همون لحظه بود که همه مرگخواران دوباره به رودولف زل زدند.
_بابا به خدا دست من نیست. من که کت بسته پیش شماها بودم.
مرگخواران به هم نگاه کردند.
منطقی بود.
لرد درحالی که آرامش خود را بازیافته بود به مرگخواران گفت:
_مرگخوارانمان! بروید دنبال دفترچه بگردید. ما نیز دنبالتان می آییم.
مرگخواران در حالی که مثل ارتش جومونگ به رهبری لرد با اسلوموشن حرکت می کردند. به هم نگاه می کردند. تام معلوم نبود که از کجا عینک آفتابی آورده بود و گابریل هم با تی روی شانه اش دوست داشت که بزنه کله یکیو قطع کنه.
لرد هم چوبدستشو برداشته بود و با حالت اسلوموشن به هوا نشونه میگرفت. ادوارد با قیچی هاش اسلوموشنی هواروتیکه تیکه می کرد.
_اوووممم... تا کی باید اینجوری راه بریم؟ مگه نباید سریع دفترچه رو پیدا کنیم؟ اسلو...
حرف پیتر با چپانده شدن سیب مروپ درون دهنش قطع شد. و پس از آن دیگه چیزی نگفت .
پس از 5 دقیقه..._یارانمان! دیگر از این حالت جومونگی در آیید و دنبال دفترچه بگردید.
مرگخوار ها که حاضر بودند
برای خلاص شدن از فنریر هر کاری بکنند برای لرد هرکاری بکنند سریع دست به کار شدند.
_پیداش کردم!
همه به اگلانتاین نگاه کردند که دفترچه دستش بود. دفترچه روی زمین افتاده بود و چون گبی برای این که تی خود را بیاورد از جیبش افتاده بود.
_اگلانتاین مامان. دفترچه رو بده به مامان. تا به فنر مامان نشون بدم تا گم نشده.
مروپ به اگلانتاین نگاه کرد و دفترچه رو ازش گرفت.
_فنر مامان! کجایی؟ بیا میخوایم برات آستین بالا بزنیم.
مرگخوارا به فضای خالی که فنر قرار بود باشه نگاه کردند.
فنر فرار کرده بود...