خلاصهتسترالهای لرد گذاشتن رفتن. لرد از مرگخوارا میخواد براش تسترالهای جدید تهیه کنن. مرگخوارا برای خرید تسترال به بازار میرن و موفق میشن یه تسترال پیدا کنن. ولی تستراله هم حرف میزنه و هم خیلی پرروئه!
تسترال بهشون میگه که قبل از رفتن باید هکتور رو براش بکشن. مرگخوارا ادعا میکنن که هکتور یه نوع تسترال مادهس و اسمش تستراکتوره! تستراله هم عاشقش میشه و برای ناهار به یه رستوران میرن تا اینکه بعد از صرف ناهار و رقص، بالاخره مرگخوارا به بهونه برگزاری مهمونی "بهترین زوجها"، تسترالو راضی میکنن به خانه ریدلها بیاد...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرگخوارا به محض خروج از رستوران، چوبدستیها رو بیرون میکشن تا با آپارات تو یک چشم به هم زدن خودشونو جلوی خونه ریدلها ظاهر کنن... که البته با مخالفت شدید تسترال مواجه میشن!
- ما نمیایم. ما تسترالیم. بال داریم. خودمون پرواز میکنیم میایم!
تسترال اینو میگه و سُمشو به سمت هکتور دراز میکنه تا در آغوش هم به آسمون بیکران بپیوندن و رهسپار خانه ریدلها بشن.
هکتور اما دستشو کنار میکشه و یک قدم به عقب میره تا فاصلهی اسلامیش رو با تسترال حفظ کنه.
- چی چیو خودمون پرواز میکنیم؟ من خستهم! پرواز بی پرواز.
تسترال که دوست نداشت خاطرِ هکتورو مکدر کنه، چند قدمی تو پیادهرو جلو میره.
- خیله خب پس تا اونجا سُم در سُمِ هم یورتمه میریم.
پاتیل صبر هکتور داشت لبریز میشد!
- نمیشه آقای تسی! نشنیدی گفتم خستهم؟
تسترال که همهی راههای پیش روی تسترالیش توسط هکتور رد شده بود، با اندوه نگاهی به خیابون میندازه.
- باشه. تاکسی میگیریم پس!
و جلو میره و سُمِشو عینهو تسترالا شروع به تکون دادن میکنه بلکه ماشینی جلو پاش وایسه.