- من یه پیشنهاد بهتر دارم.
- لازم نکرده تو پیشنهاد بدی ... هیچ پیشنهادی از سوی تو پذیرفته نمیشه.
فکر کردی یادم رفته زمانی که زنده بودم یک بار بهم پیشنهادی بیشرمانه دادی؟
فکر کردی حالا که مردم فراموش میکنم و دیگه توی سرت نمیکوبمش؟ هرگز!
- اما این پیشنهادیه که نتونی ردش کنی.
:گادفادر:
سکوت لینی حاکی از رضایت بود. توجه سایر مرگخواران نیز جلب شده بود و منتظر پیشنهاد هوریس بودند.
- مرلینگاه!
- چی باعث شد فکر کنی این پیشنهاد جذابه؟
- مزایای پرشماری داره. اولن که گذر هر کسی اونجا میفته و استثنا نداره. در نتیجه دلت برای هیچکس تنگ نمیشه. دومن انسانها در لحظات حساسی چون مرلینگاه، تمام نقابهاشون رو کنار میذارن و با خود واقعی هر شخص روبهرو میشی. سومن هر کس اونجا بیاد، تنها میاد. میتونی با خیال راحت در مورد خاطرات خصوصی که داشتین حرف بزنی. چهارمن اقوام دورت که سایر حشرات باشن هم اونجا رفتوآمد بیشتری دارن و میتونی باهاشون در ارتباط باشی. پنجمن ...
- هوریس؟
- بله ارباب؟
- با این همه مزیتی که برای مرلینگاه شمردی، یادمون باشه در اولین فرصت ...
- بکشینم و تابلوم رو اونجا نصب کنید؟
- نه! واقعا چرا باید بعد از خلاص شدن از دستت، تابلوت رو برگردونیم که دوباره جلوی چشممون باشی؟ در اولین فرصت تبدیل به آفتابه میکنیمت تا برای همیشه در مکان مورد علاقت به زندگی ننگینت ادامه بدی.
- اتفاقا آفتابه بودن هم مزایای پرشماری داره!
اولن وظیفه مهمی چون ریختن آب بر جایی که سوخته بر گردن آدمه و آدم مفید واقع میشه. دومن آدم از همه ...
- آواداکداورا!