنده به مدت سه روز در اسید معده ایشان شناور بوده ام‌.

نحوه دفاع متهم:

متهم باید ظرف 72 پس از دریافت شکوایه توسط جغد وزارتخانه اقدام به دفاع از خود در تاپیک آیا من مجرم هستم؟ نماید.

دفاع متهم باید به صورت رولی باشد که در این رول اقدام به تکذیب یا توجیه جرمش نماید.

نحوه دادرسی پرونده:

قاضی دادگاه (رئیس زندان آزکابان) پس از بررسی مدارک و شواهد متقاضی کارآگاهی و متهم اقدام به صدور رای خود نسبت به مجرم دانستن یا تبرئه متهم می نماید.

در صورت مجرم شناخته شدن متهم، متقاضی به عضویت اداره کارآگاهان درآمده و با معرفی مجرمین بعدی می تواند ارتقا درجه کارآگاهی پیدا کند‌.

مدت زمان حبس و نحوه ی آزادی، در حکم قاضی ( رئیس زندان آزکابان) مشخص خواهد شد.

تصویر کوچک شده







ویرایش شده توسط الکساندرا ایوانوا در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱ ۲۲:۵۰:۳۲







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.