هرچه باشد هوریس اخبار روز را دنبال می کرد پس بلاخره بعد هزار سال تصمیمش را گرفت.
پااااق
-کسی از جاش تکون نخوره و یک قدم هم به من نزدیک نشه!
-نه هوریس، کور خوندی. فکر نکن چون مار کبری چینی شدی ما نمی خوریمت! آدم گرسنه به سنگ بیابونم رضایت میده چه برسه به مار که غذای محبوب چینی هاست. مگه مرگخوارا چی از چینی جماعت کم دارن که نتونن مار بخورن؟
ندای تایید حرف بلاتریکس و غر غر شکم از طرف صف مرگخواران به گوش رسید.
-خود دانید ولی من الان منشا اصلی ویروس کرونام. ویروس کرونا اصلا در گوشت و پوست و نیش های من سکنی گزیده حتی!
ملت مرگخوار یک قدم از هوریس فاصله گرفتند. اما طولی نکشید که خبر مذکور تکذیب شد.
-نخیر آقا...من شنیدم این ویروس از خفاش ها منتقل میشه.
-جیــــغ!
-نکشیدن شو خواهر من...کر کردن شدی! به نکته مثبتش فکر کردن شو ربکا. حالا دیگه احتمال اینکه خورده شدن بشی نزدیک صفر درصده!
هوریس که همین را می خواست فورا به خفاش تغییر شکل داد.
پااااق
-ولی من شنیدم همون مار کبری عاملشه ها.
-به نظرم کشیدن شو ربکا چون الان احتمال اینکه خورده شدن بشی صد درصده!
-جیــــغ!
پااااق
-نه بابا خفاشه.
پااااق
-ولی...
-من الان چیکار کنم رابستن؟
-خودمم دونستن نمیشم ربکا. حالا فعلا نیمه جیغ کشیدن شو تا دیدن کنیم مرلین چی خواستن میشه!
پااااااااق
-آقاااا...میشه بی زحمت تکلیف مارو روشن کنید؟
ملت نگاهی به هوریس انداختند. سیستم تغییر شکلش اتصالی کرده بود و دود می کرد. در نهایت به شکل انسانی با سر مار و بدن خفاش در آمده بود.